جمع بندی غرور، تواضع و فروتنی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
غرور، تواضع و فروتنی

سلام.

یکی از مشکلاتی که دارم این هست که مثلا 40روز چله زیارت عاشورا گرفتم و غرور برم میداره که من چقدر آدم خوبی هستم .گاهی عیب هایی که دارم رو یادم میره و سریعا بعدش پر از عیب میشم خب مثلا اگر من عیب هام رو برطرف کنم چطور میتونم این حقیقت رو در نظر نگیرم که چقدر آدم خوبی ام؟اصلا تواضع و فروتنی به چه معنی هست؟؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد کافی

[TD][/TD]

پرسش:
یکی از مشکلاتی که دارم این هست که مثلا 40روز چله زیارت عاشورا گرفتم و غروربه سراغم آمد که من چقدر آدم خوبی هستم. گاهی عیب هایی که دارم را فراموش می کنم و سریعا پر از عیب می شوم.
اگر من عیب هایم را برطرف کنم چطور میتوانم این حقیقت را در نظر نگیرم که چقدر آدم خوبی ام؟اصلا تواضع و فروتنی به چه معنی است؟

پاسخ:
الف: برای اینکه این حقیقت را در نظر نگیرید که چقدر انسان خوبی هستید، شاه کلیدش در این است که نباید به هیچ وجه برای خود، نقش استقلالی در به دست آوردن آن خوبی ها قائل باشید و در عوض ریشه همه آن محاسن و توفیقات را عنایت و توجه حق تعالی بدانید. پس همیشه به خود تلقین کنید که بنده در به دست آوردن این خوبی ها کاره ای نیستم و هر چه هست و نیست، توجه و عنایت حضرت حق می باشد.
در واقع یکی از امور مهم و قابل توجهی‌که نقش اساسی در این امر دارد آن است‌که از خدا بخواهیم، لحظه‌ای عنایت خود را از ما دریغ مدارد و ما را به حال خود رها ننماید.

این درخواست آن‌چنان مهم است‌که اهل بیت (علیهم السلام) پیوسته به‌درگاه حق‌تعالی پناه می‌بردند و تقاضا می‌نمودند که خدایا ما را در چنین حالی قرار مده؛ به‌ حدی که پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در دعاهای خود از حق‌تعالی درخواست می‌نمود: «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ‏ أَبَد (1) خدایا، یک چشم بر هم زدن، مرا به خود وامگذار.»

هم‌چنین امام سجاد (علیه السلام) در دعای معروف به «ابوحمزه» فرموده‌اند:

«يَا سَيِّدِي إِنْ‏ وَكَلْتَنِي‏ إِلَى‏ نَفْسِي‏ هَلَكْتُ‏ ... وَ مَنْ يَرْحَمُنِي إِنْ لَمْ تَرْحَمْنِي وَ فَضْلَ مَنْ أُؤَمِّلُ إِنْ عَدِمْتُ فَضْلَك‏»، «خدایا، اگر مرا به خودم واگذاری هلاک می‌شوم...اگر تو بر من رحم نکنی، چه کسی بر من رحم می‌کند.؟! اگر تو فضلت را از من دریغ بداری به تفضل چه کسی امیدوار باشم؟!»

و آن حضرت در دعای چهل و هفتم صحیفه سجادیه خویش فرموده‌اند: «وَ لَا تُرْسِلْنِي‏ مِنْ‏ يَدِكَ‏ إِرْسَالَ مَنْ لَا خَيْرَ فِيهِ، وَ لَا حَاجَةَ بِكَ إِلَيْهِ، وَ لَا إِنَابَةَ لَه‏ (2) خدایا، مرا از سایه قدرت خودت رها مفرما، همانند کسانی‌که هیچ گونه خیری در آن‌ها نیست و تو اهمیتی به آنان نمی‌دهی و به بازگشت آنان علاقمند نیستی.»

«ای جود تو سرمایه سود همه کس/وی ظلّ وجود تو وجود همه کس
گر فیض تو یک لحظه به عالم نرسد/معلوم شود بود و نبود همه کس»

بنابراین همیشه باید از حق‌تعالی بخواهیم ما را لحظه‌ای از مسیر هدایت و بندگی خارج نفرماید و به خود وا نگذارد و فیض معنوی خود را قطع نفرماید که نتیجه‌ای جز سوء عاقبت نخواهد داشت.
نکته دیگر آن است که اگر امروز توفيق برخی عبادات به شما داده شده، نعمتي است كه در برابر آن پرسش و مسئوليتي داريد. و بايد وظيفه خود را به گونه اي كامل و درست بجا بياوريد تا شكر حقيقي ( لساني و عملي ) را انجام داده باشيد، نه اينكه با غرور آن را از دست بدهید.
بعلاوه که در امور معنوی، یا خوبی هایی که دارید، همیشه خود را با بالادست خود قیاس کنید عبادات و یا سجایای خوب اخلاقی ما، ما نه از نظر كيفيّت و نه كمّيت، قابل مقايسه با عبادات اولياء خداوند مانند امير المؤمنين علي (عليه السّلام )ـ كه معيار و ملاك در سنجش اعمال هستندـ و اهل بیت دیگر (علیهم السلام) و خصلت های خوب اخلاقی آنان نمي باشد. همين مقايسه، جز خجالت و اقرار به نقص اعمالمان، جاي عكس العمل را براي ما باقي نمي گذارد.
ب: تواضع آن است که انسان، خود را از کسانى که در جاه و مقام از او پایین‌ترند، برتر نداند. همچنین به معناى شکسته نفسى و افتادگى آمده است که آدمى خود را از دیگران بالاتر نبیند.(3)
در واقع تواضع، اقدامى است که انسان داوطلبانه در برابر دیگران به خاطر امتیازاتى که در آنان احساس می‌کند، انجام مى ‏دهد. ممکن است فردى خود را در برابر دیگران از جهتى یا جهاتى داراى امتیاز ببیند، براى این‌که مبادا به غرور و تکبر مبتلا شود باید به جهات امتیاز خود توجه نکند، و خود را از انان برتر نبیند.
پی نوشت:
1.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار (ط- بيروت)،ج14،ص384،دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، 1403ق.
2.طوسى، محمد بن الحسن‏، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد،ج2،ص593، مؤسسة فقه الشيعة،بیروت،1411ق.
3.نراقى، ملا احمد، معراج السعادة، ج 2، ص 300، هجرت‏، قم، 1377ش.

موضوع قفل شده است