جمع بندی جسمانی بودن معاد
تبهای اولیه
مفهوم جسمانی بودن معاد را به همراه دلائل محکم آن از کتاب و سنت بیان بفرمایید"
از بحثهای مهمِ مسئله معاد، بحث درباره چگونگی معاد از نظر جسمانی و روحانی بودن آن است. در این زمینه از سوی فیلسوفان و متكلمان اسلامی، سه نظریه مطرح گردیده است[="]:
1. [/][="]فقط معادی جسمانی: در قیامت جز بدن و لذایذ و آلام بدنی و حسی تحقق ندارد[/][="].
2. [/][="]فقط معاد روحانی: در قیامت جز روح و لذایذ و آلام روحی و عقلی تحقق ندارد[/][="].
3. [/][="]اعتقاد به هر دو معاد: در قیامت هم روح محشور می[/][="][/][="]شود و هم بدن، و علاوه بر لذایذ و آلام حسی، آلام و لذایذ روحی و عقلی نیز تحقق دارد[/][="].
[/][="]معاد جسمانی و روحانی از دیدگاه قرآن [/][="]
[/][="]از مطالعه آیات قرآن به روشنی به دست می[/][="][/][="]آید كه معاد هم جسمانی است و هم روحانی، یعنی علاوه بر این[/][="][/][="]كه ارواح در قیامت محشور خواهند شد، بدن[/][="][/][="]ها نیز بار دیگر صورت و شكل پیشین خود را بازیافته و مورد تعلق ارواح قرار می[/][="][/][="]گیرند، و نیز پاداش[/][="][/][="]ها و كیفرها منحصر در لذایذ و آلام حسی و بدنی نبوده، بلكه یك رشته لذایذ غیر حسی و غیر بدنی نیز تحقق دارد: اینك نمونه[/][="][/][="]هایی از آیات قرآنی را در دو زمینه معاد روحانی و معاد جسمانی، یادآور می[/][="][/][="]شویم[/][="]:
[/]
[="] قرآن و معاد جسمانی [/]
[="]
در این بخش به نقل و بررسی نمونه[/][="][/][="]هایی از آیات قرآن پیرامون معاد جسمانی می[/][="][/][="]پردازیم[/][="]:
1. [/]ابراهیم ـ علیه السلام ـ و چگونگی احیای مردگان
قرآن كریم یادآور میشود كه ابراهیم خلیل ـ علیه السلام ـ از خداوند درخواست كرد تا چگونگی احیای مردگان را به او نشان دهد. خداوند درخواست او را پذیرفت و دستور داد تا چهار پرنده را ذبح و بدنهای آنها را ذره ذره كند، آنگاه آنها را به هم درآمیزد، و سپس آنها را به چند قسمت تقسیم كرده و بر بالای چند كوه بگذارد، سپس هر یك از آن پرندگان را با نام او بخواند، و بنگرد كه چگونه اجزای پراكنده از نقاط مختلف گرد آمده، و آن پرنده شكل نخست خود را بازیافته و زنده میگردد، چنان كه میفرماید:
«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی كَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى؟ قالَ: أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ؟ قالَ: بَلى وَ لكِنْ لِیَطْمَئِنقَلْبِی قالَ: فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَكَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَكِیم(بقره/ 260)
آیه یاد شده، به روشنی بر معاد جسمانی و زنده شدن بدنهای مردگان دلالت دارد، زیرا ابراهیم از خداوند درخواست میكند تا چگونگی احیاء مردگان را در قیامت به او نشان دهد، و از پاسخ خداوند و دستوری كه به ابراهیم داده شد، معلوم میشود كه سؤال او مربوط به حشر و بعث بدنهای متلاشی شده و پراكنده در زمین بوده است، و هرگاه پرسش او فقط ناظر به معاد روحانی و حشر ارواح بود، نیازی به انجام آن برنامه ویژه نبود، و اصولاً مسئله معاد روحانی قابل مشاهده حسی نمیباشد.
2. سرگذشت عزیر:
قرآن، از پیامبری یاد میكند كه به شهری ویران گذشت كه سكنه آن همگی هلاك شده بودند، با دیدن آن منظره مسئله معاد و احیاء مردگان در ذهن او راه یافت و با شگفتی با خود گفت: خداوند چگونه انی مردگان را زنده میكند (این سخن از روی تردید نبود، بلكه او به احیاء مردگان و توانایی خداوند بر آن یقین داشت. لیكن بزرگی و شگفتآور بودن آن وی را به آن اندیشه فرو برد و گویا میخواست به گونهای آن را مشاهده نماید، بدین جهت) خداوند او را به مدت صد سال میمیراند آنگاه او را زنده كرد و این در حالی بود كه مركب او نیز مرده و استخوانهای آن، پوسیده و از هم متلاشی شده بود ولی خوراكی و نوشیدنی كه همراه داشت همچنان سالم باقی مانده بود. آنگاه خداوند با زنده كردن مركب او، چگونگی احیاء مردگان را به او نشان داد. چنانكه میفرماید:
أوْ كَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَهٍ وَ هِیَ خاوِیَهٌ عَلی عُرُوشِهَا، قالَ: أنَّی یُحْیِی هذِهِ اللهُ بَعْدُ مَوْتِها؟ فَامَاتَهُ اللهُ مِائَهَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ؟ قالَ: لَبِثْتُ یَوْماً أوْ بَعْضَ یَومٍ.
قالَ: بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی طَعَامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ یَتَسنَّهُ وَ انْظُر إِلی حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آیَهً لِلنّاسِ وَ انْظُرْ إِلی الْعِظَامِ كَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوها لَحْمَاً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ: أعْلَمُ أنَ اللهَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ قَدِیر(بقره/ 295)
شیوه استدلال به آیه مزبور بر معاد جسمانی از آنچه در رابطه با ارائه كیفیت احیاء مردگان برای ابراهیم ـ علیه السلام ـ بیان گردید روشن است.
3. تشبیه احیاء مردگان به احیاء زمین:
قرآن برای اثبات اینكه معاد و احیاء مردگان كاری ناممكن نبوده و خداوند بر انجام آن توانا است احیاء زمین كه در همین دنیا به طور مكرر رخ میدهد را یادآوری میكند چنانكه میفرماید:
«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَهً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِی أَحْیاها لَُمحْیِ الْمَوْتى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ(فصلت/ 39)
از نشانههای تدبیر الهی این است كه تو زمین را خشك و تهی از گیاه میبینی، پس آنگاه كه آب بر آن نازل نماییم حركت و جنبش كرده و بالا میآید، به درستی كه آن كس كه زمین را احیاء نمود، احیاء كننده مردگان میباشد، حقاً كه او بر هر كاری توانا است.
و نیز میفرماید: «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِكَ لَُمحْیِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) روم/ 50(
به نشانههای رحمت خدا بنگر كه چگونه زمین را پس از مرگ آن زنده میكند، او احیاء كننده مردگان میباشد و او به هر چیزی توانا است.
و نیز میفرماید: «وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ) روم/ 19(
زمین را پس از مردن زنده میكند، و شما نیز اینگونه از زمین خارج میشوید.
بدیهی است آن چه محكوم مرگ میشود و حیات او متوقف میگردد روح انسان نیست، بلكه بدن او میباشد، بنابراین تشبیه احیاء مردگان به احیاء بدنها است، به ویژه اینكه كلمه «تخرجون» در آیه اخیر گویای این مطلب است كه انسانها بسان گیاهان كه از دل خاك بیرون میآیند، از زمین خارج میشوند، و آنچه در درون زمین جای میگیرد بدنها است نه ارواح و جانها.
4. همانندی زنده شدن پس از مرگ با زنده شدن نخست:
برخی از آیات قرآن، بیانگر این مطلب میباشند كه چگونگی زنده شدن مردگان همانند زندگی یافتن نخست آنان است، یعنی همانگونه كه در آغاز از زمین پدید آمدهاند، بار دیگر نیز از زمین بیرون میآیند.
چنان كه میفرماید:
«مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِیها نُعِیدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَهً أُخْرى(طه/ 55)( علی ربانی گلپایگانی - عقاید استدلالی)
چیستی معاد جسمانی :
معادجسمانی، عبارت است از اینکه روح به بدن اخروی برگردد، بدنی که طبق شرع و عرف، همین بدن دنیوی باشد و تبدّلات و تغییراتی که از نظر شرع و عرف در دنیا به وحدت بدن ضرر نمی زند و به این واقعیت هم که بدن، دنیوی است، آسیب نمی رساند.»)بحار الانوار، ج7، ص48 و 50، به نقل از: شرح العقائد، العضدیة، ج2، ص 247)
درباره چگونگی معاد جسمانی نظریات متفاوتی مطرح شده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنیم:
خلاصه و نتیجه بحث
از مطالب گذشته چنین به دست می آید:
1. جسمانی و روحانی بودن معاد با هم از راه عقل و نقل ثابت است؛
2. طبق نظر اکثر علما، جسمانی بودن معاد حتمی است؛
3. در چگونگی معاد جسمانی نظریات متعددی ارائه شده است:
الف. روح، جسمی لطیف است که به بدن خاکی انسان که از قبر بیرون می آید داخل می شود و برای دریافت جزای اعمال دنیوی خویش با بدن دنیوی محشور می شود؛
ب. نفس و روح مانند دوران زندگی دنیوی به بدن باز می گردد و محشور می شود؛
ج. خداوند، اجزای پراکنده را جمع می کند و دوباره به آن روح می دهد و آن را به هیئت اوّل برمی گرداند و اجسام به حالت اوّلیه برمی گردد؛
د. معاد جسمانی فقط با بدنهایی مثالی امکان دارد.
به نام خدا
سلام علیکم
کاربران گرامی
مبحث اصلی این تاپیک به نتیجه مورد نظر خود رسیده و بحث آماده جمع بندی هست.
در صورتی که دوستان ، مطلب یا سوالی در همین راستا دارند تا بیست و چهار ساعت فرصت دارند که مطرح بفرمایند ، در غیر این صورت موضوع توسط کارشناس محترم جمع بندی و قفل خواهد شد .
موفق باشید.
طبق نظر اکثر علما، جسمانی بودن معاد حتمی است؛
سلام
از نظریات حکمای اسلامی اینگونه بر نمی آید
اگر طبق آنچه که حکما میگویند عالم از سه لایه (ماده،مثال،عقل) تشکیل شده باشد ظهور قیامت ،مجرد تام خواهد بود که در این صورت جایی برای جسمانیت نمی ماند (حتی مثالی)و آیاتی هم که ناظر به جسمانیت قیامت است بیان معقولات است در غالب محسوسات لذا قابل تاویل هستند
اگر نقدی به این دیدگاه وارد است بفرمایید
سلام از نظریات حکمای اسلامی اینگونه بر نمی آید اگر طبق آنچه که حکما میگویند عالم از سه لایه (ماده،مثال،عقل) تشکیل شده باشد ظهور قیامت ،مجرد تام خواهد بود که در این صورت جایی برای جسمانیت نمی ماند (حتی مثالی)و آیاتی هم که ناظر به جسمانیت قیامت است بیان معقولات است در غالب محسوسات لذا قابل تاویل هستند اگر نقدی به این دیدگاه وارد است بفرمایید
با سلام وعرض ادب خدمت شما دوست گرامی
در بین اندیشمندان اسلامی علمای علم کلام بالاتفاق قایل به جسمانی بودن معاد بوده و برای تبیین چگونگی معاد جسمانی به نقل تمسک جسته و آن را از تعبدیات شمرده و عقل را قاصر از فهم و درک حقیقت جسمانی بودن معا دانسته اند. (مظفر، محمد رضا، عقائد الامامیة، ص 127، انتشارات الشریف الرضی، قم، 1411.)
شهید اول این عقیده را در بین علمای اسلام اجماعی می داند و می فرماید:
بدان که معاد جسدی و روحی هر دو قطعی است و امت اسلام (که خداوند متعال آنان را سروری دهد)، بر این عقیده اجماع دارند. قرآن عزیز نیز در چندین جا از آن سخن گفته است. و هر چه پیامبر(ص) بدان خبر داده است، مانند بهشت و دوزخ و ... واجب است (به وجوب عقلی) قبول آنها، و اعتقاد به آنها زیرا هم وقوع آنها ممکن است، هم پیامبری قطعی الصدق (معصوم)، از آنها خبر داده است. (رسائل شهید اول/137 و 151)
علامه مجلسی منکرین معاد جسمانی را از زمره مسلمانان بیرون می داندو می فرماید:
«معاد جسمانی از جمله مسائلی است که همه خداپرستان بر ثبوت و وجود آن اتفاق دارند و یکی از ضروریات دین اسلام محسوب می شود و منکرین معاد جسمانی از زمره ی مسلمانان محسوب نمی شوند. کتاب و سنت بر جسمانی بودن معاد صراحتاً دلالت دارند، به طوری که رد و یا انکار و یا تأویل آن به هیچ وجه امکان ندارد... مع الوصف عده ای از متفلسفان مدعیان عرفان، جسمانی بودن معاد را به جهت شبهه محال بودن اعاده معدوم (که به پندار آنان به کسانی که قائل به معاد جسمانی می شوند لازم می آید) رد کرده و قائل به معاد روحانی شده اند.»(بحارالانوار 7/47)
اما فلاسفه اسلامی بعد از تبیین های داخلی در بحث کیفیت معاد جسمانی به اشکالاتی برخوردند که هر گروهی به راهی رفته و برخی - مشائیون _ معاد جسمانی را نفی کرده و دست به تاویل آیات و روایات زدند
از جمله ابن سینا در این مورد می گوید: اثبات معاد از راه شریعت و اخبار و آیات آسان است و بخشی از آن که با عقل و قیاس و برهان قابل درک است، همان سعادت و شقاوت نفس است (معاد روحانی) ... و بعد از توضیح و تفسیر مفصل در مورد سعادت و شقاوت روحانی، چنین بیان کرده است که معاد جسمانی بدان ترتیب که مورد بحث فلاسفه است را نمی توان از راه عقل اثبات نمود.(سبحانی، جعفر، عقائد اسلامی در پرتو قرآن، ص582، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1379.)
برخی دیگر از فلاسفه برای اثبات معاد جسمانی مشرب خاصی داشته اند از جمله؛ ملاصدرای شیرازی که معتقد است: بدنی که در معاد بر انگیخته می شود بدنی است لطیف که از هر لحاظ مثل این بدن دنیوی بوده و از استعداد لازم برای حیات اخروی بر خوردار است که از این بدن تعبیر به بدن مثالی نموده است. از جمله افراد مشهوری که معتقد به معاد با بدن مثالی بوده شیخ شهاب الدین سهروردی است،با این تفاوت که نظریه ملاصدرا در این رابطه، شامل مقدمات عقلی مفصلی است و طی این مقدمات، حقیقت جسم انسان را همان جسم مثالی دانسته است. هرچند گاهی از سخنان ملاصدرا استفاده می شود که وی به معاد با بدن عنصریِ دنیوی معتقد است، ولی در غالب آثار خود تکیه اصلی وی بر بدن مثالی بوده و از این راه که تمامی خواص جسمانی را در حدی لطیف تر و شدیدتر برای بدن مثالی محقق دانسته است، جسمانی بودن حیات اخروی را به اثبات رسانیده است.(عقائد اسلامی در پرتو قرآن، ص582.)
ملا صدرا که قایل به عوالم سه گانه مادی و مثالی عالم عقول می باشد جسم و بدن هر نشئه را متناسب با همان نشئه می داند ایشان قیامت را عالم عقل که عالم مجردات است - مجرد از ماده - می داند و روح را در آن نشئه همراه جسم متناسب با عالم مجردات می داند و آن جسمی لطیف بدون عوارض جسم دنیای مادی و جسم برزخی است.
فلاسفه بعد از ملا صدرا به تبع ملا صدرا قایل به جسمانی بودن معاد شده اند اما در کیفیت این جسم اختلاف کرده اند ملا صدرا قایل به جسمانی بودن معاد است اما می گوید این جسم صوری است نه مادی(مناظره ی آیت الله سیدان و جوادی آملی، پیرامون معاد جسمانی/39)
برخی از بزرگان به این نوع تاویلات و تفسیرات ایراد دارند آیه الله سبحانی در این باره می فرمایند:
«ایشان [علامه طباطبایی] هیچ وقت معاد را تدریس نمی کرد. به خاطر دارم هنگامی که خدمتشان اسفار می خواندیم، وقتی به مبحث معاد رسیدیم درس را تعطیل کردند. علت را هم هیچ وقت بیان نکردند. فقط تنها چیزی که ما توانستیم کشف کنیم این بود که مرحوم علامه طباطبایی، معاد مرحوم صدرالمتألهین را قبول نداشت، چون با ظواهر آیات تطبیق نمی کرد. البته صدرالمتألهین خیلی تلاش کرد که بگوید معادی را که آورده عین قرآن است و از قرآن استخراج شده وآیات را برآن تطبیق داد. با این حال، معاد مرحوم آخوند (ملاصدرا) با اکثر آیات قرآنی تطبیق نمی کند. معادی را که مرحوم صدرالمتألهین گفته، درواقع نوعی معاد برزخی است [نه معاد حشری]؛ جسم، جسم برزخی [یعنی تمثلی و تخیلی بدون جرم] است. میوه، میوه برزخی است و خلاصه یک سلسله صور غیبیه هستند که ماده را قبول نداشت.»(معاد جسمانی در حکمت متعالیه /224 ،به نقل از کیهان فرهنگی، سال ششم ،شماره 8)
مرحوم شیخ محمد تقی آملی می فرماید:انصاف این است که این معاد (معاد مثالی ملاصدرا) عینا همان منحصر دانستن «معاد» است به «معاد روحانی»، ولی با مخفی کاری در عبارت و.... وقسم به جان خودم که این عقیده مخالف است با آنچه شرع مقدس [درباره معاد جسمانی] فرموده است ـ درود و تحیّت برآورنده شریعت بادـ و من خداوند را، و فرشتگان را و پیامبر و رسولان خدا را گواه می گیرم در این ساعت که ساعت سوم از روز یکشنبه چهاردهم ماه معظم شعبان سال1368 [هـ ق] است، که درباره «معاد جسمانی» معتقدم به آنچه قرآن کریم فرموده است، و حضرت محمد(ص) و ائمه معصومین(ع) به آن اعتقاد داشته اند، و امت اسلام بر آن اجماع کرده اند؛ و من ذره ای از قدرت خداوند را منکر نمی شوم.(دررالفوائد 2/460)
در پایان باید گفت که همه علمای علم کلام و عقاید اسلامی و اکثر فلاسفه قایل به معاد جسمانی شده با این تفاوت که فلاسفه در تبیین این جسمانی بودن معاد دست به تبیین هایی زده اند که در کیفیت این جسمانی بودن با هم اختلاف دارند.
نکته مهم دیگر این که : اسلام عزیز معارف حقه خود را به صورت واضح و آشکار در آیات و روایات به انسان ها ارایه کرده است و هر انسان جویای کمال و تعالی می تواند با تلاوت این دو گوهر گرانبها به تعالی دست یابد اما تعمق در کیفیت برخی از اسرار الهی مانند جسمانی بودن معاد نیاز به تعمق ها و تفکرات فراوان دارد که اوحدی از افراد به آن درگاه بار می یابند و شرع مقدس از ما این تکلف را نخواسته و به همان تعالیم که توسط علما از ظواهر شریعت کشف می شود برای ما کافی و حجت است.
از بحثهای مهمِ مسئله معاد، بحث درباره چگونگی معاد از نظر جسمانی و روحانی بودن آن است. در این زمینه از سوی فیلسوفان و متكلمان اسلامی، سه نظریه مطرح گردیده است[="]:
1. [/][="]فقط معادی جسمانی: در قیامت جز بدن و لذایذ و آلام بدنی و حسی تحقق ندارد[/][="].
2. [/][="]فقط معاد روحانی: در قیامت جز روح و لذایذ و آلام روحی و عقلی تحقق ندارد[/][="].
3. [/][="]اعتقاد به هر دو معاد: در قیامت هم روح محشور می[/][="][/][="]شود و هم بدن، و علاوه بر لذایذ و آلام حسی، آلام و لذایذ روحی و عقلی نیز تحقق دارد[/][="].
[/][="]
[/][="]الف- معاد جسمانی و روحانی از دیدگاه قرآن [/][="]
[/][="]از مطالعه آیات قرآن به روشنی به دست می[/][="][/][="]آید كه معاد هم جسمانی است و هم روحانی، یعنی علاوه بر این[/][="][/][="]كه ارواح در قیامت محشور خواهند شد، بدن[/][="][/][="]ها نیز بار دیگر صورت و شكل پیشین خود را بازیافته و مورد تعلق ارواح قرار می[/][="][/][="]گیرند، و نیز پاداش[/][="][/][="]ها و كیفرها منحصر در لذایذ و آلام حسی و بدنی نبوده، بلكه یك رشته لذایذ غیر حسی و غیر بدنی نیز تحقق دارد: اینك نمونه[/][="][/][="]هایی از آیات قرآنی را در دو زمینه معاد روحانی و معاد جسمانی، یادآور می[/][="][/][="]شویم[/][="]:
[/][/][=tahoma][="]
ب- قرآن و معاد جسمانی
[/][/][=tahoma][="]در این بخش به نقل و بررسی نمونه[/][="][/][="]هایی از آیات قرآن پیرامون معاد جسمانی می[/][="][/][="]پردازیم[/][="]: [/]1. ابراهیم ـ علیه السلام ـ و چگونگی احیای مردگان[/]
«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی كَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى؟ قالَ: أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ؟ قالَ: بَلى وَ لكِنْ لِیَطْمَئِنقَلْبِی قالَ: فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَكَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَكِیم(بقره/ 260)
آیه یاد شده، به روشنی بر معاد جسمانی و زنده شدن بدنهای مردگان دلالت دارد
2.سرگذشت عزیر:
قرآن، از پیامبری یاد میكند كه به شهری ویران گذشت كه سكنه آن همگی هلاك شده بودند، با دیدن آن منظره مسئله معاد و احیاء مردگان در ذهن او راه یافت و با شگفتی با خود گفت: خداوند چگونه انی مردگان را زنده میكند (این سخن از روی تردید نبود، بلكه او به احیاء مردگان و توانایی خداوند بر آن یقین داشت. لیكن بزرگی و شگفتآور بودن آن وی را به آن اندیشه فرو برد و گویا میخواست به گونهای آن را مشاهده نماید، بدین جهت) خداوند او را به مدت صد سال میمیراند آنگاه او را زنده كرد و این در حالی بود كه مركب او نیز مرده و استخوانهای آن، پوسیده و از هم متلاشی شده بود ولی خوراكی و نوشیدنی كه همراه داشت همچنان سالم باقی مانده بود. آنگاه خداوند با زنده كردن مركب او، چگونگی احیاء مردگان را به او نشان داد. چنانكه میفرماید:
أوْ كَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَهٍ وَ هِیَ خاوِیَهٌ عَلی عُرُوشِهَا، قالَ: أنَّی یُحْیِی هذِهِ اللهُ بَعْدُ مَوْتِها؟ فَامَاتَهُ اللهُ مِائَهَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ؟ قالَ: لَبِثْتُ یَوْماً أوْ بَعْضَ یَومٍ.
قالَ: بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی طَعَامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ یَتَسنَّهُ وَ انْظُر إِلی حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آیَهً لِلنّاسِ وَ انْظُرْ إِلی الْعِظَامِ كَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوها لَحْمَاً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ: أعْلَمُ أنَ اللهَ عَلی كُلِّ شَیْءٍ قَدِیر(بقره/ 295) 3. تشبیه احیاء مردگان به احیاء زمین:
قرآن برای اثبات اینكه معاد و احیاء مردگان كاری ناممكن نبوده و خداوند بر انجام آن توانا است احیاء زمین كه در همین دنیا به طور مكرر رخ میدهد را یادآوری میكند چنانكه میفرماید:
«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَهً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِی أَحْیاها لَُمحْیِ الْمَوْتى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ(فصلت/ 39)
از نشانههای تدبیر الهی این است كه تو زمین را خشك و تهی از گیاه میبینی، پس آنگاه كه آب بر آن نازل نماییم حركت و جنبش كرده و بالا میآید، به درستی كه آن كس كه زمین را احیاء نمود، احیاء كننده مردگان میباشد، حقاً كه او بر هر كاری توانا است.
و نیز میفرماید: «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِكَ لَُمحْیِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) روم/ 50)
به نشانههای رحمت خدا بنگر كه چگونه زمین را پس از مرگ آن زنده میكند، او احیاء كننده مردگان میباشد و او به هر چیزی توانا است.
و نیز میفرماید: «وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ(روم/ 19)
زمین را پس از مردن زنده میكند، و شما نیز اینگونه از زمین خارج میشوید.
4. همانندی زنده شدن پس از مرگ با زنده شدن نخست:
برخی از آیات قرآن، بیانگر این مطلب میباشند كه چگونگی زنده شدن مردگان همانند زندگی یافتن نخست آنان است، یعنی همانگونه كه در آغاز از زمین پدید آمدهاند، بار دیگر نیز از زمین بیرون میآیند.
چنان كه میفرماید:
«مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِیها نُعِیدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَهً أُخْرى(طه/ 55)( علی ربانی گلپایگانی - عقاید استدلالی)
ج-چیستی معاد جسمانی :
معادجسمانی، عبارت است از اینکه روح به بدن اخروی برگردد، بدنی که طبق شرع و عرف، همین بدن دنیوی باشد و تبدّلات و تغییراتی که از نظر شرع و عرف در دنیا به وحدت بدن ضرر نمی زند و به این واقعیت هم که بدن، دنیوی است، آسیب نمی رساند.»)بحار الانوار، ج7، ص48 و 50، به نقل از: شرح العقائد، العضدیة، ج2، ص 247)
د-اقوال در چگونگی معاد جسمانی
ه-یک سوال: آیا همه فلاسفه با معاد جسمانی مخالف هستند؟
جواب:
از جمله ابن سینا در این مورد می گوید: اثبات معاد از راه شریعت و اخبار و آیات آسان است و بخشی از آن که با عقل و قیاس و برهان قابل درک است، همان سعادت و شقاوت نفس است (معاد روحانی) ... و بعد از توضیح و تفسیر مفصل در مورد سعادت و شقاوت روحانی، چنین بیان کرده است که معاد جسمانی بدان ترتیب که مورد بحث فلاسفه است را نمی توان از راه عقل اثبات نمود.(سبحانی، جعفر، عقائد اسلامی در پرتو قرآن، ص582، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1379.)
برخی دیگر از فلاسفه برای اثبات معاد جسمانی مشرب خاصی داشته اند از جمله؛ ملاصدرای شیرازی که معتقد است: بدنی که در معاد بر انگیخته می شود بدنی است لطیف که از هر لحاظ مثل این بدن دنیوی بوده و از استعداد لازم برای حیات اخروی بر خوردار است که از این بدن تعبیر به بدن مثالی نموده است. از جمله افراد مشهوری که معتقد به معاد با بدن مثالی بوده شیخ شهاب الدین سهروردی است،با این تفاوت که نظریه ملاصدرا در این رابطه، شامل مقدمات عقلی مفصلی است و طی این مقدمات، حقیقت جسم انسان را همان جسم مثالی دانسته است. هرچند گاهی از سخنان ملاصدرا استفاده می شود که وی به معاد با بدن عنصریِ دنیوی معتقد است، ولی در غالب آثار خود تکیه اصلی وی بر بدن مثالی بوده و از این راه که تمامی خواص جسمانی را در حدی لطیف تر و شدیدتر برای بدن مثالی محقق دانسته است، جسمانی بودن حیات اخروی را به اثبات رسانیده است.(عقائد اسلامی در پرتو قرآن، ص582.)
فلاسفه بعد از ملا صدرا به تبع ملا صدرا قایل به جسمانی بودن معاد شده اند اما در کیفیت این جسم اختلاف کرده اند
برخی از بزرگان به این نوع تاویلات و تفسیرات ایراد دارند آیه الله سبحانی در این باره می فرمایند:
«ایشان [علامه طباطبایی] هیچ وقت معاد را تدریس نمی کرد. به خاطر دارم هنگامی که خدمتشان اسفار می خواندیم، وقتی به مبحث معاد رسیدیم درس را تعطیل کردند. علت را هم هیچ وقت بیان نکردند. فقط تنها چیزی که ما توانستیم کشف کنیم این بود که مرحوم علامه طباطبایی، معاد مرحوم صدرالمتألهین را قبول نداشت، چون با ظواهر آیات تطبیق نمی کرد. البته صدرالمتألهین خیلی تلاش کرد که بگوید معادی را که آورده عین قرآن است و از قرآن استخراج شده وآیات را برآن تطبیق داد. با این حال، معاد مرحوم آخوند (ملاصدرا) با اکثر آیات قرآنی تطبیق نمی کند. معادی را که مرحوم صدرالمتألهین گفته، درواقع نوعی معاد برزخی است [نه معاد حشری]؛ جسم، جسم برزخی [یعنی تمثلی و تخیلی بدون جرم] است. میوه، میوه برزخی است و خلاصه یک سلسله صور غیبیه هستند که ماده را قبول نداشت.»(معاد جسمانی در حکمت متعالیه /224 ،به نقل از کیهان فرهنگی، سال ششم ،شماره 8)
و-سوال:
چگونه جسمانی بودن معاد با تفسیر فلاسفه از عوالم ماده و مثال و عقل جور در می آید چرا که آنها عالم عقل را مجرد از ماده می دانند و همان را معاد می پندارند؟
جواب:
ملا صدرا که قایل به عوالم سه گانه مادی و مثالی عالم عقول می باشد جسم و بدن هر نشئه را متناسب با همان نشئه می داند ایشان قیامت را عالم عقل که عالم مجردات است - مجرد از ماده - می داند و روح را در آن نشئه همراه جسم متناسب با عالم مجردات می داند و آن جسمی لطیف بدون عوارض جسم دنیای مادی و جسم برزخی است.
ز-چند نکته:
1.همه علمای علم کلام و عقاید اسلامی و اکثر فلاسفه قایل به معاد جسمانی شده با این تفاوت که فلاسفه در تبیین این جسمانی بودن معاد دست به تبیین هایی زده اند که در کیفیت این جسمانی بودن با هم اختلاف دارند.
2. اسلام عزیز معارف حقه خود را به صورت واضح و آشکار در آیات و روایات به انسان ها ارایه کرده است و هر انسان جویای کمال و تعالی می تواند با تلاوت این دو گوهر گرانبها به تعالی دست یابد اما تعمق در کیفیت برخی از اسرار الهی مانند جسمانی بودن معاد نیاز به تعمق ها و تفکرات فراوان دارد که اوحدی از افراد به آن درگاه بار می یابند و شرع مقدس از ما این تکلف را نخواسته و به همان تعالیم که توسط علما از ظواهر شریعت کشف می شود برای ما کافی و حجت است.
ک-خلاصه و نتیجه بحث
از مطالب گذشته چنین به دست می آید:
1. جسمانی و روحانی بودن معاد با هم از راه عقل و نقل ثابت است؛
2. طبق نظر اکثر علما، جسمانی بودن معاد حتمی است؛
3. در چگونگی معاد جسمانی نظریات متعددی ارائه شده است:
الف. روح، جسمی لطیف است که به بدن خاکی انسان که از قبر بیرون می آید داخل می شود و برای دریافت جزای اعمال دنیوی خویش با بدن دنیوی محشور می شود؛
ب. نفس و روح مانند دوران زندگی دنیوی به بدن باز می گردد و محشور می شود؛
ج. خداوند، اجزای پراکنده را جمع می کند و دوباره به آن روح می دهد و آن را به هیئت اوّل برمی گرداند و اجسام به حالت اوّلیه برمی گردد؛
د. معاد جسمانی فقط با بدنهایی مثالی امکان دارد.