شنیدم عربها در جاهلیت سیزده جور آتش داشتن؟ برای چه؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شنیدم عربها در جاهلیت سیزده جور آتش داشتن؟ برای چه؟

گفته می شه اعراب در جاهلیت سیزده نوع آتش روشن می کردند. لطفا با ذکر نام دلیلش را توضیح بدهید.

ببخشید که دیر شده پاسخ شما
دوستان معمولا تبلیغ تشریف دارن و من دست تنهام البته استاد رضای عزیز همشه ما را با حضورشون مفتخر کردن و جای تشکر داره. انشاءالله فردا پاسخشو براتون قرار میدم.

[=&quot] [/][=&quot]لغت‌شناسان روي هم رفته به 14 گونه آتش در عصر[/] [=&quot]جاهلي اشاره كرده‌اند [/]

[=&quot] [/][=&quot]آنچه نويري آورده (نهايه، 1/109 به بعد) از همه منظم‌تر[/] [=&quot]و جامع‌تر است، [/]
[=&quot] 1-[/] [=&quot]نارالمُزْدَلَفه[/][=&quot]. آتشي بود كه قُصَيّ بن كِلاب در[/] [=&quot]مزدلفه افروخت تا حج‌گزاران كه از عرفه به راه مي‌افتند، آن را ببينند [/].

[=&quot] [/][=&quot]2- [/][=&quot]نارالإستسقاء، يا نارالإستمطار[/][=&quot] ،چون كار بر عربان سخت مي‌گرديد و باران نمي‌باريد، گاواني گرد مي‌آوردند و[/] [=&quot]گونه‌اي شاخة درخت به دمها و پايهاي آنها مي‌بستند و به كوهستاني خشك رها مي‌كردند[/]. [=&quot]آنگاه بر آن چوبها آتش مي‌نهادند و خود در طلب باران به نيايش مي‌نشستند 3- [/] [=&quot]نارالزائر يا نارالطَّرد[/]. [=&quot]اگر كسي را دوست نمي‌داشتند يا از او بيمناك بودند، در پس او آتشي مي‌افروختند و[/] [=&quot]دعا مي‌كردند كه هرگز بازنگردد [/]

[=&quot] [/]4 [=&quot] - [/][=&quot]نارالتَّحالُف، يا نارُالحِلْف، يا نارالمُهَوِّل[/]. [=&quot]هرگاه پيماني مي‌بستند، آتشي افروخته گرد آن مي‌نشستند و در آن گوگرد و نمك[/] [=&quot]مي‌افكندند و منافع آتش را بر مي‌شمردند. آنگاه پيمان شكن را نفرين مي‌كردند و[/] [=&quot]مي‌خواستند كه وي از فوايد آتش محروم ماند [/]

[=&quot] [/]5 [=&quot] - [/][=&quot]نارالغَدْر[/][=&quot]، هرگاه كسي با همسايه نيرنگ مي‌كرد، در ايام حج بر فراز[/] [=&quot]يكي از دو كوه أَخْشَب در مِني آتشي افروخته بانگ مي‌زدند: اين نيرنگ فلان است[/]

[=&quot] [/]7 [=&quot] - [/][=&quot]نارُالحَرْب يا نارٌالأُهْبَه[/] [=&quot] و يا [/][=&quot]نارالإنذا[/][=&quot]ر برای اعلان جنگ و فراخواندن قبايل هم پيمان بوده است [/]

[=&quot] [/]8 [=&quot]- نارُالصَّيْد[/][=&quot]. براي خيره[/] [=&quot]كردن چشم حيوان و صيد آن به كار مي‌رفت [/]

[=&quot] 9[/] [=&quot] [/][=&quot]- نارالأسد[/][=&quot]. آتشي بود كه براي[/] [=&quot]ترساندن شير به پا مي‌كرده‌اند [/]
10.
[=&quot] - [/][=&quot]نارالسَّليم[/][=&quot]. آن را براي مجروحان يا كساني كه خزندة سمي يا سگهاي هار[/] [=&quot]آنان را گزيده باشند مي‌افروختند، تا به خواب نروند كه به مرگشان منجر گردد [/]

[=&quot] [/][=&quot] [/]11 [=&quot] -[/][=&quot]نارالفِداء، [/][=&quot]نان اسير را شب هنگام و در روشنايي آتش عرضه مي‌كردند تا هم بتوانند دربارة‌ فدية[/] [=&quot]آنان تصميم بگيرند و هم اينكه آن زنان رسوا نشوند. [/]

[=&quot] [/]12 [=&quot]- [/][=&quot]نارُالوَسْم[/][=&quot]. در واقع به معني آتش نيست، بلكه مقصود از آن داغي است كه بر اشتر يا[/] [=&quot]احياناً حيوان ديگر مي‌نهادند. همة كتابهاي لغت، «نار» را به معني «وسم» يا داغ نيز[/] [=&quot]دانسته‌اند [/]

[=&quot]13 [/][=&quot]- [/][=&quot]نارُالقِري، يا نارُالضّيافه، يا نارُالأضياف[/][=&quot]. آتش[/][=&quot] [/][=&quot]ميهماني بوده است و چون نشان يكي از عمده‌ترين خصايل شريفان، يعني سخاوت بوده، از[/][=&quot] [/][=&quot]همة آتشهاي ديگر مشهورتر گشته است و پيداست كه شاعران آن را پيوسته وسيلة مدح[/][=&quot] [/][=&quot]مي‌ساخته‌اند [/][=&quot][/]
[=&quot] 14[/][=&quot]- [/][=&quot]نارُالحَرَّتَيْن[/][=&quot] (حره نام دو مكان است: حرهُ[/][=&quot] [/][=&quot]ليلي و حرهُ النّار). از مشهورترين آتشهاست. در بلاد عبس، ميان مكه و مدينه، آتشي[/][=&quot] [/][=&quot]از زمين بيرون مي‌جست كه برخي از عربان، مانند مجوسان به پرستش آن مي‌پرداختند[/][=&quot]. [/][=&quot]خالد بن سنان عبسي ( از پیامبران دوره فترت) به فرمان خداوند آن را خاموش كرد برخي بر اين فهرست،[/][=&quot] [/][=&quot]آتشهاي ديگري چون نارالسَّعالي، نارُالاِحتيال، نارالحَباحِب، نارالخُلَعاء و[/][=&quot] [/][=&quot]الهُرّاب، نارالمجوس و جز اينها را نيز افزوده‌اند كه بيشتر از باب «مجاز[/][=&quot]» [/][=&quot]است[/][=&quot].[/]
[=&quot] [/]
[=&quot] [/][=&quot]مآخذ: آذرنوش، آذرتاش، راههاي نفوذ فارسي در فرهنگ و زبان تازي،[/][=&quot] [/][=&quot]دانشگاه تهران، 1354ش، ص 145؛ ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان‌العرب؛ بغدادي،[/][=&quot] [/][=&quot]عبدالقادر، خزانه الادب، بيروت، دارصادر؛ ثعالبي، ابومنصور، ثمار القلوب، قاهره؛[/][=&quot] [/][=&quot]جاحظ، عمروبن بحر، الحيوان، به كوشش عبدالسلام هارون، قاهره، مصطفي البابي الحلبي،[/][=&quot] 1385[/][=&quot]ـ1386ق؛ علي، جواد، المفصل في تاريخ العرب قبل الاسلام، بيروت، دارالعلم[/][=&quot] [/][=&quot]للملايين، 1970م؛ قلقشندي، احمد بن علي، صبح الاعشي، قاهره، وزاره الثقافه و[/][=&quot] [/][=&quot]الارشاد القومي، 1383ق؛ نويري، احمد بن عبدالوهاب، نهايه الارب، قاهره، وزاره[/][=&quot] [/][=&quot]الثقافه و الارشاد القومي[/][=&quot].[/]
[=&quot] [/][=&quot]آذرتاش آذرنوش[/][=&quot] [/]
موضوع قفل شده است