جمع بندی عدالت در رساندن رزق
تبهای اولیه
سلام شاید سوالم خیلی ساده لوحانه باشه اما واقعا جوابی براش ندارم
میگن خدا روزی رسونه
بچه بیارید خدا روزیشو میرسونه....پس چرا خیلیا با وجود چند تا بچه الان تو فقر دست و پا میزنن؟
چرا افریقا و کشورهای زیادی اینطور هستند؟ با این وضع اقتصادی خیلی ها رو دیدم از بچه اوردن منصرف شدن...اونا رو چجوری باید توجیه کرد که بچه بیارین خداوند روزیشو میرسونه؟
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
ش | |
[/TD] | |
[TD="align: center"] | |
[/TD] | |
کارشناس بحث: استاد مسلم | |
[TD][/TD] | |
پرسش:
گفته میشود بچه بیاورید که خدا روزی اش را میرساند، پس چرا خیلی ها با وجود چند تا بچه الان تو فقر دست و پا میزنند؟ چرا افریقا و کشورهای زیادی اینطور هستند؟ با این وضع اقتصادی خیلی ها رو دیدم از بچه آوردن منصرف شدند، آنها را چطور باید توجیه کرد که بچه بیاورید، خداوند روزی او را میرساند؟
پاسخ:
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته مهم توجه بفرمایید
نکته اول:
رزق و روزی امری یک طرفه نیست، بلکه دو طرفه است، اگر یک طرفه می بود و فقط خداوند بدون دخالت بشر آن را بر عهده گرفته بود بله این توقع درست بود که چرا خداوند به وظیفه اش عمل نکرده است، اما وقتی قرار است از یک طرف فاعلیّت باشد و از طرف دیگر قابلیت، یعنی یک افاضه فیض کند و دیگری آن را کسب کند دیگر نمی شود یک طرف را مقصر دانست.
اینکه خداوند فرموده است رزق تمام مخلوقات و موجودات به دست من است به معنای انکار اسباب و علل نیست، بلکه اتفاقا خداوند فقط از طریق اسباب و علل اراده اش را محقق می سازد:
«أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ سَبَبا»؛ خداوند ابا دارد از اینکه امور را جز از طریق اسبابش جاری سازد، پس برای هر چیزی سببی قرار داد.
بنابراین موجودات از هر طریقی که رزق به دست آورند از جانب خداوند محسوب میشود، نه اینکه اسباب و علل نفی شوند.
نکته دوم:
رزق و روزی علل متعددی دارد، منحصر در ازدواج و فرزند آوری نیست، از امور ظاهری چون تلاش و برنامه ریزی و تدبیر زندگی هست:
امام صادق(سلام الله علیه): «لَا تَكْسَلْ عَنْ مَعِيشَتِكَ فَتَكُونَ كَلًّا عَلَى غَيْرِك»؛ از کار و تلاش کوتاهی مکن که سربار دیگران شوی.(1)
امیرالمومنین(سلام الله علیه): «تَرْكُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعِیشَةِ یورِثُ الْفَقْرَ»؛ اندازه گیری نكردن مخارج، فقر به بار می آورد.(2)
تا امور باطنی چون تقوا و صله رحم و خوش اخلاقی و پرهیز از حرام خواری و همچنین ازدواج و فرزند آوری که مورد بحث ماست:
«اِلْتَمِسُوا الرِّزْقَ بِالنِّكَاحِ»؛ رزق را در ازدواج جستجو كنید.(3)
«الرِّزْقُ مَعَ النِّسَاءِ وَ الْعِيَال»؛ رزق با زنان واهل و عیال است.(4)
اما باید دقت کرد که هیچ کدام از این اسباب، علت تامّه نیستند، بلکه فقط یکی از علل تأثیرگذار هستند، مثل ماشین که برای روشن شدن نیاز به باتری و انژکتور و بنزین و سیلندر و پیستون و مانند آن دارد؛ حالا اگر من به شما بگویم این بنزین است که ماشین را به حرکت وامیدارد به معنای نفی سایر عوامل نیست، بنابراین اگر بنزین بود و ماشین روشن نشد عیب از بنزین نیست، معلوم میشود موانع دیگری در کار است.
اگر خداوند می فرماید ازدواج و فرزند آوری در رزق و روزی نقش دارد، حتما نقش دارد، اما نقش سایر علل و عوامل و همینطور موانع را هم نباید نادیده گرفت؛ هر کدام از اینها تاثیر خود را خواهند داشت.
نکته سوم:
اینکه اگر با ازدواج و فرزند آوری وضع انسان خوب نشد چه مانعی در کار است را با توجه به کثرت موانع احتمالی فقط خداوند می داند و بس، و در وهله دوم خودِ شخص، چرا که علل و عوامل مختلفی در رزق یا عدم رزق نقش دارند.
گاهی ممکن است ظلم ظالمین باشد، مثل استثمار و استعمار کشورهای فقیر آفریقایی توسط استعمارگران غربی؛ اینکه می گویند اکثریت ثروت جهان دست یک اقلیت است نمونه ای از همین سنخ به شمار می رود.
گاهی ممکن است عدم تلاش خود مردم باشد، اینکه ما به خاطر مدرک یا هر چیزی توقع کار پشت میز نشینی داشته باشیم، و همچنین گاهی تلاش هست اما بی برنامه! مثل اینکه کسی بدون نیازشناسی، و بدون تحقیق در خصوص مکان و مشتری و سایر عوامل برود مغازه بزند و بعد از نبود مشتری گلایه کند! یا وارد کاری بشود که اشباع شده در اینجا نباید به خداوند خرده بگیرد.
گاهی سیاست های کلی حکومتی و مدیریتی کلان مانع و مشکل ساز است، مثل عدم حمایت جدی از تولید داخل و عدم عزم جدی بر ممانعت از واردات قاچاق و مانند آن؛ عدم برنامه ریزی صحیح در جذب دانشجو متناسب با نیاز و عوامل بسیار دیگر.
بالاخره اینها باید تاثیرگذار باشند وگرنه نقش انسان ها منتفی میشود! اگر نتیجه روی کارآمدن مدیرترین شخص با ناکارآمدترین شخص فرقی نکند که این نه منطقی است، و نه عادلانه!
گاهی هم ممکن است به خاطر بی ظرفیتی خود انسان باشد، یعنی خداوند انسان هایی را که آنها را دوست دارد و می داند که ظرفیت ثروت را ندارند و طغیان می کنند آنها را محروم نگه می دارد و این البته از محبت اوست، همانطور که می فرماید:
«وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبيرٌ بَصيرٌ»؛ و اگر خدا روزى را بر بندگانش وسعت دهد، در زمين سركشى و ستم كنند، ولى آنچه را بخواهد به اندازه نازل مىكند يقيناً او به بندگانش آگاه و بيناست.(5)
بنابراین فاعلیّت خداوند در إعطاء روزی تامّ است، قابلیّت ما مشکل دارد، به قول شاعر:
ای عنکبوت شِکوه زکم رزقی ات نکن روزی رسان قوی است ولی تار نازک است!
نکته چهارم:
با این اوصاف روشن میشود که خداوند چک سفید امضاء برای رزق به کسی نداده است، و اصلا به مصلحت خود بشر نیست که خداوند یک طرفه رزق بشر را بر عهده بگیرد، این مسئله مفاسد متعددی دارد، چون:
الف) سستی و تنبلی بشر
اگر خداوند بدون دخالت تلاش و برنامه ریزی انسان رزق او را بر عهده میگرفت، طبیعتا این موجب میشد دیگر انگیزه ای برای کار و تلاش نباشد، همه دست از کار بکشند و بشر عملا از رشد و پیشرفت باز می ماند! هرگز امروز خبری از این رشد و پیشرفت عظیم در عرصه های مختلف علمی نبود!
ب) بی عدالتی
علاوه بر اینکه رزق و روزی رساندن به همه انسان ها بدون دخالت علل و عوامل رفتاری، موجب بی عدالتی میشد! اگر قرار است چه کسانی که تلاش می کنند و چه کسانی که تلاش نمی کنند، چه کسانی که با برنامه کار می کنند و چه کسانی که بی برنامه پیش می روند همه به یک نتیجه منجر شده و همه به رزق و روزی برسند خب این بی عدالتی می بود!
باید دقت کرد همانطور که تحقق نتیجه نامساوی در جایی که مقدمات مساوی هستند ظلم است، تحقق نتیجه مساوی هم در جایی که مقدمات نامساوی هستند ظلم است! همانطور که اگر دو پدر و مادر به یک اندازه تلاش و برنامه ریزی کنند باید به نتیجه مساوی برسند وگرنه ظلم است، طبیعتا دو پدر و مادری که به یک اندازه تلاش و برنامه ریزی نکرده اند هم نباید به نتیجه مساوی برسند وگرنه ظلم خواهد بود.
ج) امتحان الهی
خداوند انسان را برای رشد آفریده است، و رشد در سایه اختیار محقق میشود، پس بشر باید این اجازه را داشته باشد که در مسیر ظلم یا عدالت قدم بردارد.
طبیعتا در چنین فضایی ممکن است اشخاص یا کشورهایی با استعمار دیگران، و دزدی سرمایه های دیگران خود را ثروتمند و دیگران را فقیر کنند، این لازمه عالم ماده و آزمایش های الهی است. اما همانطورکه سارقان این اختیار را دارند که با ظلم و ستم، بی عدالتی را در جهان گسترش دهند، انسان های پاک هم این اختیار را دارند که با گفتار و رفتار و رهبری خود، عدالت را در جامعه گسترش دهند.
د) هرج و مرج در قوانین اقتصادی
روشن است که خداوند هرگز برای رزق انسان ها کیسه پول یا مانند آن پایین نمی اندازد، بلکه رزق آنها را در چارچوب قوانین می رساند، و این یعنی همه چیز قاعده مند است؛ اما اگر قرار بود فارغ از این قوانین، به همه رزق یکسان برسد یعنی این قوانین جهان هیچ نقشی نداشته و بیهوده بودند! امروزه می بینید که تمام کسانی که ثروتمند هستند و تمام کسانی که فقیر هستند علل و عوامل آن به راحتی قابل پیگیری علمی است؛ این یعنی همه چیز ضابطه مند بوده و قبل پیگیری و پیشگیری است، و علوم اقتصادی هم در گرو همین ضابطه مندی است وگرنه به هرج و مرج منتهی میشد.
بنابراین در یک کلام همه عوامل را باید با هم دید، ازدواج و فرزند آوری یک سبب از اسباب رزق هستند که ممکن است به خاطر وجود موانع دیگری نتیجه ندهند، اما این بدین معنا نیست که ازدواج و فرزندآوری نقشی در رزق نداشته اند، بلکه به این معناست که مانعی در این بین اثر آنها را خنثی کرده است، حال شخص باید تشخیص دهد آن مانع چیست و با توکل بر خدا آن را از پیش روی خود بردارد. این هم موجب آبادانی دنیای بشر خواهد شد، و هم موجب سعادت او در آخرت.
پی نوشت ها:
1. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج5، ص86.
2. صدوق، محمد بن علی، الخصال، جامعه مدرسين، قم، چاپ اول، 1362ش، ج2، ص505.
3. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، نشر شریف رض، قم، چاپ چهارم، 1412ق، ص196.
4. الکافی، ج5، ص330.
5. شوری:27/42.