جمع بندی حد و مرز ها در اسلام
تبهای اولیه
با عرض سلام و خسته نباشید
می خواستم لطفا حد و مرز ها در اسلام را به طور خلاص بیان کنید.
برای مثال فروتنی ، احسان ، صدقه دادن ، گریه کردن و ناراحت شدن بر مصیبت ها ی امامان ، پرداختن به دنیا ، پرداختن به آخرت ، معاشرت با مردم،درس خواندن و کسب علم و.... تاچه حد باشد ؟
مثلا می گویند امامان ما هنگامی که به نماز می ایستادند از شدت ترس رنگ صورتشان عوض می شده ولی اگر من به شخصه به خواهم هنگام نماز این قدر از خدا بترسم دیگر نمی توانم بفهمم چه می خوانم و نمازم هم آرامش بخش نخواهد بود.
(بیشتر می خواهم با آسان ترین هایی که مجاز است شروع کنم و از سردرگمی در بیام چون مدتی است به بهانه ی فروتنی به خودکوچک بینی و به بهانه ی ترس از خدا به ناامیدی و ....رسیدم.)
با سلام و عرض ادب و تشکر از پرسش زیبایی که مطرح فرمودید
اسلام دین اعتدال است، اگر چه خوف از خدا ممدوح است اما در مقابل، امیدواری را برای رسیدن انسان به کمال نهایی خویش ضروری می داند، با توجه به ضرورت وجود همزمان خوف و رجا در مؤمن، در برخى از روايات حالت خوف و رجا از شرايط ايمان به شمار آمده است؛ در اينباره امام صادق عليهالسلام مىفرمايند: «مؤمن، مؤمن نمىگردد تا آنكه ترسان و اميدوار باشد و ترسان و اميدوار نمىگردد، مگر آنكه درصدد عمل به مقتضاى آنچه از آن مىترسد و آنچه بدان اميدوار است برآيد.»( محمّدبن يعقوب كلينى، كافى، ج 2، ص 71، ح 11)
در روايت ديگر، امام باقر عليهالسلام مىفرمايند: «هيچ بنده مؤمنى نيست، مگر آنكه در دلش دو نور است: نور ترس و نور اميد، اگر اين وزن شود، از آن افزون نباشد و اگر آن وزن شود از اين افزون نباشد(محمّدبن يعقوب كلينى، كافى، ج 2، ص 71، ح 13)
با توجه به این روایات و صد ها رویات دیگر انسان نه آن قدر خوف داشته باشد که امیدش را از دست بدهد و نه ان قدر امید داشته باشد که خوف الهی(خوف از نتیجه اعمال)فراموش شود.
امام صادق علیه السلام در روایت اول راهکاری را بیان فرمودند که اگر مومنی بتواند این راهکار را عملی کند یقینا الطاف خاصه الهی شامل حال وی شده و به مراتب والای انسانی خواهد رسید، حضرت فرمودند: مومن در این دنیا موظف به انجام تمامی واجبات و ترک تمامی محرّمات است، تا زمانی که مومن موفق نشد به این دو دستور الهی جامه عمل بپوشاند خوف از خدا برای وی حاصل نخواهد گشت؛ اگر ائمه معصومین علیهم السلام در هنگام نماز رنگ از رخسار مبارک می پرید به این خاطر است که این بزرگواران در یقین کامل بسر می برند، اولین مرحله رسیدن به مقام یقین ترک محرمات و بجا آوردن واجبات است.
عزادارای بر ائمه اطهار علیهم السلام تأثیر بسیاری بر رقت قلب انسان دارد لذا سزاوار است حداقل هفته ای یک بار انسان در عزاداری این بزرگواران شرکت کند، معاشرت با مردم و پرداختن به دنیا به حد ضرورت و نیاز سفارش شده است، هدف آخرت است این دنیا پلی بیش نیست و بزودی انسان از این پل عبور کرده و به آخرت می پیوندد آخرت ابدی است لذا مومن عاقل، آخرت خود را به دنیای فانی نمی فروشد.
پرداختن به دنیا و معشرت با مردم اگر برای خدا و به خاطر رضای خدا باشد عبادت است؛ آن روایاتی که دنیا را مذمت کرده و آن را بی ارزش می دانند دلبستگی به دنیاست، انسان دنیا داشته باشد اما نباید دلبسته به دنیا باشد لذا فرد مومن هر لحظه خود را در معرض ابتلای الهی می داند، در عین این که زن و بچه، خانه و کاشانه، ماشین و ... دارد اما هیچ دلبستگی به ان ها ندارد و آن ها امانت الهی می داند لذا اگر روزی خداوند این امانات را بازپس گرفت ناراحت نمی شود چرا که کم ترین دلبستگی به آن ها نداشت.
کسب علم نیز یکی از وظایف مسلم مومنین است، مومن علاوه بر اینکه وظایف عبادی خویش را به نحو احسن انجام می دهد در درس خود نیز موفق است و کمترین کاهلی و سستی به خود راه نمی دهد، چرا که وی اوقات و لحظات عمر خویش را نیز امانت الهی می داند و مومن خیانت در امانت نمی کند فلذا لحظه به لحظه عمر خویش را مغتنم شمرده و اوقات فراغت را با علم آموزی سپری می کند.