سرنوشت انسان به دست خود انسان رقم میخوره؟
تبهای اولیه
به نام خدا
سلام به همه دوستان و کارشناسان محترم
میخوام بدونم وقتی میگن خدا همه سرنوشت انسان رو میدونه پس ما هیچ نقشی نداریم؟
یعنی اختیار ما اینجا چه نقشی داره؟
پیشاپیش از جواباتون ممنونم
سلام دوست من
این پست فقط نظر شخصیه .
دوست من این تصمیمات ماست که سرنوشت ما را تعیین میکند
انسان دارای شهامت و اگاهی عقل و منطق است بنابراین میتوانیم هر رویدادی را در زندگی کنترل کنیم , میتوانیم زندگمان را
به یکی از ارمانها دل خواه تبدیل کنیم ..پس بنابراین خودمان نقش به سزاری در سرونشت داریم
موفق باشید
به نام خدا
سلام به همه دوستان و کارشناسان محترم
میخوام بدونم وقتی میگن خدا همه سرنوشت انسان رو میدونه پس ما هیچ نقشی نداریم؟
یعنی اختیار ما اینجا چه نقشی داره؟
پیشاپیش از جواباتون ممنونم
با سلام:Gol:
بحث تقدیر و سرنوشت از جمله مباحث پیچیدۀ کلامی و اعتقادی است، که با مبحث جبر و اختیار رابطۀ عمیقی دارد.
در ادامه، سعی خواهیم نمود بحث سرنوشت را با بیان اقسام (تقدیر) و تبیین آن تقدیم تان کنیم:
تقدیر بر دو قسم است: 1. تقدیر علمی؛ 2. تقدیر عینی.
تقدیر علمی
منظور از این تقدیر این است كه خدا میداند كه هر چیزی در هر زمان و مكان به چه صورت تحقق مییابد. به عبارتی علم داشتن خدا به فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط پیدایش پدیدهها و نیز علم به وقوع حتمی آنها را قضاء و قدر علمی گویند.
این معنا از قضاء و قدر علمی منافاتی با اختیار انسان ندارد، چرا كه خداوند از همان ابتدا هم مقدر كرده و هم علم دارد كه انسان با اختیار و اراده خود، فلان فعل و عمل را چه خوب و یا بد را در فلان ساعت و مكان انجام میدهد یعنی چون خداوند میداند كه هر انسانی چه میكند به همان صورت كه انتخاب میكند در علم الهی آمده است و اینکه آن فعل به اختیار انسان انجام میگیرد هم در علم الهی آمده است. پس اختیار انسان با علم الهی منافاتی ندارد.
تقدیر عینی
به این معنا كه برای هر شیء در خارج، اندازهای ایجاد و حدود معین شود، اینجا دیگر علم مطرح نیست منظور مشخص كردن حدود و اندازههای وجود هر شیئی و اینكه در چه شرایطی و خصوصیاتی و در چه مجرایی باید تحقق یابد. مثلاً سخن گفتن باید از طریق دهان و به وسیله زبان و لبها صورت گیرد نه از طریق چشم.
این قسم از تقدیر الهی هم منافاتی با اختیار آدمی ندارد زیرا همه موجودات عالم دارای حدود و قیود و مشخصههایی هستند و هیچ پدیده نامحدود نداریم و همینطور افعال اختیاری و غیراختیاری همگی دارای حدود و شرایطی است و همین سخن گفتن انسان كه نیاز به جهاز خاص خودش را دارد و باید شش و حنجره و زبان و لب و دندان و ... همگی سالم باشند گرچه این حرف زدن فعل اختیاری است امّا به این معنا نیست كه هیچ قید و شرطی نداشته باشد.
زیرا اگر خدا یكی از اینها را از ما بگیرد قدرت بر همین بحث اختیاری هم نداشتیم. و همین طور است سایر اعمال و افعال اختیاری بشر كه تحت تقدیر الهی هستند و حتی همین قدرت اختیار و انتخاب و آزادی و تصمیمگیری از قبل پیش خداوند معین و مقدر شده است و افعال و اعمال انسانها را از طریق اختیار خود انسان مقدر كرده است.
موفق باشید ...:roz:
برای مطالعۀ بیشتر ر.ک:
1. آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی ج 1.
2. عقاید استدلالی، علی ربانی گلپایگانی، ج 1.
سلام
با تشکر از استاد صدیق ..
یه جایی شنیدم به امام صادق میگن ایا زندگی جبره یا اختیار
و امام صادق میفرمایند نه جبر کامل و نه اختیار کامله...
سرنوشت ما به طور کامل دست خود مانیست و تقدیر الهی
نیز در اون نقش داره.....
این که خدای ما همه علوم رو میدونه دلیل نمیشه که پس حتما
جبره ..خدا میدونه بنده اش در اینده چکار میکنه....
رفتار ما و تصمیمات ما و همیچنین دعا و عبادت خیلی در شکل
گیری سرنوشت ما موثره...ولی بعضی جاها واقعا تقدیر الهیه
و حتما خیری در اون هست...پس جاهایی که خدا در سرنوشت ما
دخالت داره برای خیر خود ماست ...و در واقع کمکی از طرف خدا..
به نام خدا
سلام به همه دوستان و کارشناسان محترم
میخوام بدونم وقتی میگن خدا همه سرنوشت انسان رو میدونه پس ما هیچ نقشی نداریم؟
یعنی اختیار ما اینجا چه نقشی داره؟
پیشاپیش از جواباتون ممنونم
نه
خدا به انسان اختيار داده ولي خودش از آينده خبر داره
اما اين دليل نميشه كه عاقبت هر آدمي از پيش تعيين شده
مثلا اگه دوشئ جلوي شما باشه شما مختاري هر كدوم رو خواستي انتخاب كني
اين اختياري هست و تعيين شده نيست
ولي خدا از انتخاب شما خبر داره
سلام
قضا و قدر
قضا در لغت به معناى حکم قطعى و تخلف ناپذیراست. و گاهى از آن تعبیر به «قضا » یا «اجل حتمى» مىکنند.
و مقصود از آنها امورى است که خداوند اراده کرده است که در هرصورت انجام پذیرد و هیچ چیز نمىتواند آن را تغییر دهد.
مثلا اصل مرگ و گذشتن از این دنیا براى همگان از قضاى الهى است و هیچکس ابدی در این جهان نیست.
اما «قدر» به معناى اندازه و اندازهگیرى است و یعنى چیزهایى که مشیت حتمیه برآن تعلق نگرفته بلکه به علل و عوامل مختلف قابل تغییر است.
مثلا اینکه الان من در دنیا باشم یا بمیرم ممکن است از قدر (مقدرات تعلیقى اجل معلق) باشد یعنى اگر فرضا من با اختیار خود فلان سم کشنده را بخورم یا خود را از ساختمان ده طبقهاى پرت کنم بمیرم ولى اگر رعایت اصول بهداشتى و حفاظت بدنى خویش را بکنم زنده بمانم. البته همه موارد اجل حتمى و معلق براى ما شناخته شده نیست و لذا در بسیارى از موارد مردم گرفتار اشتباه مىشوند و ممکن است یک حادثه تعلیقى را اجل محتوم قلمداد کنند وبالعکس. برخى نیز تفسیرشان از قضا و قدر همان جریان نظام علیت در هستى است.