جمع بندی خواندن دعای مسیحان توسط مسلمان شیعه چه حکمی دارد؟ (از بعد فقهی و اخلاقی)

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خواندن دعای مسیحان توسط مسلمان شیعه چه حکمی دارد؟ (از بعد فقهی و اخلاقی)

گفتن جمله دعایی مسیحیان (توسط مسلمان شیعه) هر صبح( همراه انان ) چه حکمی دارد؟ جمله:
In the name of the father, and the son and of the holy spirit.
به نام پدر و پسر و روح القدس

با نام و یاد دوست


کارشناسان بحث: استاد شفا و استاد بصیر

محمدرضا.ز;656275 نوشت:
گفتن جمله دعایی مسیحیان (توسط مسلمان شیعه) هر صبح( همراه انان ) چه حکمی دارد؟ جمله:
In the name of the father, and the son and of the holy spirit.
به نام پدر و پسر و روح القدس



سلام علیکم

این کلام چون طبق عقائد شیعه، باطل است،
پس ،اگر کسی به آن اعتقادی نداشته باشد می شود، کلام لغو که بیان کردنش ،به خودی خود اشکالی ندارد(مثلا شخصی برود داخل اتاق تنها کلامات باطلی که به آن اعتقادی ندارد را به زبان بیاورد) ، ولی اگر دارای مفسده باشد یا باعث تایید عقائد باطل شود جایز نیست.

[="Tahoma"][="Blue"]

محمدرضا.ز;656275 نوشت:
گفتن جمله دعایی مسیحیان (توسط مسلمان شیعه) هر صبح( همراه انان ) چه حکمی دارد؟ جمله:
In the name of the father, and the son and of the holy spirit.
به نام پدر و پسر و روح القدس

باسلام و عرض ادب
دعا، یعنی خواندنِ خدا و از او استمداد جستن، به هر زبان و روشی باشد اشکالی ندارد، اما اگر ترویج یک دین تحریف شده مانند مسیحیت یا سایر ادیان آسمانی به غیر از اسلام باشد، گفتن آن برای یک مسلمان در صورت تایید و ترغیب به سمت آن دین محرّف، جایز نیست.
به علاوه این که عبارتِ پدر، پسر و روح القدس، از اصل، مورد اشکال است، زیرا جمله ای شرک آلود می باشد.
موفق و موید باشید.[/]

شفا;656616 نوشت:

این کلام چون طبق عقائد شیعه، باطل است استفاده از آن برای دعا جایز نیست.

بصیر;657365 نوشت:

به علاوه این که عبارتِ پدر، پسر و روح القدس، از اصل، مورد اشکال است، زیرا جمله ای شرک آلود می باشد.

با سلام. به نظر این حقیر، اگر دو کارشناس محترم، بین کلام انجیل و تفسیر مسیحیان، تمایز قائل شوند، و با نگاهی توحیدی و با کنار هم قرار دادنِ کلّ آیات انجیل به مسئله نگاه کنند، این کلام انجیلی( که "تمامی ملل را در نام پدر، پسر و روح القدس تعمید دهید")، حاوی پیامی شرک آلود نیست و تضادی با عقاید اسلامی و شیعی ندارد.

اگر اشکال را در آمدن نام پسر در کنار نام پدر و روح القدس می بینید، مشابه این در قرآن هم هست و به معنای هم ترازی یا مشارکت نمی باشد: یا ایّها الذّین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرّسول و اولوالامر منکم. این سه می توانند در طول هم باشند.

امّا اگر اشکال را در تعبیر پدر و پسر، می بینید، اگر دمی از تفاسیر مسیحیان فاصله بگیریم و مفهوم پدر بودن و پسر بودن را در کتاب مقدس بررسی کنیم، با توجه به اینکه کلمه در جمله معنی پیدا می کند، می توانیم توجیهی توحیدی برای مسئله پیدا کنیم. ابتدا باید دقت شود، که مفهوم مولود بودن و پسر بودن، و مفهوم والد بودن و پدر بودن، در کتاب مقدس الزاماً همان تفسیر مسیحیت نیست. در تورات منسوب به موسی، که اولین بخش از کتاب مقدس مسیحیان محسوب می شود، می خوانیم که در کتاب خروج، خدا به حضرت موسی می فرماید که به فرعون بگو که بنی اسرائیل، نخست زادۀ من است و در زبور منسوب به داود، می خوانیم که شما الوهیم(=خداها) و فرزندان حضرت اعلی هستید. ولی در سنت یهودی، هیچ شکی در مخلوق بودن بنی اسرائیل و عدم فعل ولادت در خدا نیست و هر آنچه جز خداست، مخلوق است. در واقع در مفهوم کتاب مقدسی، الوهیم، ال و تئوس، هر چند به معنای خدا هستند، ولی با دو نوع خدا روبرو هستیم: یکی خدای حقیقی که همان یهوه در عهد عتیق و پدر آسمانی در عهد جدید است و دیگری مجموعه خدایان دروغین، تا جایی که پولس که از نویسندگان مؤثر در انجیل و عهد جدید است، شیطان را در نامه دومش خطاب به قرنتیان، تئوس می نامد. همچنین در تورات می خوانیم که خدا موسی را بر هارون، الوهیم قرار داد.

منظور وقتی بیشتر روشن می شود که ما اسیر ترجمه ها نشویم و معانی دقیقتر لغات را ببینیم. کلمۀ "بن" که معمولاً به پسر یا فرزند ترجمه می شود، در زبان عبری، مثل واژۀ "غلام" در فارسی است. یعنی هم به معنای پسر است و هم به معنای عبد. پس ابن الله بودن حضرت عیسی و بنی اسرائیل، می تواند به معنای بندۀ خدا بودن باشد.

آنچه به این مفهوم کمک زیادی می کند، تألیفات منسوب به یکی از حواریون، به نام یوحنّا است. آیات 32 تا 44 از باب هشتم انجیل یوحنّا در مورد مناظرۀ حضرت مسیح با جماعت یهود، اینگونه نقل می کنند:

و حق را خواهيد شناخت و حق شما را آزاد خواهد كرد. ۞ بدو جواب دادند كه اولاد ابراهيم مي باشيم و هرگز هيچ كس را غلام نبوده ايم. پس تو چگونه مي گويي كه آزاد خواهيد شد؟ ۞ عيسي در جواب ايشان گفت: آمين آمين به شما مي گويم هر كه گناه مي كند، غلام گناه است. ۞ و غلام هميشه در خانه نمي ماند، اما پسر هميشه مي ماند. ۞ پس اگر پسر شما را آزاد كند، در حقيقت آزاد خواهيد بود. ۞ مي دانم كه اولاد ابراهيم هستيد، ليكن مي خواهيد مرا بكشيد زيرا كلام من در شما جاي ندارد. ۞ من آنچه نزد پدر خود ديده ام مي گويم و شما آنچه نزد پدر خود ديده ام مي كنيد. ۞ در جواب او گفتند كه پدر ما ابراهيم است.عيسي بديشان گفت) :اگر اولاد ابراهيم مي بوديد، اعمال ابراهيم را بجا مي آورديد. ۞ وليكن الآن مي خواهيد مرا بكشيد و من شخصي هستم كه با شما به راستي كه از خدا شنيده ام تكّلم مي كنم. ابراهيم چنين نكرد. ۞ شما اعمال پدر خود را بجا مي آوريد. بدو گفتند كه ما از زنا زاييده نشده ايم. يك پدر داريم كه خدا باشد. ۞ عيسي به ايشان گفت: اگر خدا پدر شما مي بود، مرا دوست مي داشتيد، زيرا كه من از جانب خدا صادر شده و آمده ام، زيرا كه من از پيش خود نيامده ام بلكه او مرا فرستاده است. ۞ براي چه سخن مرا نمي فهميد؟ از آنجهت كه كلام مرا نمي توانيد بشنويد. ۞ شما از پدر خود ابليس مي باشيد و خواهشهاي پدر خود را مي خواهيد به عمل آريد. او از اول قاتل بود و در راستي ثابت نمي باشد، از آنجهت كه در او راستي نيست. هرگاه به دروغ سخن مي گويد، از ذات خود مي گويد زيرا دروغگو و پدر دروغگويان است.

در باب سوم رساله اوّل یوحنّا، در آیات 7 تا 11 چنین آمده است:


اي فرزندان، كسي شما را گمراه نكند؛ كسي كه عدالت را به جا مي آورد، عادل است چنانكه او عادل است. ۞ و كسي كه گناه مي كند از ابليس است زيرا كه ابليس از ابتدا گناهكار بوده است. و از اين جهت پسر خدا ظاهر شد تا اعمال ابليس را باطل سازد. ۞ هر كه از خدا مولود شده است، گناه نمي كند زيرا تخم او در وي مي ماند و او نمي تواند گناهكار بوده باشد زيرا كه از خدا توّلد يافته است. ۞ فرزندان خدا و فرزندان ابليس از اين ظاهر مي گردند. هر كه عدالت را بجا نمي آورد از خدا نيست و همچنين هر كه برادر خود را محبت نمي نمايد. ۞ زيرا همين است آن پيغامي كه از اول شنيديد كه يكديگر را محبت نماييم.

طبق آیات فوق، کسی که ما از او تبعیت کنیم، پدر ماست و ما مولود از او هستیم. آیات فوق بسیار پیچیده به نظر می رسند! زاییده شدن از زنا چه ربطی دارد به خدا بودنِ پدر؟ چگونه کسی می تواند از ابلیس باشد؟ مولود از خدا بودن، چه ربطی به گناه کردن دارد؟

اگر دقت کنیم، مفهوم روشن می شود: پدر یعنی کسی که خواست او را عملی می کنیم، خواه ابراهیم نبی باشد، خواه خدا باشد و خواه ابلیس باشد. اینجا مفهوم پسر بودن نیز روشن می شود: پسر کسی بودن، یعنی تابع او بودن، چنانکه یهودیانی که به جای آموزه های ابراهیم از ابلیس پیروی می کنند، پسر ابلیس هستند و نمی توان قبول کرد که اولاد ابراهیم هستند. اینجا زاده شدن از خدا نیز مفهومش روشن می شود، مولود کسی بودن، یعنی تحت رهبری و هدایت او بودن، چنانکه کسی که تحت مولود از خداست، گناه نمی کند و کسی که از ابلیس است، گناه می کند. حالت وقتی عیسی در انجیل نخست زادۀ خدا نامیده شود، چنانکه بنی اسرائیل در تورات اینگونه نامیده می شود، و یاد پسر یگانۀ خدا نامیده شود، به مفهوم این است که او عبدی بی همتا و این یگانگی و نخست بودن، می تواند به معنای محبوبترین بودن نیز باشد.

با سپاس

rejection;657391 نوشت:
با سلام. به نظر این حقیر، اگر دو کارشناس محترم، بین کلام انجیل و تفسیر مسیحیان، تمایز قائل شوند، و با نگاهی توحیدی و با کنار هم قرار دادنِ کلّ آیات انجیل به مسئله نگاه کنند، این کلام انجیلی( که "تمامی ملل را در نام پدر، پسر و روح القدس تعمید دهید")، حاوی پیامی شرک آلود نیست و تضادی با عقاید اسلامی و شیعی ندارد.

اگر اشکال را در آمدن نام پسر در کنار نام پدر و روح القدس می بینید، مشابه این در قرآن هم هست و به معنای هم ترازی یا مشارکت نمی باشد: یا ایّها الذّین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرّسول و اولوالامر منکم. این سه می توانند در طول هم باشند.

امّا اگر اشکال را در تعبیر پدر و پسر، می بینید، اگر دمی از تفاسیر مسیحیان فاصله بگیریم و مفهوم پدر بودن و پسر بودن را در کتاب مقدس بررسی کنیم، با توجه به اینکه کلمه در جمله معنی پیدا می کند، می توانیم توجیهی توحیدی برای مسئله پیدا کنیم. ابتدا باید دقت شود، که مفهوم مولود بودن و پسر بودن، و مفهوم والد بودن و پدر بودن، در کتاب مقدس الزاماً همان تفسیر مسیحیت نیست. در تورات منسوب به موسی، که اولین بخش از کتاب مقدس مسیحیان محسوب می شود، می خوانیم که در کتاب خروج، خدا به حضرت موسی می فرماید که به فرعون بگو که بنی اسرائیل، نخست زادۀ من است و در زبور منسوب به داود، می خوانیم که شما الوهیم(=خداها) و فرزندان حضرت اعلی هستید. ولی در سنت یهودی، هیچ شکی در مخلوق بودن بنی اسرائیل و عدم فعل ولادت در خدا نیست و هر آنچه جز خداست، مخلوق است. در واقع در مفهوم کتاب مقدسی، الوهیم، ال و تئوس، هر چند به معنای خدا هستند، ولی با دو نوع خدا روبرو هستیم: یکی خدای حقیقی که همان یهوه در عهد عتیق و پدر آسمانی در عهد جدید است و دیگری مجموعه خدایان دروغین، تا جایی که پولس که از نویسندگان مؤثر در انجیل و عهد جدید است، شیطان را در نامه دومش خطاب به قرنتیان، تئوس می نامد. همچنین در تورات می خوانیم که خدا موسی را بر هارون، الوهیم قرار داد.

منظور وقتی بیشتر روشن می شود که ما اسیر ترجمه ها نشویم و معانی دقیقتر لغات را ببینیم. کلمۀ "بن" که معمولاً به پسر یا فرزند ترجمه می شود، در زبان عبری، مثل واژۀ "غلام" در فارسی است. یعنی هم به معنای پسر است و هم به معنای عبد. پس ابن الله بودن حضرت عیسی و بنی اسرائیل، می تواند به معنای بندۀ خدا بودن باشد.

آنچه به این مفهوم کمک زیادی می کند، تألیفات منسوب به یکی از حواریون، به نام یوحنّا است. آیات 32 تا 44 از باب هشتم انجیل یوحنّا در مورد مناظرۀ حضرت مسیح با جماعت یهود، اینگونه نقل می کنند:

و حق را خواهيد شناخت و حق شما را آزاد خواهد كرد. ۞ بدو جواب دادند كه اولاد ابراهيم مي باشيم و هرگز هيچ كس را غلام نبوده ايم. پس تو چگونه مي گويي كه آزاد خواهيد شد؟ ۞ عيسي در جواب ايشان گفت: آمين آمين به شما مي گويم هر كه گناه مي كند، غلام گناه است. ۞ و غلام هميشه در خانه نمي ماند، اما پسر هميشه مي ماند. ۞ پس اگر پسر شما را آزاد كند، در حقيقت آزاد خواهيد بود. ۞ مي دانم كه اولاد ابراهيم هستيد، ليكن مي خواهيد مرا بكشيد زيرا كلام من در شما جاي ندارد. ۞ من آنچه نزد پدر خود ديده ام مي گويم و شما آنچه نزد پدر خود ديده ام مي كنيد. ۞ در جواب او گفتند كه پدر ما ابراهيم است.عيسي بديشان گفت) :اگر اولاد ابراهيم مي بوديد، اعمال ابراهيم را بجا مي آورديد. ۞ وليكن الآن مي خواهيد مرا بكشيد و من شخصي هستم كه با شما به راستي كه از خدا شنيده ام تكّلم مي كنم. ابراهيم چنين نكرد. ۞ شما اعمال پدر خود را بجا مي آوريد. بدو گفتند كه ما از زنا زاييده نشده ايم. يك پدر داريم كه خدا باشد. ۞ عيسي به ايشان گفت: اگر خدا پدر شما مي بود، مرا دوست مي داشتيد، زيرا كه من از جانب خدا صادر شده و آمده ام، زيرا كه من از پيش خود نيامده ام بلكه او مرا فرستاده است. ۞ براي چه سخن مرا نمي فهميد؟ از آنجهت كه كلام مرا نمي توانيد بشنويد. ۞ شما از پدر خود ابليس مي باشيد و خواهشهاي پدر خود را مي خواهيد به عمل آريد. او از اول قاتل بود و در راستي ثابت نمي باشد، از آنجهت كه در او راستي نيست. هرگاه به دروغ سخن مي گويد، از ذات خود مي گويد زيرا دروغگو و پدر دروغگويان است.

در باب سوم رساله اوّل یوحنّا، در آیات 7 تا 11 چنین آمده است:

اي فرزندان، كسي شما را گمراه نكند؛ كسي كه عدالت را به جا مي آورد، عادل است چنانكه او عادل است. ۞ و كسي كه گناه مي كند از ابليس است زيرا كه ابليس از ابتدا گناهكار بوده است. و از اين جهت پسر خدا ظاهر شد تا اعمال ابليس را باطل سازد. ۞ هر كه از خدا مولود شده است، گناه نمي كند زيرا تخم او در وي مي ماند و او نمي تواند گناهكار بوده باشد زيرا كه از خدا توّلد يافته است. ۞ فرزندان خدا و فرزندان ابليس از اين ظاهر مي گردند. هر كه عدالت را بجا نمي آورد از خدا نيست و همچنين هر كه برادر خود را محبت نمي نمايد. ۞ زيرا همين است آن پيغامي كه از اول شنيديد كه يكديگر را محبت نماييم.

طبق آیات فوق، کسی که ما از او تبعیت کنیم، پدر ماست و ما مولود از او هستیم. آیات فوق بسیار پیچیده به نظر می رسند! زاییده شدن از زنا چه ربطی دارد به خدا بودنِ پدر؟ چگونه کسی می تواند از ابلیس باشد؟ مولود از خدا بودن، چه ربطی به گناه کردن دارد؟

اگر دقت کنیم، مفهوم روشن می شود: پدر یعنی کسی که خواست او را عملی می کنیم، خواه ابراهیم نبی باشد، خواه خدا باشد و خواه ابلیس باشد. اینجا مفهوم پسر بودن نیز روشن می شود: پسر کسی بودن، یعنی تابع او بودن، چنانکه یهودیانی که به جای آموزه های ابراهیم از ابلیس پیروی می کنند، پسر ابلیس هستند و نمی توان قبول کرد که اولاد ابراهیم هستند. اینجا زاده شدن از خدا نیز مفهومش روشن می شود، مولود کسی بودن، یعنی تحت رهبری و هدایت او بودن، چنانکه کسی که تحت مولود از خداست، گناه نمی کند و کسی که از ابلیس است، گناه می کند. حالت وقتی عیسی در انجیل نخست زادۀ خدا نامیده شود، چنانکه بنی اسرائیل در تورات اینگونه نامیده می شود، و یاد پسر یگانۀ خدا نامیده شود، به مفهوم این است که او عبدی بی همتا و این یگانگی و نخست بودن، می تواند به معنای محبوبترین بودن نیز باشد.


دوست عزیز
این مطالبی که فرمودید کاش همین گونه بود. اینها که فرمودید توجیهاتی است که بعضی ها می کنند کاش همینگونه بود اما ما وقتی به قرآن نگاه می کنیم یا به تبعات سخنان برخی از مسیحیان می نگریم، چیز دیگری که روحیه شرک آلود از آن برداشت می شود، متوجه می شویم.
قرآن در سوره توبه آیه 30 می فرماید که یهود می گویند که «عزیز» فرزند خداست و مسیحیت می گویند که «عیسی» پسر خداست.
التوبة : 30 وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُون‏.

یادر سوره مائده می فرماید که به تحقیق کافر شده اند کسانی که می گویند خدا، همان مسیح است.
چنانچه دراین آیه مشاهده می فرمایید خداوند قائلین به این مطلب را کافر خوانده.

[=Traditional Arabic] المائدة : 17 لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَم‏.
[=Traditional Arabic]
خب همانطور که در این آیات ملاحظه می فرمایید، ظاهر این است که در آن زمان، اعتقاد غلطی نسبت به حضرت مسیح داشتند و دین او را تحریف کرده بودند و الان جای دفاع و توجیه ندارد که ما بیاییم بگویید منظور از ابن، مثلا عبد است و منظور فلان، بهمان است.
قرآن به عنوان فصل الخطاب، پرده از این مطلب برداشته است.

[="Tahoma"][="Blue"]

rejection;657391 نوشت:
اگر اشکال را در آمدن نام پسر در کنار نام پدر و روح القدس می بینید، مشابه این در قرآن هم هست و به معنای هم ترازی یا مشارکت نمی باشد: یا ایّها الذّین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرّسول و اولوالامر منکم. این سه می توانند در طول هم باشند.

ربطی به موضوع نداشت وقیاس بدی بود.حتی قیاسش هم درست نیست.
rejection;657391 نوشت:
طبق آیات فوق، کسی که ما از او تبعیت کنیم، پدر ماست و ما مولود از او هستیم. آیات فوق بسیار پیچیده به نظر می رسند! زاییده شدن از زنا چه ربطی دارد به خدا بودنِ پدر؟ چگونه کسی می تواند از ابلیس باشد؟ مولود از خدا بودن، چه ربطی به گناه کردن دارد؟

دوست عزیز همه اینها توجیه است.در جایی که خود مسیحیان منظورشان این نیست که شما می فرمایید و سند هم می آورید چگونه منظور تراشی می کنید. در ضمن طبق عقاید ما اصلاً فردی که به سلیب کشیده شد حضرت عیسی نبود بلکه فردی در شکل حضرت عیسی بود.پس کلهم همه این کلمات که آوردید تحریف شده هستند.شما دلیل از کتابی می آورید و منظور اصل مسیحیت را به آن نسبت می دهید که خودش قابل استناد نیست. شما دارید منظور تراشی منظور تراشی می کنید.خود شخص می گوید من منظورم این است در حالی که شما می گویید نه منظور شمای گوینده این نیست من از دل شما بیشتر آگاه ترم.[/]

بصیر;657456 نوشت:

دوست عزیز
این مطالبی که فرمودید کاش همین گونه بود. اینها که فرمودید توجیهاتی است که بعضی ها می کنند کاش همینگونه بود اما ما وقتی به قرآن نگاه می کنیم یا به تبعات سخنان برخی از مسیحیان می نگریم، چیز دیگری که روحیه شرک آلود از آن برداشت می شود، متوجه می شویم.
قرآن در سوره توبه آیه 30 می فرماید که یهود می گویند که «عزیز» فرزند خداست و مسیحیت می گویند که «عیسی» پسر خداست.
التوبة : 30 وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُون‏.

یادر سوره مائده می فرماید که به تحقیق کافر شده اند کسانی که می گویند خدا، همان مسیح است.
چنانچه دراین آیه مشاهده می فرمایید خداوند قائلین به این مطلب را کافر خوانده.

[=Traditional Arabic] المائدة : 17 لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَم‏.
[=Traditional Arabic]
خب همانطور که در این آیات ملاحظه می فرمایید، ظاهر این است که در آن زمان، اعتقاد غلطی نسبت به حضرت مسیح داشتند و دین او را تحریف کرده بودند و الان جای دفاع و توجیه ندارد که ما بیاییم بگویید منظور از ابن، مثلا عبد است و منظور فلان، بهمان است.
قرآن به عنوان فصل الخطاب، پرده از این مطلب برداشته است.


با سلام.

حرفی در تحریف شدگی مسیحیت نیست. قرآن در این آیات، عقاید باطل را رد فرموده و نه نصّ کتب مقدسۀ بنده هم عرض کردم تفکیک قائل شویم بین متون دینی و تفسیر مسیحیان. آنچه قرآن در دو آیه فوق انکار فرموده پسر خدا و تجسم کامل خدا دانستن مسیح است. مسئله اینجاست که آیا کتب مقدسۀ آنها، با وجود تحریف، چنین مطالبی را می رساند؟ منظور من توجیه سخنان مسیحیان نیست، و آنها را غلط می دانم، ولی عرضم این است که برخی از این تعابیر، الزاماً شرک آلود نیستند، و برداشتها و نتیجه گیریهای مسیحیان از آنها مشرکانه است.

rejection;657710 نوشت:
حرفی در تحریف شدگی مسیحیت نیست. قرآن در این آیات، عقاید باطل را رد فرموده و نه نصّ کتب مقدسۀ بنده هم عرض کردم تفکیک قائل شویم بین متون دینی و تفسیر مسیحیان

اتفاقا، نص این کتب هم تحریف شده و دلیل برآن این است که خود حضرت موسی و عیسی علیهما السلام، هیچ ادعای بر عدم تحریف کتابهای خود و جاوید بودنِ آن نداشته اند ولی قرآن بر عدم تحریف خود، دلیل اقامه نموده و آن را مصون از تحریف دانسته است. و همین بس بر این که کتب آسمانی، غیر از قرآن هم تاریخ مصرف داشته اند و هم اعتمادی بر عدم تحریف آنها نیست. با توجه به این همه دشمنی که بر ادیان الهی وجود داشته، حتما دست به تحریف آن زده اند و مطالب انحرافی و شرک آلود را و گاها خنده دار را می توانیم در این کتب مشاهده کنیم.
البته اصل تورات و انجیل، مقدس است و قابل احترام و اعتقاد به آنها، جز ایمان یک مسلمان حساب می شود چنانچه خداوند متعال هم در قرآن بدان اشاره کرده است:
المائدة : 44 إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّون‏[=Traditional Arabic]

مائده 46: مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجيلَ فيهِ هُدىً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقين‏
چنانچه در این دو آیه ملاحظه می فرمایید، البته آیات فراوان دیگری هم در قرآن هست، به تایید این دو کتاب و تصدیق آنها می پردازد.

البقرة : 285 آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ
در سوره بقره آیه 285 که در بالا ذکر شد، ایمان به تمام رسولان الهی و کتب آنها، و عدم فرق بین آنها، جز ایمان پیامبر محسوب شده است.

[="Black"]

محمدرضا.ز;656275 نوشت:
گفتن جمله دعایی مسیحیان (توسط مسلمان شیعه) هر صبح( همراه انان ) چه حکمی دارد؟ جمله:
In the name of the father, and the son and of the holy spirit.
به نام پدر و پسر و روح القدس

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿النساء: ١٧١﴾[/]

In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful.
شما به اونا بگید این جمله رو بگن
مواظب باشید با آنها بودنتان با آنها شدنتان نباشد

رحمت;657741 نوشت:
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿النساء: ١٧١﴾

ممنون از جناب رحمت
بهترین جواب به دوست عزیزمون بود

شفا;656616 نوشت:

سلام علیکم

این کلام چون طبق عقائد شیعه، باطل است استفاده از آن برای دعا جایز نیست.

باسلامی مجدد ،همان طور گه عرض شدیک بنده خدایی ازبنده این سوال روپرسیدن کهبنده قرارشد سوال این بزرگوار رو مطرح کنم و جوابش را به ایشان بازگو کنم(لازم به ذکر است که دریک پیام رسان باهم در ارطبات هستیم و کمی ارایه پاسخ و مشاهده مخاطب طول میکشه)
پاسخی را که فرمودید به ایشان عرض کردم ، ولی چون شرایط را نمیدانستم(وایشانهم مختصر سوال و مشکل را مطره کرده بودند) بعد از ارایه پاسخ ایشان این شرایطرا ذکر کرده اند:
ولی من منظورم این بود که در شرایطی باشیم که مجبور باشی و باید به این قانون مدرسه عمل کرد خب همانطور که متوجه شدید ایران یا یک کشور اسلامی نیستم. و مدارس اینجا همه مسیحیه( یعنی مدرسه مسیحی بهتر از بقیه جاها مثل یهودی و یا بی دینی است) .
برای مثال تو یک کلاس هر روز مثلا سرود ملی خونده میشه و همه باید بخونند و هر روز یه نفر میخونه و بقیه تکرار میکنند
نخواندنش مشکل جدی ای بوجود نمیاره ولی شاید بگن مدرسه رو ترک کنید ..نهایتش اینه. و مدرسه اسلامی هست ولی خیلی سخته دسترسی بهش . مثل پیدا کردن یه مدرسه مسیحی تو تهران. که معمولا مدارس اسلامی تو اینجا توسط اهل تسنن و عثمانی تدریس میشه "

این توضیح شرایط این شخص محترم بود که خب شرایط محل زندگی شان فرق میکنه ،لطفا پاسخ را بفرمایید ،بنده پاسخ را به ایشان میرسانم واگر سوالی باقی بود بنده ازطرف ایشان مطرح خواهمکرد ،یاحق:Gol:

بصیر;657736 نوشت:

اتفاقا، نص این کتب هم تحریف شده و دلیل برآن این است که خود حضرت موسی و عیسی علیهما السلام، هیچ ادعای بر عدم تحریف کتابهای خود و جاوید بودنِ آن نداشته اند ولی قرآن بر عدم تحریف خود، دلیل اقامه نموده و آن را مصون از تحریف دانسته است. و همین بس بر این که کتب آسمانی، غیر از قرآن هم تاریخ مصرف داشته اند و هم اعتمادی بر عدم تحریف آنها نیست. با توجه به این همه دشمنی که بر ادیان الهی وجود داشته، حتما دست به تحریف آن زده اند و مطالب انحرافی و شرک آلود را و گاها خنده دار را می توانیم در این کتب مشاهده کنیم.
البته اصل تورات و انجیل، مقدس است و قابل احترام و اعتقاد به آنها، جز ایمان یک مسلمان حساب می شود چنانچه خداوند متعال هم در قرآن بدان اشاره کرده است:
المائدة : 44 إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّون‏[=Traditional Arabic]

مائده 46: مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجيلَ فيهِ هُدىً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقين‏
چنانچه در این دو آیه ملاحظه می فرمایید، البته آیات فراوان دیگری هم در قرآن هست، به تایید این دو کتاب و تصدیق آنها می پردازد.

البقرة : 285 آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ
در سوره بقره آیه 285 که در بالا ذکر شد، ایمان به تمام رسولان الهی و کتب آنها، و عدم فرق بین آنها، جز ایمان پیامبر محسوب شده است.

با سلام. کلام شما متین است و بنده هم شخصاً محرّف بودنِ کتب مقدسۀ اهل کتاب را صحیح می دانم و اختلافات کثیر بین نسخی که امروز مورد استفادۀ اهل کتاب هستند، مؤید این حقیقت است. ولی باید توجه بفرمایید که ما در بحث تحریف، فقط دارای دو وضعیتِ "تحریف شده" و "تحریف نشده" نیستیم، بلکه حداقل حالت سومی نیز قابل تصور است: مشکوک به تحریف.

بخشهایی از کتاب مقدس هستند که تحریف در آنها اثبات شده است، و ما بدون شک و شبهه، آن بخشها را تحریف شده می خوانیم، ولی در مورد سایر بخشها، از یک سو دلیل بر تحریف نداریم و از طرف دیگر، وقوع تحریف در بخشهای دیگر، اعتبار کافی ندارند و لذا مشکوک به تحریف هستند. این آیه از کتاب مقدس هم که در انجیل متی، حضرت عیسی حواریون را امر می کند که ملل را در نام پدر و پسر و روح القدس تعمید بدهند، جزء بخشهای مشکوک به تحریف است.

با تشکر

محمدرضا.ز;657759 نوشت:
نخواندنش مشکل جدی ای بوجود نمیاره ولی شاید بگن مدرسه رو ترک کنید ..نهایتش اینه. و مدرسه اسلامی هست ولی خیلی سخته دسترسی بهش . مثل پیدا کردن یه مدرسه مسیحی تو تهران. که معمولا مدارس اسلامی تو اینجا توسط اهل تسنن و عثمانی تدریس میشه "

این توضیح شرایط این شخص محترم بود که خب شرایط محل زندگی شان فرق میکنه ،لطفا پاسخ را بفرمایید ،بنده پاسخ را به ایشان میرسانم واگر سوالی باقی بود بنده ازطرف ایشان مطرح خواهمکرد ،یاحق


باسلام و عرض ادب
اگر کلامی که به کار می برند، کفر و شرک نباشد و مجبور به گفتن آن باشند که خوب ایرادی به ذکر آن و همراهی کردن در شرایطی که ایشان هستند، ندارد
اما اگر دعاها و کلماتی که به کار می برند شرک آلود است و شما به آن اعتقادی ندارید و در مقام تقیه هستید و مجبورید که بگویید، گفتن آن اشکالی ندارد.
طبق آیه زیر، خداوند متعال در مقام اضطرار و تقیه، مواخذه ای بر کلامی که مجبور به گفتن آن هستیم ولی اعتقادی به آن نداریم، نمی کند:
[=Traditional Arabic]النحل : 106 مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمان‏.

rejection;657773 نوشت:
بخشهایی از کتاب مقدس هستند که تحریف در آنها اثبات شده است، و ما بدون شک و شبهه، آن بخشها را تحریف شده می خوانیم، ولی در مورد سایر بخشها، از یک سو دلیل بر تحریف نداریم و از طرف دیگر، وقوع تحریف در بخشهای دیگر، اعتبار کافی ندارند و لذا مشکوک به تحریف هستند. این آیه از کتاب مقدس هم که در انجیل متی، حضرت عیسی حواریون را امر می کند که ملل را در نام پدر و پسر و روح القدس تعمید بدهند، جزء بخشهای مشکوک به تحریف است.

دوست عزیز، همین که کتاب، احتمال تحریف بر آن رفت، از اعتماد، سلب می شود و ما با توجه به وجود قرآن با این همه ادعا و معجزه، نیازی به رجوع به کتاب آسمانی دیگر نداریم.
قرآن درباره تورات و انجیل سخن گفته، درباره خودِش هم سخن گفته و برای خودش تحدی نموده، من نمی دانم شما چه اصراری دارید که به این کتبی که خودشان هم ادعایی بر حجیت آن ندارند، به گونه ای حجیت بدهید و استناد بکنید؟

بصیر;657830 نوشت:

دوست عزیز، همین که کتاب، احتمال تحریف بر آن رفت، از اعتماد، سلب می شود و ما با توجه به وجود قرآن با این همه ادعا و معجزه، نیازی به رجوع به کتاب آسمانی دیگر نداریم.
قرآن درباره تورات و انجیل سخن گفته، درباره خودِش هم سخن گفته و برای خودش تحدی نموده، من نمی دانم شما چه اصراری دارید که به این کتبی که خودشان هم ادعایی بر حجیت آن ندارند، به گونه ای حجیت بدهید و استناد بکنید؟

با سلام. بنده یادم نمی آید که به این کتاب حجیتی داده باشم. وقتی می گویم اعتبار ندارد، یعنی حجیت هم ندارد. ولی وقتی ما یک حرفی از این کتاب را می خواهیم به کل باطل بدانیم، دیگر صرف نقصان اعتبار کتاب کفایت نمی کند. بعلاوه این فرمایش شما که خودشان هم ادعایی بر حجیت آن ندارند، درست نیست و اهل کتاب، کتب مقدسۀ خویش را دارای حجیت می دانند.

[="Tahoma"][="Blue"]

rejection;658049 نوشت:
بعلاوه این فرمایش شما که خودشان هم ادعایی بر حجیت آن ندارند، درست نیست و اهل کتاب، کتب مقدسۀ خویش را دارای حجیت می دانند.

باسلام خدمت شما دوست عزیزم
منظور این است که ایشان، ادعا و دلیلی بر عدم تحریف کتابشان ندارند؛ بله به آن اعتقاد دارند که کتابی مذهبی است ولی هرگز نمی توانند دلیل بیاورند که تحریف نشده است، زیرا خودشان هم معتقدند که ما اناجیل مختلفی داریم و هر جا بخواهند ادعای عدم تحریف بکنند، همین اناجیل مختلف، دلیل بر کذب مدعا خواهد بود، لذا هیچ وقت آنها چنین حرفی نمی زنند که انجیل تحریف نشده چون ادعایی بدون دلیل است و چنین حرفی از همان اول، مغلوب خواهد بود.
موفق و موید و پیروز باشید.[/]

بصیر;658144 نوشت:

باسلام خدمت شما دوست عزیزم
منظور این است که ایشان، ادعا و دلیلی بر عدم تحریف کتابشان ندارند؛ بله به آن اعتقاد دارند که کتابی مذهبی است ولی هرگز نمی توانند دلیل بیاورند که تحریف نشده است، زیرا خودشان هم معتقدند که ما اناجیل مختلفی داریم و هر جا بخواهند ادعای عدم تحریف بکنند، همین اناجیل مختلف، دلیل بر کذب مدعا خواهد بود، لذا هیچ وقت آنها چنین حرفی نمی زنند که انجیل تحریف نشده چون ادعایی بدون دلیل است و چنین حرفی از همان اول، مغلوب خواهد بود.
موفق و موید و پیروز باشید.

با سلام. کارشناس گرامی، هر چند کتاب مقدّس، تحریف شده است، ولی تعدّد اناجیل، دلیل بر این تحریف نیست و اهل کتاب هم اعتقادی به تحریف نداشته، و متکلمینشان در دفاع از صحت متن رسیده از کتاب مقدّس، قلمفرسایی بسیاری کرده اند. نظر به اینکه بنده تحقیقات زیادی در زمینه اعتبار کتاب مقدس دارم، می توانم در پیام خصوصی این مباحث را بیشتر باز کنم، ولی اینجا، گمان نمی کنم که ادامۀ این بحث درست باشد، زیرا از موضوع اصلی بحث، فاصله گرفته ایم.

rejection;658212 نوشت:
با سلام. کارشناس گرامی، هر چند کتاب مقدّس، تحریف شده است، ولی تعدّد اناجیل، دلیل بر این تحریف نیست و اهل کتاب هم اعتقادی به تحریف نداشته، و متکلمینشان در دفاع از صحت متن رسیده از کتاب مقدّس، قلمفرسایی بسیاری کرده اند. نظر به اینکه بنده تحقیقات زیادی در زمینه اعتبار کتاب مقدس دارم، می توانم در پیام خصوصی این مباحث را بیشتر باز کنم، ولی اینجا، گمان نمی کنم که ادامۀ این بحث درست باشد، زیرا از موضوع اصلی بحث، فاصله گرفته ایم.

باسلام و احترام
من از شما بسیار تشکر می کنم که پیگیر بحث هستید و دنبال دلیل و مدرک می باشید و دوست دارید بحث به صورت علمی و مفید پیش برود.
از آنجایی که به فرمایش شما بحث در زمینه کتاب مقدس، از حیطه این تاپیک و وظیفه ی بنده به عنوان یک کارشناس اخلاق، فعلا، خارج است، از ادامه بحث باز می ایستیم و آن را به کارشناسان بخش اعتقادی موکول می کنیم.
ولی در آخر نکته ای را عرض کنم، اگر قرآن کریم، چند نسخه ی متفاوت با عبارات مختلف و گاها متضاد وجود داشت، ما قطعا به این تحریف می گفتیم حالا شما هر چه اسمش را می خواهید بگذارید.
به نظر، دفاع از این که تورات یا انجیل کنونی همان کتبی هستند که به حضرت موسی و عیسی علیهما السلام نازل شده اند، تلاشی مثمر ثمر نخواهد بود، هر چند قبول دارم که مطالبِ درست و مفید، هنوز در آنها باقی باشد، اما نظر به این که تحریف شده، برای یک مسلمان قابل استناد نخواهد بود، و الا تایید مسیحیت تحریف شده خواهد شد و با وجود قرآن و دین مبین اسلام و ادعای خاتمیت آن، نیازی به سایر ادیان نیست.
در واقع با این همه دلیل بر حقانیت دین اسلام و قرآن مجید، دلیلی نمی بینیم که برای بیان حقیقتی، از کتب آسمانی دیگر استفاده کنیم و به آنها استناد بجوییم. تا آب هست، تیمم باطل است.

[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic] فتح : 28 هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيدا.
دین اسلام را بر سایر ادیان برتری بخشیده.


[=Traditional Arabic]آل‏ عمران : 85 وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرين‏.[=Traditional Arabic]
کسی که غیر از دین اسلام را برگزیند از او قبول نخواهد (در صورتیکه با علم و قصد باشد) و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.


وفقکم الله و ایانا لمرضاته.

محمدرضا.ز;657759 نوشت:
باسلامی مجدد ،همان طور گه عرض شدیک بنده خدایی ازبنده این سوال روپرسیدن کهبنده قرارشد سوال این بزرگوار رو مطرح کنم و جوابش را به ایشان بازگو کنم(لازم به ذکر است که دریک پیام رسان باهم در ارطبات هستیم و کمی ارایه پاسخ و مشاهده مخاطب طول میکشه)
پاسخی را که فرمودید به ایشان عرض کردم ، ولی چون شرایط را نمیدانستم(وایشانهم مختصر سوال و مشکل را مطره کرده بودند) بعد از ارایه پاسخ ایشان این شرایطرا ذکر کرده اند:
ولی من منظورم این بود که در شرایطی باشیم که مجبور باشی و باید به این قانون مدرسه عمل کرد خب همانطور که متوجه شدید ایران یا یک کشور اسلامی نیستم. و مدارس اینجا همه مسیحیه( یعنی مدرسه مسیحی بهتر از بقیه جاها مثل یهودی و یا بی دینی است) .
برای مثال تو یک کلاس هر روز مثلا سرود ملی خونده میشه و همه باید بخونند و هر روز یه نفر میخونه و بقیه تکرار میکنند
نخواندنش مشکل جدی ای بوجود نمیاره ولی شاید بگن مدرسه رو ترک کنید ..نهایتش اینه. و مدرسه اسلامی هست ولی خیلی سخته دسترسی بهش . مثل پیدا کردن یه مدرسه مسیحی تو تهران. که معمولا مدارس اسلامی تو اینجا توسط اهل تسنن و عثمانی تدریس میشه "

این توضیح شرایط این شخص محترم بود که خب شرایط محل زندگی شان فرق میکنه ،لطفا پاسخ را بفرمایید ،بنده پاسخ را به ایشان میرسانم واگر سوالی باقی بود بنده ازطرف ایشان مطرح خواهمکرد ،یاحق:Gol:

سلام علیکم

اگر ضرورت عقلائی دارد که در آن کشور زندگی کند و امکان اینکه اعلام کند مسلمان است ،وجود ندارد،وحتما باید این کلمات را به زبان بیاورد معانی باطل آن را اراده نکند ، اشکالی ندارد.

با سلام و عرض ادب خدمت دوستان گرامی
از اینکه مدتی در خدمت شما نبودم عذر می خواهم و برخود لازم می دانم از دوستان گرامی که زحمت پاسخ دهی را کشیدند کمال تشکر را داشته باشم .

محمدرضا.ز;656275 نوشت:
گفتن جمله دعایی مسیحیان (توسط مسلمان شیعه) هر صبح( همراه انان ) چه حکمی دارد؟ جمله:
In the name of the father, and the son and of the holy spirit.
به نام پدر و پسر و روح القدس

در پاسخ به سوال دوست گرامی می توان بین نظریات دوستان اینگونه جمع نمود که :
با سخن دوستانی که می فرمایند این جمله دارای مفهومی شرک آلود است و طبیعتا کسی که مسلمان معتقد به توحید و نفی شرک است نمی تواند آن را به قصد دعا یا هر نیت دیگری به کار ببرد بسیار بجا و صحیح است شما تصور کنید به جای پدر و پسر و روح القدس اسم سه خدای هم عرض دیگر مانند خدایان هند را قرار دهیم آیا می توان به نام آنها چیزی را آغاز کرد ؟
اما درباره تفسیر اسلامی این جمله یعنی قرار دادن این سه اقنوم در طول همدیگر حرف دوست گرامی تا حدی قابل قبول است اگر چه با قیاس دوست گرامی ما که آن را با آیه اطاعت مقایسه کرده اند به اصطلاح باید گفت این موضوع تخصصا خارج است یعنی اطاعت کجا و به نام خواندن کجا
البته من تفسر جالبی از برخی از دوستان دیدم که شاید بی مناسبت نباشد آن را برای شما ذکر کنم :
پدر = آب و نه اب یعنی خدای بزرگ که در متون عربی هم آب ترجمه می شود .
پسر = حضرت مسیح علیه السلام و اشاره به فرزندی او برای حضرت مریم سلام الله علیها دارد نه اینکه فرزند پدر است البته در متون قدیمی مسیحی او را پسر انسان می نامیدند که شاید برای تأکید بر عقیده مسیحیان مؤمن اولیه ای باشد که به نبوت ایشان معتقد بودند ( بحث در این باره مفصل است و مجال ذکر آن نیست).
روح القدس = برخی آن را به پیامبر موعود تفسیر می کنند که قرار بود مسیحیان مردم را به ایمان به او فرا بخوانند و برخی می گویند فرشته واسطه وحی بر حضرت مسیح علیه السلام
البته تمام این تفاسیر، تفسیر هستند و ممکن است هیچ گاه مورد قبول کلیسا واقع نشوند و طبیعتا در تضاد با عقیده غالب دوستان مسیحی می باشد .
گمان می کنم بی مناسبت نباشد خدمتتان عرض کنم که البته بنده بسیاری از مسیحیان عرب حتی برخی از اسقف های آنها را دیده ام که هنگام سخن با ما مسلمانان از بسم الله الرحمن الرحیم استفاده می کنند بنده چند بار از آنها پرسیدم که شما که مسیحی هستید چگونه از یک جمله قرآنی استفاده می کنید جالب است که در پاسخ می گفتند این جمله را پیروان تمام ادیان می توانند به کار ببرند زیرا به صفات خداوندی اشاره دارد که مورد قبول همگان است .

[="Tahoma"][="Blue"]سوال:
گفتن جمله دعایی مسیحیان (توسط مسلمان شیعه) هر صبح( همراه انان ) چه حکمی دارد؟ جمله:
In the name of the father, and the son and of the holy spirit.
به نام پدر و پسر و روح القدس

باسلام و عرض ادب
دعا، یعنی خواندنِ خدا و از او استمداد جستن، به هر زبان و روشی باشد اشکالی ندارد، اما اگر ترویج یک دین تحریف شده مانند مسیحیت یا سایر ادیان آسمانی به غیر از اسلام باشد، گفتن آن برای یک مسلمان در صورت تایید و ترغیب به سمت آن دین محرّف، جایز نیست.
به علاوه این که عبارتِ پدر، پسر و روح القدس، از اصل، مورد اشکال است، زیرا جمله ای شرک آلود می باشد.
قرآن در سوره توبه آیه 30 می فرماید که یهود می گویند که «عزیز» فرزند خداست و مسیحیت می گویند که «عیسی» پسر خداست.
التوبة : 30 وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُون‏.
یا در سوره مائده می فرماید که به تحقیق کافر شده اند کسانی که می گویند خدا، همان مسیح است.
چنانچه دراین آیه مشاهده می فرمایید خداوند قائلین به این مطلب را کافر خوانده.
المائدة : 17 لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَم‏.
خب همانطور که در این آیات ملاحظه می فرمایید، ظاهر این است که در آن زمان، اعتقاد غلطی نسبت به حضرت مسیح داشتند و دین او را تحریف کرده بودند و الان جای دفاع و توجیه ندارد که ما بیاییم بگویید منظور از ابن، مثلا عبد است و منظور فلان، بهمان است.
قرآن به عنوان فصل الخطاب، پرده از این مطلب برداشته است.
اتفاقا، نص این کتب هم تحریف شده و دلیل برآن این است که خود حضرت موسی و عیسی علیهما السلام، هیچ ادعای بر عدم تحریف کتابهای خود و جاوید بودنِ آن نداشته اند ولی قرآن بر عدم تحریف خود، دلیل اقامه نموده و آن را مصون از تحریف دانسته است. و همین بس بر این که کتب آسمانی، غیر از قرآن هم تاریخ مصرف داشته اند و هم اعتمادی بر عدم تحریف آنها نیست. با توجه به این همه دشمنی که بر ادیان الهی وجود داشته، حتما دست به تحریف آن زده اند و مطالب انحرافی و شرک آلود را و گاها خنده دار را می توانیم در این کتب مشاهده کنیم.
البته اصل تورات و انجیل، مقدس است و قابل احترام و اعتقاد به آنها، جز ایمان یک مسلمان حساب می شود چنانچه خداوند متعال هم در قرآن بدان اشاره کرده است:
المائدة : 44 إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّون‏
مائده 46: مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجيلَ فيهِ هُدىً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْراةِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقين‏
چنانچه در این دو آیه ملاحظه می فرمایید، البته آیات فراوان دیگری هم در قرآن هست، به تایید این دو کتاب و تصدیق آنها می پردازد.
البقرة : 285 آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ
در سوره بقره آیه 285 که در بالا ذکر شد، ایمان به تمام رسولان الهی و کتب آنها، و عدم فرق بین آنها، جز ایمان پیامبر محسوب شده است.[/]

موضوع قفل شده است