ما نمی دانیم ولی مصلحت دان(پیامبر و ابابکر)میدانند مانند اینکه برامون سختی می اید می گوییم لابد مصلحتی دارد اما نمی دانیم مصلحتش چیست؟؟؟
سلام
شما سختی های کوچک زندگی را با مسئله بزرگی مثل جانشینی پیامبر(ص) برای حاکمیت بر جامعه اسلامی مقایسه می کنید؟
هرچند انسان عاقل وقتی مصیبتی برایش پیش می آید فکر می کند که چه عاملی باعث پیش آمدن این مصیبت شده؟ آیا گناهی کرده ام که این عقوبتش باشد؟ آیا خداوند می خواهد مرا آزمایش کند؟ و...
ولی رفتار های معصومین(ع) همه دلایل محکم داشت. آیا پیامبر(ص) جانشین تعیین کرد؟ اگر کرد چرا؟ اگر نکرد چرا؟
معصومین(ع) الگوهای ما هستند. اگر دلیل رفتارهایشان(بخصوص رفتارهای به این بزرگی و موثری) را نفهمیم هرگز نمی توانیم به درستی از آنها پیروی کنیم.
مردم عامی ما شاید نتوانند دلیل رفتارهای معصومین (ع) را بگویند، و فکر کنند حتما مصلحتی بوده، چون علم کافی ندارند.. اما علمایی که معصومین (ع) را می شناسند دلیل رفتارهایشان هم می دانند.
شما می گویید رسول خدا(ص) جانشین تعیین نکرد. می دانید اینکار چه عواقبی داشته؟؟؟؟
می دانید باعث شده چندین هزار نفر به گمراهی بمیرند؟
می دانید باعث کشته شدن چند نفر شده؟
می دانید امت پیامبر(ص) را چند دسته کرد و هر دسته راه به کجا بردند؟
از همه بالاتر، می دانید باعث شکسته شدن حرمت چه کسانی شده؟ کسانی که جان رسول خدا(ص) بودند.
هر سنی ای که فکر می کند رسول خدا(ص) جانشین تعیین نکرده باید به این سوال جواب دهد که چرا؟؟؟
چرا برخلاف همه پیامبران(ع) رفتار کرد و کاری کرد که این عواقب را داشته باشد؟
چرا نسبت به امتی که برای آخرتشان اینهمه نگران بود بی مسئولیتی کرد؟
کسی که با دید روشن دنبال جواب این سوالات بگردد به این نتیجه می رسد که از ساحت پیامبر(ص) به دور است که این چنان بی توجهی ای کرده باشد و مسلما وصی ای تعیین شده.
حماقت است که هر کجا جوابی نداریم بگوییم حتما مصلحتی بوده!!!!!!!!!! دنبال مصلحتش بگردید.
بپرسید، بخوانید، بشنوید.
روز قیامت وقتی خداوند از شما همین را بپرسد می خواهید بگویید حتما مصلحتی بوده؟؟
خداوند نمی فرماید پس چرا از عقلی که به تو دادم استفاده نکردی تا مصلحت را پیدا کنی؟
.
.
به چه دلیلی فکر می کنید ابوبکر مصلحت دان بوده؟
اختلاف امام علی(ع) و ابوبکر در مسئله جانشینی رسول خدا(ص)، یک مسئله اثبات شده است. امام علی ای که رسول خدا(ص) درباره او فرمود: انا مدينة العلم و عليٌ بابها، فمن ارادالعلم فيأت الباب؛من شهر علم هستم و علي دَرِ آن است پس هر کس اراده دانش دارد بايد از درب (شهر) وارد شود*
حالا به چه دلیل معتقدید در اختلاف بین امام علی(ع) و ابوبکر، مصلحت دان ابوبکر بوده؟؟؟؟؟؟؟
برخى از منابع اهل سنت، كه اين حديث را نقل كرده اند، عبارتند از: كنزالعمال، ج 12، ص 111; المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 167; الصواعق المحرقة، ص 175; مجمع الزوائد، ج 9، ص 203; الاصابة، ج 4، ص 378 و اسدالغابة، ج 6، ص 224.
پاسخ:اولا سنی ها پیامبرم معصوم نمی دانند چه برسه به حضرت زهرا و اهل بیت
ثانیا بر فرض قبول این احادیث علمای اهل سنت با توجه به احادیث دیگر عدم عصمت پیامبر و حضرت زهرا را استخراج کرده اند
ثالثااین اسنادی که ذکر می کنید درست اما چون در صحیح بخاری و مسلم و...(صحاح سته)نیستند باید اثبات کنید سندشان درست است و گرنه مورد قبول نیستند
اما در مورد حدیث ثقلین دلیل شما ناکافی است چون می توان گفت پیامب در قول معصوم است اما درفعل ممکن است معصیت کندو ما هم فقط ملزم به عمل به قول پیامبریم(همانطور که اهلس نتگویند
اولا باید شما صحت سند این حدیث را اثبات کنید:لکل نبی...
چون این حدیث از صحاح نیست
ثانیا این آیه گفته به ان پیامبران اقتدا کن اما در چه اقتدا کن اگر در همه چیز باشه خب خیلی از احکام و دستورات انها و وظایف پیامبران پیشین با پیامبر ما فرق داشته پس در بعضی چیزها است که وصی داشتن جزو ان بعضی است که پیامبر پیروی نکرده ثالثا این حدث نگفته وصی باید توسط خود پیامبر انتخاب شود خب ابوبکر هم وصی پیامبر است اما به انتخاب مردم
ببخشید میتونم بپرسم وصی رو چه کسی باید انتخاب بکنه؟ آیا من میتونم برای شما وصی تعیین کنم؟ اینکه جناب ابوبکر وصی پیامبر است اما به انتخاب مردم خیلی خیلی پارادوکس دار شده!!!
اولا باید شما صحت سند این حدیث را اثبات کنید:لکل نبی... چون این حدیث از صحاح نیست
ظاهرا فراموش کرده اید احادیثی را که طبق مبنای خود اهل سنت صحیح می باشند اما در هیچیک از صحاح سته نیامده اند آیا کتاب « المستدرک علی الصحیحین » از صحاح می باشد؟ خوب است کمی دقت نمایید
اولا سنی ها پیامبرم معصوم نمی دانند چه برسه به حضرت زهرا و اهل بیت ثانیا بر فرض قبول این احادیث علمای اهل سنت با توجه به احادیث دیگر عدم عصمت پیامبر و حضرت زهرا را استخراج کرده اند ثالثااین اسنادی که ذکر می کنید درست اما چون در صحیح بخاری و مسلم و...(صحاح سته)نیستند باید اثبات کنید سندشان درست است و گرنه مورد قبول نیستند اما در مورد حدیث ثقلین دلیل شما ناکافی است چون می توان گفت پیامب در قول معصوم است اما درفعل ممکن است معصیت کندو ما هم فقط ملزم به عمل به قول پیامبریم(همانطور که اهلس نتگویند
جناب ولایت!
این آیه در قرآن را هم اگر وقت کردید یک ملاحظه ای نمایید مفید خواهد بود:
بخشید میتونم بپرسم وصی رو چه کسی باید انتخاب بکنه؟ آیا من میتونم برای شما وصی تعیین کنم؟ اینکه جناب ابوبکر وصی پیامبر است اما به انتخاب مردم خیلی خیلی پارادوکس دار شده!!! پاسخ:من می گم این حدیث می روسونه پیامبر کیه ولی نمی رسونه کی باید این پیامبر را انتخاب کند
دلیل عقلی ای نداریم که تعیین وصی حصر در شخص پیامبر باشد بلکه ممکن است پیامبر این امر را به مردم واگذار کرده است
الان وصی امام خمینی را کی تعیین می کنه؟
وقتی کسی وصی تعیین نکرد
راه های مختلفی برای تعیین وصی برای اوست که یک از انها شورا و اجماع است
پاسخ شما فوق العاده روشن است. در زمان رسول خدا مصلحت عدم تعیین خلیفه بوده در زمان ابوبکر مصلحت تعیین خلیفه بوده درست است رسول خدا اسوه است اما این اسوه ما طبق مصالحی کار می کرده و اگر این مصالح تغییر کرد نظر ما هم فرق می کند مثلا در زمان رسول خدا حضرت مامور به ظاهر بودند ولی در زمان ظهور حضرت مهدی حضرت مامور به ظاهر نیستند و مامور به واقعند خب اگر سوال شود مگر رسول خدا اسوه حضرت مهدی نیستند؟ پاسخ می شوند مصالح در این زمان و ان زمان فرق می کرده دقیقا مانند قضیه ابوبکر
حضرت زهرا طبق نظر اهل سنت معصوم نیست و اگر هم بیعت نکرده به دلیل عدم عصمت است - و احتمال دارد با ابابکر بیعت کرده و به دلیل عدم عصمت بر ابابکر غضب کرده است
و احتمال دارد با ابابکر بیعت کرده و به دلیل عدم عصمت بر ابابکر غضب کرده است - و اگر بگویید حدیث داریم که فاطمه بضعه منی من اذاها فقد اذانی می گویند: اهل سنت قائل به جواز اجتهاد بر خلاف نصند واجتهاد ابابکر این بوده که برای مصالح حکومت حضرت زهرا را اذیت کند یعنی مصلحت اعم سبب این امر شده
[right]اولا شما بايد براي اين ادعا كه مصلحت در هردو زمان فرق مي كرد دليل بياوريد و صرف ادعا نمي تواند دردي را دوا كند.اهل سنت مدعي هستند نيازي به نص نبوده است و امت اسلامي خود مي توانند براي خود خليفه تايين كنند و اين رفتار ابوبكر با ادعاي آن ها سازگاري ندارد.(جداي از تالي فاسدهايي كه اين عمل ابوبكر باعث آن شد به طوري كه تا الان نيز اين اثرات منفي را مشاهده مي كنيم)
پاسخ:مگر ما باید همه چیز را بدانیم
عقل ما ناقص است
و پیامبر و ابوبکر به یک چیزهایی علم داشته اند که ما نداریم فلذا این چنین کرده اند
یعنی بنابر علم و مصلحت بینی که ابوبکر داشت امد خلیفه تعیین کرد(ما دلیلش را نمی دانیم چون از خیلی از جوانب امر که ابوبکر مطلع بوده بی اطلاعیم)
بعد
اهل سنت می گویند نیازی به نص نبوده است نمی گویند که تعیین کردن خلیفه اشتباه است
[/right]
پاسخ:اهل سنت می خواهند جواب شما را دهند تا شما قانع شوید بعد از پیش فرض های خود استفاده کنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مثلا اهل سنت می خواهند اثبات کنند ابوبکر خوب است از بخاری باید حدیث اورند یا از کافی؟؟؟؟؟؟
بعد خب اهل سنت هم می گویند خلیفه طبق مصلحت حرف می زند فلذا ما به سخنش عمل می کنیم مثل اینکه ابوبکر گفت کت پسته نماز بخوانید انها اینطوری نماز می خواندند
[right]مثلا آلوسى – یکى از پرآوازه ترین مفسران اهل سنت – در تفسیر آیه ۴۲ سوره آل عمران، از یکسو حضرت مریم(علیها السلام) را معصوم از گناه شمرده، از تمامى پلیدى هاى حسّى، معنوى و قلبى پاک مى داند و از سوى دیگر، بر دیدگاه کسانى که وى را سرور تمامى زنان جهان، از آغاز تا انجام مى شمارند، مى تازد و با اقامه شواهد گوناگونى چنین نتیجه مى گیرد که این ویژگى شایسته فاطمه زهرا(علیها السلام) است.[آلوسی ، سید محمود،روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص ۱۴۹] پرواضح است که جمع میان این دو سخن، جز با پذیرش عصمت حضرت زهرا(علیها السلام) سازگار نیست.
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[/right]
طبق اجتهاد علمای اهل سنت خلاف حرف شما استنتاج می شود
چون انها مبانی اشان با شما خیلی فرق دراد
پاسخ:مگر ما باید همه چیز را بدانیم عقل ما ناقص است و پیامبر و ابوبکر به یک چیزهایی علم داشته اند که ما نداریم فلذا این چنین کرده اند یعنی بنابر علم و مصلحت بینی که ابوبکر داشت امد خلیفه تعیین کرد(ما دلیلش را نمی دانیم چون از خیلی از جوانب امر که ابوبکر مطلع بوده بی اطلاعیم) بعد اهل سنت می گویند نیازی به نص نبوده است نمی گویند که تعیین کردن خلیفه اشتباه است
ابن عساکر نقل مي کند : دخل على أبي بكر طلحة والزبير وعثمان وسعد وعبد الرحمن وعلى بن أبي طالب فقالوا: ماذا تقول لربّك وقد استخلفت علينا عمر . تاريخ مدينة دمشق:ج44 ص248، ذيل ترجمه عمر بن الخطاب بن نفيل ... ؛ تاريخ المدينة لابن شبة النميري: ج 2 ص 666 ، باب ذكر عهد أبي بكر " إلى عمر " واستخلافه إياه ووصيته إياه . (وقتي ابوبکر عمر را به خلافت منصوب کرد) طلحة و زبير وعثمان وسعد وعبد الرحمن وعلى بن أبي طالب (عليه السلام) بر او وارد شدند و به او گفتند : به خداوند چه جوابي خواهي داد در حالي که عمر را به عنوان خليفه بر ما منصوب کرده اي ؟
اهل سنت می خواهند جواب شما را دهند تا شما قانع شوید بعد از پیش فرض های خود استفاده کنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مثلا اهل سنت می خواهند اثبات کنند ابوبکر خوب است از بخاری باید حدیث اورند یا از کافی؟؟؟؟؟؟ بعد خب اهل سنت هم می گویند خلیفه طبق مصلحت حرف می زند فلذا ما به سخنش عمل می کنیم مثل اینکه ابوبکر گفت کت پسته نماز بخوانید انها اینطوری نماز می خواندند
پاسخ: فکر کنم این استدلال را جواب دادم اولا حدیث یغضب بغضب فاطمه چون در صحاح نیامده با ید اثبات سندی شود ثانیا فکر کنم این حدیث را شنیده اید: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليهوآله: مَنْ اَرْضى والِدَيْهِ فَقَدْ اَرْضَى اللّهَ وَمَنْ اَسْخَطَ والِدَيْهِ فَقَدْ اَسْخَطَ اللّهَ پس طبق سخن شما و استدلالتان همه پدر و مادرها هم معصومند(در امر و نهی)؟
سلام
داشتم در خصوص عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) تو گوگل جستجو می کردم به سایت عزیز خودم(از باب علقه) برخورد کردم.
وارد مطالعه شدم بحث های جذاب و پویایی رو دیدم
که با سایر جاها متفاوت است.
...........
در خصوص برادر ولایت
دوست عزیز شما در بحث یه مبنایی رو اتخاذ کن و تا آخر رو همون باش... به جای اینکه از این شاخه به شاخه دیگری بپرید
مثلا در خصوص همین عصمت:
من چند تا سوال می کنم؟
اول از همه عصمت رو از دید علماء خودتون تعریف کنید؟
آیا داشتن عصمت برای زعیم مسلمین یک لطف است یا خیر؟
در ثانی در خصوص این حرف شما که فقط صحاح یا صحیحین برای ما حجت هستند؟
میشه دلیلی بر این حرفتون بیارید؟
بالخره این ادعای شماست؟ و ظهور استناد فقهاء؛ اصولیین و اخباری های شما به کتب دیگر در تعیین سلوک اعتقادی, رفتاری و... خلاف این ادعای شماست.
یا ادعای شما درست است! که این همه استناد فقها و علماء مذاهب اربعه چه به لحاظ آراء فقهی چه اعتقادی و... بی اساس و بی ارزش هستند.
یا ادعای شما نادرست است!
که صحت استناد دوستان بما ادعواه است.
درثانی چرا شما چسبیدید به نقل
مگه عقل ندارید؟!!!
چرا به دلیل عقل بر لزوم داشتن عصمت انبیاء و اوصیاء ایشان تمسک نمی جویید؟
ایا اگر کسی در گفتارش عصمت داشته باشد دون رفتارش و اعمالش! لازمه اش تغایر شانیت عصمت و نسبی بودن آن نمی شود؟.فضلا از لازمه این حرف که بی حکمت بودن دستورات و وحی های الاهی وقتی عمل به انها مهم نبوده!باشد.و لغو بودن فعل خداوند.
در ثانی اقتضاء لطف الاهی در این است که فردی مرجع و زعیم ملت باشد که در همه جوانب امین و درستکار باشد. تا عموم مردم رغبت پیدا کنند.
عدم التزام به همچین لطفی علاوه بر بی عدالتی خداوند این حرف دوستان می شود که
یک مولوی را به جرم زنا تحت تعقیب گرفته شود و در زمان نماز حین جلسه دادرسی والدین مجنی علیه , پشت سر وی نماز گذارند...
نماز .مهمترین رکن اسلام در پی کسی اقامه شود که فسقش آشکار و ثابت شده است.!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[right]شما اسم اين طرز بحث كردن را روش علمي مي گذاريد؟(شايد شايد شايد...)بله وقتي ميخواهيد از عمل كسي دفاع كنيد(با اين اوصاف كه خلاف عمل رسول خدا صلي الله عليه و آله بوده است) بايد دليل بياوريد و گرنه هر كار زشت و نادرست رو با اين سخن مي توانيد توجيه كنيد.(حتما طبق مبناي شما حكمتي بوده يزيد به مدينه حمله كرد و يكي از روز هاي سياه تاريخ را رقم زد و بسياري از وقايع سياه ديگر!!!!!!!!!!!!!!!!)
دقیقا
مثل شما که خیلی از کارهای خداوپیامبر و امام را براساس حکمت توجیه می کند
پ
[/right]
[right]اما از جوانبي كه ابوبكر آگاه بوده بي اطلاع نيستيم بلكه شخصي كه با تدبر به تاريخ بنگرد مي تواند به اين نكته پي ببرد كه نه تنها مصلحتي در اين كار نبوده بلكه همان رفاقت ديرينه و قدرداني ابوبكر از عمر بابت خلافت خود يكي از بزرگترين عوامل اين جانشيني بوده است و همچنين بسياري از مسلمين با اين انتخاب مخالف بودند.
شما از تمام جوانب اطلاع ندارید و احتمال دارد ابوبرک از جوانبی باخبر بوده که شما بی اطلاعید
[/right]
ابن عساکر نقل مي کند : دخل على أبي بكر طلحة والزبير وعثمان وسعد وعبد الرحمن وعلى بن أبي طالب فقالوا: ماذا تقول لربّك وقد استخلفت علينا عمر . تاريخ مدينة دمشق:ج44 ص248، ذيل ترجمه عمر بن الخطاب بن نفيل ... ؛ تاريخ المدينة لابن شبة النميري: ج 2 ص 666 ، باب ذكر عهد أبي بكر " إلى عمر " واستخلافه إياه ووصيته إياه . (وقتي ابوبکر عمر را به خلافت منصوب کرد) طلحة و زبير وعثمان وسعد وعبد الرحمن وعلى بن أبي طالب (عليه السلام) بر او وارد شدند و به او گفتند : به خداوند چه جوابي خواهي داد در حالي که عمر را به عنوان خليفه بر ما منصوب کرده اي ؟
خب این افراد از مصلح ابوبکر بر این کار بی اطلاع بودند
فلذا اعتراض می کردند
[right]2 . نكته مهم تر اين كه خلافت عمر پس از ابوبكر از سوى رسول خدا نبوده و حتى با رضايت بزرگان صحابه نيز انجام نشده است; بلكه آنان مخالفت و استنكاف خود را از اين كار اظهار نموده اند و در نتيجه خلافت او فقط به وصيّت ابوبكر بوده و بس.
اهل سنت نه می گویند استخلاف اشتباه است نه می گویند مطلقا درست
بلکه با توجه به شرایط یکی از این راه ها باید انتخاب شوند
در مورد نکته دوم
خب انها ادعا ندارند که خلافت از سوی رسول خدا بوده
و مصلحت در نزد ابوبکر این بوده که حتی در برابر مخالفت بعض صحابه این تصمیم را اتخاذ کند
[/right]
[right]مثال هايي هم كه زديد با توجه به توضيحي كه دادم قياس مع الفارق بود.
اگر حرف شما این است من حرف شما را قبول دارم
اما علمای اهل سنت بر اینکه مبانی مختلفی اتخاذ کنند مجتهدند و با توجه به تسلط بر همه روایات و کتب این کار را انجام می دهند
و شما نمی توانید به اجتهاد انها اشکال کنید
[/right]
[right]موضوع ديگر آنكه قرار است در گفتگوي با اهل سنت ما همان عقايد آن ها را مورد نقد و بررسي قرار دهيم و صرف اينكه ادعا كنيم اهل سنت ابوبكر را فلان قدر قبول دارند دليل نمي شود ما به اعمال ابوبكر ايراد نگيريم بلكه مي خواهيم با اينكار همان اعتقاد اهل سنت را رد كنيم.البته قبول دارم در برخي موارد بايد زيربناي عقايد آن ها را رد كنيم بعد به طرح و ايراد برخي مسائل بپردازيم.(مثلا در برخي موارد بايد اجتهاد صحابه و عدات صحابه را مورد بررسي قرار دهيم)
خب مثلا شما عصمت اهل بیت را به عنوان یک اصل قبول دارید بعد اگر روایتی با ان مخالفت کرد خب ان را کنار می گذارید
اهل سنت هم عدالت ابوبکر را به عنوان یک اصل قوبل دارند و اگر روایتی با ان تعارض کرد ان را کنار می گذارند
[/right]
بقیه اهل سنت هم با توجه به اجتهاد علمای خود بر یکی از این دو روش(استخلاف یا اجماع شوری)عمل می کنند
در مورد اجتهاد در مقایل نص نظر اهل سنت است که این امر درست است
اهل سنت نه می گویند استخلاف اشتباه است نه می گویند مطلقا درست
بلکه با توجه به شرایط یکی از این راه ها باید انتخاب شوند
در مورد نکته دوم
خب انها ادعا ندارند که خلافت از سوی رسول خدا بوده
و مصلحت در نزد ابوبکر این بوده که حتی در برابر مخالفت بعض صحابه این تصمیم را اتخاذ کند
[/right]
دقیقا
مثل شما که خیلی از کارهای خداوپیامبر و امام را براساس حکمت توجیه می کند
پ
شما از تمام جوانب اطلاع ندارید و احتمال دارد ابوبرک از جوانبی باخبر بوده که شما بی اطلاعید
خب این افراد از مصلح ابوبکر بر این کار بی اطلاع بودند
فلذا اعتراض می کردند
دليل؟در يك بحث علمي اينگونه سخن گفتن جايگاهي ندارد.
شما را ارجاع ميدم به مطالب قبلي كه به نظر ميرسد مطالعه نفرموديد!اين همه اعتراض به ابوبكر آن هم از طرف بزرگان صحابه ولي دريغ از يك دليل منطقي براي خلافت عمر!
خب مثلا شما عصمت اهل بیت را به عنوان یک اصل قبول دارید بعد اگر روایتی با ان مخالفت کرد خب ان را کنار می گذارید اهل سنت هم عدالت ابوبکر را به عنوان یک اصل قوبل دارند و اگر روایتی با ان تعارض کرد ان را کنار می گذارند
بقیه اهل سنت هم با توجه به اجتهاد علمای خود بر یکی از این دو روش(استخلاف یا اجماع شوری)عمل می کنند در مورد اجتهاد در مقایل نص نظر اهل سنت است که این امر درست است
اولا من شنیده ام که بعضی قائل به عصمت صحابه اند
چون از حدیث که در بخاری است مبنی بر اینکه هر لانه ای شیطان هست عمر نیست(مضمونا)
استنتاج عصمت می شود
و در ضمن شما حکمت پیامبر را اثبات نمی کنید فقط عصمت او را اثبات می کنید پس چگونه می گویید پیامبر الا و لابد کارش حکیمانه است؟
سلام
خب چه بهتر پس می توانند نتیجه بگیرند
چون ابوبکر خلیفه تعیین کرد این کار درست است
چون خود ابوبکر با اجماع استخلاف گشت این کار هم درست است
دليل؟در يك بحث علمي اينگونه سخن گفتن جايگاهي ندارد.
شما را ارجاع ميدم به مطالب قبلي كه به نظر ميرسد مطالعه نفرموديد!اين همه اعتراض به ابوبكر آن هم از طرف بزرگان صحابه ولي دريغ از يك دليل منطقي براي خلافت عمر!
چرا دلیل منطقی بر خلافت عمر نیست؟
من گفتم تعیین خلیفه طبق نظر اهل سنت دو را دارد
در مورد عمر راه دوم مصداق پیدا کرد
و دیگر در این حالت اعتراض و عدم اعتراض صحابه اثری ندارد
برای اولا دلیل بیاورید
برای ثانیا هم اگر سخن ابوبکر را قبول دارند خب یکی از سخنان او نهی از یک کاری است که باید قبول کنند
ثالثامهم حجیت سخن برای انسان است خواه حقیقتا حکم خدا باشد خواه نباشد
و از عدالت چنین امری به دست می اید
با توجه به مبانی انها می گویید غلط است یا مبانی خودتون؟
یعنی ابوهریره نزد انها ثقه است و نزد شیعیان افسق الفسقا
پس طبق مبانی اهل سنت باید جواب انها را بدهید
ویکی از مبانی اهل سنت اجتهاد صحابه است
با توجه به مبانی انها می گویید غلط است یا مبانی خودتون؟
یعنی ابوهریره نزد انها ثقه است و نزد شیعیان افسق الفسقا
پس طبق مبانی اهل سنت باید جواب انها را بدهید
ویکی از مبانی اهل سنت اجتهاد صحابه است
اولا من شنیده ام که بعضی قائل به عصمت صحابه اند
چون از حدیث که در بخاری است مبنی بر اینکه هر لانه ای شیطان هست عمر نیست(مضمونا)
استنتاج عصمت می شود
و در ضمن شما حکمت پیامبر را اثبات نمی کنید فقط عصمت او را اثبات می کنید پس چگونه می گویید پیامبر الا و لابد کارش حکیمانه است؟
سلام
خب چه بهتر پس می توانند نتیجه بگیرند
چون ابوبکر خلیفه تعیین کرد این کار درست است
چون خود ابوبکر با اجماع استخلاف گشت این کار هم درست است
چرا دلیل منطقی بر خلافت عمر نیست؟
من گفتم تعیین خلیفه طبق نظر اهل سنت دو را دارد
در مورد عمر راه دوم مصداق پیدا کرد
و دیگر در این حالت اعتراض و عدم اعتراض صحابه اثری ندارد
برای اولا دلیل بیاورید
برای ثانیا هم اگر سخن ابوبکر را قبول دارند خب یکی از سخنان او نهی از یک کاری است که باید قبول کنند
ثالثامهم حجیت سخن برای انسان است خواه حقیقتا حکم خدا باشد خواه نباشد
و از عدالت چنین امری به دست می اید
با توجه به مبانی انها می گویید غلط است یا مبانی خودتون؟
یعنی ابوهریره نزد انها ثقه است و نزد شیعیان افسق الفسقا
پس طبق مبانی اهل سنت باید جواب انها را بدهید
ویکی از مبانی اهل سنت اجتهاد صحابه است
آقا نمی خوان علی خلیفه باشه! مصالح جامعه اسلامی را این گونه دیده اند که عدالت علی، ایجاد شورشهای اجتماعی می کنه! مردم هنوز آمادگی آن عدالت را ندارند. مگر وقتی علی را مردم خلیفه نمودند، توانستند او را تحمل کنند! حتی دخترش ام کلثوم هم نتوانست! حنی پسرش مجتبی نیز به کار پدرش ایراد گرفت و گفت که من چند چیز به شما گفتم ولی شما توجه نکردی و بعد اموری را شمرد. اهل فن می دانند کجای تاریخ این را نوشته است. درست است پیامبر علی را جانشین اعلان کرده آن هم جلوی چشم هزاران آدم در غدیر خم، ولی ابوبکر و عمر و دیگر خیرخواهان امت، حکومت علی را برای آن وقت جامعه اسلامی صلاح نمی دانستند. بهتر دیدند جانشینی علی محدود شود. محدود شود به دادن قرضهای پیامبر و پاسخ دادن به سؤال مختلف و قضاوت و مشورت دادن به خلیفه وقت. خب این کارها قسمتهای مهم حکومت است! پس، از علی بخوبی استفاده شد. فقط او را منع کردند که امیر باشد ترجیح دادند وزیر باشد خودش هم در سال 35 وقتی عثمان کشته شد و مردم از او درخواست کردند که خلیفه بشود گفت: وزیر باشم بهتر است تا امیر. پس شما چی دعوا راه انداختید؟ خیرخواهان امت می گویند علی وزیر باشد بهتر است خودش هم می گوید وزیر باشم بهتر است پیامبر هم می گوید علی وزیر است الان هم می گوییم علماء دینی وزیر سیاسیون باشند بهتر است تا امیر باشند. علی بن موسی الرضا هم ترجیح داد ولیعهد باشد تا خلیفه!
آقا نمی خوان علی خلیفه باشه! مصالح جامعه اسلامی را این گونه دیده اند که عدالت علی، ایجاد شورشهای اجتماعی می کنه! مردم هنوز آمادگی آن عدالت را ندارند. مگر وقتی علی را مردم خلیفه نمودند، توانستند او را تحمل کنند! حتی دخترش ام کلثوم هم نتوانست! حنی پسرش مجتبی نیز به کار پدرش ایراد گرفت و گفت که من چند چیز به شما گفتم ولی شما توجه نکردی و بعد اموری را شمرد. اهل فن می دانند کجای تاریخ این را نوشته است. درست است پیامبر علی را جانشین اعلان کرده آن هم جلوی چشم هزاران آدم در غدیر خم، ولی ابوبکر و عمر و دیگر خیرخواهان امت، حکومت علی را برای آن وقت جامعه اسلامی صلاح نمی دانستند. بهتر دیدند جانشینی علی محدود شود. محدود شود به دادن قرضهای پیامبر و پاسخ دادن به سؤال مختلف و قضاوت و مشورت دادن به خلیفه وقت. خب این کارها قسمتهای مهم حکومت است! پس، از علی بخوبی استفاده شد. فقط او را منع کردند که امیر باشد ترجیح دادند وزیر باشد خودش هم در سال 35 وقتی عثمان کشته شد و مردم از او درخواست کردند که خلیفه بشود گفت: وزیر باشم بهتر است تا امیر. پس شما چی دعوا راه انداختید؟ خیرخواهان امت می گویند علی وزیر باشد بهتر است خودش هم می گوید وزیر باشم بهتر است پیامبر هم می گوید علی وزیر است الان هم می گوییم علماء دینی وزیر سیاسیون باشند بهتر است تا امیر باشند. علی بن موسی الرضا هم ترجیح داد ولیعهد باشد تا خلیفه!
نمیدونم یه مقدار حرفهایی بود که هیچ کدومش هم سند نداشت اما بزارید خود امام علی علیه السلام به این مطلب که ایا خودشون خواستند خلیفه باشند یا نه جواب بدهند:
«آگاه باشيد به خدا سوگند ابا بكر، جامه خلافت را به زور بر تن كرد، در حالى كه مىدانست جايگاه من نسبت به حكومت اسلامى، چون محور آسياب است به آسياب كه دور آن حركت مىكند. او مىدانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جارى است، و مرغان دور پرواز انديشهها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد.»
...همانا امامان همه از قريش بوده كه درخت آن را در خاندان بنىهاشم كاشتهاند، مقام ولايت و امامت در خور ديگران نيست، وديگر مدعيّان زمامدارى، شايستگى آن را ندارند.
نهج البلاغه صبحي صالح، ص 201، خطبه144.
در ضمنبا عرض معذرت خوشحال میشویم نسبتهای بدون سندیا دروغ ندهید که پسرش امام حسن علیه السلام هم نتوانست طاقت بیاورد یا با سند حرف بزنید یا نگویید اینجا یک عده اهل علم نشسته اند نمیشود هر حرفی را زد.به ادم میخندند؟؟؟
درست است پیامبر علی را جانشین اعلان کرده آن هم جلوی چشم هزاران آدم در غدیر خم، ولی ابوبکر و عمر و دیگر خیرخواهان امت، حکومت علی را برای آن وقت جامعه اسلامی صلاح نمی دانستند.
:ajab!:
واقعا حرف خنده داری زدین :ghash:
یعنی ابوبکر و عمر مصالح جامعه رو بهتر از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) میدونستند؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!! :Moteajeb!: :Esteghfar:
یعنی کار پیامبر در روز غدیر با اون همه برنامه ریزی، و صبر برای جمع شدن مردم و نگه داشتن مردم در آفتاب توسط پیامبر (صلی الله علیه واله) کار بیهوده ای بوده؟؟!!!!!!!:Esteghfar:
در ضمنبا عرض معذرت خوشحال میشویم نسبتهای بدون سندیا دروغ ندهید که پسرش امام حسن علیه السلام هم نتوانست طاقت بیاورد یا با سند حرف بزنید یا نگویید اینجا یک عده اهل علم نشسته اند نمیشود هر حرفی را زد.به ادم میخندند؟؟؟
چرا کسی حرفی می زند می خندید! خودتان را خیلی اهل علم می دانید؟
این هم مدرک: [FONT=Times New Roman]در مسیر به سمت بصره حسن بن علی به پدرش گفت: [FONT=Times New Roman]«هنگامى كه عثمان كشته شد و مردم به حضور تو آمدند و خواستند كه به حكومت قيام فرمايى استدعا كردم كه آنرا نپذير تا همه مردم در اطاعت تو درآيند و هنگامى كه خبر خروج طلحه و زبير همراه عايشه به بصره رسيد تقاضا كردم به مدينه برگردى و در خانه خود بنشينى و هنگامى كه عثمان در خانهاش محاصره شد استدعا كردم تا از مدينه بيرون روى اگر عثمان كشته شد تو غايب خواهى بود و در هيچيك از اين امور راى مرا نپذيرفتى» علی پاسخ داد: [FONT=Times New Roman]«منتظر ماندن من براى اطاعت همه مردم از هر سو درست نبود زيرا بيعت فقط مخصوص مهاجران و انصارى است كه در مكه و مدينهاند و چون ايشان راضى و تسليم شدند بر همه مردم تسليم و رضايت واجب مىشود، اما بازگشت من به خانه غدر و مكر نسبت به امت بود و اگر در خانه مىنشستم از تفرقه و پراكنده شدن امت در امان نبودم، اما بيرون رفتن من از مدينه هنگامى كه عثمان را محاصره كرده بودند چگونه براى من ممكن بود؟ كه مردم همانگونه كه عثمان را احاطه كرده بودند مرا هم احاطه كرده بودند. مىخواستى مثل كفتار باشم كه محاصرهاش كنند و گويند: "دَبابِ دَبابِ! ، اينجا نيست" تا (بالاخره او را بیابند و پاهايش را ببندند و بيرون بكشند. اگر در تكاليف خلافت كه بعهده منست ننگرم، پس كى بنگرد؟ از اعتراض در مواردى كه من به آن از تو داناترم خوددارى كن!» [FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman][1]
:ajab!:
واقعا حرف خنده داری زدین :ghash:
یعنی ابوبکر و عمر مصالح جامعه رو بهتر از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) میدونستند؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!! :moteajeb!: :esteghfar:
یعنی کار پیامبر در روز غدیر با اون همه برنامه ریزی، و صبر برای جمع شدن مردم و نگه داشتن مردم در آفتاب توسط پیامبر (صلی الله علیه واله) کار بیهوده ای بوده؟؟!!!!!!!:esteghfar:
مگر شما در نظریه ولایت فقهیتان نمی گویید که ولی فقیه می تواند مثلا حج را در جایی که مصلحت مسلمین ایجاب کند، تعطیل کند؟
اینجا ممکن است دو اشتباه صورت کرفته باشد: اول این که شما در تعیین ولی فقیه دچار اشتباه شده باشد دوم این که ولی فقیه ممکن است در تشخیص مصداق دچار اشتباه شده باشد.
وجوب حج از مسلمات نیزد مسلمین است ولی شما اختیار تعطیلش را به یک ملا دادید. خب ابوبکر و عمر را هم خیلی ها ملا می دانستند و البته شاید اشتباه می کردند و آنها مصلحت اندیشی کردند و با علی صحبت کردند که بیعت کند او هم بیعت کرد. و البته آنها هم شاید در تشخیص مصلحت اشتباه کردند.
این که این شکلک زدن و علامت سؤال و تعجب ندارد.
همیشه تعجب جاهل از عالم بیش از تعجب عالم از جاهل است زیرا عالم زمانی جاهل بوده است و و وضعیت او را درک می کند!
شما امر امامت را با امر احكام يكي مي دانيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امام را خداوند تعيين مي كند
خب امام را خدا تعیین کرد و علی هم پیشوای عمر بود و عمر علی را مقتدای خود داسنت تا جایی علی عمر را یاری رساند که 70 بار گفت اگر علی نبود عمر هلاک می شد. البته عمر هم تخطلی هایی کرد مگر شما شیعیان تخطی نمیکنید؟ آیا این منافات دارد با این که امام خود را علی می دانید.
خب امام را خدا تعیین کرد و علی هم پیشوای عمر بود و عمر علی را مقتدای خود داسنت تا جایی علی عمر را یاری رساند که 70 بار گفت اگر علی نبود عمر هلاک می شد. البته عمر هم تخطلی هایی کرد مگر شما شیعیان تخطی نمیکنید؟ آیا این منافات دارد با این که امام خود را علی می دانید.
واقعا اينطور فكر مي كني؟؟؟؟؟ از تعجب شاخ دراوردمز
1- اين چه نوع قبول امامت است ؟؟؟ خونه ي همسرش (كه باعث خلقت وجود است) را اتش مي زنندز
2- اين هم فرازي از خطبه ي معروف شقشقيه (علل الشريعو نهج البلاغه وو...)
نگهداری پول بیت المال و خرج آن برای مصالح مسلمین آخه نیاز به صرف معنویات قوی داره؟/////
حضرت فاطمه رسول الله هم میتوانست خلیفه باشد چون امین و معصوم بودن . اما واقعه ترور ایشان توسط تروریست های دزد و غاصب برای بیعت گرفتن زوری(حمله منافقانه عمر و ابوبکر و افرادش به خانه علی(ع) ) باعث شهادت ایشان شد و غصب خلافت برای مهلت یافتگان شیطان میسر شد .////////
برای همین دزدی و غصب داره و گرفتن بیعت زوری و ترور مخالفین برای رسیدن مدیریت مادی حاضر بودن قرآن را تحریف کنن و رسیدن مال دنیا کسی دنبالش نمیره جز همچین افراد دنیاطلب قابیلی .
سلام
شما سختی های کوچک زندگی را با مسئله بزرگی مثل جانشینی پیامبر(ص) برای حاکمیت بر جامعه اسلامی مقایسه می کنید؟
هرچند انسان عاقل وقتی مصیبتی برایش پیش می آید فکر می کند که چه عاملی باعث پیش آمدن این مصیبت شده؟ آیا گناهی کرده ام که این عقوبتش باشد؟ آیا خداوند می خواهد مرا آزمایش کند؟ و...
ولی رفتار های معصومین(ع) همه دلایل محکم داشت. آیا پیامبر(ص) جانشین تعیین کرد؟ اگر کرد چرا؟ اگر نکرد چرا؟
معصومین(ع) الگوهای ما هستند. اگر دلیل رفتارهایشان(بخصوص رفتارهای به این بزرگی و موثری) را نفهمیم هرگز نمی توانیم به درستی از آنها پیروی کنیم.
مردم عامی ما شاید نتوانند دلیل رفتارهای معصومین (ع) را بگویند، و فکر کنند حتما مصلحتی بوده، چون علم کافی ندارند.. اما علمایی که معصومین (ع) را می شناسند دلیل رفتارهایشان هم می دانند.
شما می گویید رسول خدا(ص) جانشین تعیین نکرد. می دانید اینکار چه عواقبی داشته؟؟؟؟
می دانید باعث شده چندین هزار نفر به گمراهی بمیرند؟
می دانید باعث کشته شدن چند نفر شده؟
می دانید امت پیامبر(ص) را چند دسته کرد و هر دسته راه به کجا بردند؟
از همه بالاتر، می دانید باعث شکسته شدن حرمت چه کسانی شده؟ کسانی که جان رسول خدا(ص) بودند.
هر سنی ای که فکر می کند رسول خدا(ص) جانشین تعیین نکرده باید به این سوال جواب دهد که چرا؟؟؟
چرا برخلاف همه پیامبران(ع) رفتار کرد و کاری کرد که این عواقب را داشته باشد؟
چرا نسبت به امتی که برای آخرتشان اینهمه نگران بود بی مسئولیتی کرد؟
کسی که با دید روشن دنبال جواب این سوالات بگردد به این نتیجه می رسد که از ساحت پیامبر(ص) به دور است که این چنان بی توجهی ای کرده باشد و مسلما وصی ای تعیین شده.
حماقت است که هر کجا جوابی نداریم بگوییم حتما مصلحتی بوده!!!!!!!!!! دنبال مصلحتش بگردید.
بپرسید، بخوانید، بشنوید.
روز قیامت وقتی خداوند از شما همین را بپرسد می خواهید بگویید حتما مصلحتی بوده؟؟
خداوند نمی فرماید پس چرا از عقلی که به تو دادم استفاده نکردی تا مصلحت را پیدا کنی؟
.
.
به چه دلیلی فکر می کنید ابوبکر مصلحت دان بوده؟
اختلاف امام علی(ع) و ابوبکر در مسئله جانشینی رسول خدا(ص)، یک مسئله اثبات شده است. امام علی ای که رسول خدا(ص) درباره او فرمود:
انا مدينة العلم و عليٌ بابها، فمن ارادالعلم فيأت الباب؛من شهر علم هستم و علي دَرِ آن است پس هر کس اراده دانش دارد بايد از درب (شهر) وارد شود*
حالا به چه دلیل معتقدید در اختلاف بین امام علی(ع) و ابوبکر، مصلحت دان ابوبکر بوده؟؟؟؟؟؟؟
* المناقب، همان، ص 91، روايت 84، انساب الاشراف، ج 2، ص 124.
برخى از منابع اهل سنت، كه اين حديث را نقل كرده اند، عبارتند از: كنزالعمال، ج 12، ص 111; المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 167; الصواعق المحرقة، ص 175; مجمع الزوائد، ج 9، ص 203; الاصابة، ج 4، ص 378 و اسدالغابة، ج 6، ص 224.
پاسخ:اولا سنی ها پیامبرم معصوم نمی دانند چه برسه به حضرت زهرا و اهل بیت
ثانیا بر فرض قبول این احادیث علمای اهل سنت با توجه به احادیث دیگر عدم عصمت پیامبر و حضرت زهرا را استخراج کرده اند
ثالثااین اسنادی که ذکر می کنید درست اما چون در صحیح بخاری و مسلم و...(صحاح سته)نیستند باید اثبات کنید سندشان درست است و گرنه مورد قبول نیستند
اما در مورد حدیث ثقلین دلیل شما ناکافی است چون می توان گفت پیامب در قول معصوم است اما درفعل ممکن است معصیت کندو ما هم فقط ملزم به عمل به قول پیامبریم(همانطور که اهلس نتگویند
به نام علی اعلی
سلام:Gol:
ببخشید میتونم بپرسم وصی رو چه کسی باید انتخاب بکنه؟
آیا من میتونم برای شما وصی تعیین کنم؟
اینکه جناب ابوبکر وصی پیامبر است اما به انتخاب مردم خیلی خیلی پارادوکس دار شده!!!
ظاهرا فراموش کرده اید احادیثی را که طبق مبنای خود اهل سنت صحیح می باشند اما در هیچیک از صحاح سته نیامده اند
آیا کتاب « المستدرک علی الصحیحین » از صحاح می باشد؟
خوب است کمی دقت نمایید
جناب ولایت!
این آیه در قرآن را هم اگر وقت کردید یک ملاحظه ای نمایید مفید خواهد بود:
وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى انْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ( سوره نجم آیات 3و4)
اینآیات به خوبی دال بر عصمت پیامبر اکرم می باشد.
اگر امکان دارد بفرمایید علمای اهل سنت با استناد به چه احادیثی این آیات صریح و محکم را کنارگذاشته اند و قائل به عدم عصمت پیامبر گرامی اسلام شده اند؟؟
بخشید میتونم بپرسم وصی رو چه کسی باید انتخاب بکنه؟
آیا من میتونم برای شما وصی تعیین کنم؟
اینکه جناب ابوبکر وصی پیامبر است اما به انتخاب مردم خیلی خیلی پارادوکس دار شده!!!
پاسخ:من می گم این حدیث می روسونه پیامبر کیه ولی نمی رسونه کی باید این پیامبر را انتخاب کند
دلیل عقلی ای نداریم که تعیین وصی حصر در شخص پیامبر باشد بلکه ممکن است پیامبر این امر را به مردم واگذار کرده است
الان وصی امام خمینی را کی تعیین می کنه؟
وقتی کسی وصی تعیین نکرد
راه های مختلفی برای تعیین وصی برای اوست که یک از انها شورا و اجماع است
ظاهرا فراموش کرده اید احادیثی را که طبق مبنای خود اهل سنت صحیح می باشند اما در هیچیک از صحاح سته نیامده اند
آیا کتاب « المستدرک علی الصحیحین » از صحاح می باشد؟
پاسخ:دقت کنید و بروید یک ذره تحقیق کنید
مستدرک علی صحیحین جزو صحاح نیست
پاسخ:مگر ما باید همه چیز را بدانیم
عقل ما ناقص است
و پیامبر و ابوبکر به یک چیزهایی علم داشته اند که ما نداریم فلذا این چنین کرده اند
یعنی بنابر علم و مصلحت بینی که ابوبکر داشت امد خلیفه تعیین کرد(ما دلیلش را نمی دانیم چون از خیلی از جوانب امر که ابوبکر مطلع بوده بی اطلاعیم)
بعد
اهل سنت می گویند نیازی به نص نبوده است نمی گویند که تعیین کردن خلیفه اشتباه است
پاسخ:اهل سنت می خواهند جواب شما را دهند تا شما قانع شوید بعد از پیش فرض های خود استفاده کنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مثلا اهل سنت می خواهند اثبات کنند ابوبکر خوب است از بخاری باید حدیث اورند یا از کافی؟؟؟؟؟؟
بعد خب اهل سنت هم می گویند خلیفه طبق مصلحت حرف می زند فلذا ما به سخنش عمل می کنیم مثل اینکه ابوبکر گفت کت پسته نماز بخوانید انها اینطوری نماز می خواندند
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
طبق اجتهاد علمای اهل سنت خلاف حرف شما استنتاج می شود
چون انها مبانی اشان با شما خیلی فرق دراد
پاسخ:
اولا می توان گفت منظور از اهل بیت در این حدیث ز نان پیامبرند
ثانیا در احادیثی از اهل سنت به جای عترتی،سنتی دارد
پاسخ: فکر کنم این استدلال را جواب دادم
اولا حدیث یغضب بغضب فاطمه چون در صحاح نیامده با ید اثبات سندی شود
ثانیا فکر کنم این حدیث را شنیده اید:
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليهوآله: مَنْ اَرْضى والِدَيْهِ فَقَدْ اَرْضَى اللّهَ وَمَنْ اَسْخَطَ والِدَيْهِ فَقَدْ اَسْخَطَ اللّهَ
پس طبق سخن شما و استدلالتان همه پدر و مادرها هم معصومند(در امر و نهی)؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ابن عساکر نقل مي کند :
دخل على أبي بكر طلحة والزبير وعثمان وسعد وعبد الرحمن وعلى بن أبي طالب فقالوا: ماذا تقول لربّك وقد استخلفت علينا عمر .
تاريخ مدينة دمشق:ج44 ص248، ذيل ترجمه عمر بن الخطاب بن نفيل ... ؛ تاريخ المدينة لابن شبة النميري: ج 2 ص 666 ، باب ذكر عهد أبي بكر " إلى عمر " واستخلافه إياه ووصيته إياه .
(وقتي ابوبکر عمر را به خلافت منصوب کرد) طلحة و زبير وعثمان وسعد وعبد الرحمن وعلى بن أبي طالب (عليه السلام) بر او وارد شدند و به او گفتند : به خداوند چه جوابي خواهي داد در حالي که عمر را به عنوان خليفه بر ما منصوب کرده اي ؟
به نام علی اعلی
[/color][/size]سلام
جناب ولایت!
من کجا گفتم مستدرک جزء صحاح است؟
خوب است شما کمی بیشتر دقت نمایید
سلام
داشتم در خصوص عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) تو گوگل جستجو می کردم به سایت عزیز خودم(از باب علقه) برخورد کردم.
وارد مطالعه شدم بحث های جذاب و پویایی رو دیدم
که با سایر جاها متفاوت است.
...........
در خصوص برادر ولایت
دوست عزیز شما در بحث یه مبنایی رو اتخاذ کن و تا آخر رو همون باش... به جای اینکه از این شاخه به شاخه دیگری بپرید
مثلا در خصوص همین عصمت:
من چند تا سوال می کنم؟
اول از همه عصمت رو از دید علماء خودتون تعریف کنید؟
آیا داشتن عصمت برای زعیم مسلمین یک لطف است یا خیر؟
در ثانی در خصوص این حرف شما که فقط صحاح یا صحیحین برای ما حجت هستند؟
میشه دلیلی بر این حرفتون بیارید؟
بالخره این ادعای شماست؟ و ظهور استناد فقهاء؛ اصولیین و اخباری های شما به کتب دیگر در تعیین سلوک اعتقادی, رفتاری و... خلاف این ادعای شماست.
یا ادعای شما درست است! که این همه استناد فقها و علماء مذاهب اربعه چه به لحاظ آراء فقهی چه اعتقادی و... بی اساس و بی ارزش هستند.
یا ادعای شما نادرست است!
که صحت استناد دوستان بما ادعواه است.
درثانی چرا شما چسبیدید به نقل
مگه عقل ندارید؟!!!
چرا به دلیل عقل بر لزوم داشتن عصمت انبیاء و اوصیاء ایشان تمسک نمی جویید؟
ایا اگر کسی در گفتارش عصمت داشته باشد دون رفتارش و اعمالش! لازمه اش تغایر شانیت عصمت و نسبی بودن آن نمی شود؟.فضلا از لازمه این حرف که بی حکمت بودن دستورات و وحی های الاهی وقتی عمل به انها مهم نبوده!باشد.و لغو بودن فعل خداوند.
در ثانی اقتضاء لطف الاهی در این است که فردی مرجع و زعیم ملت باشد که در همه جوانب امین و درستکار باشد. تا عموم مردم رغبت پیدا کنند.
عدم التزام به همچین لطفی علاوه بر بی عدالتی خداوند این حرف دوستان می شود که
یک مولوی را به جرم زنا تحت تعقیب گرفته شود و در زمان نماز حین جلسه دادرسی والدین مجنی علیه , پشت سر وی نماز گذارند...
نماز .مهمترین رکن اسلام در پی کسی اقامه شود که فسقش آشکار و ثابت شده است.!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دقیقا
مثل شما که خیلی از کارهای خداوپیامبر و امام را براساس حکمت توجیه می کند
پ
شما از تمام جوانب اطلاع ندارید و احتمال دارد ابوبرک از جوانبی باخبر بوده که شما بی اطلاعید
خب این افراد از مصلح ابوبکر بر این کار بی اطلاع بودند
فلذا اعتراض می کردند
اهل سنت نه می گویند استخلاف اشتباه است نه می گویند مطلقا درست
بلکه با توجه به شرایط یکی از این راه ها باید انتخاب شوند
در مورد نکته دوم
خب انها ادعا ندارند که خلافت از سوی رسول خدا بوده
و مصلحت در نزد ابوبکر این بوده که حتی در برابر مخالفت بعض صحابه این تصمیم را اتخاذ کند
[/right]
اگر حرف شما این است من حرف شما را قبول دارم
اما علمای اهل سنت بر اینکه مبانی مختلفی اتخاذ کنند مجتهدند و با توجه به تسلط بر همه روایات و کتب این کار را انجام می دهند
و شما نمی توانید به اجتهاد انها اشکال کنید
خب مثلا شما عصمت اهل بیت را به عنوان یک اصل قبول دارید بعد اگر روایتی با ان مخالفت کرد خب ان را کنار می گذارید
اهل سنت هم عدالت ابوبکر را به عنوان یک اصل قوبل دارند و اگر روایتی با ان تعارض کرد ان را کنار می گذارند
بقیه اهل سنت هم با توجه به اجتهاد علمای خود بر یکی از این دو روش(استخلاف یا اجماع شوری)عمل می کنند
در مورد اجتهاد در مقایل نص نظر اهل سنت است که این امر درست است
مبنای حجیت اجتهاد صحابه یادتون رفت
متوجه منظورتون نشدم؟
دليل؟در يك بحث علمي اينگونه سخن گفتن جايگاهي ندارد.
شما را ارجاع ميدم به مطالب قبلي كه به نظر ميرسد مطالعه نفرموديد!اين همه اعتراض به ابوبكر آن هم از طرف بزرگان صحابه ولي دريغ از يك دليل منطقي براي خلافت عمر!
اولا من شنیده ام که بعضی قائل به عصمت صحابه اند
چون از حدیث که در بخاری است مبنی بر اینکه هر لانه ای شیطان هست عمر نیست(مضمونا)
استنتاج عصمت می شود
و در ضمن شما حکمت پیامبر را اثبات نمی کنید فقط عصمت او را اثبات می کنید پس چگونه می گویید پیامبر الا و لابد کارش حکیمانه است؟
سلام
خب چه بهتر پس می توانند نتیجه بگیرند
چون ابوبکر خلیفه تعیین کرد این کار درست است
چون خود ابوبکر با اجماع استخلاف گشت این کار هم درست است
چرا دلیل منطقی بر خلافت عمر نیست؟
من گفتم تعیین خلیفه طبق نظر اهل سنت دو را دارد
در مورد عمر راه دوم مصداق پیدا کرد
و دیگر در این حالت اعتراض و عدم اعتراض صحابه اثری ندارد
برای اولا دلیل بیاورید
برای ثانیا هم اگر سخن ابوبکر را قبول دارند خب یکی از سخنان او نهی از یک کاری است که باید قبول کنند
ثالثامهم حجیت سخن برای انسان است خواه حقیقتا حکم خدا باشد خواه نباشد
و از عدالت چنین امری به دست می اید
با توجه به مبانی انها می گویید غلط است یا مبانی خودتون؟
یعنی ابوهریره نزد انها ثقه است و نزد شیعیان افسق الفسقا
پس طبق مبانی اهل سنت باید جواب انها را بدهید
ویکی از مبانی اهل سنت اجتهاد صحابه است
با توجه به مبانی انها می گویید غلط است یا مبانی خودتون؟
یعنی ابوهریره نزد انها ثقه است و نزد شیعیان افسق الفسقا
پس طبق مبانی اهل سنت باید جواب انها را بدهید
ویکی از مبانی اهل سنت اجتهاد صحابه است
ببخشید کی میگه که پیامبر معصوم نبوده؟
کی میگه صحابه معصوم بوده اند؟
وقتی پیامبر معصوم نباشه چطور ممکنه صحابه معصوم باشند؟
با سلام خدمت شما
دوست عزيز جناب ولايت از قول اهل سنت چنين سخني گفته بودند و من هم گفتم شما كه مي گوييد پيامبر(ص) معصوم نيست چطور ادعاي عصمت اصحاب ايشان را مي كنيد؟
براي اطلاع بيشتر از سير بحث لطفا از اول بحث من و جناب ولايت مطالعه كنيد
موفق باشيد
آقا نمی خوان علی خلیفه باشه! مصالح جامعه اسلامی را این گونه دیده اند که عدالت علی، ایجاد شورشهای اجتماعی می کنه! مردم هنوز آمادگی آن عدالت را ندارند. مگر وقتی علی را مردم خلیفه نمودند، توانستند او را تحمل کنند! حتی دخترش ام کلثوم هم نتوانست! حنی پسرش مجتبی نیز به کار پدرش ایراد گرفت و گفت که من چند چیز به شما گفتم ولی شما توجه نکردی و بعد اموری را شمرد. اهل فن می دانند کجای تاریخ این را نوشته است.
درست است پیامبر علی را جانشین اعلان کرده آن هم جلوی چشم هزاران آدم در غدیر خم، ولی ابوبکر و عمر و دیگر خیرخواهان امت، حکومت علی را برای آن وقت جامعه اسلامی صلاح نمی دانستند. بهتر دیدند جانشینی علی محدود شود. محدود شود به دادن قرضهای پیامبر و پاسخ دادن به سؤال مختلف و قضاوت و مشورت دادن به خلیفه وقت. خب این کارها قسمتهای مهم حکومت است! پس، از علی بخوبی استفاده شد. فقط او را منع کردند که امیر باشد ترجیح دادند وزیر باشد خودش هم در سال 35 وقتی عثمان کشته شد و مردم از او درخواست کردند که خلیفه بشود گفت: وزیر باشم بهتر است تا امیر.
پس شما چی دعوا راه انداختید؟ خیرخواهان امت می گویند علی وزیر باشد بهتر است خودش هم می گوید وزیر باشم بهتر است پیامبر هم می گوید علی وزیر است الان هم می گوییم علماء دینی وزیر سیاسیون باشند بهتر است تا امیر باشند. علی بن موسی الرضا هم ترجیح داد ولیعهد باشد تا خلیفه!
نمیدونم یه مقدار حرفهایی بود که هیچ کدومش هم سند نداشت اما بزارید خود امام علی علیه السلام به این مطلب که ایا خودشون خواستند خلیفه باشند یا نه جواب بدهند:
أَمَا وَاللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ وَإِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَلَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْر...»
«آگاه باشيد به خدا سوگند ابا بكر، جامه خلافت را به زور بر تن كرد، در حالى كه مىدانست جايگاه من نسبت به حكومت اسلامى، چون محور آسياب است به آسياب كه دور آن حركت مىكند. او مىدانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جارى است، و مرغان دور پرواز انديشهها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد.»
نهج البلاغه صبحي صالح، ص 48، خطبه3
إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ غُرِسُوا فِي هَذَا الْبَطْنِ مِنْ هَاشِم لَا تَصْلُحُ عَلَى سِوَا وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ مِنْ غَيْرِهِمْ.
...همانا امامان همه از قريش بوده كه درخت آن را در خاندان بنىهاشم كاشتهاند، مقام ولايت و امامت در خور ديگران نيست، وديگر مدعيّان زمامدارى، شايستگى آن را ندارند.
نهج البلاغه صبحي صالح، ص 201، خطبه144.
در ضمنبا عرض معذرت خوشحال میشویم نسبتهای بدون سندیا دروغ ندهید که پسرش امام حسن علیه السلام هم نتوانست طاقت بیاورد یا با سند حرف بزنید یا نگویید اینجا یک عده اهل علم نشسته اند نمیشود هر حرفی را زد.به ادم میخندند؟؟؟
:ajab!:
واقعا حرف خنده داری زدین :ghash:
یعنی ابوبکر و عمر مصالح جامعه رو بهتر از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) میدونستند؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!! :Moteajeb!: :Esteghfar:
یعنی کار پیامبر در روز غدیر با اون همه برنامه ریزی، و صبر برای جمع شدن مردم و نگه داشتن مردم در آفتاب توسط پیامبر (صلی الله علیه واله) کار بیهوده ای بوده؟؟!!!!!!!:Esteghfar:
چرا کسی حرفی می زند می خندید! خودتان را خیلی اهل علم می دانید؟
این هم مدرک:
[FONT=Times New Roman]در مسیر به سمت بصره حسن بن علی به پدرش گفت:
[FONT=Times New Roman]«هنگامى كه عثمان كشته شد و مردم به حضور تو آمدند و خواستند كه به حكومت قيام فرمايى استدعا كردم كه آنرا نپذير تا همه مردم در اطاعت تو درآيند و هنگامى كه خبر خروج طلحه و زبير همراه عايشه به بصره رسيد تقاضا كردم به مدينه برگردى و در خانه خود بنشينى و هنگامى كه عثمان در خانهاش محاصره شد استدعا كردم تا از مدينه بيرون روى اگر عثمان كشته شد تو غايب خواهى بود و در هيچيك از اين امور راى مرا نپذيرفتى» علی پاسخ داد:
[FONT=Times New Roman]«منتظر ماندن من براى اطاعت همه مردم از هر سو درست نبود زيرا بيعت فقط مخصوص مهاجران و انصارى است كه در مكه و مدينهاند و چون ايشان راضى و تسليم شدند بر همه مردم تسليم و رضايت واجب مىشود، اما بازگشت من به خانه غدر و مكر نسبت به امت بود و اگر در خانه مىنشستم از تفرقه و پراكنده شدن امت در امان نبودم، اما بيرون رفتن من از مدينه هنگامى كه عثمان را محاصره كرده بودند چگونه براى من ممكن بود؟ كه مردم همانگونه كه عثمان را احاطه كرده بودند مرا هم احاطه كرده بودند. مىخواستى مثل كفتار باشم كه محاصرهاش كنند و گويند: "دَبابِ دَبابِ! ، اينجا نيست" تا (بالاخره او را بیابند و پاهايش را ببندند و بيرون بكشند. اگر در تكاليف خلافت كه بعهده منست ننگرم، پس كى بنگرد؟ از اعتراض در مواردى كه من به آن از تو داناترم خوددارى كن!» [FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman][1]
[FONT=B Nazanin][FONT=Calibri][1] الأخبارالطوال،ص:145
مگر شما در نظریه ولایت فقهیتان نمی گویید که ولی فقیه می تواند مثلا حج را در جایی که مصلحت مسلمین ایجاب کند، تعطیل کند؟
اینجا ممکن است دو اشتباه صورت کرفته باشد: اول این که شما در تعیین ولی فقیه دچار اشتباه شده باشد دوم این که ولی فقیه ممکن است در تشخیص مصداق دچار اشتباه شده باشد.
وجوب حج از مسلمات نیزد مسلمین است ولی شما اختیار تعطیلش را به یک ملا دادید. خب ابوبکر و عمر را هم خیلی ها ملا می دانستند و البته شاید اشتباه می کردند و آنها مصلحت اندیشی کردند و با علی صحبت کردند که بیعت کند او هم بیعت کرد. و البته آنها هم شاید در تشخیص مصلحت اشتباه کردند.
این که این شکلک زدن و علامت سؤال و تعجب ندارد.
همیشه تعجب جاهل از عالم بیش از تعجب عالم از جاهل است زیرا عالم زمانی جاهل بوده است و و وضعیت او را درک می کند!
شما امر امامت را با امر احكام يكي مي دانيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امام را خداوند تعيين مي كند
خب امام را خدا تعیین کرد و علی هم پیشوای عمر بود و عمر علی را مقتدای خود داسنت تا جایی علی عمر را یاری رساند که 70 بار گفت اگر علی نبود عمر هلاک می شد. البته عمر هم تخطلی هایی کرد مگر شما شیعیان تخطی نمیکنید؟ آیا این منافات دارد با این که امام خود را علی می دانید.
واقعا اينطور فكر مي كني؟؟؟؟؟ از تعجب شاخ دراوردمز
1- اين چه نوع قبول امامت است ؟؟؟ خونه ي همسرش (كه باعث خلقت وجود است) را اتش مي زنندز
2- اين هم فرازي از خطبه ي معروف شقشقيه (علل الشريعو نهج البلاغه وو...)
نگهداری پول بیت المال و خرج آن برای مصالح مسلمین آخه نیاز به صرف معنویات قوی داره؟/////
حضرت فاطمه رسول الله هم میتوانست خلیفه باشد چون امین و معصوم بودن . اما واقعه ترور ایشان توسط تروریست های دزد و غاصب برای بیعت گرفتن زوری(حمله منافقانه عمر و ابوبکر و افرادش به خانه علی(ع) ) باعث شهادت ایشان شد و غصب خلافت برای مهلت یافتگان شیطان میسر شد .////////
برای همین دزدی و غصب داره و گرفتن بیعت زوری و ترور مخالفین برای رسیدن مدیریت مادی حاضر بودن قرآن را تحریف کنن و رسیدن مال دنیا کسی دنبالش نمیره جز همچین افراد دنیاطلب قابیلی .