جمع بندی سیر امام علی (ع) در زمان
تبهای اولیه
با سلام
برخی از وعاظ بر منابر میگویند که علی (ع) در تمام اعصار بوده است ایا این صحیح است ؟
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد عامل | |
[TD][/TD] | |
[="Book Antiqua"][="Black"]
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام خدمت شما کاربر گرامی
در این زمینه دو دسته از روایات وجود دارد که می توان آنها را حمل بر وجود سابق پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه خصوصا امیر المومنین(علیهم السلام) کرد.
دسته اول روایاتی است که دلالت بر خلقت نوری حضرات معصومین(علیهم السلام) داشته و وجود ایشان را اول مخلوق عالم و سابق بر تمام مخلوقات می داند. این دسته از روایات تعدد داشته و بسیاری از آنها دارای اسناد معتبر هستند، بنابراین دسته اول به دلیل اعتبار و تعدد سند، قابل رد نیستند. در ادامه به برخی از این روایات اشاره می شود:
1. امام رضا(عليه السلام) می فرماید: «أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْوَاحُنَا»؛ نخستين چيزي كه خداوند آفريد، ارواح ما بود.(1) مقصود از نور در اين روايت، همان ارواح مطهر ايشان است.
2. در زيارت جامعة كبيره می فرماید: «خلقكم الله انواراً فجعلكم بعرشه محدقين... بكم فتح الله و بكم يختم»؛ شما را به صورت نور آفريد... به وسيلة شما گشود [آفرينش را آغاز كرد] و به وسيلة شما به پايان مي رساند.(2)
3. در روایات دیگری نیز به خلقت معصومین پیش از خلق آسمان و زمین اشاره شده که ایشان در آن حال به تسبیح خداوند مشغول بوده اند.(3) در برخی دیگر نیز به اشباه نور بودن ایشان اشاره شده است که ممکن است منظور از اشباح نور، قالبی مثالی برای ارواح معصومین باشد.
بر اساس دسته اول روایات، ائمه(علیهم السلام) وجود سابق بر کل هستی داشته اند، بنابراین حضور و همراهی ایشان با برخی پیامبران الهی که سابق بر آنها بوده اند، استبعادی ندارد، علاوه بر اینکه در برخی روایات نیز به این همراهی اشاره شده است که در بخش دوم پاسخ به آنها اشاره خواهد شد.
ادامه دارد...
پی نوشت ها:
1. ابنبابویه، محمد بن علي، (1378)، عيون اخبار الرضا، مهدي لاجوردي، اول، تهران، نشر جهان، ج1، ص262.
2. همو، (1413)، من لا یحضره الفقیه، دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ج2، ص613.
3. همو، (1395)، كمال الدين و تمام النعمة، تصحیح علی اکبر غفاری، دوم، تهران، اسلامیه، 1395: 2/336.
[/]
[="Book Antiqua"][="Black"]
دسته دوم؛
روایاتی است که دلالت بر همراهی امیر المومنین(علیه السلام) با دیگر پیامبران می کند، البته این دسته از روایات از نظر سندی به اعتبار دسته اول نمی رسند و از نظر دلالتی نیز متضمن کمک ایشان به پیامبران گذشته و برتری حضرت علی(علیه السلام) بر ایشان است.
«حافظ بُرسی» در کتاب مشارق انوار الیقین نقل می کند که از امیر المومنین(علیه السلام) در مورد فضیلت ایشان بر دیگر پیامبران سوال شد و ایشان فرمود: «و اللّه قد كنت مع إبراهيم في النار؛ و أنا الذي جعلتها بردا و سلاما، و كنت مع نوح في السفينة فأنجيته من الغرق، و كنت مع موسى فعلّمته التوراة، و أنطقت عيسى في المهد و علمته الإنجيل، و كنت مع يوسف في الجبّ فأنجيته من كيد أخوته، و كنت مع سليمان على البساط و سخرت له الرياح»؛ به خدا قسم من با ابراهیم(علیه السلام) در آتش بودم و من بودم که آتش را بر او سرد و بی خطر کردم و با نوح(علیه السلام) نیز در کشتی بوده و او را از غرق شدن نجات دادم و با موسی(علیه السلام) بوده و به او تورات آموختم و من کسی بودم که عیسی(علیه السلام) را در گهواره به زبان آوردم و به او انجیل را آموختم و با یوسف(علیه السلام) در قعر چاه بوده و با او در مورد مکر برادرانش صحبت کردم و همچنین با سلیمان(علیه السلام) بوده و باد را مسخر او گردانیدم.(1) شبیه این روایت در کتاب القطره نیز وارد شده است.(2)
در برخی روایات نیز به دفع ضرر برخی شیاطین و اجنه توسط امیر المومنین(علیه السلام) از کشتی حضرت نوح(علیه السلام) اشاره شده است.(3) در روایت دیگری نیز حضور امام علی(علیه السلام) و دفع خطر توسط ایشان از سلمان فارسی بیان شده که این واقعه نیز قبل از تولد ایشان بوده است.(4)
همانطور که قبلا اشاره شد؛ این دسته از روایات از نظر سندی معتبر نیستند اما با توجه به روایات مستندی مانند زیارت جامعه کبیره و فرازهایی مانند: «و اجسادكم في الاجساد و ارواحكم في الارواح و انفسكم في النفوس و قبوركم في القبور» و مانند آن، می توان ضعف سند روایات مذکور را تا حدودی جبران نمود. در نهایت حتی اگر کسی دسته دوم را به طور کلی نپذیرد، مجرای فیض الهی بودن ائمه و وجود نوری ایشان که در دسته اول روایات به آن اشاره شد، برای همراهی ائمه(علیهم السلام) با دیگر پیامبران کافی است.
پی نوشت ها:
1. حافظ برسى، رجب بن محمد، (1422)، مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين علیهالسلام، اول، بیروت، أعلمي، ص248.
2. مستنبط، احمد، (1384)، القطره من بحار مناقب النبی و العتره علیهم السلام، پنجم، قم، حاذق، ص207.
3. مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين علیهالسلام، ص132.
4. القطره من بحار مناقب النبی و العتره علیهم السلام، ص282.
[/]
وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِی إِذْ قَضَینَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ«44»
و چون امر [پیامبری] را به موسی واگذاشتیم تو در جانب غربی [طور] نبودی و از گواهان [نیز] نبودی
وَلَكِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَیهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنْتَ ثَاوِیا فِی أَهْلِ مَدْینَ تَتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِینَ«45»
لیکن ما نسلهایی پدید آوردیم و عمرشان طولانی شد و تو در میان ساکنان [شهر] م دین مقیم نبودی تا آیات ما را بر ایشان بخوانی لیکن ما بودیم که فرستنده [پیامبران] بودیم
وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَینَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ یتَذَكَّرُونَ«46»
و آندم که [موسی را] ندا دردادیم تو در جانب طور نبودی ولی [این اطلاع تو] رحمتی است از پروردگار تو تا قومی را که هیچ هشداردهندهای پیش از تو برایشان نیامده است بیم دهی باشد که آنان پندپذیرند
وَلَوْلَا أَنْ تُصِیبَهُمْ مُصِیبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیدِیهِمْ فَیقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَینَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ«47»
و اگر نبود که وقتی به [سزای] پیشفرست دستهایشان مصیبتی به ایشان برسد بگویند پروردگارا چرا فرستادهای به سوی ما نفرستادی تا از احکام تو پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم [قطعا در کیفر آنان شتاب میکردیم]
باسلام
حال این ایات را که صریح به ییامبر میفرماید تو در زمان موسی ناظر و شاهد نبودی چگونه توجیه میتوان کرد
[=Book Antiqua]سلام
حال این ایات را که صریح به ییامبر میفرماید تو در زمان موسی ناظر و شاهد نبودی چگونه توجیه میتوان کرد
با تفکیک وجود نوری و مادی، پاسخ به این سوال مشکل نیست.
بدین ترتیب منظور از «ما کنت» در آیات مذکور، حضور فیزیکی و مادی ایشان است که با عدم تولد ایشان در آن زمان، روشن است.
اما اینکه آیا وجود نوری داشتن به معنای علم به وقایع پیشین یا حتی دخالت در برخی موارد است؟
با توجه به دسته اول روایات که عرض شد، ایشان واسطه فیض از منبع فیض الهی هستند و پس از ایشان نیز وسائطی در کار است تا آخرین مراحل که به دنیا ختم می شود و همچنین در برخی روایات نقل شده که ایشان مشغول به تسبیح و تقدیس حق تعالی بوده اند. بر این اساس، ممکن است بتوان گفت که تمام توجه به حق تعالی بوده و قبل از تولد دنیایی، توجه به خصوص جزئیات این دنیا نداشته باشند. همانطور که در برخی آیات وارد شده است: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلينَ»؛ ما بهترين سرگذشتها را از طريق اين قرآن- كه به تو وحى كرديم- بر تو بازگو مى كنيم و مسلّماً پيش از اين، از آن غافل بودی! (یوسف: 3) تعبیر غفلت با وجود و عدم توجه سازگار است.
البته غفلت مذکور به معنای غفلت تام نیست و ممکن است در برخی موارد نیز توجه و حضور وجود داشته باشد، در نهایت حتی اگر دسته دوم روایات نیز به دلیل ضعف سند مورد قبول واقع نشود، دسته اول منافاتی با آیات مذکور ندارد.
اما اینکه آیا وجود نوری داشتن به معنای علم به وقایع پیشین یا حتی دخالت در برخی موارد است؟
مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَا یبْصِرُونَ
مثل آنان همچون مثل کسانی است که آتشی افروختند و چون پیرامون آنان را روشنایی داد خدا نورشان را برد و در میان تاریکیهایی که نمیبینند رهایشان کرد
«البقرة/17»
وَهَلْ أَتَاكَ حَدِیثُ مُوسَى«9»
و آیا خبر موسی به تو رسید
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى«10»
هنگامی که آتشی دید پس به خانواده خود گفت درنگ کنید زیرا من آتشی دیدم امید که پارهای از آن برای شما بیاورم یا در پرتو آتش راه [خود را باز] یابم
با سلام
بله منظور از نور مسلماً نور فیزیکی که از اتش منشع میگیرد نیست که اگر چنین باشد جن از انسان بر تر میشود در صورتی که عکس ان صادق است .
ولی انچه که وعاظ بر منابر میگویند وجود فیزیکی و منشع اثر بودن است مانند عصای موسی بودن و غیره ایا این صحیح است .
[="Book Antiqua"][="Black"]سلام
ولی انچه که وعاظ بر منابر میگویند وجود فیزیکی و منشع اثر بودن است مانند عصای موسی بودن و غیره ایا این صحیح است
برای منشاء اثر بودن باید به روایاتی از دسته دوم استناد شود.
البته تا جایی که بنده تحقیق کردم، این روایات مرسله بوده و اعتبار سندی ندارند. هرچند ممکن است به غیر از مواردی که در پست چهارم اشاره شد، روایات دیگری هم باشد که از نظر سندی ضعیف نباشند. برای کسب یقین یا حد اقل ظن قوی این سوال را در گروه حدیث مطرح کنید و از کارشناسان این گروه میزان اعتبار دسته دوم روایات را درخواست کنید.
[/]
پرسش:
آیا امیر المومنین(علیه السلام) در تمام دورانهای پیشین حضور داشته است؟
پاسخ:
در این زمینه دو دسته از روایات وجود دارد که می توان آنها را حمل بر وجود سابق پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) خصوصا امیر المومنین(علیه السلام) کرد.
دسته اول روایاتی است که دلالت بر خلقت نوری حضرات معصومین(علیهم السلام) داشته و وجود ایشان را اول مخلوق عالم و سابق بر تمام مخلوقات می داند. این دسته از روایات تعدد داشته و بسیاری از آنها دارای اسناد معتبر هستند، بنابراین دسته اول به دلیل اعتبار و تعدد سند، قابل رد نیستند. در ادامه به برخی از این روایات اشاره می شود:
1. امام رضا(عليه السلام) می فرماید: «أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْوَاحُنَا»؛ نخستين چيزي كه خداوند آفريد، ارواح ما بود.(1) مقصود از نور در اين روايت، همان ارواح مطهر ايشان است.
2. در زيارت جامعة كبيره می فرماید: «خلقكم الله انواراً فجعلكم بعرشه محدقين... بكم فتح الله و بكم يختم»؛ شما را به صورت نور آفريد... به وسيلة شما گشود [آفرينش را آغاز كرد] و به وسيلة شما به پايان مي رساند.(2)
3. در روایات دیگری نیز به خلقت معصومین پیش از خلق آسمان و زمین اشاره شده که ایشان در آن حال به تسبیح خداوند مشغول بوده اند.(3) در برخی دیگر نیز به اشباح نور(شبح های نوری) بودن ایشان اشاره شده است که ممکن است منظور از اشباح نور، قالبی مثالی برای ارواح معصومین باشد.
دسته دوم؛ روایاتی است که دلالت بر همراهی امیر المومنین(علیه السلام) با دیگر پیامبران می کند، البته این دسته از روایات از نظر سندی به اعتبار دسته اول نمی رسند و از نظر دلالتی نیز متضمن کمک ایشان به پیامبران گذشته و برتری حضرت علی(علیه السلام) بر ایشان است.
«حافظ بُرسی» در کتاب مشارق انوار الیقین نقل می کند که از امیر المومنین(علیه السلام) در مورد فضیلت ایشان بر دیگر پیامبران سوال شد و ایشان فرمود: «و اللّه قد كنت مع إبراهيم في النار؛ و أنا الذي جعلتها بردا و سلاما، و كنت مع نوح في السفينة فأنجيته من الغرق، و كنت مع موسى فعلّمته التوراة، و أنطقت عيسى في المهد و علمته الإنجيل، و كنت مع يوسف في الجبّ فأنجيته من كيد أخوته، و كنت مع سليمان على البساط و سخرت له الرياح»؛ به خدا قسم من با ابراهیم(علیه السلام) در آتش بودم و من بودم که آتش را بر او سرد و بی خطر کردم و با نوح(علیه السلام) نیز در کشتی بوده و او را از غرق شدن نجات دادم و با موسی(علیه السلام) بوده و به او تورات آموختم و من کسی بودم که عیسی(علیه السلام) را در گهواره به زبان آوردم و به او انجیل را آموختم و با یوسف(علیه السلام) در قعر چاه بوده و با او در مورد مکر برادرانش صحبت کردم و همچنین با سلیمان(علیه السلام) بوده و باد را مسخر او گردانیدم.(4) شبیه این روایت در کتاب القطره نیز وارد شده است.(5)
در برخی روایات نیز به دفع ضرر برخی شیاطین و اجنه توسط امیر المومنین(علیه السلام) از کشتی حضرت نوح(علیه السلام) اشاره شده است.(6) در روایت دیگری نیز حضور امام علی(علیه السلام) و دفع خطر توسط ایشان از سلمان فارسی بیان شده که این واقعه نیز قبل از تولد ایشان بوده است.(7)
بنابراین؛ دسته اول روایات، از نظر سندی قوی بوده اما از نظر دلالت، همراهی معصومین با دیگر پیامبران را نمی رساند، بلکه سبقت وجودی ایشان بر تمام مخلوقات را مطرح می کند. از سوی دیگر روایات دسته دوم، از نظر سندی ضعیف بوده ولی دلالت کافی بر همراهی امیر المومنین(علیه السلام) با دیگر پیامبران دارد. نهایتا شاید بتوان با توجه به روایات مستندی مانند زیارت جامعه کبیره و فرازهایی مانند: «و اجسادكم في الاجساد و ارواحكم في الارواح و انفسكم في النفوس و قبوركم في القبور»؛ اجساد و ارواح شما ائمه(علیهم السلام) در اجساد و ارواح انسان هاست، نفوس و قبور شما نیز در جانها و قبور دیگر انسان هاست. این همراهی را به صورت مجرای فیض الهی و مانند آن توجیه کرد و به نحوی دسته دوم روایات را پذیرفت.
اما اگر گفته شود در برخی آیات قرآن(8)، خداوند متعال عدم حضور پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را در برخی جریانهای تاریخی اشاره کرده است، باید گفت: آیات مذکور منافاتی با دسته اول روایات نداشته و نافی دسته دوم است. به عبارت دیگر این آیات حضور مادی و فیزیکی ایشان را نفی می کند، نه وجود نوری و مجرای فیض بودن معصومین را.
پی نوشت ها:
1. ابنبابویه، محمد بن علي، (1378)، عيون اخبار الرضا، مهدي لاجوردي، اول، تهران، نشر جهان، ج1، ص262.
2. همو، (1413)، من لا یحضره الفقیه، دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ج2، ص613.
3. همو، (1395)، كمال الدين و تمام النعمة، تصحیح علی اکبر غفاری، دوم، تهران، اسلامیه، 1395: 2/336.
4. حافظ برسى، رجب بن محمد، (1422)، مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين علیهالسلام، اول، بیروت، أعلمي، ص248.
5. مستنبط، احمد، (1384)، القطره من بحار مناقب النبی و العتره علیهم السلام، پنجم، قم، حاذق، ص207.
6. مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين علیهالسلام، ص132.
7. القطره من بحار مناقب النبی و العتره علیهم السلام، ص282.
8. قصص: 44-46؛ یوسف: 3.