سوالاتی در مورد حکومت حضرت مـهـدی (ع) و قیامت

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالاتی در مورد حکومت حضرت مـهـدی (ع) و قیامت

عرض سلام و احترام...:Gol:




جسارتا" چند تا سوال:



1-آیا گذر زمان قیامت،همانند گذر زمان اینجا خواهد بود؟

2-آیا مکان قیامت مشخص هست؟ و اینکه حضرت مهدی (ع) وقتی ظهور خواهند کرد روی کره ی زمین حکومت داری میکنند با همین شرایط پیشرفته شدن علم و.....؟


3-مدت زمان حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) چقدر است؟آیا این مدت زمان،مثل گذر زمان کره ی زمین هست یا نه؟ (از چند نفر شنیدم که میگن حضرت فقط یک ساعت حکومت داری میکنند و....خواستم ببینم سندی موجود هست برای این؟)




التماس دعا:Gol:


یا علی:Gol:

کارشناس بحث : مقداد




السلام عليكم

رواياتي درباره ی ظهور امام و مولامون امام زمان- روحی لتراب نعله فداه- :

مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 1080

از ابو الجارود نقل كرده كه امام محمد باقر عليه السّلام فرمود: «قائم سيصد و نه سال سلطنت ميكند، بهمان مدت كه اصحاب كهف در غار خود ماندند، او زمين را پر از عدل و داد ميكند، همچنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد

يفتح اللَّه له شرق الارض و غربها و يقتل النّاس حتّى لا يبقى الّا دين محمّد (ص) يسير بسيرة سليمان بن داود

خداوند شرق و غرب زمين را براى او ميگشايد و چندان از مردم بيدين بقتل ميرساند كه جز دين محمد صلّى اللَّه عليه و آله باقى نماند، و او بروش سليمان بن داود حكومت ميكند» «1».

نيز در كتاب مذكور از عبد الكريم بن عمرو خثعمى روايت نموده كه گفت:

بحضرت صادق عليه السّلام عرضكردم: قائم چند سال سلطنت ميكند؟ فرمود: هفت سال كه بحساب سال شما هفتاد سال مى‏شود.

عياشى در تفسير خود از ابن سمينه از خادم امام موسى بن جعفر عليه السّلام روايت نموده كه گفت: از آن حضرت تأويل آيه‏ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً را سؤال كردم. فرمود: بخدا قسم اگر قائم ظهور كند خداوند شيعيان ما را از تمام شهرها بدور وى گردآورد.

و در غيبت نعمانى از حماد بن عبد الكريم بن عمر و جلاب (گلاب) روايت نموده كه گفت: در محضر حضرت صادق عليه السّلام از قائم سخن بميان آمد. حضرت فرمود:

وقتى قائم قيام ميكند مردم خواهند گفت: از كجا ممكن است او بيايد؛ و حال آنكه استخوانهاى او پوسيده است.

و هم در آن كتاب از مفضل بن عمر نقل كرده كه آن حضرت فرمود: هنگامى كه قائم ظهور كند اين آيه را ميخواند: «فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْماً وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ‏».

و در كتاب مزبور بسند ديگر از مفضل، از آن حضرت از امام محمد باقر عليه السّلام نيز اين روايت منقول است.

همچنين در كتاب نامبرده از عبد اللَّه بن سنان روايت كرده كه گفت: در خدمت حضرت صادق عليه السّلام بودم شنيدم كه مردى از اهل «همدان» ميگفت: اهل تسنن ما را سرزنش ميكنند و مى‏گويند: شما عقيده داريد كه گوينده‏اى از آسمان صاحب الامر را صدا ميزند، حضرت تكيه داده بود چون اين را شنيد در خشم شد و تكانى خورد و نشست آنگاه فرمود: اين موضوع را از من روايت نكنيد، بلكه از پدرم نقل كنيد كه در اين صورت اشكالى براى شما پيش نمى‏آورد.

خدا را گواه ميگيرم كه من از پدرم شنيدم ميفرمود: بخدا قسم اين مطلب در كتاب خداى عز و جل است، آنجا كه ميگويد: «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ‏» بمصداق اين آيه هيچ كس در آن روز باقى نمى‏ماند جز اينكه گردنش در برابر اين علامت خم مى‏شود. اهل زمين وقتى شنيدند كه صدائى از آسمان مى‏آيد و ميگويد: آگاه باشيد كه حق در پيروى على بن ابى طالب و شيعيان‏

مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 1082

اوست، ايمان مى‏آورند.

فرداى آن روز شيطان بهوا بالا ميرود بطورى كه از نظر مردم روى زمين ناپديد مى‏شود آنگاه صدا ميزند: آگاه باشيد كه حق در پيروى عثمان و پيروان اوست. زيرا او مظلوم كشته شد. از وى خونخواهى كنيد! سپس حضرت فرمود: خداوند مؤمنين را بوسيله صداى اول بر عقيده حق ثابت ميدارد، و آنها كه بيمارى در دل دارند در آن روز دچار شك و ترديد ميشوند. بخدا قسم آن بيمارى دشمنى ما اهل بيت است. آنها در آن موقع از ما بيزارى ميجويند و از ما انتقاد ميكنند و ميگويند: صداى اول سحرى از سحرهاى اين خاندان بود! آنگاه حضرت صادق عليه السلام اين آيه را قرائت فرمود:

وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ «1» يعنى: اگر علامتى را ببينند از آن دورى ميجويند و ميگويند: سحر هميشگى است.

اين روايت را نعمانى در غيبت بدو سند ديگر از عبد اللَّه بن سنان از آن حضرت نيز روايت كرده است كه عماره همدانى آن را از حضرت پرسيد و همان جواب را شنيد.

و نيز در غيبت نعمانى از فضيل بن محمد از امام جعفر صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: صداى اول كه از آسمان قائم را بنام صدا ميزنند در كتاب خدا (قرآن) بيان شده است، عرضكردم: در كجا؟ فرمود: در سوره‏ طسم تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ‏ يعنى آيه‏ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً ... سپس فرمود: وقتى آن صدا را شنيدند چنان ميشوند كه گوئى مرغ بر روى سر آنها نشسته است.

كأن على رؤسهم الطير.

مؤلف: ابن اثير در نهايه راجع باين جمله «كأن على رؤسهم الطير» كه در باره صفات اصحاب پيغمبر گفته شده است ميگويد: چون آنها آرام و موقر بودند و كسى از آنها خشم و سبكى نديد، بدين وصف موصوف گشتند (يعنى بآنها ميگفتند: از بس موقر و آرامند گوئى مرغ بر روى سر آنها نشسته است) زيرا مرغ جز در جاى ساكن و آرام نمى‏نشيند.

نقل قول:

بحضرت صادق عليه السّلام عرض كردم: قائم چند سال سلطنت ميكند؟ فرمود: هفت سال كه بحساب سال شما هفتاد سال مى‏شود.
از ابو الجارود نقل كرده كه امام محمد باقر عليه السّلام فرمود: «قائم سيصد و نه سال سلطنت ميكند، بهمان مدت كه اصحاب كهف در غار خود ماندند، او زمين را پر از عدل و داد ميكند، همچنان كه پر از ظلم و ستم شده باشد


عرض سلام و احترام...
ممنون و متشکرم از جناب قنبر حیدر گرامی؛:Gol:
این دو حدیث که با هم متضادند؟! بالآخره کدوما درست هستند؟

روزى كه قائم (ع) در مكه ظهور ميكند

و هم در كتاب مزبور از ابو بصير روايت نموده كه امام محمد باقر عليه السّلام در ضمن حديثى طولانى فرمود: قائم بياران خود ميگويد: اى مردم! اهل مكه مرا نميخواهند ولى من براى هدايت فرستاده شدم تا آنچه شايسته است كه شخصى مثل من به آنها بگويد، گفته و با آنها اتمام حجت كرده‏ام. آنگاه مردى از ياران خود را ميطلبد و بوى ميگويد: برو نزد اهل مكه و بگو اى اهل مكه من فرستاده فلانى هستم او بشما ميگويد: ما خانواده رحمت و معدن رسالت و خلافت ميباشيم. ما ذريه محمد و سلاله پيغمبرانيم. مردم بما ستم نمودند و ما را دربدر و مقهور كردند، و از هنگام رحلت پيغمبر تا كنون حق ما غصب شده است.

اكنون ما از شما چشم يارى داريم؛ از ما يارى كنيد. وقتى آن جوان اين سخنان را ميگويد مردم بوى هجوم مياورند و در بين ركن و مقام او را ميكشند «2» و او همان مرد پاكدل است (نفس زكيه) چون خبر كشته شدن او بامام ميرسد بيارانش ميگويد: من بشما خبر ندادم كه اهل مكه ما را نميخواهند؟ اهل مكه هم او را دعوت بمكه نميكنند و او هم با سيصد و سيزده مرد كه بتعداد جنگجويان‏

مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 1099

بدر هستند از كوه ذى طوى فرود مى‏آيند و داخل مسجد الحرام شده و در جنب مقام ابراهيم چهار ركعت نماز ميخواند، و تكيه بحجر الاسود ميدهد و حمد و ثناى الهى ميكند و بر حضرت رسالت پناهى صلّى اللَّه عليه و آله درود ميفرستد و بنحوى سخن ميگويد كه هيچ كس بدان گونه سخن نگفته باشد.

او نخستين كسى است كه جبرئيل و ميكائيل دست در دست او گذارده و با وى بيعت ميكنند سپس پيغمبر و امير المؤمنين عليهما السلام با آنها برخاسته كتاب جديد مهرشده‏اى را كه هنوز مهرش خشك نشده و بر عرب دشوار است‏ «1» بوى ميدهند و با وى ميگويند: بر طبق آنچه در اين كتاب نوشته است عمل كن سپس آن سيصد نفر و عده قليلى از اهل مكه با وى بيعت ميكنند و چون از مكه خارج شود مثل اينكه در حلقه است.

ابو بصير ميگويد: پرسيدم: حلقه چيست فرمود: ده هزار مرد است كه جبرئيل در سمت راست و ميكائيل در سمت چپ او قرار دارند و در آن هنگام پرچم او را باهتزاز درآورده همه جا ميگرداند، و اين همان پرچم و زره سابق پيغمبر است و شمشير پيغمبر بنام «ذو الفقار» را نيز حمائل ميكند.

و در روايت ديگر حضرت فرمود: از هر شهرى جمعى بيارى قائم قيام ميكنند، مگر مردم «بصره» كه يك نفر از آنها بكمك او نميرود!

«سید رضوی»;241493 نوشت:

عرض سلام و احترام...
ممنون و متشکرم از جناب قنبر حیدر گرامی؛:gol:
این دو حدیث که با هم متضادند؟! بالآخره کدوما درست هستند؟

سلام عليكم .

درباره روایت مولانا الصادق -روحی فداه- روایت های بسیاری هستند که این حدیث را تایید می کنند مانند روایت پیامبر که در همین کتاب هست .

درباره روایت مولانا الباقر -روحی فداه- این حدیث هم درست و خبر واحد است (انجور که من می دانم ) ولی علم ان را باید به خدا و رسول و ائمه برگرداند و اظهار نظری نکرد ولی هم میشود حمل به روایت امام باقر-روحی فداه- کرد هم حمل به روایت امام صادق-روحی فداه- البته روایت دیگری هست از رسول اکرم -روحی فداه-که میفرمایند : «قائم نه سال حکومت می کند»

و روایات دیگر که به این خبر دلالت می کنند .

روایت شریفی هست که می فرمایند : « ان روایتی که دلت ان را پس می دهد (اشمئت قلبک) علمش را به ما برگردان ولی رد نکن ، و ان روایتی که دلت می پسندد بگیر»

والسلام

روش حكومت قائم (ع) و برنامه دولت او

عياشى در تفسير خود از رفاعة بن موسى نقل كرده كه گفت: از حضرت صادق عليه السّلام‏

مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 1122

شنيدم كه در تفسير اين آيه: وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً ميفرمود:

اذا قام القائم لا يبقى ارض الّا نودى فيها شهادة ان لا اله الّا اللَّه و انّ محمّدا رسول اللَّه‏

هنگامى كه قائم ما قيام كرد جايى در روى زمين باقى نميماند، مگر اينكه در آنجا صداى اشهد ان لا اله الا اللَّه و اشهد ان محمدا رسول اللَّه بلند مى‏شود.

و نيز در تفسير عياشى از عبد اللَّه بن بكير روايت ميكند كه گفت: از حضرت صادق عليه السّلام تفسير اين آيه: وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ را پرسيدم. حضرت فرمود: اين آيه در باره قائم نازل شده، هنگامى كه عليه يهود و نصارا و صابئين و ماديها و برگشتگان از اسلام و كفار در شرق و غرب كره زمين، قيام ميكند، و اسلام را پيشنهاد مى‏نمايد هر كس از روى ميل پذيرفت دستور ميدهد كه نماز بخواند و زكاة بدهد و آنچه هر مسلمانى مأمور بانجام آنست بر وى نيز واجب ميكند، و هر كس مسلمان نشد گردنش را ميزند تا آنكه در شرق و غرب عالم يكنفر خدا- نشناس باقى نماند.

عرضكردم: قربانت گردم! در روى زمين مردم بسيار هستند چطور قائم (ع) ميتواند همه آنها را مسلمان كند و يا گردن بزند؟ حضرت فرمود هنگامى كه خداوند چيزى را اراده كند، چيز اندك را زياد و زياد را كم ميگرداند.

نيز در تفسير عياشى از مفضل بن عمر روايت ميكند كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود: هنگامى كه قائم آل محمد قيام نمود بيست و پنج نفر از قوم موسى كه حكم بحق و عدالت ميكنند، و هفت نفر اصحاب كهف و يوشع وصى حضرت موسى و مؤمن آل فرعون و سلمان فارسى و ابو دجانه انصارى و مالك اشتر را از پشت كعبه (خانه خدا) بيرون مى‏آورد. اين روايت در ارشاد مفيد هم از مفضل بن عمر با جزئى تغييرى نقل شده و در باب «رجعت» خواهد آمد.

و نيز عياشى در تفسير خود از ابو المقدام از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام روايت كرده كه در تأويل آيه‏ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ‏ يعنى خداوند

مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 1123

او (امام زمان) را بر همه اديان غالب مى‏گرداند، هر چند مشركين نخواهند فرمود: هيچ كس نمى‏ماند جز اينكه اقرار به خاتميت محمد صلّى اللَّه عليه و آله مى‏كند.

در غيبت نعمانى از حمران بن اعين نقل ميكند كه امام محمد باقر عليه السّلام فرمود: گويا دين شما (اسلام) را مى‏بينم كه آغشته بخون ميگردد (از بس دشمنان دانا و دوستان نادان، بآن ضربت ميزنند) نمى‏بينم كسى آن را بحال نخست برگرداند؛ مگر مردى از ما اهل بيت كه در هر سال دو عطا و در هر ماه دو روزى ميدهد. در زمان وى چنان حكمت و علوم دين از طرف خداوند داده شود كه زن در خانه‏اش مطابق كتاب (قرآن) و دستور پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله حكم كند.

نيز نعمانى در كتاب غيبت از عبد اللَّه بن عطا روايت كرده كه گفت: از حضرت باقر عليه السّلام پرسيدم مهدى با چه روشى در ميان مردم حكومت ميكند؟

فقال يهدم ما قبله كما صنع رسول اللَّه و يستأنف الاسلام‏

جديدا فرمود: آنچه از آثار بدعت و گمراهى قبل از وى بوده است، منهدم ميكند چنان كه پيغمبر اساس جاهليت را منهدم كرد. آنگاه از نو اسلام را از سر مى‏گيرد «1».

مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 1124

همچنين در غيبت نعمانى است كه زراره گفت: بحضرت امام محمد باقر عليه السّلام عرضكردم: نام بنده‏اى از نيكان را براى من ذكر كن و منظورم قائم بود فرمود: نام او نام من است، گفتم: آيا او هم بروش ملايم پيغمبر سلوك ميكند؟ فرمود: نه! نه! اى زراره بروش پيغمبر رفتار نميكند، پيغمبر در ميان امت خود با ملايمت رفتار كرد و ميخواست بدان وسيله دلهاى مردم را با هم پيوند دهد، ولى روش قائم جنگ است و در كتابى كه با اوست‏ «1» نيز چنين مأمور شده كه با جنگ كار را از پيش ببرد، و در آن روز توبه كسى را نمى‏پذيرد. واى بر كسى كه با وى دشمنى كند.

همچنين در غيبت نعمانى از حسن بن هارون روايت ميكند كه گفت: من در خدمت حضرت صادق نشسته بودم. معلى بن خنيس از آن حضرت پرسيد آيا هنگامى كه قائم ظهور كرد بر خلاف روش على عليه السّلام حكومت ميكند؟ فرمود:

آرى و آن بدين گونه است كه على عليه السّلام با منت گذاشتن بر اسيران و مردم و گذشت از آنها عمل مينمود. زيرا كه ميدانست بعد از وى سلاطين جور بر شيعيانش تسلط پيدا ميكنند. ولى قائم با مردم (بيدين) ميجنگد و آنها را اسير ميكند زيرا او ميداند كه بعد از وى بهيچ وجه شيعيان مورد غلبه دشمن قرار نميگيرند (و خطرى متوجه آنها نيست) در تهذيب شيخ طوسى اين روايت بسند ديگر هم آمده است.

هم در آن كتاب از علاء بن محمد روايت ميكند كه گفت: اگر مردم ميدانستند قائم هنگام ظهورش (از بسيارى كشتن مردم) چه مى‏كند، بيشتر آنها دوست داشتند كه او را نميديدند، او نخست بكار قريش ميپردازد. جز شمشير چيزى از آنها نميگيرد،

مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 1125

و جز شمشير چيزى بآنها نميدهد، تا جايى كه بسيارى از مردم (بيدين) ميگويند: اين مرد از خاندان پيغمبر نيست. او اگر از آل محمد بود بر مردم (كدام مردم؟) رحم ميكرد.

نيز در غيبت نعمانى است كه ابو بصير گفت حضرت باقر عليه السّلام فرمود:

«يقوم القائم بامر جديد و كتاب جديد و قضاء جديد على العرب شديد، ليس شأنه الا السيف لا يستتيب احدا و لا يأخذه في اللَّه لومة لائم»

يعنى قائم بامر جديد و كتاب جديد و حكم جديد كه بر عرب دشوار است قيام مى‏كند، كار وى شمشير (و جنگ) است توبه هيچ كس را قبول نميكند، و ملامت دشمنان او را از هدفش باز نمى‏دارد.

و هم در كتاب مذكور از يعقوب بن شعيب از حضرت صادق عليه السّلام روايت ميكند كه بوى فرمود: نميخواهى پيراهن قائم را كه در آن قيام ميكند بتو نشان دهم؟

عرضكردم: چرا ميخواهم به بينم. حضرت دستور داد جعبه‏اى آوردند و در آن را گشود و يك پيراهن كرباسى از ميان آن بيرون آورد و آن را باز كرد. ديدم آستين چپ آن خون آلود است، حضرت فرمود: اين پيراهن پيغمبر است كه در روزى كه دندان مباركش را شكستند بتن داشت، قائم هم در روز ظهورش اين را بتن مى‏كند. من آن خون خشكيده را بوسيدم و آن را بصورت خود ماليدم. سپس حضرت پيراهن را پيچيد و برداشت.

و هم در آن كتاب از عبد الرحمن بن كثير نقل مى‏كند كه حضرت صادق آيه شريفه‏ أَتى‏ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ‏ را تلاوت كرد و فرمود: اين «امر اللَّه» امر ماست، تو براى آن شتاب و عجله مكن كه خداوند صاحب الامر ما را با سه لشكر از فرشتگان و مؤمنين و رعبى (كه در دل پادشاهان و گردنكشان مياندازد) تأييد ميكند.

قيام وى مانند قيام پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله است كه خداوند مى‏فرمايد:

كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكارِهُونَ‏ «1»

مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 1126

و نيز در غيبت نعمانى از بشير نبال نقل مى‏كند كه گفت: بحضرت امام محمد باقر عليه السّلام عرضكردم: مخالفين ما ميگويند: وقتى مهدى قيام ميكند بدون اينكه يك قطره خون بريزد امور سلطنت براى او فراهم مى‏شود. فرمود: نه! اين طور نيست بخدائى كه جان من در دست اوست اگر بدون خونريزى امكان داشت اين كار براى پيغمبر روى ميداد و ديگر دندانش نمى‏شكست و روى مباركش مجروح نمى‏گشت بخدا قسم تا ما و شما شدائد و صدمات بسيار نبينيم و خونها ريخته نشود دولت او قوام نمى‏گيرد. در اين وقت حضرت با دست اشاره بپيشانى مباركش فرمود «1»

مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 1127

نيز در كتاب ياد شده از يونس بن ظبيان روايت كرده كه گفت: شنيدم حضرت صادق عليه السّلام ميفرمود: پيروان حق هميشه در ناراحتى بسر مى‏برده‏اند! آگاه باشيد كه مدت ناراحتى اندك و زمان دولت قائم طولانى خواهد بود.

هم در آن كتاب از عمر بن خلاد نقل كرده كه گفت: در محضر حضرت رضا عليه السّلام از قائم آل محمد سخن بميان آمد. حضرت فرمود: شما امروز راحتى بيشترى داريد عرض شد: چرا؟ فرمود: براى اينكه وقتى قائم خروج مى‏كند شدائد بسيار روى ميدهد و خون زياد ريخته مى‏شود و مردم دسته دسته سوار بر اسب هر سو در تاخت و تازند لباس قائم زبر و غذايش صعب التناول است.

مفضل گفت: آقا خانه مهدى در كجا خواهد بود و مؤمنين در كجا جمع‏

مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 1159

شوند؟ فرمود: مقر سلطنت وى شهر كوفه است و محل حكومتش مسجد جامع كوفه و بيت المال و محل تقسيم غنائمش مسجد سهله واقع در زمينهاى صاف و مسطح و روشن نجف و كوفه است.

عرضكرد: آقا همه اهل ايمان در كوفه خواهند بود؟ فرمود: آرى و اللَّه. در آن روز تمام مؤمنين يا در كوفه و يا در حوالى كوفه مى‏باشند، زمين آن بمساحت جولانگاه اسبى بدو هزار درهم ميرسد. اكثر مردم آرزو دارند كه كاش ميتوانستند يك وجب از زمين «سبع» را بيك وجب شمش طلا بخرند، و «سبع» از مضافات همدان است‏

«سید رضوی»;241473 نوشت:

عرض سلام و احترام...:gol:




جسارتا" چند تا سوال:



1-آیا گذر زمان قیامت،همانند گذر زمان اینجا خواهد بود؟




التماس دعا:gol:


یا علی:gol:

کارشناس بحث : مقداد




با سلام

برای پاسخ به این سوال چند نكته شايان توجه است‌:

1. از نظر بحث‌هاي فلسفي بعد زماني داراي واقعيتي است كه از تحول ماده پديد مي‌آيد. به ديگر سخن‌، حركت ماده از آن نظر كه تدريجي است دو حقيقت را در نظرها متجلي مي‌سازد يكي حركت و ديگري زمان‌، از آن نظر كه ماده‌، حالات و صفات گوناگون پيدا مي‌كند، مفهوم حركت و از اين نظر كه اين دگرگوني تدريجي است نه دفعي مفهوم زمان انتزاع مي‌شود. لذا در فلسفة اسلامي مي‌گويند: "حركت و زمان دو رويه از يك سكه‌اند كه هر كدام ناظر به واقعيتي است كه در جسم متحول وجود دارد".(1)

2. جهان آخرت‌، جهاني مستقل از دنيا است‌. جهان آخرت در عين مادي بودن‌، براي خود احكام‌، قوانين و اوضاع و نسبت‌هاي گوناگوني دارد و اين دو جهان قابل مقايسه با يكديگر نيستند.(2)

3. در جهان آخرت‌، مانند دنيا زمان ـ به معناي حركت تدريجي ـ وجود دارد، منتها زمان در آن جا مانند اين دنيا نيست كه به اعتبار گردش زمين‌، خورشيد و ماه سنجيده شود. لذا برخي مفسران برآنند كه حتي در آن جا نوعي شب و روز وجود دارد.(3)

4. خداوند متعال در آیه 4 سوره معارج مي‌فرمايد: تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيهِ فِي يوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَة فرشتگان و روح (فرشته مخصوص‌) به سوي او عروج مي‌كنند در آن روزي كه مقدارش پنجاه هزار سال است‌".
مراد از اين مقدار اين است كه اگر آن روز (قيامت‌) را با روزهاي دنيا و زمان جاري درآن تطبيق شود، معادل پنجاه هزار سال دنيا مي‌شود البته در روز قيامت از گردش خورشيد و ماه‌، سال‌هايي پديد نمي‌آيد.(4)

در روايات اسلامي نيز آمده كه در قيامت پنجاه موقف (توقف گاه‌) وجود دارد و هر موقف به اندازه هزار سال طول مي‌كشد و اين گفته با آيه 5، سوره سجده نيز كه مي‌فرمايد: "... در روزي كه مقدار آن هزار سال از سال‌هايي است كه شما مي‌شمريد به سوي او باز مي‌گردد" مطابقت دارد و با توجه به اين در آن عالم گردش زمين و خورشيد مطرح نيست "روز" به معناي "مدت زمان‌" است‌; يعني مدت زماني كه در هر موقف سپري مي‌شود برابر هزار سال اين دنيا مي‌باشد.(5)

ابوسعيد خدري از پيامبر اكرم‌(ص)نقل مي‌كند كه بعد از نزول آيه 4 سوره معارج‌، كسي از مقدار طولاني آن روز سؤال كرد، پيامبر)ص) فرمود: "قسم به كسي كه جان محمد(ص) به دست او است‌، آن روز براي مؤمن سبك و آسان مي‌شود، آسان‌تر از يك نماز واجب كه در دنيا مي‌خواند".(6)

پی نوشتها:

(1). منشور جاويد، آيت اللّه سبحاني‌، ج 9، ص 374، مؤسسه سيدالشهدأ.

(2). ر.ك‌: معارف قرآن‌، آيت اللّه مصباح يزدي‌، ج 1ـ3، ص 495ـ501، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني‌.

(3). پيام قرآن‌، آيت اللّه مكارم شيرازي‌، ج 6، ص 365، دارالكتب الاسلامية‌.

(4). ر.ك‌: الميزان‌، علامه طباطبايي‌; ج 20، ص 75، دارالكتب الاسلامية‌، تهران‌.

(5). ر.ك‌: نمونه‌، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 17، ص 114; ج 25، ص 17، دارالكتب الاسلامية / نورالثقلين‌، الجمعة العروسي الحويزي‌، ج 5، ص 413، انتشارات اسماعيليان‌.

(6). ر.ك‌: مجمع البيان‌، مرحوم طبرسي‌; ج 5، ص 350، دار احيأ التراث العربي‌، بيروت‌.

«سید رضوی»;241473 نوشت:

عرض سلام و احترام...:gol:




جسارتا" چند تا سوال:

3-مدت زمان حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) چقدر است؟آیا این مدت زمان،مثل گذر زمان کره ی زمین هست یا نه؟ (از چند نفر شنیدم که میگن حضرت فقط یک ساعت حکومت داری میکنند و....خواستم ببینم سندی موجود هست برای این؟)




التماس دعا:gol:


یا علی:gol:

کارشناس بحث : مقداد




با سلام

درباره مدت زمان حكومت امام زمان (عج) رواياتي در كتاب هاي معتبر فقهي آمده است كه گويا با يكديگر اختلاف دارند . شيخ مفيد در ارشاد مي نويسد: اخبار و روايات بسياري در بيان مدت حكومت امام زمان (عج) و روزگار آن حضرت وارد شده است ازجمله روايت عبد الكريم خثعمي است كه از حضرت صادق عليه السلام مي پرسد: قائم آل محمد صلي الله عليه وآله چند سال حكومت ميكند؟ ايشان مي فرمايند: هفت سال و هر سال آن به اندازه ي ده سال از سال هاي شماست . بنابراين ، هفتاد سال حكومت مي كند و زماني كه ظهور او فرا رسد، درماه جمادي الاخر و ده روز از ماه رجب چنان باراني مي بارد كه هيچ كس مانند آن را نديده باشد . خداي متعال به بركت آن باران ، گوشت هاي مومنان و بدن هاي آنان را در قبرستان مي روياند. گويا مي بينيم كه به ياري قائم ما روي مي آورند.(1)

آيت الله صافي به نقل از منن الرحمن (ج2، ص42 ) مي نويسد :امام زمان (عج) چهل سال بين مشرق و مغرب حكومت ميكند، خوشا به حال كسي كه آن روزها را درك كند و كلامش را بشنود.(2)

ايشان از كتاب البيان به نقل از هيثم بن عبد الرحمن مي نويسد : حضرت علي عليه السلام فرمود: مهدي(عج) چهل سال بر مردم حكومت مي كند . هم چنين در منتخب كنزالعمال از علي (ع) نقل است كه فرمود :" تلي المهدي (عج) امر الناس ثلاثين سنه اواربعين "(3)

نويسنده ي اعيان الشيعه از ابي سعيد خدري نقل كرده است كه مدت حكومت آن حضرت هفت يا ده سال خواهد بود ولي معلوم نيست كه دقيقا چند سال است . دراسعاف الراغبين آمده است :
سال ظهور امام زمان (عج) وتر است يعني سالي كه عدد فرد داشته باشد نه زوج ، او پس از استقرار ده سال امارت مي كند و ده سال خلافت (بدون حكومت ) و چهل سال سلطنت ميكند و برخي 21 سال و بعضي 14 سال نوشته اند .(4)

ابن حجر درباره ي اختلاف روايات مي گويد: منظور از هفت سال ، نهايت ظهور و استقرار حكومت و چهل سال مدت كشور داري و خلافت اوست و امثال علامه مجلسي مي نويسد: اصبغ از حضرت علي (ع) پرسيد: پس از پايان غيبت او چه ميشود؟ حضرت فرمود:" ثم يفعل الله ما يشاء ..." اين سخن دلالت دارد بر اين كه مساله ي حكومت امام زمان (عج) نيز از نظر مدت قابل بداء وترديد است . اين قول را ميتوان قوي تلقي كرد.(5)

در برخي روايات از جمله روايت مفضل بن عمر گفته شده است كه مدت حكومت حضرت مهدي ( عج) را كسي جز خدا نمي داند.(6)
حضرت علي (ع) درپاسخ به چنين پرسشي فرمود : اين به خود او واگذار شده است پيامبر (ص) با من عهد كرده است كه آن حوادث (پس از ظهور را ) به كسي جز حسن و حسين (ع) نگويم.(7)

براساس آن چه در روايات ديده مي شود مدت حكومت امام زمان (عج) از هفت سال تا 400 سال است در بيشتر روايات ، اربعين (40سال ) آمده است و هر سال برابر ده سال محاسبه مي شود.

از روايات و نظريه هاي دانشمندان اسلامي ، گفته هاي گوناگوني به دست مي آيد ولي بااعتماد به رواياتي هم چون روايت مفضل و آنچه در بحارالانوار آمده است قول قوي اين است كه مدت حكومت آن حضرت را به خود او و مشيت خداوند واگذار كنيم ، زيرا ائمه (ع) نيز از علم خداوند استفاده كرده اند.(8)

دوست عزيز و گرامي ؛ آنچه مهم تر ازهمه اين مطالب است، اين است كه چه بكنيم كه ظهور آن حضرت را درك كنيم و چگونه رفتار كنيم تا در لحظه ظهور مثل خيلي از انسانها منكر آن حضرت نشويم بلكه در ركاب آن حضرت و از سربازان او باشيم. انسان ميتواند با كنترل در اعمال، رفتار و گفتار خود به جايي برسد كه تمام اين سؤالات را از خود حضرت بپرسد. پس آنچه وظيفه ماست و بايد ذهن و فكر ما را به خود مشغول كند اين است كه چگونه اعمالمان مورد رضايت آن حضرت قرار بگيرد. اميدوارم خداوند متعال چنين توفيقي را به ما و شما و همه دوستداران و منتظران امام زمان عجل ا... تعالي فرجه شريف عنايت كند.

مآخذ :
1. ارشاد، شيخ مفيد، ص 702
2. منتخب الاثر، لطف الله صافي، ص 617 ، 618
3. همان ، ص 617
4. همان ، ص 618
5. بحار الانوار، علامه مجلسي ، ج5، ص 135
6. دارالسلام، شيخ عراقي ، ص 374
7. ميزان الحكمه ، محمد ري شهري ، ج ا ، ص 295
8.براي آگاهي بيشتر ر.ک: دادگستر جهان ، آيت الله اميني.

«سید رضوی»;241473 نوشت:

عرض سلام و احترام...:gol:




جسارتا" چند تا سوال:

2-آیا مکان قیامت مشخص هست؟ و اینکه حضرت مهدی (ع) وقتی ظهور خواهند کرد روی کره ی زمین حکومت داری میکنند با همین شرایط پیشرفته شدن علم و.....؟





التماس دعا:gol:


یا علی:gol:

کارشناس بحث : مقداد




با سلام

آنچه که با توجه به روایات مسلّم و قطعی است این است که حکومت جهانی امام زمان(عج) بر روی همین کره خاکی خواهد بود.اما در مورد پیشرفت علم و تکنولوژی در آن زمان باید عرض کنم:

علم و دانش با تكامل انسان و گذشت زمان همواره سير تكاملي و صعودي داشته و گردونه دانش بشر هرگز از حركت و جنبش و ترقي باز نمي ماند. استفاده از تجارب گذشتگان و شكوفائي بيشتر استعدادها، براي بشر راهي جز رشد و حركت و كمال در جهت علم و آگاهي و دانش باقي نگذاشته است و اين از سنت هاي الهي و قوانين حاكم بر نظام هستي است و مشاهده و تجربه و وجدان همه انسانها بر اين مطلب شاهد و گواه مي باشد.

آنچه مهم است استفاده و بهره وري عاقلانه و منطقي و منطبق بر معيارهاي الهي و ارزش هاي اخلاقي از نعمت آگاهي و علم و دانش است. اگر علم و دانش در خدمت عقلانيت و خردورزي و خدامحوري و اخلاق باشد، ثمره آن بهبود وضع زندگي انسان ها و فراهم شدن زمينه سعادت و تكامل بهتر و سريعتر او مي باشد و انسان با آگاهي از رمز و راز طبيعت و اسرار خلقت و مقايسه ناچيز بودن علم و آگاهي اش با رازهاي ناگشوده عالم و بي كرانگي علم خداوند در برابر علم و قدرت خداوند و عظمت بي انتهاي او بيشتر سر تواضع و خاكساري فرود مي آورد و اين آگاهي و دانش در خدمت پرورش اخلاق نيك و تهذيب نقس و پرورش انسان هاي با فضيلت و متعالي مي گردد، ولي اگر علم و دانش در خدمت هوا و هوس و سلطه جوئي و قدرت طلبي انسان قرار گيرد، سد راه تكامل و تعالي و ترقي روحي و معنوي او مي گردد و علم و دانشي كه بايد نور و روشنائي و رهگشا و زمينه ساز رشد و سعادت باشد، براي انسان مايه عذاب و آفت و بلا مي گردد و روز به روز بر تكبر و زورگوئي و حق ستيزي و خود محوري او مي افزايد.

زمان ظهور امام زمان -عجل الله تعالي فرجه- نيز از اين قاعده مستثني نمي باشد و نه تنها علم و دانش سير صعودي و رو به جلو خود را طي مي كند بلكه سرعت حركت گردونه دانش بسيار زيادتر و بيشتر خواهد بود به گونه اي كه با قبل از ظهور قابل مقايسه نمي باشد.

در حديثي از حضرت صادق -عليه السلام- در اين باره آمده است: «العلم سبعه و عشرون حرفا، فجميع ما جائت به الرسل حرفان، فلم يعرف الناس حتي اليوم غير حرفين، فاذا قام قائمنا -عليه السلام- اخرج الخمسه و العشرين حرفا، فبثها في الناس و ضم اليها الحرفين، حتي يبثها سبعه و عشرين حرفا» يعني علم و دانش بيست و هفت حرف دارد، همه علوم و دانشي كه پيامبران براي بشر آورده اند دو حرف از آن است و مردم تا امروز جز اين دو حرف را نمي دانند، ولي هنگامي كه حضرت قائم -عليه السلام- قيام كند، بيست و پنج حرف باقيمانده را ظاهر مي سازد و در بين مردم منتشر مي سازد و آن دو حرف اول را نيز به آن مي افزايد تا بيست و هفت حرف گردد.(سفينه البحار، ج2، ص227، ماده «علم»)

مفاد اين حديث شريف كنايه از اين است كه علم و دانش در زمان ظهور آن ولي خدا به اوج قله خود مي رسد و همه اسرار و علوم بر بشر به بركت وجود آن سرور گشوده مي گردد و انسان ها چنان به اوج علم و آگاهي مي رسند كه تا آن زمان در بين انسان ها بي سابقه و بي نظير بوده است.

ولي نكته مهم اين است كه چون در آن زمان با هدايت و ارشاد و ولايت، آن انسان كامل و آرزوي همه دل هاي مشتاق بشر به نهايت نيروي عقلاني و قوه خرد ورزي مي رسد، چنانچه رواياتي بر اين مطلب دلالت دارد، لذا علم و دانش و فن آوري و صنعت و اختراعات، در خدمت عقلانيت و نيروي خرد آنها قرار مي گيرد و زمينه سعادت واقعي و بهره وري شايسته از علم و دانش فراهم مي گردد و دانش و پيشرفت علمي به جاي آن كه اسير دست نيروي شهوت و غضب و رذايل نفساني انسان باشد تحت فرمان عقل و منطق قرار مي گيرد و جايگاه مناسب و در خور خود را مي يابد.

[=Georgia]
[=Georgia]

[=Georgia]عرض سلام و درو فراوان

[=Georgia]در موقع ظهور آقا امام زمان(عج)،فرضا" خدا توفیقی به حقیر بده و شایسته ی یار امام زمان باشم، آیا پدرم میتونه اون موقع بهم بگه که نرو بجنگ؟ایا اون موقع هم اختیارم دست پدرم هست؟

[=Georgia]

[=Georgia]ممنون و متشکرم



[=Georgia]یا علی

[=Georgia]التماس دعای فرج:Gol:

[=Times New Roman]




«سید رضوی»;243363 نوشت:

السلام عليکم و رحمت الله و برکاته .

قول امام - روحی فداه- مقدم بر همه چیز است و پدر یا مادر نمی تواند جلوی شما برای جهاد با امام زمان- روحی فداه- بگیرد (طبق این ایه شریفه )

النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِم‏

پیامبر (و اهل بیت )به مومنین از خودشان سزاوارترند

«سید رضوی»;243363 نوشت:

عرض سلام و درو فراوان

در موقع ظهور آقا امام زمان(عج)،فرضا" خدا توفیقی به حقیر بده و شایسته ی یار امام زمان باشم، آیا پدرم میتونه اون موقع بهم بگه که نرو بجنگ؟ایا اون موقع هم اختیارم دست پدرم هست؟


ممنون و متشکرم



یا علی

التماس دعای فرج:gol:






با سلام

در پاسخ به این سوال شما لازم است عرض کنم:

الف:در چهار سوره قرآن مجيد، به نيكى به والدين بلافاصله بعد از مسئله توحيد قرار گرفته است. اين همرديف بودن، بيانگر اين است كه اسلام تا چه حد براى پدر و مادر احترام مى‏گذارد.

1- ( .....لا تعبدون الا الله و بالوالدين احساناً» بقره /83 (.... بجز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد).

2. (واعبدوا الله و لا تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً» (نساء 36) و خدا را بپرستيد و چيزى را با او شريك نكنيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.

ب: اهميت اين موضوع تا آن پايه است كه هم قرآن و هم روايات، صريحاً توصيه مى ‏كنند كه حتى اگر پدر و مادر كافر باشند، رعايت احترامشان لازم است.

1- ( وقضى ربك الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احساناً» (اسراء 23) و پروردگارت حكم كرد كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.

2. (الا تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً» (انعام 151) چيزى را با او شريك نكنيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.

3. (و آن جاهداك على ا ن تشرك بى ماليس لك به علم فلا تطعمها و صاحبهما فى الدنيا معروفاً» (لقمان 15) و اگر آنان به تو اصرار كنند كه با من آنچه را كه علم به آن ندارى، شريك كنند اطلاعتشان مكن ولى در دنيا به نيكى با آنان رفتار كن.

ج: شكرگزارى در برابر پدر و مادر در قرآن مجيد در رديف شكرگزارى در برابر نعمتهاى خدا قرار داده شده است؛ چنانكه مى‏خوانيم: «ا ن اشكرلى ولوالديك الى المصير» (لقمان 14) مرا و پدر و مادرت را شكركن كه بازگشت به سوى من است؛ با اين كه نعمت خدا بيش از آن اندازه است كه قابل احصا و شماره باشد، پس، اين دليل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران است.

قرآن حتى كمترين بى‏احترامى را در برابر پدر و مادر، اجازه نداده است. در حديثى، امام صادق (ع) مى‏فرمايند: «لو علم الله شيئاً هو ادنى من اف لنهى عنده و هو من ادنى العقوق، و من العقوق ا ن ينظر الرجل الى و الديه فيجد النظر اليها» اگر چيزى كمتر از «اف» وجود داشت، خدا از آن نهى مى‏كرد. «اف» كمترين اظهار ناراحتى است. و از اين جمله، نظر كردن تند و غضب آلود به پدر و مادر است.

ه: با اينكه جهاد يكى از مهمترين برنامه‏هاى اسلامى است، تا هنگامى كه جنبه وجوب عينى نداشته باشد، بودن در خدمت پدر و مادر از آن مهمتر است. پس اگر حضور در اين جهاد موجب ناراحتى آنان شود، جايز نيست. جواني خدمت رسول خدا’ رسيد و گفت: «ای فرستاده خدا! با علاقه و نشاط آماده جهادم.» رسول خدا’ فرمود: «بنابر این به جهاد برو و در راه خدا کارزار کن. اگر در این راه کشته شوی، در پیشگاه خدا زنده هستی و از روزی خدا بهره می‌بری و اگر پیش از رسیدن به میدان کارزار بمیری، پاداش تو بر عهده خداست و اگر زنده به خانه‌ات بازگردی، همانند روز تولد از گناهانت پاک می‌شوی.» برق شادی بر چهره جوان نمایان شد؛ اما به یاد پدر و مادرش افتاد كه از رفتن او به جهاد راضي نبودند؛ گفت: «ای پیامبر خدا! پدر و مادر پیری دارم که به گمان خویش به من انس گرفته‌اند و رفتن مرا به جهاد خوش ندارند.» رسول خدا’ فرمود: «در این صورت با پدر و مادرت باش. سوگند به خدایی که جانم در دست قدرت اوست، انس گرفتنِ یک شبانه روز آنها با تو، از جهاد یک سال بهتر است.»(مکارم شیرازی/ تفسیر نمونه/ج 12/ ص 96)

حضرت امام خمینی(ره) در پاسخ به سوالی در رابطه با نهی مادر از حضور فرزند در جهاد فرمودند:

بستگي به نياز جبهه دارد. اگر رفتن به جبهه مورد نياز باشد، براي مردان بالغ رفتن به جبهه واجب است تا نياز جبهه برطرف شود و اجازه پدر و مادر را لازم ندارد.
موفق باشید.{امام خميني، استفتائات ،ج1 ،س10}.

البته، هنگامى كه جهاد جنبه وجوب عينى پيدا كند، كشور اسلامى در خطر قرار گيرد و حضور همگان لازم شود، هيچ عذرى حتى نارضايتى پدر و مادر پذيرفته نيست.

سوالاتی در مورد حکومت حضرت مـهـدی (ع) و قیامت

جمع بندی:

پرسش:

آیا گذر زمان قیامت،همانند گذر زمان اینجا خواهد بود؟

پاسخ:

با سلام

برای پاسخ به این سوال چند نكته شايان توجه است‌:

1. از نظر بحث‌هاي فلسفي بعد زماني داراي واقعيتي است كه از تحول ماده پديد مي‌آيد. به ديگر سخن‌، حركت ماده از آن نظر كه تدريجي است دو حقيقت را در نظرها متجلي مي‌سازد يكي حركت و ديگري زمان‌، از آن نظر كه ماده‌، حالات و صفات گوناگون پيدا مي‌كند، مفهوم حركت و از اين نظر كه اين دگرگوني تدريجي است نه دفعي مفهوم زمان انتزاع مي‌شود. لذا در فلسفة اسلامي مي‌گويند: "حركت و زمان دو رويه از يك سكه‌اند كه هر كدام ناظر به واقعيتي است كه در جسم متحول وجود دارد".(1)

2. جهان آخرت‌، جهاني مستقل از دنيا است‌. جهان آخرت در عين مادي بودن‌، براي خود احكام‌، قوانين و اوضاع و نسبت‌هاي گوناگوني دارد و اين دو جهان قابل مقايسه با يكديگر نيستند.(2)

3. در جهان آخرت‌، مانند دنيا زمان ـ به معناي حركت تدريجي ـ وجود دارد، منتها زمان در آن جا مانند اين دنيا نيست كه به اعتبار گردش زمين‌، خورشيد و ماه سنجيده شود. لذا برخي مفسران برآنند كه حتي در آن جا نوعي شب و روز وجود دارد.(3)

4. خداوند متعال در آیه 4 سوره معارج مي‌فرمايد: تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيهِ فِي يوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَة فرشتگان و روح (فرشته مخصوص‌) به سوي او عروج مي‌كنند در آن روزي كه مقدارش پنجاه هزار سال است‌".
مراد از اين مقدار اين است كه اگر آن روز (قيامت‌) را با روزهاي دنيا و زمان جاري درآن تطبيق شود، معادل پنجاه هزار سال دنيا مي‌شود البته در روز قيامت از گردش خورشيد و ماه‌، سال‌هايي پديد نمي‌آيد.(4)

در روايات اسلامي نيز آمده كه در قيامت پنجاه موقف (توقف گاه‌) وجود دارد و هر موقف به اندازه هزار سال طول مي‌كشد و اين گفته با آيه 5، سوره سجده نيز كه مي‌فرمايد: "... در روزي كه مقدار آن هزار سال از سال‌هايي است كه شما مي‌شمريد به سوي او باز مي‌گردد" مطابقت دارد و با توجه به اين در آن عالم گردش زمين و خورشيد مطرح نيست "روز" به معناي "مدت زمان‌" است‌; يعني مدت زماني كه در هر موقف سپري مي‌شود برابر هزار سال اين دنيا مي‌باشد.(5)

ابوسعيد خدري از پيامبر اكرم‌(ص)نقل مي‌كند كه بعد از نزول آيه 4 سوره معارج‌، كسي از مقدار طولاني آن روز سؤال كرد، پيامبر)ص) فرمود: "قسم به كسي كه جان محمد(ص) به دست او است‌، آن روز براي مؤمن سبك و آسان مي‌شود، آسان‌تر از يك نماز واجب كه در دنيا مي‌خواند".(6)

پرسش:

مدت زمان حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) چقدر است؟آیا این مدت زمان،مثل گذر زمان کره ی زمین هست یا نه؟

پاسخ:

با سلام

درباره مدت زمان حكومت امام زمان (عج) رواياتي در كتاب هاي معتبر فقهي آمده است كه گويا با يكديگر اختلاف دارند . شيخ مفيد در ارشاد مي نويسد: اخبار و روايات بسياري در بيان مدت حكومت امام زمان (عج) و روزگار آن حضرت وارد شده است ازجمله روايت عبد الكريم خثعمي است كه از حضرت صادق عليه السلام مي پرسد: قائم آل محمد صلي الله عليه وآله چند سال حكومت ميكند؟ ايشان مي فرمايند: هفت سال و هر سال آن به اندازه ي ده سال از سال هاي شماست . بنابراين ، هفتاد سال حكومت مي كند و زماني كه ظهور او فرا رسد، درماه جمادي الاخر و ده روز از ماه رجب چنان باراني مي بارد كه هيچ كس مانند آن را نديده باشد . خداي متعال به بركت آن باران ، گوشت هاي مومنان و بدن هاي آنان را در قبرستان مي روياند. گويا مي بينيم كه به ياري قائم ما روي مي آورند.(7)

آيت الله صافي به نقل از منن الرحمن (ج2، ص42 ) مي نويسد :امام زمان (عج) چهل سال بين مشرق و مغرب حكومت ميكند، خوشا به حال كسي كه آن روزها را درك كند و كلامش را بشنود.(8)

ايشان از كتاب البيان به نقل از هيثم بن عبد الرحمن مي نويسد : حضرت علي عليه السلام فرمود: مهدي(عج) چهل سال بر مردم حكومت مي كند . هم چنين در منتخب كنزالعمال از علي (ع) نقل است كه فرمود :" تلي المهدي (عج) امر الناس ثلاثين سنه اواربعين "(9)

نويسنده ي اعيان الشيعه از ابي سعيد خدري نقل كرده است كه مدت حكومت آن حضرت هفت يا ده سال خواهد بود ولي معلوم نيست كه دقيقا چند سال است . دراسعاف الراغبين آمده است :
سال ظهور امام زمان (عج) وتر است يعني سالي كه عدد فرد داشته باشد نه زوج ، او پس از استقرار ده سال امارت مي كند و ده سال خلافت (بدون حكومت ) و چهل سال سلطنت ميكند و برخي 21 سال و بعضي 14 سال نوشته اند .(10)

ابن حجر درباره ي اختلاف روايات مي گويد: منظور از هفت سال ، نهايت ظهور و استقرار حكومت و چهل سال مدت كشور داري و خلافت اوست و امثال علامه مجلسي مي نويسد: اصبغ از حضرت علي (ع) پرسيد: پس از پايان غيبت او چه ميشود؟ حضرت فرمود:" ثم يفعل الله ما يشاء ..." اين سخن دلالت دارد بر اين كه مساله ي حكومت امام زمان (عج) نيز از نظر مدت قابل بداء وترديد است . اين قول را ميتوان قوي تلقي كرد.(11)

در برخي روايات از جمله روايت مفضل بن عمر گفته شده است كه مدت حكومت حضرت مهدي ( عج) را كسي جز خدا نمي داند.(12)
حضرت علي (ع) درپاسخ به چنين پرسشي فرمود : اين به خود او واگذار شده است پيامبر (ص) با من عهد كرده است كه آن حوادث (پس از ظهور را ) به كسي جز حسن و حسين (ع) نگويم.(13)

براساس آن چه در روايات ديده مي شود مدت حكومت امام زمان (عج) از هفت سال تا 400 سال است در بيشتر روايات ، اربعين (40سال ) آمده است و هر سال برابر ده سال محاسبه مي شود.

از روايات و نظريه هاي دانشمندان اسلامي ، گفته هاي گوناگوني به دست مي آيد ولي بااعتماد به رواياتي هم چون روايت مفضل و آنچه در بحارالانوار آمده است قول قوي اين است كه مدت حكومت آن حضرت را به خود او و مشيت خداوند واگذار كنيم ، زيرا ائمه (ع) نيز از علم خداوند استفاده كرده اند.(14)

دوست عزيز و گرامي ؛ آنچه مهم تر ازهمه اين مطالب است، اين است كه چه بكنيم كه ظهور آن حضرت را درك كنيم و چگونه رفتار كنيم تا در لحظه ظهور مثل خيلي از انسانها منكر آن حضرت نشويم بلكه در ركاب آن حضرت و از سربازان او باشيم. انسان ميتواند با كنترل در اعمال، رفتار و گفتار خود به جايي برسد كه تمام اين سؤالات را از خود حضرت بپرسد. پس آنچه وظيفه ماست و بايد ذهن و فكر ما را به خود مشغول كند اين است كه چگونه اعمالمان مورد رضايت آن حضرت قرار بگيرد. اميدوارم خداوند متعال چنين توفيقي را به ما و شما و همه دوستداران و منتظران امام زمان عجل ا... تعالي فرجه شريف عنايت كند.

پرسش:

آیا مکان قیامت مشخص هست؟ و اینکه حضرت مهدی (ع) وقتی ظهور خواهند کرد روی کره ی زمین حکومت داری میکنند با همین شرایط پیشرفته شدن علم و.....؟

پاسخ:

با سلام

آنچه که با توجه به روایات مسلّم و قطعی است این است که حکومت جهانی امام زمان(عج) بر روی همین کره خاکی خواهد بود.اما در مورد پیشرفت علم و تکنولوژی در آن زمان باید عرض کنم:

علم و دانش با تكامل انسان و گذشت زمان همواره سير تكاملي و صعودي داشته و گردونه دانش بشر هرگز از حركت و جنبش و ترقي باز نمي ماند. استفاده از تجارب گذشتگان و شكوفائي بيشتر استعدادها، براي بشر راهي جز رشد و حركت و كمال در جهت علم و آگاهي و دانش باقي نگذاشته است و اين از سنت هاي الهي و قوانين حاكم بر نظام هستي است و مشاهده و تجربه و وجدان همه انسانها بر اين مطلب شاهد و گواه مي باشد.

آنچه مهم است استفاده و بهره وري عاقلانه و منطقي و منطبق بر معيارهاي الهي و ارزش هاي اخلاقي از نعمت آگاهي و علم و دانش است. اگر علم و دانش در خدمت عقلانيت و خردورزي و خدامحوري و اخلاق باشد، ثمره آن بهبود وضع زندگي انسان ها و فراهم شدن زمينه سعادت و تكامل بهتر و سريعتر او مي باشد و انسان با آگاهي از رمز و راز طبيعت و اسرار خلقت و مقايسه ناچيز بودن علم و آگاهي اش با رازهاي ناگشوده عالم و بي كرانگي علم خداوند در برابر علم و قدرت خداوند و عظمت بي انتهاي او بيشتر سر تواضع و خاكساري فرود مي آورد و اين آگاهي و دانش در خدمت پرورش اخلاق نيك و تهذيب نقس و پرورش انسان هاي با فضيلت و متعالي مي گردد، ولي اگر علم و دانش در خدمت هوا و هوس و سلطه جوئي و قدرت طلبي انسان قرار گيرد، سد راه تكامل و تعالي و ترقي روحي و معنوي او مي گردد و علم و دانشي كه بايد نور و روشنائي و رهگشا و زمينه ساز رشد و سعادت باشد، براي انسان مايه عذاب و آفت و بلا مي گردد و روز به روز بر تكبر و زورگوئي و حق ستيزي و خود محوري او مي افزايد.

زمان ظهور امام زمان -عجل الله تعالي فرجه- نيز از اين قاعده مستثني نمي باشد و نه تنها علم و دانش سير صعودي و رو به جلو خود را طي مي كند بلكه سرعت حركت گردونه دانش بسيار زيادتر و بيشتر خواهد بود به گونه اي كه با قبل از ظهور قابل مقايسه نمي باشد.

در حديثي از حضرت صادق -عليه السلام- در اين باره آمده است: «العلم سبعه و عشرون حرفا، فجميع ما جائت به الرسل حرفان، فلم يعرف الناس حتي اليوم غير حرفين، فاذا قام قائمنا -عليه السلام- اخرج الخمسه و العشرين حرفا، فبثها في الناس و ضم اليها الحرفين، حتي يبثها سبعه و عشرين حرفا» يعني علم و دانش بيست و هفت حرف دارد، همه علوم و دانشي كه پيامبران براي بشر آورده اند دو حرف از آن است و مردم تا امروز جز اين دو حرف را نمي دانند، ولي هنگامي كه حضرت قائم -عليه السلام- قيام كند، بيست و پنج حرف باقيمانده را ظاهر مي سازد و در بين مردم منتشر مي سازد و آن دو حرف اول را نيز به آن مي افزايد تا بيست و هفت حرف گردد.(15)

مفاد اين حديث شريف كنايه از اين است كه علم و دانش در زمان ظهور آن ولي خدا به اوج قله خود مي رسد و همه اسرار و علوم بر بشر به بركت وجود آن سرور گشوده مي گردد و انسان ها چنان به اوج علم و آگاهي مي رسند كه تا آن زمان در بين انسان ها بي سابقه و بي نظير بوده است.

ولي نكته مهم اين است كه چون در آن زمان با هدايت و ارشاد و ولايت، آن انسان كامل و آرزوي همه دل هاي مشتاق بشر به نهايت نيروي عقلاني و قوه خرد ورزي مي رسد، چنانچه رواياتي بر اين مطلب دلالت دارد، لذا علم و دانش و فن آوري و صنعت و اختراعات، در خدمت عقلانيت و نيروي خرد آنها قرار مي گيرد و زمينه سعادت واقعي و بهره وري شايسته از علم و دانش فراهم مي گردد و دانش و پيشرفت علمي به جاي آن كه اسير دست نيروي شهوت و غضب و رذايل نفساني انسان باشد تحت فرمان عقل و منطق قرار مي گيرد و جايگاه مناسب و در خور خود را مي يابد.

پرسش:

در موقع ظهور آقا امام زمان(عج)،فرضا" خدا توفیقی به حقیر بده و شایسته ی یار امام زمان باشم، آیا پدرم میتونه اون موقع بهم بگه که نرو بجنگ؟ایا اون موقع هم اختیارم دست پدرم هست؟

پاسخ:

با سلام

در پاسخ به این سوال شما لازم است عرض کنم:

الف:در چهار سوره قرآن مجيد، به نيكى به والدين بلافاصله بعد از مسئله توحيد قرار گرفته است. اين همرديف بودن، بيانگر اين است كه اسلام تا چه حد براى پدر و مادر احترام مى‏گذارد.

1- ( .....لا تعبدون الا الله و بالوالدين احساناً» بقره /83 (.... بجز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد).

2. (واعبدوا الله و لا تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً» (نساء 36) و خدا را بپرستيد و چيزى را با او شريك نكنيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.

ب: اهميت اين موضوع تا آن پايه است كه هم قرآن و هم روايات، صريحاً توصيه مى ‏كنند كه حتى اگر پدر و مادر كافر باشند، رعايت احترامشان لازم است.

1- ( وقضى ربك الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احساناً» (اسراء 23) و پروردگارت حكم كرد كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.

2. (الا تشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً» (انعام 151) چيزى را با او شريك نكنيد و به پدر و مادر نيكى كنيد.

3. (و آن جاهداك على ا ن تشرك بى ماليس لك به علم فلا تطعمها و صاحبهما فى الدنيا معروفاً» (لقمان 15) و اگر آنان به تو اصرار كنند كه با من آنچه را كه علم به آن ندارى، شريك كنند اطلاعتشان مكن ولى در دنيا به نيكى با آنان رفتار كن.

ج: شكرگزارى در برابر پدر و مادر در قرآن مجيد در رديف شكرگزارى در برابر نعمتهاى خدا قرار داده شده است؛ چنانكه مى‏خوانيم: «ا ن اشكرلى ولوالديك الى المصير» (لقمان 14) مرا و پدر و مادرت را شكركن كه بازگشت به سوى من است؛ با اين كه نعمت خدا بيش از آن اندازه است كه قابل احصا و شماره باشد، پس، اين دليل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران است.

قرآن حتى كمترين بى‏احترامى را در برابر پدر و مادر، اجازه نداده است. در حديثى، امام صادق (ع) مى‏فرمايند: «لو علم الله شيئاً هو ادنى من اف لنهى عنده و هو من ادنى العقوق، و من العقوق ا ن ينظر الرجل الى و الديه فيجد النظر اليها» اگر چيزى كمتر از «اف» وجود داشت، خدا از آن نهى مى‏كرد. «اف» كمترين اظهار ناراحتى است. و از اين جمله، نظر كردن تند و غضب آلود به پدر و مادر است.

ه: با اينكه جهاد يكى از مهمترين برنامه‏ هاى اسلامى است، تا هنگامى كه جنبه وجوب عينى نداشته باشد، بودن در خدمت پدر و مادر از آن مهمتر است. پس اگر حضور در اين جهاد موجب ناراحتى آنان شود، جايز نيست. جواني خدمت رسول خدا’ رسيد و گفت: «ای فرستاده خدا! با علاقه و نشاط آماده جهادم.» رسول خدا’ فرمود: «بنابر این به جهاد برو و در راه خدا کارزار کن. اگر در این راه کشته شوی، در پیشگاه خدا زنده هستی و از روزی خدا بهره می‌بری و اگر پیش از رسیدن به میدان کارزار بمیری، پاداش تو بر عهده خداست و اگر زنده به خانه‌ات بازگردی، همانند روز تولد از گناهانت پاک می‌شوی.» برق شادی بر چهره جوان نمایان شد؛ اما به یاد پدر و مادرش افتاد كه از رفتن او به جهاد راضي نبودند؛ گفت: «ای پیامبر خدا! پدر و مادر پیری دارم که به گمان خویش به من انس گرفته‌اند و رفتن مرا به جهاد خوش ندارند.» رسول خدا’ فرمود: «در این صورت با پدر و مادرت باش. سوگند به خدایی که جانم در دست قدرت اوست، انس گرفتنِ یک شبانه روز آنها با تو، از جهاد یک سال بهتر است.»(16)

حضرت امام خمینی(ره) در پاسخ به سوالی در رابطه با نهی مادر از حضور فرزند در جهاد فرمودند:

بستگي به نياز جبهه دارد. اگر رفتن به جبهه مورد نياز باشد، براي مردان بالغ رفتن به جبهه واجب است تا نياز جبهه برطرف شود و اجازه پدر و مادر را لازم ندارد.
موفق باشید.{17}.

البته، هنگامى كه جهاد جنبه وجوب عينى پيدا كند، كشور اسلامى در خطر قرار گيرد و حضور همگان لازم شود، هيچ عذرى حتى نارضايتى پدر و مادر پذيرفته نيست.

پی نوشتها:

(1). منشور جاويد، آيت اللّه سبحاني‌، ج 9، ص 374، مؤسسه سيدالشهدأ.

(2). ر.ك‌: معارف قرآن‌، آيت اللّه مصباح يزدي‌، ج 1ـ3، ص 495ـ501، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني‌.

(3). پيام قرآن‌، آيت اللّه مكارم شيرازي‌، ج 6، ص 365، دارالكتب الاسلامية‌.

(4). ر.ك‌: الميزان‌، علامه طباطبايي‌; ج 20، ص 75، دارالكتب الاسلامية‌، تهران‌.

(5). ر.ك‌: نمونه‌، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 17، ص 114; ج 25، ص 17، دارالكتب الاسلامية / نورالثقلين‌، الجمعة العروسي الحويزي‌، ج 5، ص 413، انتشارات اسماعيليان‌.

(6). ر.ك‌: مجمع البيان‌، مرحوم طبرسي‌; ج 5، ص 350، دار احيأ التراث العربي‌، بيروت‌.

(7). ارشاد، شيخ مفيد، ص 702.

(8). منتخب الاثر، لطف الله صافي، ص 617 ، 618.

(9). همان ، ص 617.

(10). همان ، ص 618.

11. بحار الانوار، علامه مجلسي ، ج5، ص 135.

(12). دارالسلام، شيخ عراقي ، ص 374.

(13).. ميزان الحكمه ، محمد ري شهري ، ج ا ، ص 295.

(14).براي آگاهي بيشتر ر.ک: دادگستر جهان ، آيت الله اميني.

15.سفينه البحار، ج2، ص227، ماده «علم».

16.مکارم شیرازی/ تفسیر نمونه/ج 12/ ص 96.

17.امام خميني، استفتائات ،ج1 ،س10.

موضوع قفل شده است