جمع بندی شرح حدیث پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مورد آسان ترین عبادت ها
تبهای اولیه
سلاملطفا حدیث زیر را شرح و توضیح دهید :« ألا أخبركم بأيسر العبادة و أهونها على البدن؟ الصّمت و حسن الخلق.»مي خواهيد شما را به عبادتى كه از همه عبادت ها بر بدن آسان تر است خبر دهم؟ سكوت و نيك خوئى.(نهج الفصاحه)
با صلوات بر محمد و آل محمد
وعرض سلام وادب
پرسشگر گرامی برای شرح روایتی که از کتاب «نهج الفصاحة» نقل فرمودید ابتدا باید واژگان آن را مورد بررسی قرار دهیم؛ لذا واژه« صمت» را بررسی می کنیم:
صمت:
در لغت گفتهاند: «صمت: صمتاً و صموتاً و صماتا، سكت» و صمت را به معناي سكوت به كار بردهاند. در المنجد، «الصمات» كه مصدر است، به معناي سكوت آمده است. بنابراين به لحاظ لغوي ممكن است بگوييم كه كلمهي صمت و سكوت به معناي واحدي به كار رفته است.
در فرهنگ معین آمده است :« سکوت یعنی خاموش شدن ، ساکت گشتن ، خاموشی .» ( معین ، ص 1901، 1385)
در لغت نامه دهخدا آمده است : « سکوت یعنی خاموش شدن ، خاموشی.» ( دهخدا، ص 13696، 1377)
به گفته بزرگان «صمت» در مقابل «بیهوده گویی» می باشد، شايد به لحاظ توسعهي در معنا و يا با تلقي لغوي بتوان گفت كه مقابل بيهودهگويي «صمت» و «سكوت» است؛ اما اگر به حيث تفاوتهايي كه بين فضيلت صمت و فعل سكوت وجود دارد، شايد بتوان گفت كه در مقابل بيهودهگويي، تنها صمت است و نه سكوت؛ چه آن كه صمت با سكوت تفاوت دارد.
ممكن است كسي تصور كند كه صمت همان سكوت است؛ همينقدر كه انسان حرف نزند، حتي اگر ارادي و اختياري و آگاهانه نيز نباشد، كفايت ميكند.
سكوت ممكن است فعل قلمداد نشود، اما صمت، فعل است. فعل عبارت است از آن ظهور وجودي كه از انسان سر ميزند و مبادي اراديّه در آن اتفاق ميافتد. مبادي اراديّه عبارتند از:
ـ تصور فعل و يا غايت آن و وارسي سود و زيان آن،
ـ ترجيح سود آن بر زيان،
ـ عزم بر كسب نفع و سود فعل و دستيابي به غايت آن،
ـ و سپس حركت عضلات و وقوع فعل.
هرآن چيزي كه عمدهي اين مبادي را دارا باشد، فعل است و عدم فعل نيست. ترك با انتراك فرق ميكند. ترك از سر اراده و ناشي از مبادي اراده، غير از انتراك و تركشدن خودبهخود است. مثلاً انسان در خواب باشد و كاري انجام ندهد. كاري نشود، غير از آن است كه انسان كاري را نكند.
بنابراین صمت ممكن است معنايي اخص از سكوت را داشته باشد. هرچند در لغت بسا، هر دوي اين اصطلاحات در معناي واحد به كار رفته باشند، اما صمت لزوماً در اصطلاح به معناي سكوت نيست. تصور ما اين است كه اولاً صمت، فعل است و وقتي فعل است، فعالانه است، انفعال نيست؛ ثانياً، صمت منشأ حِكمي دارد و يك رفتار و فعل حكيمانه است كه از سر حكمت از انسان سر ميزند؛ اما سكوت به معناي عام آن معلوم نيست از سر حكمت باشد و ممكن است فردي از سر ناتواني سكوت كند و يا لكنت زبان دارد، و يا اين كه چيزي بلد نيست. چنين سكوتي را صمت نميگوييم. صمت، فعل فعالانه و از سر ارادهاي است كه از منشأ حكمت ناشي شده است. لذا ممكن است بين معناي لغوي صمت كه بسا معادل سكوت باشد، با معناي اصطلاحي آن تفاوت بگذاريم.پس اگر بنا باشد تعبيري مناسب در زبان فارسي در مقابل صمت ذكر كنيم، شايد واژهي «خاموشي» شايستهتر است تا واژهي سكوت.
بنابراين به لحاظ لغوي ممكن است بگوييم كه كلمهي صمت و سكوت به معناي واحدي به كار رفتهاند، اما به اعتبار اصطلاحي چنين نيست. در اصطلاح، كلمهي صمت مفهوم خاموشي اراديِ آگاهانه و از سر حكمت و خاموشي فعالانه و حكيمانه است. در نتيجه سكوت ممكن است از سر ناداني، خواب، ناتواني و... واقع شود، اما صمت چنين نيست و صمت از سر حكمت است و به حيث اين است كه انسان صامت و صموت داراي معارف بسياري است و داشتههاي او، وي را به سكوت واميدارند. گاه ظرفي تهي است، موج ندارد و صدا نميكند، يك وقت ظرف پر است و چون پر است صدا ندارد؛ صمت از نوع دوم است. در كلمات معصومين هم ميبينيم تأييداتي بر اين تلقي وجود دارد.
صمت یا سكوت معنادار و كنترل شده از دید علمای اخلاق، بزرگان دین و اهل خرد صفتي ارزشمند است که در عرصه فردي و اجتماعي چون كيميايي گرانبها جلوه گر مي شود و به شخصيت انسان عظمت خاصي مي بخشد.
ادامه دارد...
اهمیّت و فضیلت خاموشی
خاموشی ، انسان را در مقابل بسیاری از گناهان بیمه می کند و او را به فکر و اندیشه که سرچشمه ی حیات معنوی اوست دعوت می کند، به همین دلیل افراد ساکت فکور ، پرمایه و اهل علم هستند، به عکس افراد پرحرف غالباً کم مایه اند و کمتر از خود عمل نشان می دهند.
صمت وسکوت یکی از صفات پسندیده اخلاقی است که در روایات اسلامی بسیار به آن سفارش شده است.
از حضرت رسول(ص) نقل شده است كه فرمودند: «إِذَا رَأَيْتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ يُلْقِي الْحِكْمَةَ» (مستدرك الوسائل، ج 9، ص 18) اگر مؤمني را ديديد كه آرام و خاموش نشسته است، به او نزديك شويد، زيرا چنين كسي كه مهر بر لب زده است، اگر به سخن درآيد حكمت القاء خواهد كرد. سكوت او از سر دارايي و پري است و نه از سر نداري و تهيبودن. اگر او را به سخن بياوريد، او حكمت به شما خواهد آموخت.
هم چنين از اميرالمؤمنين علي(ع) است كه فرمودند: «الصَّمْتُ حُكْمٌ وَ السُّكُوتُ سَلَامَةٌ» (تحف العقول، ص 223) ظاهراً حضرت در اين تعبير بين صمت و سكوت تفاوت قائل شدهاند. صمت، حكمت است، يعني فعال است؛ كسي كه ملتزم به فضيلت صمت است از حكمت مملو است و چنين خاموشي و آرامشي نشانهي حكمت اوست. اما سكوت موجب سلامت است. انسان وقتي سخن نگويد حداقل اين است كه اسرار او فاش نميشود. در بعضي روايات هست كه با سكوت اسرار خود را حفظ كنيد. برخي از افراد مدام حرف ميزنند. اولين زياني كه اين دسته از انسانها ميبينند اين است كه خيلي از اسرار او فاش ميشود، و خيليها را آزار ميدهد؛ عيب او برملا ميشود و... سكوت موجب سلامت است، انسان با سكوت به كسي تعرض نميكند؛ اما صمت فراتر از اين است و از سر حكمت واقع شده و اگر فرد مؤمنِ صامت، سخن بگويد از حكمت سخن خواهد گفت.
حديث ديگري از حضرت امير(ع) است كه فرمودند: «الصمت آية النبل و ثمرة [ثمر] العقل» (غررالحكم، ص 215)؛ صمت نشانهي خرد و انديشه است، اصولاً صمت ثمرهي عقل است، پس اگر كسي ملتزم به صمت باشد از سر عقل و حكمت است.
همچنين، اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: «الصمت روضة الفكر» (همان)؛ صمت، بوستان انديشه است؛ شكوفا، زيبا، سرسبز و باطراوت است.
از امام كاظم(ع) است كه فرمودند: «دَلِيلُ الْعَاقِلِ التَّفَكُّر وَ دَلِيلُ التَّفَكُّرِ الصَّمْت» (مستدرك الوسائل، ج 9، ص 18)؛ نشانهي عاقل، تفكر است؛ اگر فردي اهل تفكر باشد ميفهميم كه عنصر خردمندي است؛ و يا تفكر انسان عاقل را راهنمايي ميكند. اين كه در بعضي از روايات داشتيم كه زبان مؤمن در پس عقل اوست، يعني اول ميانديشد، سپس زبان را به كار ميبندد؛ يعني اول تفكر ميكند بعد حرف ميزند. اين توضيح ممكن است مفهوم صدر اين حديث باشد. حضرت ميفرمايند اگر بخواهيد تفكر كنيد، بايد صمت كنيد. انسان، ساعاتي را از اوقات خود بايد به صمت اختصاص بدهد، زيرا صمت يك رفتار حكيمانه و فعالانه است، سكوت بيهوده، بيمبنا، بيمنشأ، منفعلانه و منفي نيست. سكوت، سكوت منفي است و سلبي است، درحاليكه صمت، ايجابي است.
سكوت ايجابي كه صمت است مايهي تفكر است. كداميك از شما سحرها بيدار و مشغول تهجد هستيد؟ هرشب؟ بعضي شبها؟ و يا خدايي ناكرده هيچ شب؟ روي اين پرسش فكر كنيد و اگر پاسخ منفي و از نوع آخر باشد بايد خيلي تأمل كنيم، لابد مشكلي وجود دارد و لابد فاقد توفيق هستيم و اگر كسي توفيق نداشته باشد مطمئن باشيد كه مورد توجه حضرت حجت نيست. كداميك از شما ساعات و لحظاتي از اوقات روزانه خود را به صمت و سكوت ايجابيِ فعالِ حكيمانه ميگذرانيد؟ انسان بايد ساعتها فكر كند و با تفكر مطلب توليد كند و خود را ارزيابي، بازبيني، نقادي و بازسازي كند؛ خود را نقد كند و كاستيها و عيوب و نقايص خود را فهرست كند و براي آنها راه حل پيدا كند.
اگر صمت باغ انديشه است، به اين معناست كه انسان بايد توليد فكر و معرفت كند. انسان با انديشيدن معرفت توليد ميكند. بايد كتاب خواند، درس را جدي گرفت، مطالعه كرد و انسان بايد ساعتها به درون خود بازگردد و مراجعه كند و درون خود را بكاود كه باروري فكر از درون برميخيزد. از حضرت عيسي(ع) فرمودند: «علم از آسمان نميريزد و از زمين نميجوشد، سرچشمهي علم در درون شماست» و اين حتماً درست است. كساني كه حرف تازه ميزنند به همين شيوه عمل ميكنند، نه اينكه تنها سخنان و آراء ديگران را بخوانند، البته سخنان ديگران را بايد دانست اما كفايت نميكند و آن موقع انسان ديگر عالم نيست، و در اين صورت انسان دايرةالمعارف است و نه عارف. عارف آن است كه ميانديشد، تفكر ميكند و علم توليد ميكند.
پس بايد اينگونه فكر كنيم كه خودمان را مفصل تاريخ بدانيم، و خودمان را مبدأ تاريخ و منشأ تحول بيانگاريم و با يك خودآگاهي تاريخي اين گونه فكر كنيم كه در كجاي تاريخ ايستادهايم، پيش از ما چه بوده و پس از ما چه بايد باشد. اگر كسي همهي آراء و افكار و انديشههاي ديگران را فرا بگيرد، حداكثر تبديل به يك دايرةالمعارف ناطق ميشود و چيزي بر علم و معرفت او افزوده نميشود. افزودن بر معرفت تنها به خواندن و دانستن نيست، بلكه به انديشيدن و درنگ كردن و دراي و تفكر كردن به دست ميآيد. بهخصوص صبحگاهان و در ساعات فراغت و آرامش، ذهن انسان فعال ميشود و اعجاز ميكند. كساني كه حرف تازهاي ميزنند به اين شيوه عمل ميكنند؛ و به اين دليل است كه صمت را بوستان انديشه دانستهاند.
از امام رضا(ع) است كه فرمودند: «إِنَّ الصَّمْتَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْحِكْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ يَكْسِبُ الْمَحَبَّةَ إِنَّهُ دَلِيلٌ عَلَى كُلِّ خَيْر» (كافي، ج 2، ص 113) صمت دروازهاي از دروازههاي حكمت است كه بر روي انسان گشوده ميشود. حتماً در برنامهي خود قرار دهيد كه ساعاتي را تفكر كنيد، حداقل يك يا دو ساعت را براي تفكر در روز در نظر بگيريد. اين كار معجزه ميكند و دروازههاي حكمت را به سوي انسان ميگشايد و خداوند مطالبي را الهام ميكند كه در منابع و آثار ديگران نيست؛ كه در پي آن ميگويند اين فرد «انديشمند» است. ولذا «عالم» غير از «متفكر» است، متفكر حرفهاي تازه دارد و حرفهايي را مطرح كرده كه كسي قبل از او نگفته بوده و به اين ترتيب اين فرد تبديل به مفصل تاريخ ميشود؛ يعني قبل از او چيزهايي نبود، و بعد از او به وجود آمد و او نقطهي عطف شد.
صمت محبتها را به سمت انسان سرازير ميكند و ديگران به انسان علاقهمند ميشوند. و فراتر از بحث علم و معرفت، «صمت» راهنماي آدمي به همهي خيرات است، چون با صمت و سكوتِ فعالِ ايجابيِ حكيمانه، انسان علم فراميگيرد، ميانديشد، معرفت توليد ميكند، عارف و اهل معرفت و معنا ميشود، خويش را ارزيابي و نقادي ميكند، آفات و آسيبهاي مسلط بر وجود خود را ميبيند، راهكارها را پيدا ميكند، طريق التزام به راهكارها را ميانديشد، به خوبي ميانديشد، بديها را ميشناسد، به نعمات ميانديشد، به خدمات ديگران و به وظايف خود فكر ميكند. به اين ترتيب صمت راهنماي آدمي به همهي خيرات است.
در بيان ديگري از پيامبر اعظم(ص) است كه فرمودند: «يَا أَبَا ذَرٍّ أَرْبَعٌ لَا يُصِيبُهُنَّ إِلَّا مُؤْمِنٌ الصَّمْتُ وَ هُوَ أَوَّلُ الْعِبَادَةِ» (بحارالانوار، ج 74، ص 90) در اين بيان حضرت فرمودهاند كه صمت سرآغاز عبادت است.
در روايتي از امام صادق(ع)آمده كه فرمودهاند: «اين چيست كه در گذشته به بچهها صمت را ياد ميدادند و نه كلام و مدتي تمرين صمت ميكردند تا آمادهي عبادت و تعبد شوند» و ما الان سخن گفتن را ميآموزيم.
همچنين از اميرالمؤمنين علي(ع) است كه درخصوص مؤمن فرمودند: «كَثِيرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُه» (بحارالانوار، ج 64، ص 305) صمت مؤمن فراوان است، و خاموشي فعالِ ايجابيِ حكيمانهي او بسيار است و همهي اوقات او نيز پر است و وقت خود را به بطالت نميگذارند.
با سپاس
لطفا به این سوالات نیز پاسخ دهید:
1-چرا پیامبر اکرم در آغاز حدیث از فعل منفی استفاده کردند؟چرا فرمودند " الا اخبرکم " ؟!
2-چرا بدون اینکه مثلا مخاطبشون پاسخی دهند بلافاصله خودشون آسونترین عبادتهارو مطرح کردند؟
3-به چه دلیل صمت و حسن خلق عبادت آسانی هستند؟
-به چه دلیل صمت و حسن خلق عبادت آسانی هستند؟
با صلوات بر محمد و آل محمد
پرسشگر گرامی برای پاسخ به سوال سوم شما آثار وبرکات صمت را خدمت شما ارسال می نمایم:
صمت وبرکات آن
حال ببينيم صمت و اجتناب از تكلم بى فايده، چه آثار و بركاتى دارد؟
در باب صمت، و در خصوص آثار و بركات آن، روايات و بيانات زيادى از حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين وارد شده كه بعضى از آنها را ذكر مى كنيم.
1ـ صمت، موجب نجات سالك از مهالك و خطرات است .
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «من صمت نجا» (جامع السعادات، ج 2، ص 239) يعنى «هر كس صمت اختيار كند، نجات مى يابد».
2ـ صمت در حد خود راه نفوذ شيطان به قلب را مى بندد، و غلبه سالك بر شيطان، و كنار زدن خواطر شيطانى را آسان تر مى سازد. و اين براى سالك يك موفقيت بزرگ است.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «اخزن لسانك الامن خير، فانك بذلك تغلب الشيطان»(جامع السعادات، ج 2، ص 339) يعنى «زبانت را نگهدار، مگر از كلام خير، زيرا تو با اين عمل بر شيطان غلبه مى كنى.»
3ـ سالك صادق، و كسى كه قدم در طريق طلب گذاشته و به ذكر و فكر روى آورده است، در حال صمت، در سير عبودى مى باشد و خود صمت، عبادت است. او در اين حال، تحت تربيت حضرت ربوبيت قرار مى گيرد، و اين، سرّى دارد كه از اهل آن پوشيده نيست.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «الا اخبركم بأيسر العبادة و أهونها على البدن، الصمت و حسن الخلق»(جامع السعادات، ج 2، ص 339) يعنى «آيا به شما خبر دهم آسان ترين عبادت، و سبك ترين آن نسبت به بدن را؟ اين عبادت، همان صمت است و حسن خلق.»
4ـ صمت، وسيله جذب رحمت حق مى شود، و موجب اين است كه خداى متعال نقايص و معايب وجودى سالك را مستور بفرمايد، تا آنها مانع سلوك سالك نگردد و سد راه او نباشد. و اين نيز موفقيت بزرگى است براى سالك در سفر پر فراز و نشيب و پر مخاطره اى كه وى در پيش گرفته است.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «من كف لسانه سترالله عورته» (جامع السعادات، ج 2، ص 339) يعنى «هر كس زبان خود نگه دارد، خداى متعال عيوب او را مى پوشاند.»
5ـ سالك در حال صمت، بلحاظ اين كه سخن نمى گويد و تحت تلقين مبادى نفسانى و شيطانى، و به تعبيرى، تحت تلقين نفس و شيطان نيست و خود را از تحت تلقين اين دو كنار كشيده است، و از طرفى هم طالب حق است و با ذكر و فكر بسوى او اقبال مى كند، طبعاً تحت تلقين ملكى و ربوبى قرار مى گيرد، وابواب حكمت بر دل وى باز مى شود، و آن چه بايد به او تلقين گردد، تلقين شده و دقايق طريق و اسرار وجود را دريافت مى كند؛ و در نتيجه، سلوك او سريع تر وكامل تر، و مصون از لغزش ها مى گردد. و اين، عنايتى است بسيار پر ارزش براى سالك دردمند.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «اذا رأيتم المؤمن صموتا و قورا فادنوا منه فانه يلقن الحكمة»(جامع السعادات، ج 2، ص 339) يعنى «وقتى مؤمنى را در صمت و داراى وقار خاصى ديديد، پس به او نزديك شويد، زيرا كه به او حكمت تلقين مى شود.»
ببینید استاد مجید ،پیامبر فرمودند " ایسر " نفرمودند بهتر !!! آسان بودن بودن عبادت یه مساله است و بهتر بودن عبادت یه مساله دیگه !
این موردی که شما فرمودین آسونی عبادت رو شامل نمیشه .
آسونی چیزیه که توش سختی نداره . مثلا ما برای نماز باید یک سری مقدمات رو قبلش به جا بیاریم و بعد نماز بخونیم . همینطور برای عبادات دیگه .
اما برای این دو عبادت سختی ای قبلش نیست یا حین عمل سختی ملازمش نیست .
من نظرم اینه . حالا نمیدونم نظرم صحیح هست یا نه
چرا پیامبر اکرم در آغاز حدیث از فعل منفی استفاده کردند؟چرا فرمودند " الا اخبرکم " ؟!
با صلوات بر محمد و آل محمد
پرسشگر گرامی« الا »اگر از ادات تنبیه باشد معنای جمله این می شود که« آگاه باشید! خبر می دهم شمارا...»که ظاهرا ادات تنیبه باشد که بر هر دو نوع جمله وارد میشوند:
1ـ جمله فعلیه ؛ مانند: «أَلا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ»؛ «آگاه باشید! آن روز که (عذاب) به سراغشان آید از آنها بازگردانده نخواهد شد»در این آیه شریفه "ألا" حرف تنبیه و در معنا بر جملهی "لیس مصروفا عنهم" وارد شده است؛ اگرچه در لفظ بین آن دو، ظرف (یوم) و مضافالیه آن (یأتیهم) فاصله شده است.
2ـ جمله اسمیه ؛ مانند: «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ»؛ «آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمیفهمند» در این آیه شریفه "ألا" حرف تنبیه و بر جمله اسمیه (إِنَّهُمْ...) وارد شده است.
و اگر «أ»را استفهام بگیریم و«لا» را حرف نفی، معنا می شود« آیا خبر ندهم شما را که...» که بعید به نظر می رسد و مترجم نهج الفصاحه هم این گونه معنا نکرده بلکه« الا» را تنبیهیه گرفته است.
ضمنا من متوجه نشدم صمت در اینجا به معنای فعل اومده یا مصدر؟!
متوجه شدم . اسمه . چون الف و لام بر سرش اومده . لطفا به بقیه سوالات پاسخ دهید .تشکر
ببینید استاد مجید ،پیامبر فرمودند " ایسر " نفرمودند بهتر !!! آسان بودن بودن عبادت یه مساله است و بهتر بودن عبادت یه مساله دیگه !این موردی که شما فرمودین آسونی عبادت رو شامل نمیشه .
آسونی چیزیه که توش سختی نداره . مثلا ما برای نماز باید یک سری مقدمات رو قبلش به جا بیاریم و بعد نماز بخونیم . همینطور برای عبادات دیگه .
اما برای این دو عبادت سختی ای قبلش نیست یا حین عمل سختی ملازمش نیست .
من نظرم اینه . حالا نمیدونم نظرم صحیح هست یا نه
با صلوات بر محمد و آل محمد
وسلام وعرض ادب
بله در روایت دو کلمه« ایسر و اهون؛ آسان تر و سبک تر» به کار رفته که منظور این است که هزینه بر نیست و کار یدی نیاز ندارد و به همین خاطر ایسر واهون می باشد. و آن چه هم ذکر شد برای این بود که فوائد و برکات این عمل با این که کار خاصی انجام نمی شود چه قدر زیاد است.
سلامحسن خلق به چه معناست؟
با صلوات بر محمد و آل محمد
وعرض سلام و ادب
معنای حسن خلق
حسن خلق دو معنا دارد: معنای عام ومعنای خاص.
حسن خلق به معنای عام عبارت است از: مجموعه خصلت های پسندیده ای که لازم است انسان روح خود را به آنها بیاراید.
حسن خلق به معنای خاص عبارت است از: نرم خویی، پاکیزه گفتاری،گشاده رویی و منش زیبا و با دیگران پاکیزه برخورد کردن (1).
از امام صادق ـ علیه السلام ـ درمورد حد حسن خلق سوال شد فرمودند:« مَا حَدُّ حُسْنِ الْخُلُقِ قَالَ تُلِينُ جَانِبَكَ وَ تُطِيبُ كَلَامَكَ وَ تَلْقَى أَخَاكَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ.» (2) حسن خلق آن است که برخوردت را نرم کنی و سخنت را پاکیزه سازی و برادرت را با خوشرویی دیدار نمایی.
در کتاب های اخلاق و روایات اسلامی هر جا سخن از حسن خلق است، اغلب مراد، همین معنای دوم است و این روایت نیز ناظر به معنای دوم می باشد.
حسن خلق یا خوش اخلاقی یکی از اصول مهم اخلاقی است.
قرآن کریم شخصیت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را به دلیل اخلاق نیکویش میستاید و میفرماید:«انک لعلی خلق عظیم»(3) تو، ای پیامبر، اخلاقی بس نیکو داری.
حسن خلق مؤمن نشانگر عمق ایمان اوست.
پی نوشت:
1) جامع السعادات ج۱ ص۳۰۶.
2) من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 412.
3) سوره قلم/ 4.
سلام جناب مجید . متشکرم
در روایت دو عامل به عنوان آسانترین عبادتها اومده . یکی سکوت و دیگری حسن خلق
آیا سکوت نوعی حسن خلق نیست؟
1ـ صمت، موجب نجات سالك از مهالك و خطرات است .
یه سوال برام پیش اومد :
خب اگه صمت انقد خوبه و فایده داره پس چرا خدا در قرآن این همه از فعل قل و قال و مشتقاتش استفاده کرده؟
اگه صمت خوبه چرا در نماز باید حرف بزنیم و ذکر بگیم و ...
ببخشید استاد مجید اگه میشه عبارت الصمت و حسن الخلق رو تجزیه ترکیب کنید .
ممنون میشم
با صلوات بر محمد و آل محمد
و سلام و عرض ادب
پرسشگر گرامی تجزیه و ترکیب کل روایت به این گونه است :
ألا أخبركم بأيسر العبادة و أهونها على البدن؟ الصّمت و حسن الخلق
الا:حرف استفتاحیه به نظر ابن هشام
اخبرکم: مسندومسندالیه و مفعول به، مضارع ثلاثی مجرد از ماده خبر یخبر خبرا به معنای آگاهی وخبر دادن است . جمله بلا محل مستانفه
ایسر: افعل تفضیل از ثلاثی مجرد ماده یسر ییسر یسرا به معنای آسان تر می باشد اگر به معنای دانستن و علم باشد دو مفعولی می شود، محلا منصوب مفعول به دوم اخبر و متعلق به اخبرکم
العباده: به معنای عبادت کردن مصدر می باشد از ماده عبد یعبد عبدا وعبادتا ویا مصدر سماعی از باب مفاعله می باشد، ومجرور به اضافه
و:عطف به ایسر
اهون:به معنای آسان تر اسم تفضیل است از ماده هون یهون هونا وهمان اعراب ایسر را می گیرد
ها:ضمیر مونث می باشد در غایب محلا مجرور به اضافه
البدن: بدن و اعضای آن، مجرور ومتعلق به اخبرکم
الصمت: به معنای سکوت کردن مصدر ثلاثی مجرد از ماده صمت یصمُت صمتا وخبر برای مبتدای محذوف، ای: هی الصمت...
وحسن: نیکویی تمیزی. مصدر ثلاثی مجرد از ماده حسن یحسن حسنا عطف به قبل
الخلق: رفتار مصدر از ماده خلق یخلق خلقا مجرور و مضاف الیه
جمله مبتدا وخبر یا تفسیریه بوده ویا استینافیه بوده وبلا محل
سلام
استاد واو بین الصمت و حسن خلق واو عطفه؟
وحسن: نیکویی تمیزی. مصدر ثلاثی مجرد از ماده حسن یحسن حسنا عطف به قبل
الخلق: رفتار مصدر از ماده خلق یخلق خلقا مجرور و مضاف الیه
سلام جناب مجید . متشکرمدر روایت دو عامل به عنوان آسانترین عبادتها اومده . یکی سکوت و دیگری حسن خلق
آیا سکوت نوعی حسن خلق نیست؟
با صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم
جناب باغ بهشت اگر به معانی که برای این دو لفظ ارائه شده رجوع بفرمایید متوجه خواهید شد که «صمت» چیزی و«حسن خلق» چیز دیگری می باشد. لطفا مراجعه بفرمایید.
یه سوال برام پیش اومد :
خب اگه صمت انقد خوبه و فایده داره پس چرا خدا در قرآن این همه از فعل قل و قال و مشتقاتش استفاده کرده؟
اگه صمت خوبه چرا در نماز باید حرف بزنیم و ذکر بگیم و ...
جناب باغ بهشت
« هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد» جایی سخن گفتن و ارشاد دیگران و جایی خاموشی گزیدن شایسته می باشد.
جمع بندی
سوال:
سلام
لطفا حدیث زیر را تجزیه و ترکیب کرده و شرح و توضیح دهید :« ألا أخبركم بأيسر العبادة و أهونها على البدن؟ الصّمت و حسن الخلق؛ مي خواهيد شما را به عبادتى كه از همه عبادت ها بر بدن آسانتر است خبر دهم؟ سكوت و نيك خوئى.(نهج الفصاحه)
پاسخ:
سلام علیکم
پرسشگر گرامی ابتدا روایت مورد نظر را تجزیه و ترکیب کرده و برای شرح روایت منقول از کتاب «نهج الفصاحه»واژگان آن را مورد بررسی قرار می دهیم:
تجزیه و ترکیب و بررسی واژگان:
الا:حرف استفتاحیه به نظر ابن هشام
اخبرکم: مسند و مسندالیه و مفعول به، مضارع ثلاثی مجرد از ماده « خبر یخبر خبرا » به معنای آگاهی وخبر دادن است . جمله بلا محل مستانفه
ایسر: افعل تفضیل از ثلاثی مجرد ماده « یسر ییسر یسرا » به معنای آسان تر می باشد اگر به معنای دانستن و علم باشد دو مفعولی می شود، محلا منصوب مفعول به دوم اخبر و متعلق به اخبرکم
العباده: به معنای عبادت کردن مصدر می باشد از ماده « عبد یعبد عبدا وعبادتا» و یا مصدر سماعی از باب مفاعله می باشد، و مجرور به اضافه
و:عطف به ایسر
اهون:به معنای آسان تر اسم تفضیل است از ماده « هون یهون هونا » و همان اعراب ایسر را می گیرد.
ها:ضمیر مونث می باشد در غایب محلا مجرور به اضافه
البدن: بدن و اعضای آن، مجرور و متعلق به اخبرکم
الصمت: به معنای سکوت کردن مصدر ثلاثی مجرد از ماده « صمت یصمُت صمتا» و خبر برای مبتدای محذوف، ای: هی الصمت...
وحسن: نیکویی تمیزی. مصدر ثلاثی مجرد از ماده « حسن یحسن حسنا» عطف به قبل
الخلق: رفتار مصدر از ماده « خلق یخلق خلقا» مجرور و مضاف الیه جمله مبتدا وخبر یا تفسیریه بوده ویا استینافیه بوده و بلا محل
بررسی لغوی و محتوایی واژگان:
در روایت دو کلمه« ایسر و اهون؛ آسان تر و سبک تر» به کار رفته که منظور این است که هزینه بر نیست و کار یدی نیاز ندارد و به همین خاطر « ایسر و اهون» می باشد. و آن چه هم ذکر شد برای این بود که فوائد و برکات این عمل با این که کارِ خاصی انجام نمی شود چه قدر زیاد است.
صمت:
در لغت گفتهاند: «صمت: صمتاً و صموتاً و صماتا، سكت» و صمت را به معنای سكوت به كار بردهاند. در المنجد، «الصمات» كه مصدر است، به معناي سكوت آمده است. بنابراين به لحاظ لغوي ممكن است بگوييم كه كلمهي صمت و سكوت به معناي واحدي به كار رفته است.
در فرهنگ معین آمده است :« سکوت یعنی خاموش شدن ، ساکت گشتن ، خاموشی .» (1)
در لغت نامه دهخدا آمده است : « سکوت یعنی خاموش شدن ، خاموشی.» (2)
به گفته بزرگان «صمت» در مقابل «بیهوده گویی» می باشد، شايد به لحاظ توسعهي در معنا و يا با تلقي لغوي بتوان گفت كه مقابل بيهودهگويي «صمت» و «سكوت» است؛ اما اگر به حيث تفاوتهايي كه بين فضيلت صمت و فعل سكوت وجود دارد، شايد بتوان گفت كه در مقابل بيهودهگويي، تنها صمت است و نه سكوت؛ چه آن كه صمت با سكوت تفاوت دارد.
ممكن است كسي تصور كند كه صمت همان سكوت است؛ همينقدر كه انسان حرف نزند، حتي اگر ارادي و اختياري و آگاهانه نيز نباشد، كفايت ميكند.
سكوت ممكن است فعل قلمداد نشود، اما صمت، فعل است. فعل عبارت است از آن ظهور وجودي كه از انسان سر ميزند و مبادي اراديّه در آن اتفاق ميافتد.
بنابراین صمت ممكن است معنايي اخص از سكوت را داشته باشد. هرچند در لغت بسا، هر دوي اين اصطلاحات در معناي واحد به كار رفته باشند، اما صمت لزوماً در اصطلاح به معناي سكوت نيست. تصور ما اين است كه اولاً صمت، فعل است و وقتي فعل است، فعالانه است، انفعال نيست؛ ثانياً، صمت منشأ حِكمي دارد و يك رفتار و فعل حكيمانه است كه از سر حكمت از انسان سر ميزند؛ اما سكوت به معناي عام آن معلوم نيست از سر حكمت باشد و ممكن است فردي از سر ناتواني سكوت كند و يا لكنت زبان دارد، و يا اين كه چيزي بلد نيست. چنين سكوتي را صمت نميگوييم. صمت، فعل فعالانه و از سر ارادهاي است كه از منشأ حكمت ناشي شده است. لذا ممكن است بين معناي لغوي صمت كه بسا معادل سكوت باشد، با معناي اصطلاحي آن تفاوت بگذاريم.پس اگر بنا باشد تعبيري مناسب در زبان فارسي در مقابل صمت ذكر كنيم، شايد واژهي «خاموشي» شايستهتر است تا واژهي سكوت.
اهمیّت و فضیلت خاموشی
خاموشی ، انسان را در مقابل بسیاری از گناهان بیمه می کند و او را به فکر و اندیشه که سرچشمه ی حیات معنوی اوست دعوت می کند، به همین دلیل افراد ساکت فکور ، پرمایه و اهل علم هستند، به عکس افراد پرحرف غالباً کم مایه اند و کمتر از خود عمل نشان می دهند.
صمت وسکوت یکی از صفات پسندیده اخلاقی است که در روایات اسلامی بسیار به آن سفارش شده است.
از حضرت رسول(ص) نقل شده است كه فرمودند: «إِذَا رَأَيْتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ يُلْقِي الْحِكْمَةَ» (3) اگر مؤمني را ديديد كه آرام و خاموش نشسته است، به او نزديك شويد، زيرا چنين كسي كه مهر بر لب زده است، اگر به سخن درآيد حكمت القاء خواهد كرد. سكوت او از سر دارايي و پري است و نه از سر نداري و تهيبودن. اگر او را به سخن بياوريد، او حكمت به شما خواهد آموخت.
هم چنين از اميرالمؤمنين علي(ع) است كه فرمودند: «الصَّمْتُ حُكْمٌ وَ السُّكُوتُ سَلَامَةٌ» (4) ظاهراً حضرت در اين تعبير بين صمت و سكوت تفاوت قائل شدهاند. صمت، حكمت است، يعني فعال است؛ كسي كه ملتزم به فضيلت صمت است از حكمت مملو است و چنين خاموشي و آرامشي نشانهي حكمت اوست. اما سكوت موجب سلامت است. انسان وقتي سخن نگويد حداقل اين است كه اسرار او فاش نميشود.
در بيان ديگري از پيامبر اعظم(ص) است كه فرمودند: «يَا أَبَا ذَرٍّ أَرْبَعٌ لَا يُصِيبُهُنَّ إِلَّا مُؤْمِنٌ الصَّمْتُ وَ هُوَ أَوَّلُ الْعِبَادَةِ» (5) در اين بيان حضرت فرمودهاند كه صمت سرآغاز عبادت است.
صمت وبرکات آن
حال ببينيم صمت و اجتناب از تكلم بى فايده، چه آثار و بركاتى دارد؟
در باب صمت، و در خصوص آثار و بركات آن، روايات و بيانات زيادى از حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين وارد شده كه بعضى از آنها را ذكر مى كنيم.
1ـ صمت، موجب نجات سالك از مهالك و خطرات است .
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «من صمت نجا» (6) يعنى «هر كس صمت اختيار كند، نجات مى يابد».
2ـ صمت در حد خود راه نفوذ شيطان به قلب را مى بندد، و غلبه سالك بر شيطان، و كنار زدن خواطر شيطانى را آسان تر مى سازد. و اين براى سالك يك موفقيت بزرگ است.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «اخزن لسانك الامن خير، فانك بذلك تغلب الشيطان»(7) يعنى «زبانت را نگهدار، مگر از كلام خير، زيرا تو با اين عمل بر شيطان غلبه مى كنى.»
3ـ سالك صادق، و كسى كه قدم در طريق طلب گذاشته و به ذكر و فكر روى آورده است، در حال صمت، در سير عبودى مى باشد و خود صمت، عبادت است. او در اين حال، تحت تربيت حضرت ربوبيت قرار مى گيرد، و اين، سرّى دارد كه از اهل آن پوشيده نيست.
4ـ صمت، وسيله جذب رحمت حق مى شود، و موجب اين است كه خداى متعال نقايص و معايب وجودى سالك را مستور بفرمايد، تا آنها مانع سلوك سالك نگردد و سد راه او نباشد. و اين نيز موفقيت بزرگى است براى سالك در سفر پر فراز و نشيب و پر مخاطره اى كه وى در پيش گرفته است.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «من كف لسانه سترالله عورته؛ (8) هر كس زبان خود نگه دارد، خداى متعال عيوب او را مى پوشاند.»
5ـ سالك در حال صمت، بلحاظ اين كه سخن نمى گويد و تحت تلقين مبادى نفسانى و شيطانى، و به تعبيرى، تحت تلقين نفس و شيطان نيست و خود را از تحت تلقين اين دو كنار كشيده است، و از طرفى هم طالب حق است و با ذكر و فكر بسوى او اقبال مى كند، طبعاً تحت تلقين ملكى ربوبى قرار مى گيرد، وابواب حكمت بر دل وى باز مى شود، و آن چه بايد به او تلقين گردد، تلقين شده و دقايق طريق و اسرار وجود را دريافت مى كند؛ و در نتيجه، سلوك او سريع تر وكامل تر، و مصون از لغزش ها مى گردد. و اين، عنايتى است بسيار پر ارزش براى سالك دردمند.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «اذا رأيتم المؤمن صموتا و قورا فادنوا منه فانه يلقن الحكمة؛ (9)وقتى مؤمنى را در صمت و داراى وقار خاصى ديديد، پس به او نزديك شويد، زيرا كه به او حكمت تلقين مى شود.»
حسن خلق
حسن خلق دو معنا دارد: معنای عام ومعنای خاص.
حسن خلق به معنای عام عبارت است از: مجموعه خصلت های پسندیده ای که لازم است انسان روح خود را به آنها بیاراید.
حسن خلق به معنای خاص عبارت است از: نرم خویی، پاکیزه گفتاری،گشاده رویی و منش زیبا و با دیگران پاکیزه برخورد کردن.(10)
از امام صادق(علیه السلام) درمورد حد حسن خلق سوال شد فرمودند:« مَا حَدُّ حُسْنِ الْخُلُقِ قَالَ تُلِينُ جَانِبَكَ وَ تُطِيبُ كَلَامَكَ وَ تَلْقَى أَخَاكَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ؛ (11) حسن خلق آن است که برخوردت را نرم کنی و سخنت را پاکیزه سازی و برادرت را با خوشرویی دیدار نمایی.»
در کتاب های اخلاق و روایات اسلامی هر جا سخن از حسن خلق است، اغلب مراد، همین معنای دوم است و این روایت نیز ناظر به معنای دوم می باشد.
حسن خلق یا خوش اخلاقی یکی از اصول مهم اخلاقی است.
قرآن کریم شخصیت پیامبراکرم ( صلی الله علیه و آله) را به دلیل اخلاق نیکویش میستاید و میفرماید:«انک لعلی خلق عظیم؛(12) تو، ای پیامبر، اخلاقی بس نیکو داری.»
حسن خلق مؤمن نشانگر عمق ایمان اوست.
منابع:
1- معین ، ص 1901، 1385.
2- دهخدا، ص 13696، 1377.
3- مستدرك الوسائل، ج 9، ص 18.
4- تحف العقول، ص 223.
5- بحارالانوار، ج 74، ص 90.
6- جامع السعادات، ج 2، ص 239.
7- جامع السعادات، ج 2، ص 339.
8- همان.
9- همان.
10- همان، ج۱، ص۳۰۶.
11- من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 412.
12- سوره قلم/ 4.