سیره اخلاقی بزرگان دین

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سیره اخلاقی بزرگان دین

سيره اخلاقي آيت الله مرعشي نجفي


آيت الله مرعشي نجفي - رحمه الله عليه - از سجاياي اخلاقي بي‏شماري

برخوردار بوده‏اند كه ذكر همه اين خصوصيات در اين وقت كم، مقدور نيست

و ما تنها به ذكر چند مورد بسنده مي‏كنيم.

1- ساده زيستن:
يكي از خصوصيات برجسته ايشان ساده زيستي و عدم توجه به مسائل

مادي و زخارف دنيوي بود.ايشان پس از اقامت در قم و ازدواج با والده ما از

نظر مالي مدتها در وضعيت‏بدي به سر مي‏بردند و مدتها اجاره‏نشين بودند

تا اينكه كم‏كم با تهيه يك زمين كوچك در آن خانه‏اي ساختند و تا آخر

عمرشان نيز در آن زندگي كردند.ايشان هيچوقت از وضعيت مالي مطلوبي

برخوردار نبودند و هر آنچه به دست مي‏آوردند، در راه رفع حوايج مردم

مصرف نموده، يا وقف مي‏كردند و هيچ‏گاه مالي را به خودشان اختصاص

نداده‏اند. مي‏فرمودند: «من شب كه مي‏خوابم هيچ پولي، هيچ اندوخته‏اي

در جيب من نباشد، چون ما عامل هستيم.ما بايد از اين دست بگيريم و با

دست ديگر بدهيم به فقرا، ايتام، نيازمندان و كمك كنيم به مراكز علمي،

ديني و فرهنگي، اينها مال ما نيست!» و تا آخر عمر نيز چنين بودند.شب

آخري كه ايشان رحلت فرمودند، همان شب به بنده مي‏فرمودند: «من

خيلي بارم سبك است و هيچ نگراني ندارم، تنها يك چيز مرا زجر مي‏دهد

و آن اين است كه مي‏ترسم در ايام زندگيم نوشته من يا صحبتهاي من در

هر موردي باعث شده باشد كه حقي ناحق شود، يا در همسايگي ما

گرسنه‏اي بوده باشد و ما غذاي سير خورده باشيم كه و الله و بالله و تالله

اگر چنين چيزي بوده من آگاهي نداشته‏ام و نصيحت مي‏فرمودند كه شما

هم بارتان را سبك كنيد و از تجمل پرستي و خانه بزرگ و...بپرهيزيد، كه

همه چيز ظرف چند دقيقه نابود مي‏شود.» و روزي كه ايشان از دنيا

رفتند، يك قبا داشتند كه مشكي بود و در ايام محرم و صفر مي‏پوشيدند و

مجموع پولي كه در جيب ايشان بود، هشتصد تومان بود و هيچ

اندوخته‏اي، زميني يا ملكي نداشتند و هر آنچه به دستشان مي‏رسيد،

در موارد فوق الذكر مصرف مي‏كردند.

[FONT=Lotus]2- عشق به كمال و علم:
يكي ديگر از خصوصيات ايشان علاقه و عشق بي‏حد و حصر نسبت به كسب علم و

دانش بود. يك وقتي ايشان نقل مي‏فرمودند: «زماني كه ما در نجف اشرف به تحصيل

اشتغال داشتيم، گاهي مي‏شد كه ما تا 40 روز اصلا گوشت گيرمان نمي‏آمد كه

بخوريم، خوب آقازاده هم بوديم و رويمان نمي‏شد برويم پيش اعلام و بزرگان آن وقت و

دست دراز كنيم و گاهي آنقدر سرگرم درس بوديم كه تا 24 ساعت گرسنه مي‏مانديم

ولي اصلا توجه به اين مسائل نداشتيم.» مي‏فرمودند: «زماني كه من در مدرسه قوام

در نزديكيهاي صحن مطهر مولي امير المؤمنين در نجف اشرف به تحصيل اشتغال

داشتم، با مرحوم آية الله حاج سيد ابو القاسم ارسنجاني شيرازي كه از علماء بزرگ

شيراز بودند، هم حجره بودم. ما گاهي گرسنه مي‏شديم و هيچ چيز نداشتيم

بخوريم. بعضي از اعيان و اشراف آن روز هم فرزندان خود را مي‏فرستادند به نجف

اشرف كه درس بخوانند، ولي اينها معمولا مي‏آمدند و درس نمي‏خواندند و آش و

پلويي راه مي‏انداختند و عده‏اي هم از اين افرادي كه دنبال دنيا بودند، دور اينها را

مي‏گرفتند و ارتزاق مي‏كردند، گاهي اينها كاهوي زيادي مي‏خريدند و مي‏آمدند در

كنار حوض و برگهاي زيادي را مي‏ريختند در حاشيه حوض و ساقه‏هاي وسطش را

مي‏بردند و مي‏خوردند. و من و آن رفيق هم حجره‏ام با هم مي‏رفتيم اين برگهاي

اضافي كاهوها را مخفيانه جمع مي‏كرديم و با آنها سد جوع(رفع گرسنگی ) مي‏كرديم و هيچگاه هم

به خودمان اجازه نمي‏داديم كه براي كسي بازگو كنيم، ولي آني از تحصيل و تدريس

غافل نبوديم.»

با تشکر

موضوع قفل شده است