خسران دنیا و آخرت
تبهای اولیه
چه گناهانی باعث بدبختی تو دنیا وآخرت وشقی شدن میشن؟ بعضی از آدما دست به هر چی میزنن برکت میکنه.ولی بعضیا دست به هرکاری میزنن همش شکس وبدبختیه.دلیلش چیه؟
چه گناهانی باعث بدبختی تو دنیا وآخرت وشقی شدن میشن؟ بعضی از آدما دست به هر چی میزنن برکت میکنه.ولی بعضیا دست به هرکاری میزنن همش شکس وبدبختیه.دلیلش چیه؟
یکی از گناهانی که بدبختی در دنیا وآخرت را به دنبال دارد حق الناس است .البته حق الناس انواعی دارد که از جمله میتوان گفت گناهانی نظير غيبت، تهمت، شايعه، اهانت، زخمزبان، سرزنش، از مصاديق حقالناس آبرويی و گناهان اقتصادی نظير ربا، رشوه، خيانت در امانت، غصب، سرقت، كمفروشی و غش در معامله، از نمونههای حقالناس مالی است .
[center]امام صادق(عليه السلام) فرمود:[/center]
[center] [/center]
[center]ما عُبِدَ اللّه بِشَىء اَفضَلُ مِن اَداء حَقّ المُؤمن[/center]
[center] [/center]
[center]عبادتى برتر از اداى حق مؤمن نيست.[/center]
یکی از راه هایی که ما می توانیم ازطریق آن از خسران در دنیا وآخرت در امان بمانیم رعایت اخلاق واصول اخلاقی در زندگی است .هر چقدر که در زندگی فردی واجتماعیمان نسبت به امور اخلاقی حساسیت به خرج دهیم به همان نسبت ازخسران در امان خواهیم ماند.
یکی از خصوصیات بارز اخلاقی ،خوش خلقی است چرا که ما با داشتن این خصوصیت کم کم موفق خواهیم شد که سایر صفات اخلاقی همچون صبور بودن وکنتنرل خشم ودوری از عصبانیت وتند خویی وبه دنبال آن سایر فضائل اخلاقی را در وجودمان متجلی کنیم.
بداخلاقي اولاً باعث از دست دادن خير دنيوي ميشود و اجازه نميهد صاحبش در دنيا آرامشي را احساس كند و چنين شخصي لذت دنيا را از دست ميدهد و ثانياً فرد بداخلاق خير اخروي يعني بهشت برين و رضايت پروردگار را از دست ميدهد و مصداق بارز آيه «خَسِرَ الدّنيا و الآخرة ذلِك هُوَ الْخُسرانُ المُبينِ... است چرا که او هم دنيا را از دست داده و هم آخرت را و اين همان خسران و زيان آشكار است .
كسي كه خواهان دستيابي به كمال انساني و شرافت و بزرگواري است، كسي كه در جستجوي راحتي روح، آرامش خاطر و عزت و سربلندي است، بايد درصدد اصلاح خويش برآمده، تندخويي و بداخلاقي را كه بدترين قرين انسان و زشتترين خصلت نفساني است از خود دور نمايد.
در حديث قدسي خطاب به پيامبر آمده است:
«اي محمد! با خوشرويي با مردم رفتار كن همانا كسي كه بداخلاق است خير دنيا و آخرت او از بين رفته است.»وسائلالشيعه، عاملي، حر؛ ج2، ص241