جمع بندی دلیل معاد چیست؟
تبهای اولیه
با سلام خدمت همه ی دوستان عزیز
در رابطه با مساله ی روح و جهان پس از مرگ و مساله ی معاد تحقیقات زیادی کردم ولیکن تا بحال هیچ دلیل و مدرک علمی در اثبات روح و جهان بعد از مرگ وجود نداشته و درکل مشکوک است . خواستم بدونم دلیل اینکه گفتند بعد از مرگ جسم جهان دیگری وجود دارد برای ادامه چیست ؟
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"]![]() | |
کارشناس بحث: استاد صدیق | |
[=microsoft sans serif]خواستم بدونم دلیل اینکه گفتند بعد از مرگ جسم جهان دیگری وجود دارد برای ادامه چیست ؟
باسلام و عرض ادب
اثبات معاد، یکی از آموزه هایی است که در تمام ادیان آسمانی وجود آن به مثابه یک اصل اعتقادی و بنیادی پذیرفته شده است.
در این زمینه، چند مبحث مهم لازم است از یکدیگر تفکیک شود.
نخست. نحوه بازگشت انسان در قیامت(جسمانی، روحانی یا هر دو)
دوم. امکان عقلی تحقق معاد
سوم. ضرورت تحقق معاد
بنابراین لازم است دقت شود که بحثی که مطرح میشود، ناظر به کدام یک از این جنبه هاست.
در این تاپیک با توجه به سوالی که مطرح شد، بیشتر ناظر به مسئله سوم است. به همین جهت به این جنبه پرداخته میشود.
[=microsoft sans serif]برای اثبات وجود معاد و جهانی دیگر ورای این عالم که خصوصیات خاصی دارد، به دو صورت میتوان عمل کرد.
روش عقلی و روش نقلی.
در روش عقلی، یک سری ادله و استدلالهای فلسفی اقامه میشود که بر اساس آنها، مشخص میشود که وجود عالمی ورای این عالم، حتمی و ضروری است.
در روش نقلی نیز با کمک آیات و روایات معتبر مشخص میشود که چنین عالمی حتمی و ضروری است.
تفاوت این دو روش در این است که
در روش نقلی، هم ضرورت وجود معاد اثبات میشود و هم خصوصیات آن.
اما در روش عقلی، تنها ضرورت وجود معاد و عالم قیامت اثبات میشود نه همه خصوصیات آن.
[=microsoft sans serif]در اینجا به دو مورد از ادله عقلی این آموزه و اصل اصیل اعتقادی پرداخته میشود.
نخست. دلیل حکمت:
م1. جهان و انسان، آفریده خداوند است؛
م2. آفرینش خداوند، مانند سایر کارهای او، بیهدف و بیهوده نیستخداوند، جهان را به صورتی آفریده که بیشترین خیر و کمال را برای بندگانش ایجاد کند؛
م3. جهان مادی، مجموعه از خیر و شر است که با یکدیگر ناسازگاری و درگیری دارند؛
م4. انسان، دارای روح قابل بقاء و ماندگاری است و میتواند به کمالی جاودانی برسد؛
م5. اگر زندگانی انسان منحصر در همین زندگی دنیایی باشد، هدف خداوند از آفرینش انسان و جهان تأمین نمیشود و در این صورت این سؤال مطرح میشود که چرا خداوند میسازد و از میان میبرد؛
نتیجه: بنابراین، با توجه به قطعی بودن حکمت خداوند، حتماً باید جهانی دیگر ورای این دنیای مادی باشد تا حکمت و هدف او از آفرینش تأمین شود. بهخصوص با توجه به رنجهایی که در زندگی دنیا وجود دارد که اگر جهانی دیگر نباشد که مانند زندگی دنیا مستلزم رنج نباشد، ادامه همین زندگی دنیایی، حتی اگر تا ابد نیز امکان داشت با حکمت الهی ناسازگار بود(1)
ــــــــــــ
1. [=microsoft sans serif]مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۷۷ش،ص۳۶۴-365
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]دوم. دلیل عدل
م1. یکی از صفات خداوند، عدالت است؛
م2. انسان در این دنیا در انتخاب و انجام کارهای خوب و بد آزاد است؛برخی از انسانها از آزادی خود استفاده مثبت کرده و برخی اهل گناه و معصیت شدند؛
م3. در مورد بندگان، عدالت حکم میکند که هر کس نتیجه عمل خود را بهصورت کامل ببیند؛ صالحان، پاداش ببینند و تبهکاران، مجازات شوند؛
م4. این دنیا ظرفیت آن را ندارد تا انسان نتیجه اعمال خود را بهصورت کامل ببیند. چنانکه بسیاری از انسانها به مجازات و پاداش اعمال خود نرسیدهاند؛
نتیجه:بنابراین، همانطور که این جهان سرای آزمایش بندگان و تکلیف است، باید جهان دیگری باشد که سرای پاداش و کیفر و ظاهر شدن نتایج اعمال افراد باشد و هر فردی به ثمره اعمال خود برسد، تا عدالت خداوند تحقق یابد.(2)
ـــــــــــــــــــــ
2. همان، ص366
[=114][=microsoft sans serif]در اینجا به دو مورد از ادله عقلی این آموزه و اصل اصیل اعتقادی پرداخته میشود.
نخست. دلیل حکمت:
م1. جهان و انسان، آفریده خداوند است؛
م2. آفرینش خداوند، مانند سایر کارهای او، بیهدف و بیهوده نیستخداوند، جهان را به صورتی آفریده که بیشترین خیر و کمال را برای بندگانش ایجاد کند؛
م3. جهان مادی، مجموعه از خیر و شر است که با یکدیگر ناسازگاری و درگیری دارند؛
م4. انسان، دارای روح قابل بقاء و ماندگاری است و میتواند به کمالی جاودانی برسد؛
م5. اگر زندگانی انسان منحصر در همین زندگی دنیایی باشد، هدف خداوند از آفرینش انسان و جهان تأمین نمیشود و در این صورت این سؤال مطرح میشود که چرا خداوند میسازد و از میان میبرد؛
نتیجه: بنابراین، با توجه به قطعی بودن حکمت خداوند، حتماً باید جهانی دیگر ورای این دنیای مادی باشد تا حکمت و هدف او از آفرینش تأمین شود. بهخصوص با توجه به رنجهایی که در زندگی دنیا وجود دارد که اگر جهانی دیگر نباشد که مانند زندگی دنیا مستلزم رنج نباشد، ادامه همین زندگی دنیایی، حتی اگر تا ابد نیز امکان داشت با حکمت الهی ناسازگار بود(1)ــــــــــــ
1. [=microsoft sans serif]مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۷۷ش،ص۳۶۴-365
سلام
فرض میکنیم مقدمات اول و دوم را بتوان بصورت عقلی پذیرفت اما مقدمه چهارم را عقل چطور میتواند به آن برسد؟! توضیحاتی که جنابعالی فرمودین مصادره به مطلوب هست و در واقع چیزی را ثابت نکردید
[=microsoft sans serif]فرض میکنیم مقدمات اول و دوم را بتوان بصورت عقلی پذیرفت اما مقدمه چهارم را عقل چطور میتواند به آن برسد؟! توضیحاتی که جنابعالی فرمودین مصادره به مطلوب هست و در واقع چیزی را ثابت نکردید
باسلام
مدعای مطرح در این مقدمه، یکی از پیش فرضهای بحث معاد است و همانطور که از نام پیش فرض مشخص است، جای اثبات آن در اینجا نیست.
وجود روح و تجرد آنرا در تاپیک مختص به خودش دنبال کنید.
پرسش: دلیل اینکه گفتند بعد از مرگ جسم جهان دیگری وجود دارد چیست؟
پاسخ:
اثبات معاد، یکی از آموزه هایی است که در تمام ادیان آسمانی وجود آن به مثابه یک اصل اعتقادی و بنیادی پذیرفته شده است.
در این زمینه، چند مبحث مهم لازم است از یکدیگر تفکیک شود.
نخست. نحوه بازگشت انسان در قیامت(جسمانی، روحانی یا هر دو)
دوم. امکان عقلی تحقق معاد
سوم. ضرورت تحقق معاد
بنابراین لازم است دقت شود که بحثی که مطرح میشود، ناظر به کدام یک از این جنبه هاست.
در این تاپیک با توجه به سوالی که مطرح شد، بیشتر ناظر به مسئله سوم است. به همین جهت به این جنبه پرداخته میشود.
برای اثبات وجود معاد و جهانی دیگر ورای این عالم که خصوصیات خاصی دارد، به دو صورت میتوان عمل کرد.
روش عقلی و روش نقلی.
در روش عقلی، یک سری ادله و استدلالهای فلسفی اقامه میشود که بر اساس آنها، مشخص میشود که وجود عالمی ورای این عالم، حتمی و ضروری است.
در روش نقلی نیز با کمک آیات و روایات معتبر مشخص میشود که چنین عالمی حتمی و ضروری است.
تفاوت این دو روش در این است که
در روش نقلی، هم ضرورت وجود معاد اثبات میشود و هم خصوصیات آن.
اما در روش عقلی، تنها ضرورت وجود معاد و عالم قیامت اثبات میشود نه همه خصوصیات آن.
در اینجا به دو مورد از ادله عقلی این آموزه و اصل اصیل اعتقادی پرداخته میشود.
نخست. دلیل حکمت:
م1. جهان و انسان، آفریده خداوند است؛
م2. آفرینش خداوند، مانند سایر کارهای او، بیهدف و بیهوده نیستخداوند، جهان را به صورتی آفریده که بیشترین خیر و کمال را برای بندگانش ایجاد کند؛
م3. جهان مادی، مجموعه از خیر و شر است که با یکدیگر ناسازگاری و درگیری دارند؛
م4. انسان، دارای روح قابل بقاء و ماندگاری است و میتواند به کمالی جاودانی برسد؛
م5. اگر زندگانی انسان منحصر در همین زندگی دنیایی باشد، هدف خداوند از آفرینش انسان و جهان تأمین نمیشود و در این صورت این سؤال مطرح میشود که چرا خداوند میسازد و از میان میبرد؛
نتیجه: بنابراین، با توجه به قطعی بودن حکمت خداوند، حتماً باید جهانی دیگر ورای این دنیای مادی باشد تا حکمت و هدف او از آفرینش تأمین شود. بهخصوص با توجه به رنجهایی که در زندگی دنیا وجود دارد که اگر جهانی دیگر نباشد که مانند زندگی دنیا مستلزم رنج نباشد، ادامه همین زندگی دنیایی، حتی اگر تا ابد نیز امکان داشت با حکمت الهی ناسازگار بود(1)
دوم. دلیل عدل
م1. یکی از صفات خداوند، عدالت است؛
م2. انسان در این دنیا در انتخاب و انجام کارهای خوب و بد آزاد است؛برخی از انسانها از آزادی خود استفاده مثبت کرده و برخی اهل گناه و معصیت شدند؛
م3. در مورد بندگان، عدالت حکم میکند که هر کس نتیجه عمل خود را بهصورت کامل ببیند؛ صالحان، پاداش ببینند و تبهکاران، مجازات شوند؛
م4. این دنیا ظرفیت آن را ندارد تا انسان نتیجه اعمال خود را بهصورت کامل ببیند. چنانکه بسیاری از انسانها به مجازات و پاداش اعمال خود نرسیدهاند؛
نتیجه:بنابراین، همانطور که این جهان سرای آزمایش بندگان و تکلیف است، باید جهان دیگری باشد که سرای پاداش و کیفر و ظاهر شدن نتایج اعمال افراد باشد و هر فردی به ثمره اعمال خود برسد، تا عدالت خداوند تحقق یابد.(2)
ــــــــــــ
1. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۷۷ش،ص۳۶۴-365
2. همان، ص366