علوم غریبه و خفیه
تبهای اولیه
با سلام به اساتید محترم
لطفا در خصوص علوم غریبه و خفیه و مورد تایید بودن این علوم توسط ائمه توضیح بفرمایید؟
مطالب زیر رو از ترجمه تفسیر المیزان براتون انتخاب کردم:
جاي هيچ ترديد نيست كه بر خلاف عادت جاريه ، افعالي خارق العاده وجود دارد ، حال يا خود ما آنرا بچشم ديدهايم ، و يا آنكه بطور متواتر از ديگران شنيده و يقين پيدا كردهايم ، و بسيار كم هستند كسانيكه از افعال خارق العاده چيزي يا كم و يا زياد نديده و نشنيده باشند ، و بسياري از اين كارها از كساني سر ميزند كه با اعتياد و تمرين ، نيروي انجام آنرا يافتهاند ، مثلا ميتوانند زهر كشنده را بخورند و يا بار سنگين و خارج از طاقت يك انسان عادي را بردارند ، و يا روي طنابيكه خود در دو طرف بلندي بستهاند راه ميروند ، و يا امثال اينگونه خوارق عادت .
و بسياري ديگر از آنها اعمالي است كه بر اسباب طبيعي و پنهان از حس و درك مردم متكي است ، و خلاصه صاحب عمل باسبابي دست ميزند كه ديگران آن اسباب را نشناختهاند ، مانند كسيكه داخل آتش ميشود و نميسوزد ، بخاطر اينكه داروي طلق بخود ماليده ، و يا نامهاي مينويسد كه غير خودش كسي خطوط آنرا نميبيند ، چون با چيزي ( از قبيل آب پياز ، مترجم ) نوشته ، كه جز در هنگام برخورد آن باتش خطوطش ظاهر نميشود .
بسياري ديگر از اينگونه كارها بوسيله سرعت حركت انجام ميپذيرد ، سرعتي كه بيننده آنرا تشخيص ندهد ، و چنين بپندارد كه عمل نامبرده بدون هيچ سبب طبيعي اينطور خارق العاده انجام يافته ، مانند كارهائي كه شعبدهبازان انجام ميدهند .
همه اينها افعالي هستند كه مستند باسباب عادي ميباشند ، چيزيكه هست ما سببيت آن اسباب را نشناختهايم ، و بدين جهت پوشيده از حس ما است ، و يا براي ما غير مقدور است .
در اين ميان افعال خارق العاده ديگري است ، كه مستند به هيچ سبب از اسباب طبيعي و عادي نيست ، مانند خبر دادن از غيب .
و مخصوصا آنچه مربوط به آينده است ، و نيز مانند ايجاد محبت و دشمني و گشودن گرهها ، و گره زدن گشودهها ، و بخواب كردن ، و يا بيمار كردن ، و يا خواببندي و احضار و حركت دادن اشياء با اراده و از اين قبيل كارهائيكه مرتاضها انجام ميدهند ، و بهيچ وجه قابل انكار هم نيست ، يا خودمان بعضي از آنها را ديدهايم ، و يا برايمان آنقدر نقل كردهاند كه ديگر قابل انكار نيست .
و اينك در همين عصر حاضر از اين مرتاضان هندي و ايراني و غربي جماعتي هستند ، كه انواعي از اينگونه كارهاي خارق العاده را ميكنند .
و اينگونه كارها هر چند سبب مادي و طبيعي ندارند ، و لكن اگر بطور كامل در طريقه انجام رياضتهائيكه قدرت بر اين خوارق را بادمي ميدهد ، دقت و تامل كنيم ، و نيز تجارب علني و اراده اينگونه افراد را در نظر بگيريم ، برايمان معلوم ميشود : كه اينگونه كارها با همه اختلافيكه در نوع آنها است ، مستند بقوت اراده ، و شدت ايمان به تاثير اراده است ، چون اراده تابع علم و ايمان قبلي است ، هر چه ايمان آدمي به تاثير اراده بيشتر شد ! اراده هم مؤثرتر ميشود ، گاهي اين ايمان و علم بدون هيچ قيد و شرطي پيدا ميشود ، و گاهي در صورت وجود شرائطي مخصوص دست ميدهد ، مثل ايمان باينكه اگر فلان خط مخصوص را با مدادي مخصوص و در مكاني مخصوص بنويسيم ، باعث فلان نوع محبت و دشمني ميشود ، و يا اگر آينهاي را در برابر طفلي مخصوص قرار دهيم ، روح فلاني احضار ميگردد ، و يا اگر فلان افسون مخصوص را بخوانيم ، آن روح حاضر ميشود ، و از اين قبيل قيد و شرطها كه در حقيقت شرط پيدا شدن اراده فاعل است ، پس وقتي علم بحد تمام و كمال رسيد ، و قطعي گرديد ، بحواس ظاهر انسان حس درك و مشاهده آن امر قطعي را ميدهد ، تو گوئي چشم آنرا ميبيند ، و گوش آنرا ميشنود .
و خود شما خواننده عزيز ميتواني صحت اين گفتار را بيازمائي ، باينكه به نفس خود تلقين كني : كه فلان چيز و يا فلان شخص الان نزد من حاضر است و داري او را مشاهده ميكني ، وقتي اين تلقين زياد شد ، رفته رفته بدون شك ميپنداري كه او نزدت حاضر است ، بطوريكه اصلا باور نميكني كه حاضر نباشد ، و از اين بالاتر ، اصلا متوجه غير او نميشوي آنوقت است كه او را بهمان طور كه ميخواستي روبروي خودت ميبيني و از همين باب تلقين است كه در تواريخ ميخوانيم : بعضي از اطباء امراض كشندهاي را معالجه كردهاند ، يعني بمريض قبولاندهاند كه تو هيچ مرضي نداري ، و او هم باورش شده ، و بهبود يافته است .
خوب ، وقتي مطلب از اين قرار باشد ، و قوت اراده اينقدر اثر داشته باشد .
بنا براين اگر اراده انسان قوي شد ، ممكن است كه در غير انسان هم اثر بگذارد ، باين معنا كه اراده صاحب اراده در ديگران كه هيچ ارادهاي ندارند اثر بگذارد ، در اينجا نيز دو جور ممكن است ، يكي بدون هيچ قيد و شرط و يكي در صورت وجود پارهاي شرائط .
پس ، از آنچه تا اينجا گفته شد ، چند مطلب روشن گرديد اول اينكه ملاك در اين گونه تاثيرها بودن علم جازم و قطعي براي آنكسي است كه خارق عادت انجام ميدهد ، و اما اينكه اين علم با خارج هم مطابق باشد ، لزومي ندارد ، ( به شهادت اينكه گفتيم اگر خود شما مطلبي را در نفس خود تلقين كني، بهمان جور كه تلقين كردهاي آنرا ميبيني ، و در آخر از ترس مردهاي كه تصور كردهاي از گور درآمده ، و تو را تعقيب ميكند ، پا بفرار ميگذاري ) و نيز بشهادت اينكه دارندگان قدرت تسخير كواكب ، چون معتقد شدند كه ارواحي وابسته ستارگان است ، و اگر ستارهاي تسخير شود ، آن روح هم كه وابسته به آنست مسخر ميگردد ، لذا با همين اعتقاد باطل كارهائي خارق العاده انجام ميدهند ، با اينكه در خارج چنين روحي وجود ندارد .
و اي بسا كه آن ملائكه و شياطين هم كه دعانويسان و افسونگران نامهائي براي آنها استخراج ميكنند ، و بطريقي مخصوص آن نامها را ميخوانند و نتيجه هم ميگيرند ، از همين قبيل باشد .
..... روح وقتي احضار ميشود چنان نيست كه واقعا در خارج ماده تحقق يافته باشد ، بلكه روح شخص مورد نظر در مشاعر احضار كننده حاضر شده و او آنرا از راه تلقين پيش روي خود احساس ميكند و سخناني از او ميشنود ، نه اينكه واقعا و در خارج مانند ساير موجودات مادي و طبيعي حاضر شود .
ادامه دارد....
با سلام
دانش بشری بر اساس یک بخشبندی عام و کلی به دو شعبۀ علوم غریبه(=علوم خفیه) و علوم طبیعی(=علوم متعارف) تقسیم میشدهاست.
علوم طبیعی، علومیاند که با ساز و کارهایی متعارف،از مقدمات معلوم به نتایج مطلوب میرسند،مانند فیزیک، ریاضی، جامعهشناسی، زبانشناسی و دیگر علوم متعارف. این علوم را همچنین بدین دلیل علوم طبیعی و متعارف مینامیدند که بشر در زندگانی جاری و طبیعی خود با این علوم سر و کار دارد.
اما برخی علوم نیز بودند که با بهرهگیری از سازوکارها و قواعد و فرمولهای رازآمیز و نامتعارف که اسرارشان نزد صاحبان این علوم مخفی بود، از مقدمات معلوم به نتایج مطلوب میرسیدند.
این دسته از علوم را علوم غریبه یا خفیه مینامیدند.
سبب غریب و خفی بودن این علوم، مقدمات و مواد اطلاعاتی آنها نبوده، بلکه فرمولها و ساز و کار استخراج نتایج بوده که نامتعارف و غریب و خفیه بودند.
مانند علم رمل که مقدمات اطلاعاتیش، پدیدهای است که کاملاً عادی و قابل دسترس برای همگان و آن، گرداندن تعدادی ریگ در دست و ریختن آنها به وضعی اتفاقی است.
اما فرمولهای استخراج نتیجه از این مقدمات اطلاعاتی، رازآمیز و غریباند؛ یا علم جَفر و علمالاعداد که مقدماتشان، پدیدههایی شناخته شده از قبیل حروف و اعداد است، اما روشهای استخراج نتایج، این علوم را در زمرۀ علوم غریبه قرار میدادهاست.
در يك تقسيم بندى علوم را به دو بخش تقسيم نموده اند علوم خفى (علوم غريبه) و علوم حبى (علوم مانند علوم نظرى و تجربى).
خفى به معنى پنهان و جلى به معنى آشكار است.
بنابراين علوم غربيه جزو علومى است كه اربابان اين فن و يا علم آن را همواره از انظار نامحرمان و ناشناسان پنهان داشته و در تعليم و تعلم وى شرايطى را ملحوظ نظر قرار مى داده اند ، و اين علوم نيز خود داراى شاخه هاى گوناگونى است .
فلذا علوم غريبه برای استفاده شخصی و یا آواره كردن و سرگردان نمودن كسی به وجود نيآمده است ؛ با علوم غريبه مي توان به بر برخى اسرار و اخبار نهان دست يافت ؛ بله علومي مثل رمل ، جفر و ... جزوي از علوم غريبه هستند .
یا علی ع
بحث علمي
(دقت کنید نقل این مطالب به معنی تائید این علوم از نظر علامه طباطبایی نیست. و بحث فلسفی همان است که در بالا آمد)
علومي كه از عجائب و غرائب آثار بحث ميكند ، بسيار است ، بطوريكه نميتوان در تقسيم آنها ضابطهاي كلي دست داد ، لذا در اين بحث معروفترين آنها را كه در ميان متخصصين آنها شهرت دارد نام ميبريم .
1- يكي از آنها علم سيميا است ، كه موضوع بحثش هماهنگ ساختن و خلط كردن قواي ارادي با قواي مخصوص مادي است براي دست يابي و تحصيل قدرت در تصرفات عجيب و غريب در امور طبيعي كه يكي از اقسام آن تصرف در خيال مردم است ، كه آنرا سحرِ ديدگان مينامند ، و اين فن از تمامي فنون سحر مسلمتر و صادقتر است .
2- دوم علم ليميا است ، كه از كيفيت تاثيرهاي ارادي ، در صورت اتصالش با ارواح قوي و عالي بحث ميكند ، كه مثلا اگر اراده من متصل و مربوط شد با ارواحيكه موكل ستارگان است ، چه حوادثي ميتوانم پديد آورم ؟ و يا اگر اراده من متصل شد بارواحي كه موكل بر حوادثند ، و بتوانم آن ارواح را مسخر خود كنم و يا اگر ارادهام متصل شد با اجنه ، و توانستم آنان را مسخر خود كنم ، و از آنها كمك بگيرم چه كارهائي ميتوانم انجام دهم ؟ كه اين علم را علم تسخيرات نيز ميگويند .
3- سوم علم هيميا ، كه در تركيب قواي عالم بالا ، با عناصر عالم پائين ، بحث ميكند ، تا از اين راه به تاثيرهاي عجيبي دست يابد ، و آن را علم طلسمات نيز ميگويند ، چون كواكب و اوضاع آسماني با حوادث مادي زمين ارتباط دارند ، همانطوري كه عناصر و مركبات و كيفيات طبيعي آنها اينطورند ، پس اگر اشكال و يا بگو آن نقشه آسماني كه مناسب با حادثهاي از حوادث است ، با صورت و شكل مادي آن حادثه تركيب شود ، آن حادثه پديد ميآيد ، مثلا اگر بتوانيم در اين علم بان شكل آسماني كه مناسب با مردن فلان شخص ، يا زنده ماندنش و يا باقي ماندن فلان چيز مناسب است ، با شكل و صورت خود اين نامبردهها تركيب شود ، منظور ما حاصل ميشود يعني اولي ميميرد ، و دومي زنده ميماند ، و سومي بقاء مييابد ، و اين معناي طلسم است .
4- علم ريميا است و آن علمي است كه از استخدام قواي مادي بحث ميكند تا باثار عجيب آنها دست يابد ، بطوريكه در حس بيننده آثاري خارق العاده در آيد و اين را شعبده هم ميگويند .
و اين چهار فن با فن پنجمي كه نظير آنها است ، و از كيفيت تبديل صورت يك عنصر ، بصورت عنصري ديگر بحث ميكند يعني علم كيميا همه را علوم خفيه پنجگانه مينامند كه مرحوم شيخ بهائي در باره آنها فرموده : بهترين كتابيكه در اين فنون نوشته شده ، كتابي است كه من آنرا در هرات ديدم ، و نامش ( كله سر : همهاش سر ) بود ، كه حروف آن از حروف اول اين چند اسم تركيب شده ، يعني كاف كيمياو لام ليميا ، و هاء هيميا ، و سين سيميا و راء ريميا ، اين بود گفتار مرحوم بهائي .
و نيز از جمله كتابهاي معتبر در اين فنون خفيه كتاب ( خلاصه كتب بليناس و رسالههاي خسروشاهي ، و ذخيره اسكندريه و سر مكتوم تاليف رازي و تسخيرات سكاكي ) و اعمال الكواكب السبعة حكيم طمطم هندي است .
باز از جمله علومي كه ملحق بعلوم پنجگانه بالا است ، علم اعداد و اوفاق است كه از ارتباطهائي كه ميانه اعداد و حروف و ميانه مقاصد آدمي است ، بحث ميكند عدد و يا حروفي كه مناسب با مطلوبش ميباشد در جدولهائي بشكل مثلث و يا مربع ، و يا غيرآن ترتيب خاصي قرار ميدهد و در آخر آن نتيجهاي كه ميخواهد بدست ميآورد .
و نيز يكي ديگر علم خافيه است ، كه حروف آنچه را ميخواهد ، و يا آنچه از اسماء كه مناسب با خواستهاش ميباشد ميشكند ، و از شكسته آن حروف اسماء آن فرشتگان و آن شيطانهائيكه موكل بر مطلوب اويند ، در ميآورد ، و نيز دعائيكه از آن حروف درست ميشود ، و خواندن آن دعا براي رسيدن بمطلوبش مؤثر است ، استخراج ميكند ، كه يكي از كتابهاي معروف اين علم كه در نزد اهلش كتابي است معتبر كتب شيخ ابي العباس توني و سيد حسين اخلاطي و غير آندو است .
باز از علومي كه ملحق بان پنج علم است علم تنويم مغناطيسي و علم احضار روح است كه در عصر حاضر نيز متداول است و همانطور كه قبلا هم گفتيم از تاثير اراده و تصرف در خيال طرف بحث ميكند ، و در آن باره كتابها و رسالههاي بسياري نوشته شده و چون شهرتي بسزا دارد حاجت نيست باينكه ، بيش از اين در اينجا راجع بان بحث كنيم ، تنها منظور ما از اين حرفها كه زياد هم بطول انجاميد اين بود كه از ميان علوم نامبرده آنچه با سحر و يا كهانت منطبق ميشود روشن كنيم .
ادامه دارد......
اما حدس و گمان خودمون!
حساب ریمیا و شعبده بازی که معلوم هست.
اما بین سایر علوم، اونی که با روش های کمی و علمی میشده مورد سنجش قرار بگیره فقط همون کیمیا بوده.
خوب اینهمه سال گذشته و پر سود ترین این علوم هم همون کیمیا بوده دیگه! اما هیچ مسی طلا نشد!
در واقع همون نظر که نقل کردیم که اینها در خیال هست و وابسته به اراده و ایمان شخص به این مسائل به نظرم بهترین توجیه هست.
بله اگر کسی خودش واقعا ایمان داشته باشه به این مسائل اینجور چیزها میتونه روش اثر بذاره و این میزان اثر به صورت تجربی هم واقعا قابل اندازه گیری هست.
مثلا در تاپیک های مربوط به اون عرفان دروغین کیهانی، دوستان هم تا حدودی اشاره کردن. هستند کسانی که مشکلاتی دارند که عمدتا هم مشکل جسمی نیست و روحی و شناختی هست و چون زیاد باور دارند به این مسائل انرژی درمانی و ... خوب یک بهبود هایی هم حاصل میکنند. این تعداد افرادی که بهبود حاصل میکنند انقدری هم هستند که بشه باهاش تبلیغات کرد و ... اما از نظر آماری اگه سنجیده بشه ارزشی نداره. یا اینکه اثرات موقت هست. یا بیماری زمینه ای رو حتی بدتر هم میکنه.
نتیجه نهایی از نظر من اینکه:
قسمت عمدۀ این مسائل همون شعبده ها و فریب هاست. قسمت کوچکی از این مسائل سو استفاده از باور عمیق مردم ای این مسائل هست. قسمت بسیار کوچکتری توانایی هایی هست که با تمرین و ریاضت حاصل شده و ناشی از قدرت اراده هست و دایره تاثیر محدودی داره مثلا محدود به خود فرد صاحب اراده.
منجم باشی عزیز از توضیحات مبسوط شما ممنون.ولیکن همانگونه که جنابعالی نیز مطلع هستید در خصوص علوم طبیعیه از منابع موثق اورده می شود که در کلاسهای درس امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) تدریس می شده است سوال اصلی اینجانب این است که آیا علوم غریبه یا خفیه نیز توسط ائمه(ع)تدریس می شده است یا خیر؟و علت ورود بزرگانی مانند بوعلی سینا و طوسی و رازی و بیرونی و بهائی و...در این علوم چه بوده است؟
منجم باشی عزیز از توضیحات مبسوط شما ممنون.ولیکن همانگونه که جنابعالی نیز مطلع هستید در خصوص علوم طبیعیه از منابع موثق اورده می شود که در کلاسهای درس امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) تدریس می شده است سوال اصلی اینجانب این است که آیا علوم غریبه یا خفیه نیز توسط ائمه(ع)تدریس می شده است یا خیر؟و علت ورود بزرگانی مانند بوعلی سینا و طوسی و رازی و بیرونی و بهائی و...در این علوم چه بوده است؟
در مورد ائمه دوستان بهتره نظر بدن چون من توانایی سنجش وثوق منابع در این زمینه رو ندارم. اما در مورد سایر دانشمندان که اسم بردید خوب این علوم جز علوم بشر بوده یه زمانی و به تدریج منسوخ شده، و هنوز کاملا منسوخ نشده. طبیعی هست که دانشمندان هر زمانی هم این مطالب رو در کتبشون وارد کنند و نقل کنند اما اینکه مشغول به اینچیزها باشن بحث دیگری هست.
البته مثلا همه میدونن که مثلا رازی یه زمانی کیمیاگری میکرده! اما متوجه میشه که آینده ای در این کار نیست و کنار میذاره.
جناب رضای عزیز لطفا در خصوص تایید و یا عدم تایید این علوم توسط ائمه نیز توضیح فرمایید؟
با سلام
در پاسخ به این سؤال باید به این نکته توجه شود که پیشرفت مادی چیزی نیست که انسان نتواند به آن برسد بلکه این پیشرفت به مرور زمان و به تدریج حاصل خواهد شد چون انسان احساس نیاز به آن می کند ولی آنچه که برای بشر تحصیل آن سخت و یا نشدنی است، پیشرفت معنوی و الهی است.
بشر اگر به حال خود رها شود دنبال پیشرفت معنوی نخواهد رفت. چون اولا بشر راه به دست آوردن پیشرفت معنوی را به درستی نمی فهمد و ثانیا خواسته های نفسانی بشر او را به سوی بهره مندی از لذایذ مادی این جهان می کشاند. مسؤولیت و رسالت اصلی پیامبر اسلام و امامان معصوم(ع) ایجاد تمدن معنوی و الهی است تا انسان زندگی را آنگونه که خداوند می خواهد هدایت کنند و امنیت اجتماعی و پیشرفت تکنولوژیکی را با استعدادها و توانمندی های بشری به دست آورند.
گفتنی است گستره علم امامان فراگیر است و تمام حقایق جهان را شامل می شود. اما نظام مندی جهان اقتضا می کند که پیشرفت ها براساس تجربه و آزمون پیش برود اگر چه اگر از امامان سؤال می شد با توجه به سطح درک مخاطبان به آنها پاسخ داده می شد.
حافظ، عبدالعزیز بن اخضر در کتاب «معالم العتره الطاهره» می گوید:
حضرت امام جعفر صادق(ع) می فرمود:«سلونی قبل ان تفقدونی فانه لا یحدثکم احد بعدی بمثل حدیثی؛ پیش از آن که مرا از دست بدهید، از من هر چه می خواهید بپرسید زیرا که پس از من کسی مانند چنین سخن نخواهد گفت»
(الامام الصادق(ع)، علم و عقیده، رمضان لاوند، ص 48).
این جمله را پیش از این علی(ع) گفته بودند واکنون امام صادق(ع) می گویند و این نشان می دهد که آن حضرت از علم فوق العاده ای برخوردار هستند.
امام صادق(ع) فرمود:کتاب های «جفر احمر»، «جفر ابیض» ، «مصحف فاطمه» و «جامعه» در نزد ما است و در کتاب «جامعه» همه آنچه که مردم به آن نیاز دارند آمده است
(همان، ص 49).
اینها نشانگر علم فوق العاده امام صادق(ع) است.
یکی از شاگردان امام صادق(ع) جابر بن حیان است.
این جابر عالم به علوم غریبه بود و همه را از امام صادق(ع) گرفته بود. جرجی زیدان درباره او می گوید:جابر بن حیان از شاگردان امام صادق(ع) و اروپاییان بیش از مسلمانان برای جابر ارزش و اهمیت قایل هستند و درباره او کتاب هایی نوشته اند.
اروپاییان معتقدند که جابر بنیانگذار علم شیمی جدید است و تا پایان جهان جابر افتخار شرقی ها است
(معجم رجال الحدیث، ج 4، ص 328، شماره مسلسل 2017، حرف جیم).
جابر بن حیان از مفاخر علمای شیعه و از مشاهیر فلاسفه و حکماء است.
او در علوم و فنون مختلفی کتاب نوشت و همه این علوم و فنون را از حضرت امام صادق(ع) اخذ کرده بود
(الفائق، جزء اول، ص 277، شماره مسلسل 566).
جابر بن حیان در سال 120 هجری قمری به دنیا آمد (همان). او کتاب های زیادی نوشته و از کتاب های او بیش از سیصد رساله تاکنون به چاپ رسیده است و هم اکنون بسیاری از کتاب های جابر در کتابخانه های برلین و پاریس موجود است
(حضرت صادق(ع)، فضل الله کمپانی، ص 262).
برخی از کتاب های جابر از این قرار است:
- اسرار الکیمیا (اسرار شیمی)
- الجامع در اسطرلاب (که به علم نجوم و هیئت مربوط است)
- طلسمات المفتاح
- کتاب السموم
- کتاب الخواص
- کتاب النور و... (همان، ص 267).
درباره جابر می توانید به این کتاب ها مراجعه کنید:
- زندگانی امام صادق(ع) عماد زاده
- حضرت صادق(ع)، فضل الله کمپانی
- مغز متفکر جهان شیعه
درباره خود امام صادق(ع) می توانید به این کتاب ها مراجعه کنید:
- بحارالانوار، ج 47
- موسوعه الامام الصادق(ع)، سید محمد کاظم قزوینی
- الفائق، عبدالحسین شبستری
- الامام الصادق(ع) علم و عقیده، رمضان لاوند
- حضرت صادق(ع)، فضل الله کمپانی
- زندگانی امام صادق(ع)، عماد زاده
- الامام الصادق والمذاهب الاربعه، اسد حیدر
در پایان خاطر نشان می سازیم که همه آنچه از امام صادق(ع) به ما رسیده در مآخذ روایی، تفسیری و تاریخی آمده است و در میان این آثار، برخی نوشته خود حضرت امام صادق(ع) است مانند «توحید مفضل» و «مصباح الشریعه».
نویسنده کتاب «الامام الصادق علم و عقیده» برای امام صادق(ع) در حدود بیست و چهار کتاب ذکر کرده است (ص 111).
یا علی ع
ممنون از پاسختان جناب رضای عزیز.ولیکن صحبت از علم شیمی و گنجاندن آن در علوم خفیه یا غریبه به نظر اینجانب صحیح نمی باشد همانگونه که همه می دانند علم شیمی نیز بمانند سایر علوم طبیعی دیگر دارای فرمولها و روشهای منطقی و علمی می باشد و از غیب و خفیه در آن خبری نیست.ولیکن سوال بنده در خصوص علومی می باشد که با رمل و اسطرلاب و دیگر ابزار اقدام به پیشگویی و صحبت از نحسی ایام و زمانها و ارتباط با اجنه و دیگر مسایل می باشد.آیا این علوم در دروس ائمه وجود داشته و یا ائمه سفارش به تعلم در آن کرده اند؟من طلبه نیستم ولیکن دوست دارم بدانم در دروس حوزوی چه سطح بالا و چه مقدماتی چیزی از این علوم تدریس می شود؟
ممنون از پاسختان جناب رضای عزیز.ولیکن صحبت از علم شیمی و گنجاندن آن در علوم خفیه یا غریبه به نظر اینجانب صحیح نمی باشد
با سلام
دوست گرامی مطلب را کامل بخوانید مطلب کلی است !!
جواب نسبت به سوال شما داده شده همراه با توضیحات بیشترهرچند(علم كيميا) مرتبط با علوم غریبه میباشد فقط مورد شیمی را دیدید ؟؟؟؟
طبق نقل پنج علم غريبه داريم كه از عامّه مردم مخفي و پنهان است و آن را خمسه مُحتحبه نامند. و آن پنج علم عبارتند از: كيميا، ليميا، هيميا، سيميا، ريميا و (كلمه سر) رمز آن علوم است.
علم صناعت (علم كيميا): علمي است كه بوسيله آن ميتوان قواي اجرام معدني بعضي را به بعض ديگر تبديل كرد. مثلاً بوسيله اين علم ميتوان طلا و نقره را از فلزات جدا كرد.(1)
اما الان سوال دیگری مطرح کردید؟اگر ارتباطی بین سوالات شما با مواردی دیگر وجود دارد بروید سر اصل مطلب تا برسی کنیم ؟
(چاقو اگر دست یک جراح باشد یک انسان را نجات میدهد و اگر دست یک جانی باشد مرگ ان انسان را رقم میزند !)
اگر سخنی دارید مشتاقیم بشنویم ؟
یا حق
1-المنجد، ص 706، ماده كيم.
من متوجه منظور شما شدم ولیکن علت اینکه خیلی پوست کنده جواب نمی دهید برای اینجانب سوال است؟
دوست و استاد عزیز اگر علوم غریبه یا خفیه همان چاقو باشد خوب این چاقو مصارف زیادی دارد یک قصاب یک ملوان یک آشپز یک قاتل و هزارن نفر دیگر می توانند از چاقو استفاده کنند پس امکان استفاده کردن دارند.آیا این علوم غریبه یا خفیه می تواند دست هر کسی باشد و یا با ریاضت های معنوی صحیح می بایست استفاده گردد.؟آیا ائمه این علوم را به همه یاد می دادند و یا با تشخیص خودشان متعلمین را انتخاب می کردند؟به عبارت کلی روش صحیح اسلام در برخورد با یادگیری این علوم چیست؟آیا حدیث یا روایتی در این خصوص داریم یا خیر؟
من متوجه منظور شما شدم ولیکن علت اینکه خیلی پوست کنده جواب نمی دهید برای اینجانب سوال است؟
دوست و استاد عزیز اگر علوم غریبه یا خفیه همان چاقو باشد خوب این چاقو مصارف زیادی دارد یک قصاب یک ملوان یک آشپز یک قاتل و هزارن نفر دیگر می توانند از چاقو استفاده کنند پس امکان استفاده کردن دارند.آیا این علوم غریبه یا خفیه می تواند دست هر کسی باشد و یا با ریاضت های معنوی صحیح می بایست استفاده گردد.؟
با سلام
اینکه بنده این مثال را آوردم به این خاطر بود که عده ای منحرف با فراگیری این رمز و رموز در حد پایین امیال شیطانی خودشان را ترویج میدهند که نمونه های ان را در اخبار میخوانیم !
فراگیری این علوم کار هر کسی نیست دوست عزیز !!
اما به قول استادی که میگفت همه چیز اسلامیش خوب . در مورد علوم غریبه مراحلی وجود دارد که اگر کسی بخواهد این علوم را آموزش ببیند و به استادی برسد باید دارای ان شرایط باشد که بنده از ذکر آنها معذورم !
یا علی ع
اساتید محترم
خواهشمندم نسبت به جوابگویی و شرکت در این مباحثه اقدام فرمایید.لطفا بفرمایید ائمه اطهار(ع)کلاسهای درسی در این خصوص داشته اند یا خیر؟نمی شود که این موضوع همچنان در ابهام قرار گیرد و وقتی روشن و شفاف می شود که سیره ائمه در این خصوص مشخص گردد.
بسم الله الرحمان الرحیم با سلام و تشکر از همه دوستان
علوم غریبه سابقه دیرینی دارد و انبیاء الهی از آن برای نجات مومنین استفاده می کردند. در كتب معتبر شيعه روايات بسيارى از ائمه راجع به علوم غریبه رسيده است ولى كساني كه از اينگونه علوم اطلاع ندارند آنها را حمل بر غلو مي كنند «الانسان عدو لما جهله» از جمله این روایات روایتی است که سدیر نقل می کند که امام صادق علیه السلام را با حال دگرگون و گریان دیدم وقتی سبب را پرسیدم حضرت فرمود:واى بر شما صبح امروز در كتاب جفر مى نگريستم و آن كتابى است كه مشتمل بر علم منايا و بلايا و مصائب عظيمه و علم ما كان و ما يكون تا روز قيامت است، همان كتابى كه خداى تعالى آن را به محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم و ائمّه پس از او عليهم السّلام اختصاص داده است و در فصولى از آن مى نگريستم، ميلاد قائم ما و غيبتش و تأخير كردن و طول عمرش و بلواى مؤمنان در آن زمان و پيدايش شكوك در قلوب آنها به واسطه طول غيبت و مرتد شدن آنها از دينشان و بركندن رشته اسلام از گردنهايشان كه خداى تعالى فرموده است: وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ كه مقصود از آن ولايت است و پس از آنكه در آن فصول نگريستم رقّتى مرا فرا گرفت و اندوه بر من مستولى شد.(كمال الدين-ترجمه پهلوان ج2 ص 32 )
اما تعلیم این علوم به صورت خصوصی بوده است و جنبه عمومی نداشته و ائمه علیهم السلام با توجه به ظرفیت افراد برخی علوم را به افراد ویژه ای آموزش می دادند و تا حال حاضر نیز بزرگان شیعه اینگونه عمل می کنند. اگر برخی از بزرگان شیعه از علوم غریبه بهره ای دارند، هیچ گاه آن را اظهار نمی نمایند، چنان که معلم ثانی ابونصر فارابی در علم جفر رساله ای می نویسند، ولی پس از مدّتی آن را از بین می برند و می فرمایند دوست ندارم اثر علمی من پیرامون این علم باشد.
موفق باشید:Gol: