جمع بندی سیمای دو زن (شیرین و لیلی) در دو فرهنگ

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سیمای دو زن (شیرین و لیلی) در دو فرهنگ

[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم

[/]
[=&quot]در فضای تلگرام مطلبی از کتاب«سیمای دو زن» نوشته ی «سعیدی سیرجانی» انتشار یافته که از کارشناسان محترم تقاضای پاسخ به آنرا دارم.[/]
[=&quot]در قسمتی از این کتاب آمده:[/] [=&quot] [/] [=&quot]به دخترانم، به دختران ميهنم[/] [=&quot]داستان خسرو و شيرين را نظامی در سال پانصد و هفتاد و شش سروده است و منظومة ليلی و مجنون را هشت سال بعد. اگر سال تولد او در حوالی پانصد و سی باشد هر دو منظومه محصول دوران پختگی طبع وی است. ...[/] [=&quot]ليلی پروردة جامعه ای است كه دلبستگی و تعلق خاطر را مقدمة انحرافی می پندارد كه نتيجه اش سقوطی حتمی است در دركات وحشت انگيز فحشا؛ و به دلالت همين اعتقاد همة قدرت قبيله مصروف اين است كه آب و آتش را _ و به عبارتی رساتر آتش و پنبه را_ از يكديگر جدا نگه دارند تا با تمهيد مقدمات گناه، آدميزادة طبعا ظلوم و جهول در خسرات ابدی نيفتد. در محيطی چنين يك لبخند كودكانه ممكن است تبديل به داغ ننگی شود بر جبين حيثيت افراد خانواده و حتی قبيله. در اين ريگزار تفته بازار تعزير گرم است و محتسب خدا نه تنها در بازار كه در اعماق سيه چادرها و پستوی خانه ها. همة مردم از كودكان خردسال مكتبی گرفته تا پيران سالخوردة قبيله مراقب جزييات رفتار يكديگرند....[/] [=&quot] [/] [=&quot]اما در ديار شيرين منعی بر مصاحبت و معاشرت مرد و زن نيست. پسران و دختران با هم می نشينند و با هم به گردش و شكار می روند و با هم در جشنها و ميهمانيها شركت می كنند. و عجبا كه در عين آزادی معاشرت، شخصيت دختران پاسدار عفاف ايشان است، كه بجای ترس از پدر و بيم بدگويان، محتسبی در درون خود دارند و حرمتی برای خويشتن قايلند. دخترها، مادران و پيران خانواده را مشاوران نيك انديش خويشتن می دانند، و هشداری دوستانه چنان در دل و جانشان اثر می كند كه وسوسه های شهزادة جوان عشرت طلبی چون پرويز نمی تواند در حصار پولادين عصمتشان رخنه ای كند. در سرتاسر داستان خسرو و شيرين بيتی و اشارتی به چشم نمی خورد كه آدميزادة خيرخواه مصلحت انديشی به نهی از منكر برخاسته باشد و از عمل نامعقول شيرين انتقادی كرده باشد. گويی همة مردم اين سوی جهان از ارمنستان گرفته تا كرانه های غربی ايران و قصر شيرين گنه كاران با انصافی هستند كه داستان عيسی و رجم زانيه را شنيده اند، و در برخورد با گناه ديگران، به ياد نامة اعمال خويش می افتند و به حكم بزرگوارانة مروا كراما ديدة عيب بين خود را بر دليريها و جسارتهای جوانان فرو می بندند.[/] [=&quot] [/] [=&quot]در ديار شيرين مردم چنان گرم كار خويشتن اند و مشاغل روزانه، كه نه از ورود نامنتظر وليعهد شاه ايران به سرزمين خود باخبر می شوند و نه پروای سرگذشت عشق شيرين و پرويز دارند. حتی يك نفر هم درين مملكت بی در و دروازه متعرض اين نكته نمی شود كه در بزم شبانة مهين بانو چه می گذرد و جوانان عزبی چون پرويز و همراهانش چرا با دختران ولايتشان مسابقة اسب تازی و چوگان بازی می گذارند. گويی احدی را عقده ای از ميل های سركوفته بر دل ننشسته است. ظاهرا اين ديار ولنگاريها و بی اعتنايی ها نمونة همان سرزمين بی حساب و كتابی است كه در آن كسی را با كسی كاری نباشد. دختری سرشناس يكه و تنها بر پشت اسب می نشيند و بی هيچ ملازم و پاسداری از ناف ارمنستان تا قلب تيسفون می تازد و وقتی كه محروم از ديدار يار ناديده به ديار خود برمی گردد، يك نفر مرد غيرتی در سرتاسر مملكتش پيدا نمی شود تا بپرسد: چرا رفتی و كجا رفتي؟[/] [=&quot]اما وضع ليلی چنين نيست كه محكوم محيط حرمسرايی تازيان است و جرايمش بسيار: يكی اين كه زن به دنيا آمده و چون زن است از هر اختيار و انتخابی محروم است. گناه ديگرش زيبايی است و زندگی در محيطی كه بجای ذات يبوست صفات ملوكانه، حكيم باشی بيچاره را به تنقيه می بندند و بجای تربيت مردان به محكوميت زنان متوسل می شوند، كه چو ديده ديد و دل از دست رفت و چاره نماند كار عاشقی به رسوايی می كشد و راه علاج اينكه زن را از درس و مدرسه محروم كنند تا چشم مرد به جمالش نيفتد و كار جنونش به تماشا نكشد...

[/]
[=&quot]سؤال اینجاست که آیا چنین ترسیم و مقایسه ای میان دو فرهنگ به شکل صحیح و منطبق بر واقعیات دو جامعه شکل پذیرفته یا خیر؛ بلکه چنین داستانی بیانگر ترسیم ذهنی نویسنده بوده است؟

متشکرم.:Gig:[/]
[=&quot] [/] [=&quot] [/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عماد

سؤال :
آیا چنین ترسیم و مقایسه ای میان دو فرهنگ به شکل صحیح و منطبق بر واقعیات دو جامعه شکل پذیرفته یا خیر؛ بلکه چنین داستانی بیانگر ترسیم ذهنی نویسنده بوده است؟

پاسخ:
شاید گنجوی در ساختار این دو منظومه قصد القای چنین نکته ای را داشته باشد که آنهم نیاز به تحقیق مفصل دارد اما برفرض مثبت بودن تحقیق هیچگاه تصور گنجوی با واقعیت زمان خسرو پرویز همخوانی ندارد.
دوران خسرو پرویز اوج قدرت موبدان زرتشی بوده که در آن زمان مردم را مجبور به عمل کردن با احکام وندیداد می کردند. وندیداد امروزه توسط پور داود یکی از محققان زردشتی دوباره منتشر شده است
به نمونه های احکام در مورد زنان در این کتاب دقت کنید:
[=Times New Roman]اگر زن آبستن بچه خودرا سقط کند، باید دور از آب و گیاه وآتش نگه داشته شود و تا سه شب به وی آب ندهند، اگر از تشنگی بیمار شد با اجازه موبدان می تواند آب بخورد ولی اگر بدون اجازه آنان
اقدام به رفع عطش کند، باید 400تازیانه بخورد(1)
هفت : زنی که عادت ماهیانه داشته پس از قطع شدن خون باید کارهایی را انجام دهد تا از آلودگی پاک شود، از جمله:
1.باید سه گودال حفر کنند در دو گودال اول این زن باید خودش را با ادرار گاو بشوید و در گودال سوم خود را با آب بشوید .
2.سپس باید 200 مورچه دانه کش را از بین ببرد (2)


منابع:

1. وندیداد1، فرگرد 5 بند 45تا 58
2.دوستخواه ، ترجمه اوستا، وندیداد ، فرگرد 16 بند 12 ، و همینطور جیمز دارمستتر

موضوع قفل شده است