دوستی قبل از ازدواج و مخفی ماندن شخصيت؟!!
تبهای اولیه
با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
سلام
مدت 5 سال با فردي دوست بودم و ازدواج كرديم ولي بعد از مدت كوتاهي مشاجره و اختلافات بين ما شروع شد. سؤالم اين است كه چرا در اين مدت طولاني نتوانسته بودم با شخصيت شوهرم آشنا شوم؟
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید
:Gol:
[="Tahoma"][="DarkGreen"]
چرا هميشه من شروع كنم ها؟!!!
شما بفرماييد استفاده كنم
من هم همراه شما هستم
...
لطف كنيد
فقط و فقط نظر خودتان را بيان كنيد در رابطه با اين پرسشگر
از نقد و نظر سخنان ديگران به شدت خودداري فرماييد و گرنه مجبورم قيچي اصلاحات را تيز كنم و شرمنده شما شوم
:Gol::Gol::Gol::Gol:
موقعی که دوست بودین با هم زندگی میکردین؟خرجتونو کی میداد؟وقتی که با هم میگذردوندین در مورد چه مسائلی صحبت میکردین؟واقعا فرق بین زندگی کردن با یه نفر را قبل و بعد از ازدواج نمیدونین!؟سر چه مسائلی مشاجره میکنین؟
[="Tahoma"][="DarkGreen"]موقعی که دوست بودین با هم زندگی میکردین؟خرجتونو کی میداد؟وقتی که با هم میگذردوندین در مورد چه مسائلی صحبت میکردین؟واقعا فرق بین زندگی کردن با یه نفر را قبل و بعد از ازدواج نمیدونین!؟سر چه مسائلی مشاجره میکنین؟
سلام
لطف كنيد كمي درشت تر بنويسيد كور شديم ها:Nishkhand:[/]
سلام
لطف كنيد كمي درشت تر بنويسيد كور شديم ها:Nishkhand:
چشم.اینجوری حس کنجکاوی دوستان تحریک میشه بخونن ببینم چی نوشتم:khandeh!: شاید 4تا صلوات بیشتر کاسب شدیم.
با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
سلام
مدت 5 سال با فردي دوست بودم و ازدواج كرديم ولي بعد از مدت كوتاهي مشاجره و اختلافات بين ما شروع شد. سؤالم اين است كه چرا در اين مدت طولاني نتوانسته بودم با شخصيت شوهرم آشنا شوم؟
با تشکردر پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:
باسلام
خب فرمودید دوست بودید
شما ۲۴ ساعت با پدر مادرتون هستید چقدر شناختیشون
خب شاید در دوستی نکاتی که الان ختم به مشاجره شده ندیدی و محو چیزای دیگه بودید
شایدم الان به اون نکات مثبت توجهتان کم شده
البته اختلافات در اوایل زندگی امکانش هست
تا سه سال اول امکان اختلافات هست
مهم نوع مدیریت هر دو بر این اختلافات هست
مهم اینه اختلافات باعث نشه نکات مشترک قبل ازدواج فراموش بشه
و...
در کل زندگی زیبا هست :ok:
حامی دادا رفیق خوبم پست های من رو ویرایش نکن،دیشب حالم خوب بود اگه اون موقع تاپیکتون رو میدیدم دلداری میدادم و راهکار ولی امشب حالم اصلا خوش نیست وبهتر هستش بهتون هیچ راهکار وتوضیحی ندم
من خودم اگه ازدواج کنم بیشتر دوساعت یا حداکثر 6 ساعت یا فوفق فوقش یه روز نمیتونم بازنم زندگی کنم،دست خودم نیست چکار کنم
با سلام
به نظرم این خانم اطلاعات بیشتری میبایستی در مورد دوستیشون میدادند :اول اینکه نحوه ی آشنایشون چطوری بوده دوم چرا این همه سال طول کشیده
آیا با رضایت کامل ازدواجشون سر گرفته ...قبل از ازدواج چه شناختی از ایشون داشتند حالا چه شناختی و...
[="Tahoma"][="DarkGreen"] به نظرم این خانم اطلاعات بیشتری میبایستی در مورد دوستیشون میدادند :اول اینکه نحوه ی آشنایشون چطوری بوده دوم چرا این همه سال طول کشیده آیا با رضایت کامل ازدواجشون سر گرفته ...قبل از ازدواج چه شناختی از ایشون داشتند حالا چه شناختی و...با سلام
اين دو با هم دوست بوده اند در مدت دوستي گل مي گفتند و گل مي شنيدند و دل و قلوه درد و بدل مي كردند
ولي در زندگي متوجه تفاوت ها شده اند الان شك دارند كه چرا كه هم را نشاختم اين هم تفاوت چه طور و از كجا پيدا شده؟!![/]
اين دو با هم دوست بوده اند در مدت دوستي گل مي گفتند و گل مي شنيدند و دل و قلوه درد و بدل مي كردند
ولي در زندگي متوجه تفاوت ها شده اند الان شك دارند كه چرا كه هم را نشاختم اين هم تفاوت چه طور و از كجا پيدا شده؟!!
جواب یک کلام است
خشت اول چو نهد معمار کج
تا ثریا می رود دیوار کج
وقتی اساس آشنایی با گناه و حرام بوده و این همه سال مرتکب حرام شده اند دیگر نمی توانند انتظار داشته باشند بعد از ازدواج به آرامش برسند. کمترین مشکل این است که مرد بعد از ازدواج مدام به این فکر میکند که از کجا معلوم که با کس دیگری هم اکنون دوست نیست؟
اگر برای رسیدن به خواسته هایمان حرام را انتخاب کنیم قطعا به مراد خود نخواهیم رسید
سلام.
خانومی که این مشکل براش به وجود امده(که ان شاء الله مشکلشون حل بشه)در مورد موضوع مورد بحث کم اطلاعات دادن.
اما با همین اطلاعات در دسترس چیزایی که به ذهنم میرسه رو میگم.(البته بیشتر چیزهایی رو که میدونم رو هم از توی اسک دین یاد گرفتم)
1.وقتی شما با یک نفر دوس میشین که جنس مخالفم باشه و به قصد ازدواج هم هست.بعد از مددتی بهشون وابسته میشین.و این وابسته نمیزاره شما به شناخت از یک فرد برسین.
2.زمانی که به یک نفر وابسته میشین دوس داشتن زیاد باعث این میشه که شما مشکلات فرد مورد نظر را نبینید.
3.شما وقتی با ان بنده خدا دوس بودید چند ساعت در روز با او بودید؟؟؟
حداکثر میگریم 5 ساعت.خب در ان زمان که شما با او بودید و حالا چه حضوری یا تلفنی بوده شوهر شما احتمال زیاد میخواسته خودشو بیشتر از اون چیزی که هست نشون بده.و از اونجایی که شما یکدل نه صد دل عاشقش بودین و از این جور حرفا...باز هم متوجه مشکلات شوهرتون نشدید به خاطر اینکه این عشق چشم شما رو نسبت به مشکلات فرد مورد نظر داره کور میکنه.
4.هنگامی که شما با شوهرتون دوس بودین دل میدادین قلوه میگرفتین. و از این جملات عاشقانه(که من بدون تو نمتونم اینده تصور کنم و ...)و به این موضوع توجه نکردین مه اگه فردا روز ازدواج کنین زن و شوهر یکسری مسئولیات ها متوجه شون میشه.
در کل منظورم اینکه این محبت و دوست داشتینه که قبل ازدواج به وجود میاد باعث این میشه مه نتونیم فرد مورد نظر خوب بشناسیم
با سلامبه نظرم این خانم اطلاعات بیشتری میبایستی در مورد دوستیشون میدادند :اول اینکه نحوه ی آشنایشون چطوری بوده دوم چرا این همه سال طول کشیده
آیا با رضایت کامل ازدواجشون سر گرفته ...قبل از ازدواج چه شناختی از ایشون داشتند حالا چه شناختی و...
اشتباه رو برای ازدواج انتخاب کردند درش شکی نیست .
اینکه این سوالات رو ازش پرسیدم خواستیم کمکی بهش کرده باشیم .البته شاید واقعا ازنظر
شما استاد گرامی دیگه دیره وکمکی از دست هیچ کسی بر نمیاد .
ما نمیدونیم تو این مدت که مدت کمی هم نیست رابطشون چطور بوده آیا اصلا دعوا یا اختلاف نظری بینشون بوده یا فقط خواستن خودشونو تو دل هم جا
بدن .یا نه ،اختلاف بینشون بوده ولی چون به هم وابسته شدن نتونستن تصمیم درستیو بگیرن .
به هر حال شاید دیر نشده باشه و هردو تاشون یه تجدید نظری رو رفتارهاشون داشته باشنو خودشونو اصلاح کنن ویا اگر هم نتونستن از کارشناسان مشاور کمک بگیرن .
دوست عزیز طبق تجربه شخصی ام
به هیچ وجه قبل از ازدواج نمیشود به تمام ابعاد روحی و شخصیتی همسر پی برد
در زمان دوستی شما چه کاری بجز بیرون رفتن و تفریح داشتید ؟
نهایت درگیری در این دوران سر این است کجا بریم بگردیم؟ کجا بریم غذا بخوریم
یا چرا دیشب شب بخیر نگفته خوابیدی ؟
اول تو قطع کن .
چرا ولنتاین یادت رفت و ....
ولی زندگی بسیار جدی تر از این حرف هاست
شما که 5 سال دوست بودید
ما 5 سال نامزد بودیم با محرمیت
با هم سفر میرفتیم . من شب خانه نامزدم میماندم
و ایشان خانه ما
باز بعد ازدواج تازه پی به خصوصیاتی از هم بردیم که تا قبلش اصلا متوجهش نشده بودیم
حتی الان بعد از 5 سال که از ازدواج میگذرد به درکی از هم میرسیم که 2 سال قبل نداشتیم
و مطمئنا این روند ادامه خواهد داشت
به نام حق
با سلام
شناخت یک امر تدریجی است، و انسانها هم مرتب در حال تغییر و تحول،خُلق و خوها تغییر می کنند در جهت کمال و یا بر عکس.
آشنایی و به تعبیر شما "دوستی" قبل از ازدواج از اسمش پیداست دوستی بوده در دوستی قاعده این است که عیوب خیلی ظاهر
نمی شوند و یا اگر هم بشوند برایش توجیهی می تراشند و سعی می کنند که آن عیوب را نبینند
چون در این رابطه حکومت احساس بیشتر از عقل است بعد از ازدواج همه چیز ممکن است بر عکس شود
دوران شعله ور بودن احساس گذشته مثل قیامت پرده ی احساس از جلوی چشم عقل کنار رفته و باطنها
آشکار گشته و عیوب پنهان کم کم ظاهر می شوند و اینجاست که اختلافات شروع می شوند.
داستانی در مثنوی است بسیار زیبا که بی ربط به سؤال شما نیست:
دختر و پسری سالها عاشق و واله و دلداده ی هم بودند پس از سالیانی بهم می رسند
و ازدواج می کنند،مدتی که از ازدواجشان می گذرد مرد به زن می گوید:
"این سفیدی که در مردمک چشم توست از کی پدید آمد" زن می گوید:"از وقتی عشق تو به پایان رسید"
"خلاصه این که عشق انسان را سهوا و یا عمدا کور و کر می کند"
اما اقدام شما برای مشورت گرفتن واقعا قابل تحسین است در حال حاضر بهترین کار را کردید.
امیدوارم با مشورت اساتید و همینطور با افزایش معنویت در زندگیتان مشکلات شما کم شود.:Gol:
[="Navy"]یک چیز دیگر هم بگم خدمتتون یک مقدار شاید خیالتون راحت بشه
اگر مشاجره هاتون سر مسائل بنیادی مثل خدای نکرده شرب خمر همسر و اینجور مسائل نیست زیاد نگرانش نباشید
فقط سعی کنید زیاد بهش دامن نزنید
اوایل ازدواج من و همسرم سر تمام مسائل با هم مشاجره داشتیم
به طرز عجیبی حتی 1 مورد وجود نداره که من و همسرم باهم در اون مسئله اتفاق نظر داشته باشیم
از کوچکترین مسائل تا مسائل سیاسی و ... کاملا مخالف همدیگه فکر میکنیم
اوایل اینها باعث تنش های زیادی میشد ولی یک چیز رو همیشه بهش پایبند بودیم که قهر نداریم
برای همین بعد از چند وقت دیگه به اخلاق هم عادت کردیم
همسرم میدونست من از رفت و آمد زیاد خوشم نمیاد و من هم میدونستم ایشون از خونه نشستن خوشش نمیاد
یک قدم من عقب رفتم یک قدم ایشون مشکل حل شد
و بقیه مسائل هم همینطور
با وجود اختلاف نظر ها سر هر مسئله یکی کوتاه میاد
از طرفی چون قرار داشتیم که قهر نکنیم هیچ وقت هیچ کسی از مشکلاتمون خبر دار نشد و مشاجره ها از بین خودمون 2 تا خارج نشد
برای همین کار هم به جای باریک نکشید
شدیدا بهتون توصیه میکنم اول با همسرتون قرار بگذارید قهر نکنید
دوما هیچکدومتون دعواهاتون رو از خونه بیرون نبرید
حتی پیش مادر پدر ها و یا دوستان صمیمی
حتی پدر و مادر ها هم به اندازه خودتون دلسوز زندگیتون نیستند
یک وقت برخوردی میکنند که قابل جبران نیست[/]
با سلام
به نظر من جواب مساله همون حکایت "گذشتن خر از پل" و ایناست. (ببخشید)
بذارید یه کم تفاوت های مقوله دوستی و ازدواج رو با دید واقعی تری نگاه کنیم. :reading:
اول آقایون:
شما آقای محترم وقتی با یه دختر خانمی دوستی، چکار میکنی؟
یکسره بهش زنگ میزنی و ساعتها به حرفاش گوش میکنی :ok:
مدام به دیدنش میری:frind:
سعی میکنی هربار یه هدیه حتی شده یه شاخه گل براش ببری:Hedye:
همیشه تروتمیز و اتو کشیده و ادکلن زده سر قرار حاضر میشی:taeed:
اگه بدونی از حرفی خوشش نمیاد هرگز به زبون نمیاری:Esteghfar:
اگه با هم باشید و موقع غذا بشه، خیلی سریع میبریش یه رستوران خوب و از این کارت هم لذت میبری...:chakeretim:
حالا دختر خانمها
همیشه در جواب پیامهاش زود و فوری یه پیام عاطفی و شیک میفرستی:Mohabbat:
حرفی خوشش نیاد هرگز نمیگی:Labkhand:
طوری خوشش نیاد هرگز لباس نمیپوشی:offlow:
جائی خوشش نیاد نمیری (یا اقلا نمیگی که رفتی):Bye:
نه تنها ازش توقع نداری خرجت رو بده، بلکه گاهی هم که برات هدیه میخره سعی میکنی براش جبران کنی:doosti:
همیشه بهترین لباسهات رو میذاری برای وقتی که با او هستی:ghonche:
به بهترین شکل ظاهرت رو درست میکنی براش:dohkhtar:
کوچکترین حرف یا گلایه ای به خانواده ش نداری:samt:
از اینکه روت حساس باشه و به قولی غیرتی، لذت میبری:fekr:
...
(اینها که عرض کردم مخصوص آدم های نرمال بود، با بقیه کاری نداریم چون مشکلات خاص خودشون رو دارند)
خوب عزیزان اگر بعد از ازدواج هم به همین شکل ادامه بدید، فکر میکنید حتی صد سال بعد از ازدواج مشکلی پیش بیاد؟!؟!:pir: یه کم تفکر واقعا! :Moshtagh:
مشکل اونجائی شکل میگیره که از فردای عروسی، توقعات شروع میشه و هردو از هم طلبکار میشن بدون اینکه اقلا کارهای قبلیشون رو ادامه بدن. هر دو از هم طلبکار:gholdor:
واقعا شما آقایون آیا بعد از ازدواج توقع ندارید خانمتون لباسهاتون رو بشوره و اتو بزنه و مرتب کنه؟
توقع ندارید شام و نهار و عصرانه و ... همیشه حاضر و آماده باشه؟
توقع ندارید خونه رو در بهترین وضعیت نظافت نگه داره؟
...
ایا قبل از عروسی هم همین توقعات رو ازش داشتید؟؟!!:Motehayer:
یا خانمهای محترم، آیا همونقدر مواظب طرز حرف زدنتون هستید؟
مواظب غرولند و بی احترامی نکردن بهش هستید؟
مواظب ظاهرتون هستید؟
هنوزم ازش توقع ندارید براتون همــــــــــــــــــــــــــه چیز رو فراهم کنه؟!
هنوزم از مادر و خواهرش حرف نمیزنید و گلایه نمیکنید؟!
...
موقع دوستی هم همینجوری رفتار میکردین؟!؟!:tajob:
نتیجه گیری رو ننویسم دیگه؟! لازم نیست!:bale:
[=Times New Roman]در دوستی های قبل از ازدواج هیچ تعهدی وجود نداره.
اینکه الان واسه هم می میرید هیچ تضمینی نداره که دو ساعت دیگه نگه Bye For Ever
هر دو طرف سعی می کنند هم دیگه رو حفظ کنند و همیشه هم دیگه رو توی بهترین شرایط روحی روانی ملاقات می کنند.
مثلا دختر هیچوقت پسر رو ساعت هفت صبح که از خواب بیدار میشه و بلا نسبت مثل سگ پاچه می گیره که ندیده.
یا پسر دختر رو زمانی که مادرش بهش میگه اینقدر آرایش نکن و دختر میگه به توچه یا جیغ میزنه یا میگه دلم می خواد دلم می خواد که ندیده.
دختر همیشه پسر رو با لباس اتو کرده و عطر و ادکلن و صورت صاف و جدول بندی شده می بینه ، واسه همین فکر میکنه این همیشه این شکلیه. و اخلاقشم مثل ظاهرشه.
بعد از ازدواجه که صبح از خواب بیدار میشه می بینه پسره دهنش بوی پا میده :ghash:
بعد از ازدواجه که انگیزه ها برای بهتر به نظر اومدن از بین میره و دیگه کسی نیست که خودشون رو بهش نشون بدن ، دیگه سیستمو ریست میکنن و اون یکی ویندوز بالا میاد .
دکتر انوشه واسه یه دانشگاه سخنرانی میکرد میگفت شنیدم این دانشگاه دانشجوی دختر نداره ، آیا به همین دلیل نیست که شما پسرا مسیر دانشگاه تا خوابگاه رو با دمپایی میرید؟
خیلی حال کردم واقعا همینه. :ghash: :shad:
با سلام
یه بار در مغازه بودم ومیخواستم برای روز مادر یه کادویی بخرم یه زن وشوهر هم اونجا بودنو اونا میخواستن کادو بخرن
من سرمو پایین انداخته بودم داشتم انتخاب میکردم که چی بخرم منم بدونه اینکه بخوام حرفای زن وشوهر رو گوش کنم
صدای صحبتاشونو میشنیدم .آقا داشت به خانمش میگفت که یه کادو خوب نیست برات بخرم میخوام واسه ی خودتو ومادرتو
وخواهرات بخرم ،زنه هم هی تعارف میکرد ومیگفت نه ،نمیخوام خرج اضافی بکنی ،منم این حرفا رو که میشنیدم یه آهی اکشیدمو گفتم خوش به حال این خانمه چه شوهری داره !!یه دفعه
چشم به آقای فروشنده خورد دیدم به زور داره جلو خندشو میگیره منم گفتم خدایا این چرا خندش گرفته دیگه فهمیدم نه یه خبراییه!! نگو اینا زن وشوهر نبودنو با هم دوست بودن آخرشم هیچی براش نخرید وفقط پسره داشت دروغ بهش میگفت.
وفقط پسره داشت دروغ بهش میگفت
از شانس من هر حرفی که میخوام نقل قولش کنم گویندش سرکار خانم "همای رحمت" هستن! :Gig:
باور کنید بیشتر نقل قول هایی که روی صحبت های شما میزنم ، فقط میخوام از اون جمله استفاده کنم تا حرفی رو بیان کنم
یه وقت پای اینکه مدام میخوام با شما مخالفت کنم نذارید :Gol:
اما درمورد نقل قول که باب دل اکثر اسک دینی ها (همون بچه مذهبی ها) هست عرض کنم که:
خیلی از شوهرها هم ممکنه به زنشون دروغ بگن. همچنین خیلی از زن ها هم ممکنه از این دروغ ها به شوهرشون بگن
از طرفی خیلی از دوست دختر و دوست پسرها هم هستن که به هم راست میگن
اولش میخواستم درمورد این تاپیک نظر بدم ، اما دوستان باز هم دارن اشکال کار رو فقط به دوستی قبل از ازدواج نسبت میدن!
از همون ابتدا که این تاپیک زده شد هدف فقط و فقط یه چیز بود. اینکه به خوانندگان القا بشه:رفقا دیدید این دو تا با هم 5 سال دوست بودن ولی همدیگه رو نشناختن؟
دیدید دوستی چشم آدم رو کور میکنه؟
دیدید دوستی قبل از ازدواج چقدر جیزززززززززززززه؟!
اما اگر این دو تا بجای دوستی ، راه خواستگاری رو انتخاب میکردن ، الان دقیقاً همدیگه رو میشناختن
مگه نمی بینید تمام کسانی که با خواستگاری ازدواج کردم خوشبخت هستن؟!
هاااااا؟ کییییییی؟ دختر آقا بهرام رو میگید که طلاق گرفت؟ پسر حاج ناصر که زنش رو کتک میزد؟ خواهر آقا محمود که با یه مرد دیگه گرفتنش؟ داداش کاظم جیگری که معتاد از آب دراومد؟ اینا هم از راه خواستگاری رفته بودن جلو؟ نه خب اینا موضوعشون فرق فوکوله ، خواستگاری هایی که به طلاق ختم بشه کلاً حساب نیست! چرا حساب نیست؟ چون دلمون میخواد!!! کلاً تو اسک دین فقط دوستی های منجر به طلاق رو مطرح میکنیم تا ثابت کنیم که شناخت درست فقط با خواستگاری بدست میاد! هر کی هم مثل این "Reza-D" بخواد حرف بزنه یه برچسب شهوت پرستِ دنیا زده بهش میزنیم که خفه بشه! ولمون کنید بابا با این دلایل گزینشی!!!!
ولمون کنید بابا با این دلایل گزینشی!!!!
شما خوبی برادر؟!؟!؟:ghaiem:
یه لیوان آب بخور!
اینا رو که شما گفتی کجا نوشته ما هم بریم ببینیم!:negah:
خوب سوال کننده محترم، اومدیم و شما دلیل نشناختن همسرت رو پیدا کردی، الان به چه دردت می خوره؟
چه فایده ای برات داره؟ به جای اینکه دلیل نشناختن رو پیدا کنی، یه راهی برای بهتر شدن زندگیتون پیدا کن. فکر کنم این خیلی مفید تره
سلام
از شانس من هر حرفی که میخوام نقل قولش کنم گویندش سرکار خانم "همای رحمت" هستن! :Gig:باور کنید بیشتر نقل قول هایی که روی صحبت های شما میزنم ، فقط میخوام از اون جمله استفاده کنم تا حرفی رو بیان کنم
یه وقت پای اینکه مدام میخوام با شما مخالفت کنم نذارید :Gol:اما درمورد نقل قول که باب دل اکثر اسک دینی ها (همون بچه مذهبی ها) هست عرض کنم که:
خیلی از شوهرها هم ممکنه به زنشون دروغ بگن. همچنین خیلی از زن ها هم ممکنه از این دروغ ها به شوهرشون بگن
از طرفی خیلی از دوست دختر و دوست پسرها هم هستن که به هم راست میگناولش میخواستم درمورد این تاپیک نظر بدم ، اما دوستان باز هم دارن اشکال کار رو فقط به دوستی قبل از ازدواج نسبت میدن!
از همون ابتدا که این تاپیک زده شد هدف فقط و فقط یه چیز بود. اینکه به خوانندگان القا بشه:
رفقا دیدید این دو تا با هم 5 سال دوست بودن ولی همدیگه رو نشناختن؟
دیدید دوستی چشم آدم رو کور میکنه؟
دیدید دوستی قبل از ازدواج چقدر جیزززززززززززززه؟!
اما اگر این دو تا بجای دوستی ، راه خواستگاری رو انتخاب میکردن ، الان دقیقاً همدیگه رو میشناختن
مگه نمی بینید تمام کسانی که با خواستگاری ازدواج کردم خوشبخت هستن؟!
هاااااا؟ کییییییی؟ دختر آقا بهرام رو میگید که طلاق گرفت؟ پسر حاج ناصر که زنش رو کتک میزد؟ خواهر آقا محمود که با یه مرد دیگه گرفتنش؟ داداش کاظم جیگری که معتاد از آب دراومد؟ اینا هم از راه خواستگاری رفته بودن جلو؟ نه خب اینا موضوعشون فرق فوکوله ، خواستگاری هایی که به طلاق ختم بشه کلاً حساب نیست! چرا حساب نیست؟ چون دلمون میخواد!!! کلاً تو اسک دین فقط دوستی های منجر به طلاق رو مطرح میکنیم تا ثابت کنیم که شناخت درست فقط با خواستگاری بدست میاد! هر کی هم مثل این "Reza-D" بخواد حرف بزنه یه برچسب شهوت پرستِ دنیا زده بهش میزنیم که خفه بشه! ولمون کنید بابا با این دلایل گزینشی!!!!
روبعد از مراسم خواستگاری اصلا تایید نمیکنم .همینطور خانواده ها ی دختر یا پسر عجله نکنند اول خوب تحقیق کنند وبعداز اون دختر وپسر به نظر من پیش یه
مشاور یا کارشناس روانشناس برند بعد از اون مقدمات ازدواج صورت بگیره .جناب رضا دی به نظر من نه دختر وپسر به تنهایی میتونند تصمیم
قطعیو بگیرند نه صرف پدر ومادر .به نظرم یه حد تعادلی بین پدر ومادر ودختر وپسر باید باشه وبا کمک هم تصمیمی به این مهمی رو باید بگیرن..ما واسه ی خریدن یه تلویزیون هزار جور تحقیق میکنیم اونوقت واسه ی ازدواج چی ؟به نظرم برای
ازدواج آگاهی ومشورت خییییلی لازمه !
شما خوبی برادر؟!؟!؟:ghaiem:
یه لیوان آب بخور!
اینا رو که شما گفتی کجا نوشته ما هم بریم ببینیم!:negah:
سلام
فکر کنم شما عضو جدید هستید. در این صورت ورودتون رو خوش آمد میگم
شاید از تاپیک های دیگه خبر نداشته باشید. اجازه بدید مدتی از حضور شما در اینجا بگذره ، اون موقع متوجه خواهید شد که چرا من اینجور آمپر گرفتم
[SPOILER]البته ، با احترام :Gol: ، اگر خدایی نکرده شما خودتون جزء اون گروهی نباشید که خون من رو به جوش میارن! :Nishkhand:[/SPOILER]
با سلام ..خواستگاری کردن باید باشه اون هم از طرف مرد و اصل این مراسم هم درست و بجاست......
خواهر گرامی شما که دیگه بنده رو مدت هاست در این سایت میشناسید
به نظر شما منظور من این بود که دختر و پسر برن دوست بشن؟
فکر میکنید من چنین کارهایی رو تایید میکنم؟
به آخرین جملهء من در پست قبل توجه بفرمایید: ((دلایل گزینشی))
سؤال استارتر تاپیک چی بود؟چرا من نتونستم در زمان 5 سال طرف مقابلم رو بشناسم بعد دوستان میان میگن به این دلیل که از راه حرام باهاش دوست شدی!!!
یعنی اگر کسی از راه حلال از کسی خواستگاری کنه ، دیگه میتونه تمام ابعاد شخصیتی اون رو بشناسه؟! :Gig: مگه استارتر تاپیک پرسید:
چرا زندگی من به نتیجه نرسید؟ که دوستان درمورد حلال و حرام صحبت میکنن؟! آخه سؤال یه چیز دیگه ست بعد دوستان سعی میکنن نتیجهء مورد نظر خودشون رو بگیرن. عدم توانایی در شناخت اصلاً کوچکترین ارتباطی با دوستی یا خواستگاری نداره. عدم شناخت برمیگرده به ناتوانی در کشف خصوصیات طرف مقابل که چندین دلیل داره. اما حتی یک دلیل اون دوستی نیست. دوستان دارن راهنمایی اشتباه میدن استاد "حامی" هم که گفتن کسی حرفی نزنه. خود ایشون و سایر اساتید هم که هر کسی حرف از اسلام بزنه چپ و راست تاییدش میکنن ، ولو اینکه بی ربط باشه! خودتون ببینید زیر پست هایی که جوابشون کاملاً بی ربط به پرسش بوده چند تا صلوات زدن شده که تعدادیش هم مربوط به اساتید بوده! بعد میگید حرص نخور!
استاد "حامی" عزیز ، اگر میخواین به پست های دیگه کاری نداشته باشم ، لطفاً نرید زیر هر پستی که دوستی رو کوبید صلوات بفرستید و کف و سوت بزنید!
اگر اینطور باشه ، با کمال احترام من از هر پستی که ببینم داره راهکار اشتباه میده نقل قول میزنم و شما فقط یک راه دارید ، اینکه ورود بده رو به تاپیک ممنوع بفرمایید
والسلام
که دوستان درمورد حلال و حرام صحبت میکنن؟! آخه سؤال یه چیز دیگه ست بعد دوستان سعی میکنن نتیجهء مورد نظر خودشون رو بگیرن. عدم توانایی در شناخت اصلاً کوچکترین ارتباطی با دوستی یا خواستگاری نداره. عدم شناخت برمیگرده به ناتوانی در کشف خصوصیات طرف مقابل که چندین دلیل داره. اما حتی یک دلیل اون دوستی نیست. دوستان دارن راهنمایی اشتباه میدن استاد "حامی" هم که گفتن کسی حرفی نزنه. خود ایشون و سایر اساتید هم که هر کسی حرف از اسلام بزنه چپ و راست تاییدش میکنن ، ولو اینکه بی ربط باشه! خودتون ببینید زیر پست هایی که جوابشون کاملاً بی ربط به پرسش بوده چند تا صلوات زدن شده که تعدادیش هم مربوط به اساتید بوده! بعد میگید حرص نخور!استاد "حامی" عزیز ، اگر میخواین به پست های دیگه کاری نداشته باشم ، لطفاً نرید زیر هر پستی که دوستی رو کوبید صلوات بفرستید و کف و سوت بزنید!
اگر اینطور باشه ، با کمال احترام من از هر پستی که ببینم داره راهکار اشتباه میده نقل قول میزنم و شما فقط یک راه دارید ، اینکه ورود بده رو به تاپیک ممنوع بفرمایید
با سلام
خب بالاخره این نوع رابطه رو همه ما قبول داریم که این رابطه حرامه ..مگر ای حدیث رو نداریم اگر زن ومرد نامحرمی در خلوت با هم صحبت کنند نفر
سومی شیطانه ..بالاخره دو جوون اون هم در اوج احساسات چطور میتونن تصمیم درستی رو بگیرن ..شاید پسرها بتونن کمی عقلانیتر رفتار کنن اما
در مورد دختر قضیه فرق میکنه وقطعا دختر خیلی ضرر میکنه چه وصلت سر بگیره یا سرنگیره
خب بالاخره این نوع رابطه رو همه ما قبول داریم که این رابطه حرامه ..مگر ای حدیث رو نداریم اگر زن ومرد نامحرمی در خلوت با هم صحبت کنند نفر
سومی شیطانه ..بالاخره دو جوون اون هم در اوج احساسات چطور میتونن تصمیم درستی رو بگیرن ..شاید پسرها بتونن کمی عقلانیتر رفتار کنن اما
در مورد دختر قضیه فرق میکنه وقطعا دختر خیلی ضرر میکنه چه وصلت سر بگیره یا سرنگیره
1 - دختر یا پسری که احساساتی باشه ، در خواستگاری هم احساسی رفتار خواهد کرد. پس تفاوتی نمیکنه. شاید بفرمایید خب در ازدواج سنتی ، بزرگترهایی هستن که به این فرد احساستی در انتخاب کمک کنن. در این صورت بنده عرض میکنم اصلاً کسی که هنوز نتونسته احساساتش رو کنترل کنه ، نباید ازدواج کنه. بزرگترها که قرار نیست با طرف مقابل زندگی کنن که اونها بخوان عقلانی انتخاب کنن
2 - عدم توانایی در شناخت ، لزوماً به احساسی بودن برنمیگرده. ممکنه کسی احساساتی هم نباشه ، اما روش های شناخت رو بلد نباشه. پس اینطور نیست که هر عدم شناختی رو بلافاصله به انتخاب احساسی (و در نتیجه دوستی) ربط بدیم
3 - اگر کسی به بلوغ مناسب از نظر کنترل احساسات رسیده باشه و روش های شناخت طرف مقابل رو هم یادگرفته باشه ، حتی در دوستی هم میتونه به این شناخت برسه
4 - اگر می بینید ازدواج هایی که از طریق خواستگاری بوده بیشتر موفق هستن ، لزوماً به دلیل رضایت طرفین نیست (گر چه میتونه باشه). تعداد قابل توجهی از این ازدواج ها به دلایلی مثل اجبار ، وجود فرزند ، وجود اقوام و فشار اونها ، ترس از حرفهای بعد از طلاق ، ترس از مهریه ، ترس از بیوه شدن ، داشتن این تفکر که زندگی همینه و کاریش نمیشه کرد ، خیانت!(همسرش رو مجبوری داره ولی با یکی دیگه ست) و ده ها دلیل مثل اینهاست که ادامه پیدا میکنن
5 - در روش سنتیِ ازدواج (خواستگاری) ، به این دلیل که فرصت چندانی برای شناخت نیست ، جدایی هم در این دوره معمولاً پیش نمیاد و اختلاف ها بعد از ازدواج بیشتر خودشون رو نشون میدن. بعد از ازدواج هم که مسائلی که در بالا عرض کردم وجود داره که مانع جدایی میشه. اما امر به ماها مشتبه شده که لابد همهء کسایی که ازدواج سنتی دارن کشته مردهء هم هستن!
سلام
فکر کنم شما عضو جدید هستید. در این صورت ورودتون رو خوش آمد میگم
شاید از تاپیک های دیگه خبر نداشته باشید. اجازه بدید مدتی از حضور شما در اینجا بگذره ، اون موقع متوجه خواهید شد که چرا من اینجور آمپر گرفتم
حقیقتش من هم به این تاپیک مشکوکم چون با شناختی که من از ایشون (استادحامی )دارم بسیار محترمانه ودلسوزانه حکیمانه مشکل کاربراشون بررسی میکنندولی تو ی این تاپیک این برخورد ندارند لابد صحبتهای مهمی دارند برای گفتن:ok:
سلام
مدت 5 سال با فردي دوست بودم و ازدواج كرديم ولي بعد از مدت كوتاهي مشاجره و اختلافات بين ما شروع شد. سؤالم اين است كه چرا در اين مدت طولاني نتوانسته بودم با شخصيت شوهرم آشنا شوم؟
این هم نظر منه
بهترین جواب ها:
باسلام
خب فرمودید دوست بودید
شما ۲۴ ساعت با پدر مادرتون هستید چقدر شناختیشون
خب شاید در دوستی نکاتی که الان ختم به مشاجره شده ندیدی و محو چیزای دیگه بودید
شایدم الان به اون نکات مثبت توجهتان کم شده
البته اختلافات در اوایل زندگی امکانش هست
تا سه سال اول امکان اختلافات هست
مهم نوع مدیریت هر دو بر این اختلافات هست
مهم اینه اختلافات باعث نشه نکات مشترک قبل ازدواج فراموش بشه
با سلام
به نظرم این خانم اطلاعات بیشتری میبایستی در مورد دوستیشون میدادند :اول اینکه نحوه ی آشنایشون چطوری بوده دوم چرا این همه سال طول کشیده
آیا با رضایت کامل ازدواجشون سر گرفته ...قبل از ازدواج چه شناختی از ایشون داشتند حالا چه شناختی و...
اين دو با هم دوست بوده اند در مدت دوستي گل مي گفتند و گل مي شنيدند و دل و قلوه درد و بدل مي كردند
ولي در زندگي متوجه تفاوت ها شده اند الان شك دارند كه چرا كه هم را نشاختم اين هم تفاوت چه طور و از كجا پيدا شده؟!!
سلام
خب پس مشکل از گل گفتن و گل شنیدن بوده ، نه از رابطهء دوستی
چون در خواستگاریِ سنتی و نامزدی با نظارت خانواده هم اگر دو طرف فقط گل بگن و گل بشنون و دل و قلوه داد و ستد نمایند ، هیچ شناختی از هم پیدا نخواهند کرد :ok:
بخدا لذت وآرامشی که از زن حلال خودت بهت میرسه با هزارتا زن خوشگل بهت نمیرسه،رک بگم من الان شرایط دوستی واینا برام هست خیلی راحت میتونم نیازهام برطرف کنم ولی باورکنید علاقه ای ندارم دوست دارم ازدواج کنم عشق وعلاقم رو به زن شرعی وقانونی خودم بدم، والا من یه دختر خوب با حیا مهربون خوش اخلاق با زیبایی متوسط طوری که فقط به دل بشینه وفقط برا زندگی وشوهرش تلاش کنه من با منت میگیرمش ودر عوضش اینقد به پاش عشق وعلاقه بریزم که خسته بشه،دختر هست ولی خب من اخلاق و ایمان برام مهم هستش،هرچند خودم تیپ جلفی دارم و زنجیر گردنم هستش ولی خب میخوام یه زنی رو بگیرم که من رو به خدا نزدیک کنه نه اینکه از خدا دور کنه،بچه هرجور بار بیاد تربیتش به مادرش ربط داره پس باس زنی گرفت که مادر خوب وپاکی برا بچت باشه،یه زن با هزارتا امید وارزو میاد خو نه شوهر و گناه داره که شوهرشش اذیتش کنه وبگه از انتخابم پشیمونم، واقا هم برا یه زندگی راحت وارامش بخش میره زن میگیره وگناه هستش هزاتا خرج رو دست شوهر بزاره
همین دو پاسخ ، بطور کامل پاسخ من هم هست
پیچوندیم واسه ی درمانش بود.ولی همه میدونیم پیشگیری بهتر از درمانه !!البته طبق گفته شماما باید ماهیگیری رو نشون
جوونامون بدیم اونهم برای انتخاب درست ..به عبارت دیگه باید واکسینه بشن
[="Navy"]سلام
خب پس مشکل از گل گفتن و گل شنیدن بوده ، نه از رابطهء دوستی
چون در خواستگاریِ سنتی و نامزدی با نظارت خانواده هم اگر دو طرف فقط گل بگن و گل بشنون و دل و قلوه داد و ستد نمایند ، هیچ شناختی از هم پیدا نخواهند کرد :ok:
بله درسته
ولی توی دوستی بجز گل گفتن و گل شنیدن چیزی نیست
حتی اگر اختلافاتی هم مشاهده کنن روش سرپوش میزارن
ولی توی خواستگاری درصورت دیدن اختلافات مهم چون دلبستگی ای نیست میتونن درست تصمیم بگیرن
البته من شخصا موافق این هستم که دختر و پسر خودشون انتخاب کنن
ولی مخالف دوست شدن هستم
اگر خوشش اومد بگه خواهری مادری کسی بیاد با دختر حرف بزنه و برن برای آشنایی
همین الان یکی از همکارام از یکی دیگه از همکارام خوشش اومد (لازم به توضیح نداره که همجنس نیستن :khandeh!:)
تصمیم گرفتن باهم بیشتر آشنا بشن بعد به خانواده ها بگن
ما از روز اول تا فهمدیم گفتیم اوه اوه اصلا به درد هم نمیخورن
دختره از اون هفت خطای روزگار پسره از اون ساده های سالم اهل زندگی
الان پسره به این نتیجه رسیده به درد هم نمیخورن و البته خواهراش دیدن گفتن دورشو خط بکش و مطمئنه پدر مادرشم مخالفت میکنن
ولی از اون طرف گیر کرده و نمیتونه تصمیم بگیره
حتی ممکنه بخاطر این اشتباه غلط تو روی کل خانوادش وایسه
و چون خانواده سنتی داره باید کلا قیدشونو بزنه
برای یک انتخاب غلط
تازه هنوز کامل طرف رو نشناخته
یه چیزایی فقط دیده و فهمیده
بره توی زندگی و کامل با اخلاقیاتش آشنا بشه و اختلافاتشون بروز کنه دیگه میشه چوب دو سر طلا
ولی اگر همون اول از طریق خانواده ها وارد میشدن کار به اینجا نمیکشید
من دوروبرم چه دوست چه فامیل همه غیر مذهبی هستن و همه از همین طریق دوستی اقدام میکنن
واقعا اکثرا شکست میخورن
یا شکست عشقی همون اول
یا طلاق میگیرن
یا فعلا دارن با بدبختی زندگی میکنن
البته موارد موفق هم هستا . نمیخوام یه حکم کلی بدم . هرکی دوست میشه بدبخت میشه
اصلا اینطور نیست
ولی چون چشم و گوش بسته اقدام میشه احتمال شکست توش بیشتره
البته من میدونم شما با دوستی موافق نیستی
چیزایی که گفتم در مقایسه امکان تصمیم گیری عقلانی در دوستی و خواستگاری بود
و کاری به بعد گناهش نداشتم[/]
با سلام
به نظر من هر چقدر هم فرزندمونو واکسینه کنیم باز با دوست شدن قبل از موافقت والدین
نمیشه موافقت کرد.چون ممکنه هزارویک اتفاق پیش بینی نشده بیفته .مطمئنا یکی از
دلایل خواستگاری نرفتن پسر نداشتن شغل مناسب ودرآمد کافی نداشتنه .خب اگر دختر
با علم اینکه پسر فعلا نمیتونه از ایشون خواستگاری کنه وبدونه اطلاع وموافقت والدینش
قرار ازدواج بزاره خیلی ضرر میکنه اول اینکه خواستگارهای مناسبشو رد میکنه وبعد منتظر
باید بمونه ببینه آیا این پسر میتونه بیاد خواستگاریش یا نه وهزار ویک اتفاق دیگه ..
سلام
به نظر من تو هر زندگی دعوا و مشاجره پیش میاد و این کاملا طبیعی هست مخصوصا اوایل زندگی
توصیم به شما اینه به هیچ عنوان احساس پشیمونی از انتخابتون نکنین
چون هیچ مشکلی رو حل نمیکنه و فقط شما و زندگیتونو سرد میکنه
اینم در نظر داشته باشین حتی اگه با کسی هم ازدواج میکردین
که نمیشناختینش بازم این مشاجره ها در زندگیتون بود
چون کاملا طبیعی هست
در نظر داشته باشین وقتی دوست بودین چرا دعواتون کم بود ولی الان زیاده؟
وقتی قبلا حرفتون میشد چجوری مدیریت میکردین ؟
5 سال زمانی نیست که کسی بخواد سر یکی کلاه بزاره .... همسر شما همونیه که تو دوران دوستی بود ...
شرایط شما عوض شده پس شرایط رو اصلاح کنین به فکر اصلاح همسرتون نباشین
موفق باشین :Gol:
ولی توی دوستی بجز گل گفتن و گل شنیدن چیزی نیست
تصمیم گرفتن باهم بیشتر آشنا بشن بعد به خانواده ها بگن. الان پسره به این نتیجه رسیده به درد هم نمیخورن
غیر از اینه که بدی های اون رو دید؟ عیوبش رو شناخت؟ پس میشه
حالا اینکه در ادامه ، بحث علاقه رو مطرح کردی و اینکه بخاطر علاقه انتخاب براش سخت شده به موضوع ارتباطی پیدا نمیکنه چون در هر صورت مثالی بود در تایید اینکه در دوستی هم میشه طرف رو شناخت و دوستی الزاماً همش گل گفتن و گل شنیدن نیست
درضمن خودم هم نمونه هایی رو میشناسم که در همون دوستی همدیگه رو شناختن
باز هم تاکید میکنم منظور من تایید دوستی نیست
رابطهء نامشروع با نامحرم گناهه و لااقل ماهایی که الان داریم با هم حرف میزنیم به این اعتقاد داریم
اما اگر کسی بگه رابطهء ج.ن.س.ی با نامحرم ، به دلیل اینکه نامحرمه لذت نداره ، این شخص داره خلط مبحث میکنه و به نوعی سفسطه شیر سفید است
کره از شیر گرفته میشود
پس کره سفید است!!!
رابطه با نامحرم گناه است
دو نفر دوست شدن و نتونستن همدیگه رو بشناسن
پس دلیل نشناختن یکدیگر ، گناه بودن رابطه است!!!
مشکل من با نتیجه گیری اشتباهه ، نه با گناه بودن اصل موضوع
ضمناً سؤال استارتر هیچ ارتباطی با بحث محرم و نامحرم بودن نداره که قبلاً توضیح دادم
ادامه در پست بعد....
[="Navy"] درضمن خودم هم نمونه هایی رو میشناسم که در همون دوستی همدیگه رو شناختناگر در دوستی چیزی بجز گل گفتن و گل شنیدن نیست ، دوست شما چطور فهمید که با اون خانم کنار نمیاد؟
غیر از اینه که بدی های اون رو دید؟ عیوبش رو شناخت؟ پس میشه
حالا اینکه در ادامه ، بحث علاقه رو مطرح کردی و اینکه بخاطر علاقه انتخاب براش سخت شده به موضوع ارتباطی پیدا نمیکنه چون در هر صورت مثالی بود در تایید اینکه در دوستی هم میشه طرف رو شناخت و دوستی الزاماً همش گل گفتن و گل شنیدن نیست
باز هم تاکید میکنم منظور من تایید دوستی نیست
قضیه اینه که تا وقتی باهم فقط دوست بودن همه چیز گل و بلبل بود
وقتی دیگه رفتن تو بحث ازدواج و بحثای جدی کردن تازه مشکلات معلوم شد
حدود 6 ماه فقط دوست بودن هیچ مشکلی نداشتن
مشکل من با نتیجه گیری اشتباهه ، نه با گناه بودن اصل موضوع
ضمناً سؤال استارتر هیچ ارتباطی با بحث محرم و نامحرم بودن نداره که قبلاً توضیح دادم
منم که گفتم اصلا کاری با گناه بودنش ندارم
اصلا فرض کنیم گناه نداره دوستی
من فقط میگم تا وقتی فقط دوستیه هیچی مشخص نمیشه
از اونجایی شروع میشه به روشن شدن موضوع که دیگه میرن سر بحث ازدواج
تو این رابطه ها از روز اول حرف از قرار و مدار ازدواج نمیزارن که
اول میگن بزار ببینیم به درد هم میخوریم یا نه
مشکل دقیقا از همینجا شروع میشه
چون این مدت ببینیم به درد میخوریم یا نه همش به همون گل و بلبل میگذره
حسابی که وابسطه شدن فکر میکنن به درد هم میخورن
حالا میان در مورد مسائل مهمتر حرف میزنن میبینن چقدر اختلاف دارن
حالا دو راه دارن
یا ازدواج غلط
یا خداحافظی پر درد
من فقط حرفم اینه که جنس دوستی اینه که حقایق دیده نمیشه
شاید استثنا هم داشته باشه ولی کلیت همینه[/]
ولی توی خواستگاری درصورت دیدن اختلافات مهم چون دلبستگی ای نیست میتونن درست تصمیم بگیرن
ببین داداش اگر پای شما به لیوان آب بخوره و اون رو بریزی ، من به شما میگم: مگه کوری! جلوی چشمت رو نگاه کن! (عذرخواهی :Gol: ، مثاله)
اما اگر خودم پام بخوره به لیوان آب و بریزمش ، میگم: کدوم آدم بی فکری لیوا آب رو گذاشته سر راه! حالا درمورد بث ازدواج هم همینه:
اونایی که با دوستی موافق هستن ، خوبی های دوستی رو میگن و بدی های خواستگاری سنتی رو
و اونایی که با ازدواج سنتی موافقن ، خوبی های خواستگاری رو میگن و بدی های دوستی رو
البته در این مورد قبلاً زیاد صحبت کردم ، هیچکی هم گوش نکرد! ، پس دیگه تکرار نمیکنم
شما فرمودی:
چیزایی که گفتم در مقایسه امکان تصمیم گیری عقلانی در دوستی و خواستگاری بود
1 - در خواستگاری فرصت شناخت بسیار کمه و اکثراً بله گفتن یا خیر گفتن بر اساس یک سری شناخت های کلی هست ، نه دقیق
2 - در خواستگاری احتمال اعمال عقیدهء دیگران بسیار زیاده. مثلاً پدر دلش میخواد دخترش زن پسر برادرش بشه یا مادر هم همینطور. لذا سعی میکنه پسر رو در چشم دخترش بد نشون بده (یه دختر رو در چشم پسرش)
3 - در خواستگاری اعمال زور و سنت های بی معنی خانوادگی بسیار زیاده. خیلی بدتر از حالت قبل ، در حدی که فرزند کلاً حق حرف زدن نداره
و دلایل دیگه که پست خیلی طولانی میشه
یک نکته بسیار مهم:چرا ما میگیم دختر و پسر نباید با هم دوست بشن؟ آیا دلیلش این نیست که ممکنه این دوستی به انتخاب غلط ختم بشه؟
خب در خواستگاری هم دلایلی که آوردم به همون ازدواج غلط ختم میشه و یک پرسش مهم:
بد نیست اگر قبل از محکوم کردن دوستی ، این سؤال رو بپرسیم که: اصلاً دلیلش چیه که دختر و پسر برای ازدواج با هم دوست میشن؟
اگر ازدواج سنتی طریق مناسبی برای یک دختر یا پسر ، برای رسیدن به فرد مورد علاقه بود ، دیگه مرض داشتن با هم دوست بشن؟
قضیه اینه که تا وقتی باهم فقط دوست بودن همه چیز گل و بلبل بود
شروین جان ، فرض کنیم این دو نفر به طریق سنتی یعنی خواستگاری اولین ارتباط رو برقرار میکردن
خب برای شناخت چه راهی وجود داشت؟
یا نامزدی یا عقد. که در هر دو صورت نامزدی یا عقد ، باز هم این دو نفر به همون گل گفتن و گل شنیدن میپرداختن ببین داداش حرفی که شما و دوستان هم عقیده شما میفرمایید اینه:
اگر دختر و پسری از طریق دوستی با هم آشنا بشن کاملاً درگیر احساسات میشن
اما اگر همین دو نفر از طریق سنتی با هم نامزد بشن ، ناگهان تبدیل به دو انسان عاقل میشن و کاملاً منطقی با شناخت طرف مقابل برخورد میکنن! حرف من هم اینه که اگر کسی نتونه منطقی برخورد کنه ، هیچ تفاوتی بین دوستی و نامزدی نیست و در هر دو حال احساساتی خواهد بود
[="Navy"]خب پس باز هم ایراد به دو نفر وارده نه به دوستی
شروین جان ، فرض کنیم این دو نفر به طریق سنتی یعنی خواستگاری اولین ارتباط رو برقرار میکردن
خب برای شناخت چه راهی وجود داشت؟
یا نامزدی یا عقد. که در هر دو صورت نامزدی یا عقد ، باز هم این دو نفر به همون گل گفتن و گل شنیدن میپرداختن
ببین داداش حرفی که شما و دوستان هم عقیده شما میفرمایید اینه:
اگر دختر و پسری از طریق دوستی با هم آشنا بشن کاملاً درگیر احساسات میشن
اما اگر همین دو نفر از طریق سنتی با هم نامزد بشن ، ناگهان تبدیل به دو انسان عاقل میشن و کاملاً منطقی با شناخت طرف مقابل برخورد میکنن!
حرف من هم اینه که اگر کسی نتونه منطقی برخورد کنه ، هیچ تفاوتی بین دوستی و نامزدی نیست و در هر دو حال احساساتی خواهد بود
چون این اتفاق می افته واقعا
نمیدونم شما چرا اصرار داری که نمیشه
همین 2 نفر اگر از همون اول میرفتن خواستگاری . وقتی روز اول حرف الان بعد از 6 ماه رو میزدن میفهمید دختر انتظار فلان داره ازش
یا خانوادش بجای 6 ماه بعد الان میدیدن دختر رو و نظرشونو میگفتن
خیلی راحت همون اول کات میکرد
درصورتی که 6 ماه کش دادن . همش تلفن و بیرون
بعد از 6 ماه نشستن دیدن عجبب چقدر تفاوت دارن با هم
من نمیگم توی خواستگاری خیلی عاقلن
ولی دلیلی نداره 2 نفر که با هم رابطه ای ندارن توی خواستگاری دچار احساسات بشن
ولی توی دوستی حتما این اتفاق می افته و درگیر هم میشن[/]
[="Navy"]بد نیست اگر قبل از محکوم کردن دوستی ، این سؤال رو بپرسیم که: اصلاً دلیلش چیه که دختر و پسر برای ازدواج با هم دوست میشن؟
اگر ازدواج سنتی طریق مناسبی برای یک دختر یا پسر ، برای رسیدن به فرد مورد علاقه بود ، دیگه مرض داشتن با هم دوست بشن؟
دوستی کدوم معضل رو حل میکنه ؟
مشکلات مسکن ؟
توقعات خانواده عروس ؟
مشکل بیکاری ؟
کدومشو حل میکنه ؟
غیر از اینکه باعث میشه دختر و پسر آسونتر انتخاب کنن
خب دختر پسرا بیان بدون دوستی آسون انتخاب کنن
یک پسر اگه با یک دختر با قیافه متوسط دوست بشه برای ازدواج مشکلی با قیافش نداره
خب بیاد همین آسون گیری رو تو خواستگاری بزاره
دختر از پسر مورد علاقش معمولا بعد دوستی انتظارات بالای مالی نداره
خب همین رفتارو برای خواستگارش انجام بده
بقیه مشکلات که اول گفتم هم سر جاشه[/]
همین 2 نفر اگر از همون اول میرفتن خواستگاری . وقتی روز اول حرف الان بعد از 6 ماه رو میزدن میفهمید دختر انتظار فلان داره ازش
یا خانوادش بجای 6 ماه بعد الان میدیدن دختر رو و نظرشونو میگفتن
خیلی راحت همون اول کات میکرد
درصورتی که 6 ماه کش دادن . همش تلفن و بیرون
بعد از 6 ماه نشستن دیدن عجبب چقدر تفاوت دارن با هم
دوستی کدوم معضل رو حل میکنه ؟
مشکلات مسکن ؟
توقعات خانواده عروس ؟
مشکل بیکاری ؟
مشکلات رو من قبل از همین نقل قولی که زدی نوشتم. کجا اشاره به مسکن و این موارد کردم؟!
یه لطفی کن دوباره همون پست رو بخون
غیر از اینکه باعث میشه دختر و پسر آسونتر انتخاب کنن
خب دختر پسرا بیان بدون دوستی آسون انتخاب کنن
[="Navy"]دخترها و پسرها میخوان ، خانواده ها اجازه نمیدن
خانواده بخواد اجازه نده ، نمیده
دوستی این دوتا مشکلی رو حل نمیکنه
همین دوست خودم
الان خانوادش مخالفن . دوستی چه مشکلی رو حل کرد ؟
خصوصا خانواده دختر
تازه بعضی خانواده ها بفهمن طرف دوست شده حتی اگر پسر پیغبرم باشه مخالفت میکنن[/]
همین دوست خودم
الان خانوادش مخالفن
منظورم از اینکه خانواده ها اجازه نمیدن ، همون مواردی هست که عرض کردم
ازدواج تحمیلی ، دخالت های بیجا ، نظر دادن های شخصی و...... دلایلی هستن که دختر و پسر رو بی والدین بی اعتماد میکنه و به اونها میفهمونه که زیر نظر این والدین نمیتونن شخص مورد علاقه رو پیدا کنن. در نتیجه به دوستی رو میارن تا خودشون بتونن انتخاب کنن ، نه اینکه کسی بهشون تحمیل کنه. البته حساب دختر و پسرهایی که با اهداف دیگه ای با هم دوست میشن جداست. منظورم جوان هایی هست که هدفشون ازدواجه
[="Navy"] ازدواج تحمیلی ، دخالت های بیجا ، نظر دادن های شخصی و...... دلایلی هستن که دختر و پسر رو بی والدین بی اعتماد میکنه و به اونها میفهمونه که زیر نظر این والدین نمیتونن شخص مورد علاقه رو پیدا کنن. در نتیجه به دوستی رو میارن تا خودشون بتونن انتخاب کنن ، نه اینکه کسی بهشون تحمیل کنه. البته حساب دختر و پسرهایی که با اهداف دیگه ای با هم دوست میشن جداست. منظورم جوان هایی هست که هدفشون ازدواجهنه منظورم مخالفت با شخص مورد نظر فرزند نبود
منظورم از اینکه خانواده ها اجازه نمیدن ، همون مواردی هست که عرض کردم
من منکر مشکلاتی که خانواده ها درست میکنن نیستم
ولی اینا چیزی از آسیب های دوستی کم نمیکنه[/]
سلام علیکم
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
آیدی دیگری بسازند و در بحث شرکت کنند البته اگر هنوز اینطور فکر میکنند .
سلام علیکم
اين دو با هم دوست بوده اند در مدت دوستي گل مي گفتند و گل مي شنيدند و دل و قلوه درد و بدل مي كردند
ولي در زندگي متوجه تفاوت ها شده اند الان شك دارند كه چرا كه هم را نشاختم اين هم تفاوت چه طور و از كجا پيدا شده؟!!
خیر استاد حامی گرامی تا دلتان بخواهد اختلافات بتنوع انواع در زمان دوستی موجود است . ولی قریب به اتفاق این اختلافات از جنس مشکلات زندگی مشترک نیستند و از جنس رابطه مختص به خودش ( یعنی دوستی ) است .
آنها
در زمان همان گل گفتن ها و گل شنفتن ها بروز میکند و با تنش همراه است ولی با اغماض غیر معقولانه ای فراموش میشود .
من منکر مشکلاتی که خانواده ها درست میکنن نیستم
ولی اینا چیزی از آسیب های دوستی کم نمیکنه
من هم منکر مشکلات رابطهء دوستی نیستم
ولی مشکلات دوستی ، چیزی از آسیب های ازدواج سنتی کم نمیکنه