این داستان واقعیست
امروز پیش جناب مولانا نشسته بودیم و داستانی رو از چند ماه پیش تعریف کرد
از زبان مولانا"
چند وقت پیش برای تدفین جنازه ای به یکی از قبرستان های اطراف رفته بودیم از مردم پرسیدم اینجا کجاست گفتند زیارت بی بی دوست پرسیدم کدام یکی بی بی دوست است گفتند آن یکی که بارگاه دارد
برای دیدن رفتم نگاهی بیندازم دیدم حدود 14 نفر خانم چادرشان را به دور کمر بسته و سر لخت دور زیارت استغفرالله طواف می کنند سرم را برگرداندم و گفتم ای مشرکان دارید چکار میکنید با بی احترامی گفتند برو برو تو مولوی هیچی نمی فهمی ... گفتم چادر هایتان را سرتان کنید با شما حرف بزنم ...
امدند بیرون و گفتند بفرما گفتم مشکل شماها چیست مادران و خواهرانم هر کدام مشکلی را بازگو کرد ند و گفتند ما بچه دار نمی شویم و امده ایم بی بی دوست به ما بچه بدهد(استغفرالله )
گفتم مادرم مگر خدایی نیست که شما از بی بی دوست میخواهید شما را بچه بدهد
گفتند هر چه از خدا خواستیم به ما نداد
مولانا گفت به خدا قسم شما 40 شبانه روز استغفار کنید و توبه کنید از این کارتان و از خدا بخواهید به شما اولاد بدهد اگر شما بعد از 40 شبانه روز صاحب بچه نشدید با من تماس یگیرید و هر چه دلتان میخواهد به من بگویید
و مولانا شماره خود راه آنان داد به خدا قسم بعد از 40 شبانه روز 7 نفر از ان خانم ها زنگ زدند و گفتند ما بارداریم و خداوند به ما بچه عنایت کرده
با تمام وجود قسم میخورم این داستان واقعیست
موضوع شفاعت از قبر و غیره... این داستان واقعیست امروز پیش جناب مولانا نشسته بودیم و داستانی رو از چند ماه پیش تعریف کرد از زبان مولانا" چند وقت پیش برای تدفین جنازه ای به یکی از قبرستان های اطراف رفته بودیم از مردم پرسیدم اینجا کجاست گفتند زیارت بی بی دوست پرسیدم کدام یکی بی بی دوست است گفتند آن یکی که بارگاه دارد برای دیدن رفتم نگاهی بیندازم دیدم حدود 14 نفر خانم چادرشان را به دور کمر بسته و سر لخت دور زیارت استغفرالله طواف می کنند سرم را برگرداندم و گفتم ای مشرکان دارید چکار میکنید با بی احترامی گفتند برو برو تو مولوی هیچی نمی فهمی ... گفتم چادر هایتان را سرتان کنید با شما حرف بزنم ... امدند بیرون و گفتند بفرما گفتم مشکل شماها چیست مادران و خواهرانم هر کدام مشکلی را بازگو کرد ند و گفتند ما بچه دار نمی شویم و امده ایم بی بی دوست به ما بچه بدهد(استغفرالله ) گفتم مادرم مگر خدایی نیست که شما از بی بی دوست میخواهید شما را بچه بدهد گفتند هر چه از خدا خواستیم به ما نداد مولانا گفت به خدا قسم شما 40 شبانه روز استغفار کنید و توبه کنید از این کارتان و از خدا بخواهید به شما اولاد بدهد اگر شما بعد از 40 شبانه روز صاحب بچه نشدید با من تماس یگیرید و هر چه دلتان میخواهد به من بگویید و مولانا شماره خود راه آنان داد به خدا قسم بعد از 40 شبانه روز 7 نفر از ان خانم ها زنگ زدند و گفتند ما بارداریم و خداوند به ما بچه عنایت کرده با تمام وجود قسم میخورم این داستان واقعیست
به نام خدا جالبه آقایان مولوی هم اهل کرامت شدند قبلا که از جناب مولوی خیر شاهی شنیده بودیم که مار لاین داده بود و نوشته بود عمر البته من اینو قبول دارم باور کنید همه مار های جهنم خصوصا چاه ویل میتونن این اسمو بنویسند اونجا که رفتید نگاه کنید البته جنابان مولوی سری به کتاب سفرنامه ابن بطوطه سنی بزنند و اگه چشاشون از حدقه در نمیاد سری به نجف و قبر مولی الموحدین بزنند و موضع اصبعین رو ملاحظه کنن حتما می دونن که در جواب جسارت یکی مثل خودشون دو انگشت از ضریح حضرت بیرون اومد و با یک اشاره اون پلید نابکار رو به دو نیم کرد بدون اینکه قطره ای از خون کثیفش رو زمین بریزه و سالها جنازه دو نیم سنگ شده اون پلید بیرون دروازه نجف مبال زوار گرامی حضرت بوده بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ(1) عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ(2) الَّذِىهُمْ فِيهِ مخُتَلِفُونَ(3)
سلام علیکم
ببینید این بنده خدا ها از دین همین رو می فهمیدند.
شما از یک تعداد زن که هر حرفی را میشنوند از روی ناچاری انجام می دهند چه انتظاری داری؟
من خودم بارها دیده ام سنی شیعه مسیحی یهودی می امدند نذری می خواستند بدهند در هیئت استفاده شود.
درست یا غلط شما باید این اشخاص را همانطوریکه گفتید هدایت می کردید که بروند از خدا بخواهند که کردید.
ولی این مطالب را عرض کردم که شما با بت پرستهای زمان جاهلیت آنها را مقایسه ننمائید.
آنکه شیران را کند گربه مزاج --- احتیاج است برادر احتیاج است احتیاج
مهم این است که
والله علیم بذات الصدور
موضوع شفاعت از قبر و غیره... این داستان واقعیست امروز پیش جناب مولانا نشسته بودیم و داستانی رو از چند ماه پیش تعریف کرد از زبان مولانا" چند وقت پیش برای تدفین جنازه ای به یکی از قبرستان های اطراف رفته بودیم از مردم پرسیدم اینجا کجاست
به نام خدا
جناب ابن جوزی ابو الفرج جمال الدين عبد الرحمن بن على بن محمد بن على بن عبد الله بن حمّادى بن محمد بن جعفر الجوزى قرشى تيمى بكرى بغدادى (ح 511-597 ق/1117-1201 م) ، مورخ، واعظ، مفسر و فقيه حنبلى در کتاب المنتظم می نویسد:
أخبرنا القزاز قال: أخبرنا [أبو بكر بن ثابت] الخطيب قال: أخبرنا القاضي أبو محمد الحسن بن الحسين الأستراباذي قال: أخبرنا أحمد بن جعفر بن حمدان القطيعي قال: سمعت الحسن بن إبراهيم الخلال (شیخ حنابله،از بزرگان حنبلی) يقول: ما أهمني أمر، فقصدت قبر موسى بن جعفر، فتوسلت به إلّا سهل الله لي ما أحب.
المنتظم،ج9،ص:89
ابن جوزی حنفی می نویسد :.....جناب حسن بن ابراهیم خلال نقل کرد :هیچ امر مهمی برایم رخ نداد و من در آن سر قبر موسی بن جعفر (علیه السلام )رفته و به آن متوسل شدم مگر اینکه خداوند آنچه را که دوست داشتم برایم فراهم ساخت
(تا کور شود هر آنکه نتواند دید !!)
خطیب بغدادی نیز در کتاب تاریخ بغداد این مطلب را نقل نموده است :
أخبرنا القاضي أبو محمد الحسن بن الحسين بن محمد بن رامين الإستراباذي قال أنبأنا أحمد بن جعفر بن حمدان القطيعي قال سمعت الحسن بن إبراهيم أبا علي الخلال يقول: ما همني أمر فقصدت قبر موسى بن جعفر فتوسلت به إلا سهل الله تعالى لي ما أحب. (تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج1 ص 54)
[quote=Baluch boy;43546] این داستان واقعیست
امروز پیش جناب مولانا نشسته بودیم و داستانی رو از چند ماه پیش تعریف کرد
از زبان مولانا"
چند وقت پیش برای تدفین جنازه ای به یکی از قبرستان های اطراف رفته بودیم از مردم پرسیدم اینجا کجاست گفتند زیارت بی بی دوست پرسیدم کدام یکی بی بی دوست است گفتند آن یکی که بارگاه دارد
برای دیدن رفتم نگاهی بیندازم دیدم حدود 14 نفر خانم چادرشان را به دور کمر بسته و سر لخت دور زیارت استغفرالله طواف می کنند سرم را برگرداندم و گفتم ای مشرکان دارید چکار میکنید با بی احترامی گفتند برو برو تو مولوی هیچی نمی فهمی ... گفتم چادر هایتان را سرتان کنید با شما حرف بزنم ...
امدند بیرون و گفتند بفرما گفتم مشکل شماها چیست مادران و خواهرانم هر کدام مشکلی را بازگو کرد ند و گفتند ما بچه دار نمی شویم و امده ایم بی بی دوست به ما بچه بدهد(استغفرالله )
گفتم مادرم مگر خدایی نیست که شما از بی بی دوست میخواهید شما را بچه بدهد
گفتند هر چه از خدا خواستیم به ما نداد
مولانا گفت به خدا قسم شما 40 شبانه روز استغفار کنید و توبه کنید از این کارتان و از خدا بخواهید به شما اولاد بدهد اگر شما بعد از 40 شبانه روز صاحب بچه نشدید با من تماس یگیرید و هر چه دلتان میخواهد به من بگویید
و مولانا شماره خود راه آنان داد به خدا قسم بعد از 40 شبانه روز 7 نفر از ان خانم ها زنگ زدند و گفتند ما بارداریم و خداوند به ما بچه عنایت کرده
با تمام وجود قسم میخورم این داستان واقعیست
[/quote]
با تشکر از دوستان عزیز زلال حدیث و bina88
واقعاً متأسفم
وقتی این عزیزان اهل سنت را میبینیم که به وسایل مختلف عقاید وهابیت را مطرح میکنند و زمانی که به ایشان گفته میشود آیا شما وهابی هستید میگویند خیر !
مطالب دوست جدید را میتوان از دوحیث بررسی نمود !
یک : ایراد به شیعه
دو : ایراد به توسل
در مورد اول باید بگویم
اصولاً یکی از عادات اهل سنت در این است که وقتی که نمی توانند از مسیر استدلال وارد شوند میگویند که شما ال و بل هستید و زمانی که شیعه گفته های آنان را بررسی میکند به آنان ثابت میکند که مطلب عنوان شده آنان اصلاً در متون شیعه یافت نمی شود !
همین دوست جدید ما بلوچ بوی برگشته و میگوید که شیعه این است و آن است و اینگونه حاجت میخواهد و . . .
در حالی که اصلاً معنای توسل این نیست ! این مطلب هم با اندک تحقیقی اثبات میشود !
آیا در هیچ فرقه و مذهبی کسی نیست که به خطا رفته باشد ؟
آیا شما در یین خودتان ندارید کسانی را که به گمانتان اشتباه دارند ؟
این که شیوه استدلال آوردن نیست !
اما مورد دوم ، ایراد به توسل !
بین همونطور که گفتم ، شما نمی تونید ،توسل رو رد کنید ! توسل یه اصل ثابت شده است ! هم در قرآن و هم در سنت نبوی کاملاً مورد تأییده ، و باید خدمت حضرتعالی عرض کنم که تنها و تنها فرقه متحجر وهابیت آن را نپذیرفته !
شما میخواید با این صحبت چی رو زیر سوال ببرید ؟
شما که اگه منکر توسل بشید دارید نص صریح قرآن رو انکار میکنید ! این که تخریب عقاید خودتونه !
پس هر حرفی نیازمند اندکی مطالعه است ! سعی کنید بدون مطالعه افاضه نفرمایید !
اما نکته مهم :
هیچ میدونی فقط و فقط اگه قرار باشه گوشه ای از معجزات ائمه شیعه نقل بشه ، باید سالها وسالها مطلب نوشت !
تمام این معجزات به اعتراف دوست و دشمن نشان از شخصیت برجسته این ائمه است !
از همین روست که امیرالمومنین علی بن ابیطالب ، مولا و سرور خلایق ماسوی رسول الله در نهج البلاغه میفرمایند :
تمام این کرامات و بینات به خواست خداوند عزوجل در ائمه نمود پیدا کرد تا جوابی دندان شکن باشد برای منکران ایشان !
[CENTER] آنها ميخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولي خدا جز اين نميخواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند![/CENTER]
به آنچه مینویسید خوب دقت کنید تا مایه شرمندگیتان نگردد !
بنده خودم به مسئله توسل بسیار مشکوک بودم، و به عنوان احتیاط هرگز نام غیر خدا را در ذهنم مطرح نمی کردم. البته این مال «دوران جاهلیت» بنده است، ولی چون تعصبی روی این موضوع نداشتم، و صرفاً قصدم اطاعت از خداوند بود، خداوند مرا قدم به قدم راهنمایی کرد. الحمدالله
من بنا به تجربه شخصی به مسئله توسل ایمان آوردم. در ایامی که به مسئله توسل توجه داشتم، و داشتم موضوع را مجدداً بررسی می کردم، و از خداوند طلب هدایت می کردم، روزی دچار وسوسه های شیطانی بسیار شدیدی شدم (البته پدید آمدن چنین وسوسه هایی برای یک جوان مجرد چیز عجیبی نیست، و من عادت داشتم). من همیشه در چنین مواردی یا به نماز پناه می برم، یا به ذکر، یا سر خودم را مشغول می کنم. ولی این بار به کلی تمرکز و حضور ذهن من از بین رفته بود، پس دست به دعا برداشتم و از خداوند خواستم شیطان را از من دور کند، چون اگر اینطور پیش رود، من قطعاً به گناه می افتم.
دعا هم هیچ فایده ای نداشت، و شیطان لحظه به لحظه بیشتر ذهن مرا تصرف می کرد. چون در آن ایام درگیر مسئله توسل هم بودم، این فکر به ذهنم افتاد که توسل را عملاً آزمایش کنم. با خود گفتم خداوند در قرآن می فرماید از رسول بخواهید برایتان آمرزش بخواهد، گفتم خوب حالا ما یه چیز دیگه می خوایم. دعا کردم و گفتم یا رسول الله (ص)، از خداوند بخواه تا وسوسه شیطانی را از من دور کند.
در مدت 3 یا 4 ثانیه، حال من کاملاً به حالت اول بازگشت. چنین پدیده ای از نظر پزشکی غیر ممکن است. چون مدتی زمان لازم است تا تأثیر هورمونهای ترشح شده در خون از بین برود.
و بنده هم با تمام وجود قسم میخورم این داستان واقعیست. از همه مهمتر، برای شخص من اتفاق افتاده است.
بله، باید تنها از خدا یاری خواست، ولی حکمت خداوند بر این امر قرار گرفته که امور به واسطه اتفاق بیافتند. وقتی تشنه هستیم، به آب توسل می جوییم و سیراب می شویم. مگر ما به دیگران نمی گوییم التماس دعا؟ من از شما می پرسم، کسی بالاتر از رسول الله (ص) و ائمه (ع) هستند که دعایشان اجابت شود؟
البته این سطحی ترین تعریف توسل است. کتاب تجلی اعظم، نوشته سید علی طباطبایی، در رابطه با مقام حضرت خاتم الانبیا (ص) حاوی مطالب بسیار مهمی است، که نشان می دهد نه تنها توسل یک موضوع حقیقی است بلکه وجود مخلوقات، به واسطه وجود آن حضرت ایجاد می شود.
آن بزرگواران انسانهای کامل بودند، تجلیات اسم اعظم خداوند. آنها واسطه فیض هستند. هرکس معنی این نکته را درک کند دیگر به خودش جرأت نمی دهد راجع به مقام معصومین (ع) اراجیف ببافد، و آنها را با انسانهای عادی مقایسه کند.
ابو خديجه گويد: خدمت حضرت الوالحسن عليه السلام رسيدم ، بمن فرمود: خداى تبارك و تعالى مؤ من را بوسيله روحى از جانب خود تاءييد كند و هر زمان كه مؤ من نيكى كند و تقوى پيش گيرد، آن روح نزد او حاضر است . و هر گاه گناه كند و تجاوز نمايد، آن روح در آن زمان غايب شود) پس آن روح با مؤ من است و در زمان احسان و نيكى او از شادى بجنبش آيد و هنگام بد رفتاريش در زمين فرو رود. بندگان خدا، نعمتهاى خدا را (كه ايمان و يقين است ) بوسيله اصلاح نفس خويش (بسبب تقوى و ترك گناه ) مراقبت كنيد تا يقين شما بيفزايد و سودى نفيس و گرانبها بريد، خدا رحمت كند بنده ايرا كه تصميم خيرى گيرد و انجام دهد يا تصميم شرى گيرد و از آن باز ايستد، سپس فرمود: ما (اهلبيت ) آن روح را بوسيله اطاعت خدا و عمل براى او تاءييد ميكنيم .
بله، این روایت معنی بسیار عمیقی دارد، که تا وقتی تعصب شخصی را کور کرده باشد، هرگز به معنی آن پی نمی برد.
بنده در تاپیک به چالش کشیدن امامت مطلبی بیان کردم، اینجا هم می گویم:
بنده به شخصه فکر می کنم برای اثبات امامت نیازی به دلایل متعدد نیست. اگر نشانه و معجزه می خواهید، خطبه بدون نقطه حضرت علی (ع) حقیقتاً یک معجزه است که نشان می دهد آن حضرت یک فرد عادی نبوده است.
به هر حال خود ائمه (ع) فرموده اند که قرآن شما را به امامتان می رساند. بنده خودم در ابتدا اعتمادی به احادیث و اعتقادی به توسل و غیره نداشتم. ولی حالا مدافع سر سخت امر امامت و تشیع هستم.
خود ائمه فرمودند به دانشی که دارید عمل کنید، دانشی که ندارید به شما داده می شود. من همین کار را کردم و می کنم. یعنی حتی وقتی یک حدیثی به گوشم می خورد که به نظر مسخره می آید (نه اینکه تناقض آشکار با قرآن داشته باشد) آن را نه می پذیرم و نه رد می کنم. می گویم علمم به آن نمی رسد، پس دلیلی ندارد بر اساس آن عمل کنم. الله اعلم.
ولی متأسفانه شما و اکثر برادران اهل سنت، بدون هیچ دانشی، مسائل را تکذیب می کنید. به خود اجازه می دهید هر نظری درباره مسائلی که از حیطه شما خارج است بدهید. و یک درصد احتمال نمی دهید که شاید اشتباه می کنید. صلاح شما در این است که دست از تکذیب بردارید، و به علمی که دارید عمل کنید تا علمی که ندارید به شما داده شود.
در آن وقت، زمانی که یک روایت از امام معصوم می خوانید، به عمق آن پی می برید و خواه و ناخواه متقاعد می شوید که چنین کلامی فقط از جانب امام معصوم می تواند باشد.
خوب است که آدم گاهی اوقات این احتمال را بدهد که شاید خودش هم اشتباه می کند!
مولانا گفت به خدا قسم شما 40 شبانه روز استغفار کنید و توبه کنید از این کارتان و از خدا بخواهید به شما اولاد بدهد اگر شما بعد از 40 شبانه روز صاحب بچه نشدید با من تماس یگیرید و هر چه دلتان میخواهد به من بگویید و مولانا شماره خود راه آنان داد به خدا قسم بعد از 40 شبانه روز 7 نفر از ان خانم ها زنگ زدند و گفتند ما بارداریم و خداوند به ما بچه عنایت کرده
نکته دیگر اینکه در همه جا افراد بی سواد و خرافی وجود دارد و یکی از کارهای مهم مومنین واقعی و آگاه به معارف اسلامی زدوزن غبار خرافه ازساحت اسلام ناب محمدی (ص) است. و اینکه سطح شناخت مردم را نسبت به خداوند و اولیاءش بالا ببرند
آقای زمزم شمااگه کل یاداشت های بنده رو میخوندید متوجه می شدید موضوع چیه:Sokhan: منظورم تو قسمت پاسخ دوم مطرح شد من تو این پست اسمی از شیعه و سنی نبردم چرا به خودتون شک دارید
یعنی امام استغفرالله از خدا بالاتره که برای اینکه او بنده خداهارو به خدا دعوت کرده شما اعتراض دارید
آقای بلوچ بوی ، آدم با کپی کردن یه متن که نمی تونه فکر کنه ، به سوالات پاسخ داده ! وقتی میخواید یه متن رو کپی کنید قشنگ و با دقت یه بار مطالعه اش کنید !
اما پاسخ
محققاً هیچ کسی از آنکه از رحمت خدا نا امید گشته گمراه تر نیست ! و کیست بدبخت تر از آنکه غیر خدا را - که نه توانایی راساندن خیر را از او دارد و نه میتواند شر را از او دفع کند - میخواند و توقع دارد او را کمک نماید !
ببین دوست من ، این مطالب که شما گفتی درست است اما نتیجه ای که از آن گرفتی اشتباه ، به فرموده امیرالمومینن علیه السلام :
کلمة حق یراد بها الباطل : سخن حقی است که از آن به باطل اراده میکنید !
بررسی کنیم ببینیم که آیا غیر خدا میتواند به مردم خیر رسانده و از مردم دفع شر نماید !
بله ! اما چه کسانی ؟
مطمئناً آیات زیادی در قرآن هستند که نشان از توسل انسانها به انبیاء داشته اند و در جواب آن که انبیاء پاسخ آنان را داده اند !
( که فکر نمی کنم با این قسمت موضوع مشکل داشته باشید ! ) آوردن یک مثال کفایت میکند !
هنگامي که بلا بر آنها مسلط ميشد، ميگفتند: «اي موسي! از خدايت براي ما بخواه به عهدي که با تو کرده، رفتار کند! اگر اين بلا را از ما مرتفع سازي، قطعا به تو ايمان ميآوريم، و بني اسرائيل را با تو خواهيم فرستاد!»
و جالب آیه بعد است که خداوند بواسطه این توسل سختی را از آنان برطرف ساخته :
. . . كَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ . . .
آنچه واضح است این است که توسل و تمسک به انبیاء و اولیاء ، امری رایج بوده و خداوند هم از آن در قرآن به صراحت یاد نموده !
اما اختصاصاً در مورد این قسمت از ترجمه حضرتعالی !!!
هنگامی که خدا به تنهايي ذکر شود دلهاي کسانی که به آخرت ايمان نياورده اند منزجر می شود و چون ذکر غیر از خدا شود(مانند ذکر ارواح اموات و ارواح اولياء و انبياء و غير آن)شاد مي گردند».
این چه وضع ترجمه کردنه !
شما با خدا در جنگید یا با قرآن یا نکنه انبیاء و اولیاء !
این آیه قرآن مربوط به بت هاست که چون نام آنان آید دوستدارانشان خوشحال میشوند ( همانند افسانه غرانیق که بزودی شرح خواهیم داد ) کی گفته مربوط به انبیاء و اولیاء است !
از بین تمامی فرق مسلمین تنها وهابیون متحجر و کوردل ( لعنت الله علیهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین بحق محمد و آله الطاهرین ) هستند که از بردن نام انبیاء و اولیاء کراهت دارند !
آیا اگر امروز کسی فضایل رسول الله را بیان نماید شما ناراحت میشوید ؟ آیا بیان فضایل رسول الله بیان از غیر خداست ؟
غیر خدا یعنی هر آنچه که انسان را از خدا و رضای او دور سازد نه اینکه اساساً غیر ذات خدا ! که اگر اینگونه بود چرا خداوند جای جای قرآن از داستان انبیاءی که در روزگار پیامبر نبودند بازگو کرده و آنان را تکریم نموده ؟
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيا(مريم/16)
و در اين کتاب (آسماني)، مريم را ياد کن، آن هنگام که از خانوادهاش جدا شد، و در ناحيه شرقي (بيت المقدس) قرار گرفت؛
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيا(مريم/41)
در اين کتاب، ابراهيم را ياد کن، که او بسيار راستگو، و پيامبر (خدا) بود!
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيا(مريم/51)
و در اين کتاب (آسماني) از موسي ياد کن، که او مخلص بود، و رسول و پيامبري والا مقام!
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيا(مريم/54)
و در اين کتاب (آسماني) از اسماعيل (نيز) ياد کن، که او در وعدههايش صادق، و رسول و پيامبري (بزرگ) بود!
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيا(مريم/56)
و در اين کتاب، از ادريس (نيز) ياد کن، او بسيار راستگو و پيامبر (بزرگي) بود. و . . .
اگر اینگونه باشد که خود خدا هم - العیاذ بالله - مشمول آیه ای که شما ترجمه اش کردید خواهد شد .
وقتی یه متن رو کپی میکنید ( یا از روش رونویسی میکنید ) به تمام وجوهش دقت کنید !
حکایت شما عزیزان حکایت کسانی است که صرف خواند یک یا چند آیه از قرآن گمان میبرند که به تمامی کتاب و آنچه در آن نهفته است آگاهند ، حال آنکه زهی خیال باطل !
اولاً اینکه شرک در دین مذموم است ، شیعه هم این را پذیرفته ! پس مانمی دانیم شما با بیان این آیه چه چیزی را میخواهید بیان کنید !
احتمالاً قصد شما ( البته نویسنده اصلی ) تنها شلوغ کردن متن خویش بوده !
ثانیاً بیان اینکه مساجد از آن خداست کس دیگری را غیر او نخوانید ،
ابتدا ببینیم منظور از غیر خدا چه کسانی هستند :
قُلْ أَرَأَيتُمْ شُرَكَاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَينَاهُمْ كِتَابًا فَهُمْ عَلَى بَينَتٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا إِلَّا غُرُورًا(فاطر/40) بگو: «اين معبوداني را که جز خدا ميخوانيد به من نشان دهيد چه چيزي از زمين را آفريدهاند، يا اينکه شرکتي در (آفرينش و مالکيت) آسمانها دارند؟! يا به آنان کتابي (آسماني) دادهايم و دليلي از آن براي (شرک) خود دارند؟!» نه هيچ يک از اينها نيست، ظالمان فقط وعدههاي دروغين به يکديگر ميدهند!
آیا خداوند پیامبران را از این غیر خدایان جدا نمیکند ؟ صراحتاً ، پس مشخص است این غیر خدا ، انبیاء و اولیاء نیستند !
در ضمن این آیه مربوط به زمانی است که بت ها را در خانه خدا قرار داده بودند و آنهارا میخواندند ! پس ابتدا سعی کنید به تفاسیر و شأن نزول ها سری بزنید بعد دلیل بیاورید ! ( البته یه لحظه یادم رفت که متن و کپی کردید - ببخشید )
در ضمن در مورد اینکه خداوند به پیامبر فرموده برای آنان آمرزش بخواهی یا نخواهی بحالشان سودی نخواهد داشت !
این آیه در مورد چه کسانی است ؟ بابا درسته حرف زدن کنتور نداره ولی یکم دقت هم خوبه ! حداقل میخواید متن و کپی کنید یه ویرایشی یه تغییری !
به (برکت) رحمت الهي، در برابر آنان [= مردم] نرم (و مهربان) شدي! و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو، پراکنده ميشدند. پس آنها را ببخش و براي آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامي که تصميم گرفتي، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زيرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
ما هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر براي اين که به فرمان خدا، از وي اطاعت شود. و اگر اين مخالفان، هنگامي که به خود ستم ميکردند (و فرمانهاي خدا را زير پا ميگذاردند)، به نزد تو ميآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش ميکردند؛ و پيامبر هم براي آنها استغفار ميکرد؛ خدا را توبه پذير و مهربان مييافتند.
مؤمنان واقعي کساني هستند که به خدا و رسولش ايمان آوردهاند و هنگامي که در کار مهمي با او باشند، بياجازه او جايي نميروند؛ کساني که از تو اجازه ميگيرند، براستي به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند! در اين صورت، هر گاه براي بعضي کارهاي مهم خود از تو اجازه بخواهند، به هر يک از آنان که ميخواهي (و صلاح ميبيني) اجازه ده، و برايشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است!
آیا گمان نمی برید آیات قرآن در بیان خود مطلب دیگری را غیر از آنچه شما میگویید ، میخواهد بگوید ؟
پس با تعصب گام به میدان نگذارید اگر واقعاً به دنبال حقیقت هستید !
اولا سلام به جناب اقای سیلیانک ثانیا ما اینجا نیومدیم برای اینکه نمایش تایپ برات اجرا کنیم
( سوره الزمر ) هنگامی که خدا به تنهايي ذکر شود دلهاي کسانی که به آخرت ايمان نياورده اند منزجر می شود و چون ذکر غیر از خدا شود(مانند ذکر ارواح اموات و ارواح اولياء و انبياء و غير آن)شاد مي گردند». این تفسیر ایت الله العظما برقعی است یکی از دانشمندای شیعه
اما درباره ایاتی که بیان کردی باید متن پاسخ من رو میخوندی بعد اینقدر سریع حاضر جواب می بود آیاتی که بیان کردی وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ(الأعراف/134)
دوست من این ایه در دروان زندگی حضرت موسی بوده
و آیه هایی که از سوره مریم اوردی بحث ما شفاعت از گنبد و بارگاهه بهتر بود یه بار به ایه ها نگاه کنی یاد کردن چه ربطی به کمک خواستن و دعا کردن داره از مرده داره اصلا چه ربطی به شفاعت داره جای خنده داره
شما اگه راست میگی و مدعی شفاعت هستی ایه ای بیار که خداوند دستور داده باشه کسی بعد از وفات پیامبری دستور به شفاعت از اون داده باشه
و در اخر پیشنهاد می کنم یه بار دیگه با دقت متن پاسخ منو بخون و سر سری نگاه نکن من برات از نهج البلاغه و کتاب های خودتون دلیل اوردم
[quote=baluch boy;44236] مسئله دوم آيا انبياء و اولياء از زوار خود مطلع مي شوند ؟؟؟!
(سوره النمل آيه 80 و الروم آيه 52 ). بی گمان تو مردگان را نميشنواني
(سوره فاطر) تو شنوانندهي آنان كه در قبرند نيستي. گفتيم خداوند متعال به پیامبر خود فرموده: (سوره فاطر) تو نميشنواني به آنان كه در قبرند،
( سوره النمل: آيه 80 ) تو به مردگان نمي شنواني. وقتي شخصيتي مثل رسول خدا خاتم الأنبياء ص نمي تواند به مردگان چيزي را بگويد و يا بشنواند، چگونه ديگران مي توانند با مردگان سخن بگويند؟! و جايي كه مردگان قادر نيستند سخن رسول خدا ص را جواب بدهند، چگونه از ديگران مي توانند بشنوند و جوابشان را بدهند؟!!. و قرآن هر مخلوقي را پس از مرگ فاقد حيات كامل خوانده و او را از دنيا بي خبر دانسته است، و هيچ فرقی بین انبياء و اولياء و دیگران نگذاشته است, چنانچه میفرمايد:
( سوره النحل)
و كساني را كه غير از خدا به دعا مي خوانند, آنان چيزي نمي آفرينند و خودشان آفريده اند, مردگان فاقد حيات بوده و نمي دانند كه چه وقت برانگيخته مي شوند». مسلم است كه انبياء و اولياء نيز مشمول اين آيات هستند، زيرا چيزي نميآفرينند و خودشان آفريده شده
اند و چنانكه در قرآن آمده از روز بعث و رستاخيز بي خبرند.
نهج البلاغه، خطبه ي 111.
«فهم جيرة لايجيبون داعياً ولا يمنعون ضيماً ولايبالون مندبةً، إن جيدوا لم يفرحوا، وإن قحطوا لم يقنطوا جميع وهم آحاد، وجيرة وهم أبعاد، متدانون لا يتزاورون»
رفتگان همسايگاني هستند كه هرگاه آنان را بخوانند پاسخي نميدهند و ظلم و ستمي را دفع نمي كنند، و متوجه نوحه سرايي و مداحي نمي شوند، اگر در حق ايشان نيكي شود شاد نگردند، و اگر قحطي شود نااميد نمي شوند، با هم هستند در حالي كه تنها هستند و همسايهاند در حالي كه از هم دورند، به زيارت يكديگر نميروند.
نهج البلاغه، خطبه ي 235.
:
«أصبحتْ مساكنهم أجداثاً، وأموالهم ميراثاً، لا يعرفون من أتاهم، ولا يحفلون من بكاهم، ولا يجيبون من دعاهم». رفتگان گورشان خانههايشان گشت و اموالشان به ميراث رفت، كسي را كه بر سرگورشان ميآيد نميشناسند، و به كسي كه برايشان گريه ميكند توجهي ندارند و هر كس كه ايشان را بخواند جواب نميدهند
نهج البلاغه، خطبهي 221
«سقوا كأساً بدلتهم بالنطق خرساً ، و بالسمع صمماً و بالحركات سكوناً»
به اهل قبور جامي نوشاندهاند كه قوه ی گویایشان را به گنگي و شنوايشان را به كري و حركاتشان را به سكون تبديل كرده است
.
زيد بن علي بن الحسين ؛ از جدش علي بن ابيطالب روايت کرده که فرمود: «نهى رسول الله ص عن لحوم الأضاحي أن تدخروها فوق ثلاثة أيام ... ونهانا عن زيارة القبور »
یعنی رسول خدا ص ما را از ذخيرهکردن گوشتهاي قرباني بيش از سه روز نهي فرمود .... و ما را از زيارت قبور نهي نمود.( مسند الامام زيد، کتاب الحج، باب الأکل من لحوم الأضاحي).
شيخ صدوق و نيز مؤلف «وسائل الشيعه» روايت کردهاند که رسول خدا ص فرمود: «لا تتخذوا قبري قبلة ولا مسجداً، فإن الله تعالى لعن اليهود حيث اتخذوا قبور أنبيائهم مساجد» قبرم را قبله گاه و محل توجه و مسجد قرار ندهيد، همانا خداي متعال يهود را لعنت نمود، زیرا قبور پيغمبران خود را مساجد قرار دادند». (وسائل الشيعه، ج 2، باب 65، صفحه 887 ). مطالب زیادی برای گفته شدن هست ولی متاسفانه به دلیل کمبود زمان همه را بیان نمیکنم اگر سوال دیگری
داشتید در خدمتیم با تشکر[/quote]
ابتدا در مورد اینکه پیامبر نمی تواند سخنش را به گوش مردگان برساند !
به آیات زیر دقت کنید !
إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ(النمل/80) مسلما تو نميتواني سخنت را به گوش مردگان برساني، و نميتواني کران را هنگامي که روي برميگردانند و پشت ميکنند فراخواني! وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْي عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يؤْمِنُ بِآياتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ(النمل/81)
واین آیات که همانند آیات قبل هستند !
فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ(الروم/52) تو نميتواني صداي خود را به گوش مردگان برساني، و نه سخنت را به گوش کران هنگامي که روي برگردانند و دور شوند! وَمَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْي عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يؤْمِنُ بِآياتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ(الروم/53)
آقای باوچ بوی ، این است منظور قرآن ؟
پس اگر اینطور باشد به استناد آیات بعد نابینایان هم نمی توانند هدایت شوند !
یا اینکه آنکسی که در این دنیا کور است در آخرت هم کور محضور خواهد شد !
اولا سلام به جناب اقای سیلیانک ثانیا ما اینجا نیومدیم برای اینکه نمایش تایپ برات اجرا کنیم شما اول بهتر بود متن رو کامل میخوندید بعد برای خودنمایی پیام میدادی منظور از ( سوره الزمر ) هنگامی که خدا به تنهايي ذکر شود دلهاي کسانی که به آخرت ايمان نياورده اند منزجر می شود و چون ذکر غیر از خدا شود(مانند ذکر ارواح اموات و ارواح اولياء و انبياء و غير آن)شاد مي گردند». این تفسیر ایت الله العظما برقعی است یکی از دانشمندای شیعه
اما درباره ایاتی که بیان کردی باید متن پاسخ من رو میخوندی بعد اینقدر سریع حاضر جواب می بود آیاتی که بیان کردی وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ(الأعراف/134)
دوست من این ایه در دروان زندگی حضرت موسی بوده
و آیه هایی که از سوره مریم اوردی بحث ما شفاعت از گنبد و بارگاهه بهتر بود یه بار به ایه ها نگاه کنی یاد کردن چه ربطی به کمک خواستن و دعا کردن داره از مرده داره اصلا چه ربطی به شفاعت داره جای خنده داره
شما اگه راست میگی و مدعی شفاعت هستی ایه ای بیار که خداوند دستور داده باشه کسی بعد از وفات پیامبری دستور به شفاعت از اون داده باشه
و در اخر پیشنهاد می کنم یه بار دیگه با دقت متن پاسخ منو بخون و سر سری نگاه نکن من برات از نهج البلاغه و کتاب های خودتون دلیل اوردم
سلام
بزارید من پاسخم رو تمام و کمال بنویسم ، بعد !
من هنوز حرف دارم عجله نکنید ! جواب همین تایپیکتان را هم خواهم داد !
اما این حق مالکیت نه به این معناست که کس دیگری حق شفاعت ندارد ، بلکه در حقیقت خداوند اذن شفاعت را به هر که بخواهد میدهد و این مسئله ایست که موجب نشان دادن قدر و منزلت و جایگاه بندگانی خاص ، در نزد خداوند است !
پس شفاعت حقی است برای بندگانی خاص از طرف خداوند ، و همانطور که گفتید در دنیا انبیاء و اولیاء از آن برخوردار هستند . ( که آیاتش قبلاً آمد و فکر نکنم مشکلی داشته باشید )
اما برای بعد از دنیا !
شیعه قائل به شفاعت در برزخ نیست و در روایتی از ائمه اینگونه آمده که : ما از شما شیعیان در برزخ میترسیم !
در آن روز، همه از دعوت کننده الهي پيروي نموده، و قدرت بر مخالفت او نخواهند داشت (و همگي از قبرها برميخيزند)؛ و همه صداها در برابر (عظمت) خداوند رحمان، خاضع ميشود؛ و جز صداي آهسته چيزي نميشنوي!
اولا سلام به جناب اقای سیلیانک
ثانیا ما اینجا نیومدیم برای اینکه نمایش تایپ برات اجرا کنیم
( سوره الزمر ) هنگامی که خدا به تنهايي ذکر شود دلهاي کسانی که به آخرت ايمان نياورده اند منزجر می شود و چون ذکر غیر از خدا شود(مانند ذکر ارواح اموات و ارواح اولياء و انبياء و غير آن)شاد مي گردند». این تفسیر ایت الله العظما برقعی است یکی از دانشمندای شیعه
اما درباره ایاتی که بیان کردی باید متن پاسخ من رو میخوندی بعد اینقدر سریع حاضر جواب می بود آیاتی که بیان کردی وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ(الأعراف/134)
دوست من این ایه در دروان زندگی حضرت موسی بوده
و آیه هایی که از سوره مریم اوردی بحث ما شفاعت از گنبد و بارگاهه بهتر بود یه بار به ایه ها نگاه کنی یاد کردن چه ربطی به کمک خواستن و دعا کردن داره از مرده داره اصلا چه ربطی به شفاعت داره جای خنده داره
شما اگه راست میگی و مدعی شفاعت هستی ایه ای بیار که خداوند دستور داده باشه کسی بعد از وفات پیامبری دستور به شفاعت از اون داده باشه
و در اخر پیشنهاد می کنم یه بار دیگه با دقت متن پاسخ منو بخون و سر سری نگاه نکن من برات از نهج البلاغه و کتاب های خودتون دلیل اوردم
در مورد اینکه میفرمایید این تفسیر آقای x یا y از علمای شیعه است ، اولاً خوب است شما در استدلالتان از تفسیر های علمای شیعه به جای ترجمه و در اثبات گفته هایتان سود میبرید ! واقعاً خوشا به حالمان !!!! ثانیاً ، بالاخره ما نفهمیدیم شما آنرا قبول دارید یا قبول ندارید !!!! اگر آنرا قبول ندارید ، چرا در متن خویش آورده اید ؟ اگر آنرا قبول دارید ، پس چرا میگویید مال دیگری است ؟ این نحوه پاسخگویی را از کجا یاد گرفته اید ؟ اما در مورد شفاعت بعد از وفات و زنده بودن انبیاء و اولیاء هم پاسخ گفتیم ! فقط میماند یک چیز دیگر ، آنهم شفاعت از گنبد و بارگاه ! به این آیه دقت کنید ! اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يأْتِ بَصِيرًا(يوسف/93) این آیه سوره یوسف مربوط به آنجایی است که چشمان یعقوب در اثر گریه فراوان نابینا گشته بود ، و یوسف برای بینا کردن آن پیراهن خویش را فرستاد و در حقیقت خداوند بوسیله پیراهن یوسف یعقوب را شفا داد و بینا کرد ! چرا پیراهن یوسف شفا داد ؟ مگر نه اینکه روح ندارد ؟ پس چه چیزی در این پیراهن بود که مایه سلامتی شد ؟ عین همان چیزی که در پیراهن یوسف بود و موجب شفا شد در حرم و بارگاه انبیاء و اولیاء وجود دارد و به گواه اسناد معتبر و غیر قابل انکار تاریخی تا به حال افراد بیشماری بوسیله همین گنبد و بارگاه از خداوند شفا گرفته اند ! شاید بگویید یوسف آن زمان زنده بود ، ما هم میگوییم به گواه آیه 169 سوره آل عمران انبیاء و اولیاء تماماً زنده هستند ! سوال دیگه ای بود ، انشاءالله پاسخگو هستیم !
اولا سلام به جناب اقای سیلیانک ثانیا ما اینجا نیومدیم برای اینکه نمایش تایپ برات اجرا کنیم
شما اگه راست میگی و مدعی شفاعت هستی ایه ای بیار که خداوند دستور داده باشه کسی بعد از وفات پیامبری دستور به شفاعت از اون داده باشه
و در اخر پیشنهاد می کنم یه بار دیگه با دقت متن پاسخ منو بخون و سر سری نگاه نکن من برات از نهج البلاغه و کتاب های خودتون دلیل اوردم
با سلام [FONT=Century Gothic]شكى نيست كه شفاعت، حق مطلق خداست. گذشته بر برهان عقلى كه بر اين گواهى مى دهد، آيات قرآنى نيز بر آن شاهد مى باشند; مانند: ( قُلْ للّهِ الشَّفَاعَة ُ جَمِيعاً... ).( [1]) «بگو: براى خدا است حق شفاعت». با توجه به اين اصل يادآور مى شويم كه: آيات ديگرى دلالت دارند كه خداوند اجازه داده است گروهى از اين حق استفاده كنند و تحت شرايط خاصى شفاعت نمايند. حتى در برخى از آيات، نام برخى از شفيعان نيز برده شده است; مانند: ( وَكَمْ مِنْ مَلَك فِى السَّمَـوَتِِ لا تُغْنى شَفَاعَتُهُمْْ شَيْئاً إِلاّمِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَيَرْضى ).( [2]) «چقدر فرشتگان در آسمان هستند كه شفاعت آنان از چيزى بى نياز نمى كند مگر آن گاه كه خداوند در باره ى هر كس كه بخواهد اذن دهد و راضى گردد». [FONT=Century Gothic]پيامبر گرامى طبق تصريح قرآن داراى مقام محمودى (مقام شايسته) است، آن جا كه مى فرمايد: ( عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ ربُّكََ مَقاماً مَحْمُوداً ).( [3]) «شايد پروردگارت تو را به مقام شايسته اى برگزيند». مفسران اسلامى به حكم روايات مى گويند كه مقصود از مقام محمود، همان مقام شفاعت است و خداوند چنين مقامى را به وى داده است. تا اين جا ميان فرقه هاى اسلامى سخنى نيست،:Sokhan: سخن در اين جا است كه اگر كسى از فردى كه به طور مسلْم داراى مقام شفاعت است درخواست شفاعت كند; مثلاً بگويد:اى پيامبر خدا! در حقّ من شفاعت كن. آيا چنين درخواست شرك است يا نه؟ آيا سودى دارد يا بى فايده است؟ بحث درباره ى سودمند بودن چنين درخواست از قلمرو گفتار ما بيرون است. ما فعلاً در صدد شناسايى ، مرزهاى توحيد و شرك هستيم، نه شناسايى مفيد بودن و يا نبودن عمل و كارى. با توجه به ميزان توحيد و شرك ، حكم چنين درخواستى روشن است. كسى كه از او درخواست شفاعت مى كنيم، اگر او را «اله» و خداى كوچك بدانيم و معتقد گرديم كه او و امثال او مالكان مقام شفاعت مى باشند و خدا اين حق را به آن ها تفويض كرده و درباره ى هركس كه بخواهند شفاعت مى كنند بى آن كه نياز به اذن و اجازه خدا داشته باشند، به طور قطع چنين درخواستى، پرستش آنان بوده و درخواست كننده مشرك خواهد بود،:Sokhan: زيرا شفاعت از كارهاى مقام ربوبى و الهى است، و درخواست كار الهى از ديگرى شرك خواهد بود. [FONT=Century Gothic]امّا اگر آنان را مخلوق محدود خدا بدانيم كه با اذن و اجازه ى خاص خدا درباره ى گروهى مى توانند شفاعت كنند سپس با توجه به اين قيد و شرط از آن ها درخواست شفاعت نماييم، به طور مسلّم يك چنين درخواست با درخواست كار عادى فرق نكرده و عمل از مرز توحيد بيرون نخواهد رفت.:Sham: تصوّر اين كه عمل ما (درخواست شفاعت از اولياى الهى) از نظر ظاهر شبيه عمل مشركان است كه از بت هاى خود درخواست شفاعت مى كردند، تصور بى پايه است، :Ealam: زيرا شباهت ظاهرى، ميزان داورى نيست، بلكه پايه ى داورى، قصد درخواست كننده و كيفيت اعتقاد او درباره ى شفاعت كننده است و نحوه ى اعتقاد يك فرد موحد درباره ى اولياى خدا با شيوه ى اعتقاد يك مشرك درباره ى بت ها كاملاً متفاوت است.:Ealam: مع الوصف چگونه اين دو درخواست به هم مقايسه مى شود. اگر پايه ى داورى، شباهت ظاهرى باشد، بايد طواف بر دور خانه ى خدا، دست گذارى بر حجر الأسود و سعى ميان صفا و مروه مايه ى شرك گردند، زيرا اين گونه اعمال در ظاهر با اعمال مشركان تفاوتى ندارد.
[FONT=Century Gothic]وهابى ها و درخواست شفاعت گروه وهابى درخواست شفاعت را از اولياى الهى مطلقا شرك مى دانند و مى گويند: علت اين كه قرآن گروه بت پرست را مشرك خوانده است، اين است كه آنان در برابر بت ها به ناله و زارى پرداخته و از آنان درخواست شفاعت مى كردند، چنان كه مى فرمايد:( وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَلا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هؤلاءِ شُفَعَؤُنَا عِنْدَ اللّهِ... ).( [4]) [FONT=Century Gothic]«موجوداتى را مى پرستند كه به آن ها زيان و سودى نمى رسانند. و مى گويند كه آن ها شفيعان ما در نزد خدا هستند».:Sokhan: [FONT=Century Gothic]بنابر اين، شفاعت كردن اوليا، حق و ثابت است، امّا هر نوع شفاعت خواهى، حتى از شفيعان واقعى چون پرستش آنان محسوب مى شود، جايز و مشروع نيست.:Sham: [FONT=Century Gothic]از اين استدلال مى توان دو جواب گفت: 1. اين آيه هرگز كوچك ترين دلالتى بر مقصود آنان ندارد و اگر قرآن افراد ياد شده را مشرك مى داند، نه از اين نظر است كه از بت ها طلب شفاعت مى كردند، بلكه علت مشرك بودن آنان اين است كه آن ها را مى پرستيدند تا سرانجام آنان را شفاعت كنند. [FONT=Century Gothic]توضيح اين كه: گروه بت پرست دو كار را انجام مى دادند: الف. بت ها را متنفذان درگاه الهى مى دانستند و تصور مى كردند كه از طريق عبادت و پرستش آن ها مى توانند رضايت آنان را جلب كنند.خداوند اين حقيقت را در همان آيه با جمله هاى زير بيان كرده است. ( وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَلا يَنْفَعُهُمْ )از اين جهت آنان مشرك بودند. ب. چشم اميد به آن ها دوخته و طلب شفاعت مى كردند. خداوند اين حقيقت را با جمله ى زير بيان فرموده است: ( وَيَقُولُونَ هؤلاءِ شُفَعَوُنَا عِنْدَ اللّهِ ). با دقت در معناى آيه و اين كه آنان درباره ى بت ها دو كار انجام مى دادند روشن مى گردد كه علت مشرك بودن آن ها، همان پرستش بت ها بوده است نه شفاعت خواهى از آنان.:Sham: اگر شفاعت خواهى از بت ها در حقيقت، پرستش آن ها بود، ديگر دليل ندارد كه علاوه بر جمله ( ويَعْبُدُونَ... )جمله اى مانند: ( وَيَقُولُونَ... ) را بياورد.:Sokhan: [FONT=Century Gothic]از اين كه در آيه دو جمله به يكديگر عطف شده، حاكى از اين است كه موضوع پرستش بت ها، غير از مسئله ى شفاعت آنان بوده است; پرستش بت ها نشانه ى شرك و دوگانه پرستى است، در حالى كه شفاعت خواهى از سنگ و چوب، عمل احمقانه و دور از منطق و علم به شمار مى رود.:Ealam:
[FONT=Century Gothic]هرگز اين آيه دلالت ندارد كه شفاعت خواهى ازبت ها پرستش آن هاست تا چه رسد كه شفاعت خواهى از اولياى حى و عزيزان درگاه وى، نشانه ى پرستش آن ها باشد.:Sham::Sham: 2. گذشته از اين، ميان شفاعت خواهى ما و شفاعت خواهى بت پرستان فرق روشنى وجود دارد;
آنان بت ها را مالكان مقام شفاعت مى دانستند، به اين معنا كه هر طورى و درباره ى هركس بخواهند مى توانند شفاعت كنند.
و با اعتقاد به چنين مالكيت كه يك نوع اعتقاد به الوهيت است،
درخواست شفاعت، شرك محسوب خواهد شد. و لذا قرآن در مقام انتقاد از اين عقيده مى فرمايد::Sham: ( قُلْ للّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً... ).( [5]) « بگو: براى خدا است حقّ شفاعت». [FONT=Century Gothic]در صورتى كه مسلمانان درباره ى اولياى خود به چنين مقام و مالكيتى معتقد نيستند و پيوسته شب و روز آيه ى ياد شده زير را زمزمه مى كنند::Sham: ( ...مَنْ ذَا الَّذِى يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ... ).( [6]) «كيست كه نزد خدا شفاعت كند جز به اذن او». با اين تفاوت بارز، مقايسه اين دو با هم بسيار دور از انصاف است.( [7]):Ealam::Ealam:
[1] . زمر/ 44.
[2] . نجم / 26.
[3] . اسراء/ 79.
[4] . يونس/ 18.
[5] . زمر/44.
[6] . بقره/ 255.
[7] . منشور جاويد، ج2، ص 460ـ 464.
با سلام و عرض ادب و تشکر به خاطر پاسخهای خوبتان :Gol:
جناب آقای Baluch boy، خیلی می بخشید، ولی شما یا کورید یا خودتان را زده اید به کوری. اولاً این نحوه استفاده شما از آیات قرآن، عذاب اخروی به دنبال دارد. کلام حق را سانسور می کنید تا مطلوبتان را به اصطلاح «ثابت» کنید؟ البته دوستان به خوبی پاسخ شما را دادند.
یعنی شما اصلاً پست بنده و داستانی را که به آن اشاره کردم ندیدید؟ یا نخواستید که ببینید؟ توضیح دهید که چرا دعای من اجابت نمی شد؟ چرا وقتی که از آن حضرت درخواست دعا کردم، ناگهان دعایم مستجاب شد؟ آن هم استجابتی در حد معجزه، که از نظر پزشکی اصلاً غیر ممکن است. توضیح دهید! اعتقادات شما این اتفاق را چه طور توجیه می کند؟
مگر اینکه بنده را به دروغگویی متهم کنید، که آن داستان دیگری است و پاسخ چنین اتهامی را روز قیامت خواهم داد.
من از جناب عقیل سؤالی کردم که ایشان هنوز پاسخ نداده اند، از شما هم می پرسم:
شما بر اساس چه علمی صد درصد مطمئن هستید که حق کاملاً با شماست؟
[/font]
[/font]
[/font]
[/font]
[b][right]((نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است که گناهکار بتواند وسیله ای برانگیزد و توسط او از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند, درست همانطوری که در پارتی بازیهای اجتماعات منحط بشری وجود دارد. بسیاری از عوام مردم شفاعت انبیاء و ائمه علیهم السلام را چنین می پندارند. باور دارند که پیغمبر اکرم ص و امیر المومنین ؛ و فاطمه ی زهراء علیها السلام و ائمه اطهار خصوصاً امام حسین ؛ متنفذهایی هستند که در دستگاه خدا اعمال نفوذ می کنند, اراده ی خدا را تغییر می دهند و قانون را نقض می کنند. اعراب دوران جاهلیت نیز درباره بتهایی که شریک خداوند قرار می دادند همین تصور را داشتند, آنان میگفتند که آفرینش منحصراً در دست خداست و کسی با او در این کار شریک نیست ولی در اداره ی جهان بتها با او شراکت دارند, شرک اعراب جاهلیت شرک در «ربوبیت خالق» نبود بلکه شرک در «الهیت رب» بود.))[/right]
[/b]
[right]و چکسی گمراه تر است از آن که غیر از خدا را می خواند که تا روز قیامت هم دعای او را اجابت نکند و آنان از خواندن ایشان بی خبرند[font=arial]>>[/right] [/font]
هنگامي که بلا بر آنها مسلط ميشد، ميگفتند: «اي موسي! [font=tahoma][color=#7f0000]از خدايت براي ما بخواه به عهدي که با تو کرده، رفتار کند[/color][/font]! [font=tahoma][color=#7f0000]اگر اين بلا را از ما مرتفع سازي، قطعا به تو ايمان ميآوريم، و بني اسرائيل را با تو خواهيم فرستاد[/color][/font]!»[/right]
[right]اولا قرآن برای یک قوم و یک زمان نیامده است و منظور از آیه و تفسیر آیه سوره الزمر ) هنگامی که خدا به تنهايي ذکر شود دلهاي کسانی که به آخرت ايمان نياورده اند منزجر می شود و چون ذکر غیر از خدا شود(مانند ذکر ارواح اموات و ارواح اولياء و انبياء و غير آن) شاد مي گردند[font=tahoma][color=#00007f]. [/color][/font]عموم مردم هست( منظور یاد خدا و ذکر خدا باید به تنهایی باشد.)[/right] [right]یعنی خداوند به تنهایی ذکر شود نه همراه فلان امازاده و قبر واولیاء و ...[/right] [right]اگه آیات قبل این آیه رو هم مطالعه کنید بد نیست می بینید مطلب درباره شفاعتِ حالا منظور از شفاعت فقط بت بوده ؟ کجای آیه اشاره به بت کرده این آیه تمام شفیعانی رو که جز خدا می گیرید رد کرده
ضمنا:[/right] [right]ما نگفتیم که یاد و ذکر انبیاء و اولیاء گناهه ( دوست عزیز ما با انبیاء و اولیاء دشمنی نداریم شما خوب متوجه منظور بنده نمیشید) [/right]
به (برکت) رحمت الهي، در برابر آنان [= مردم] نرم (و مهربان) شدي! و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو، پراکنده ميشدند. پس آنها را ببخش و براي آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامي که تصميم گرفتي، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زيرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
[/font][font=tahoma][color=#007f00][right]َلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يرْزَقُونَ[/color][/font](آل عمران/169) هرگز گمان مبر کساني که در راه خدا کشته شدند، مردگانند[font=tahoma][color=#7f0000]! [/color][/font]بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزي داده ميشوند.[/right]
[/b][/font][right] پس نزد پروردگار غير از نزد مخلوق و غير از نزد قبر و يا دنياست»[/right]
[/font]
[/b]
[/font]
[right]طبق اين آيات حضرت عيسي كه از پیامبران بزرگ است پس از وفات به كلي از امت خود بيخبر بوده حالا چگونه ممكن است كه امام و امامزاده پس از مرگش از دنیا و پیروانش باخبر باشد؟!
[right]اما احادیثی که در آن ائمه اطهار سلام الله علیهم از خود نفی شفاعت کرده اند(از کتب اهل تشیع)[/right] [right]شیخ طوسی علیه الرحمه ص 381 ج 1. «عن أبي جعفر عليه السلام أنه قال لخيثمة: أبلغ شيعتنا إنا لا نغني عنهم من الله شيئا و أبلغ شيعتنا أنه لا ينال ما عند الله إلا بالعمل و...»[/right] [right]یعنی: حضرت امام محمد باقر علیه السلام به خیثمه یکی از اصحاب بزرگوار خود فرمود: بشیعیان ما ابلاغ کن که ما از جانب خدا هیچ چیزی را از آنان کفایت نکرده و کاری از ما بر نمی آید و نیز بشیعیان ما ابلاغ کن که در نزد خدا بهیچ مقامی نتوان رسید جز بعمل...[/right] [right]درروضه کافی ص 342 چاپ اسلامیه... «قال الصادق عليه السلام: إنه لن يغني عنكم من الله أحد من خلقه شيئا، لا ملك مقرب ولا نبي مرسل ولا من دون ذالك، فمن سره أن تنفعه شفاعة الشافعين فليطلب إلى الله أن يرضى عنه». [/right] [right]یعنی: حضرت صادق علیه السلام فرمود: هیچکس از عذاب خدا شما را کفایت نکرده و باز نمیدارد نه فرشته مقرب و نه پیغمبر مرسل و نه غیر اینها پس کسیکه مسرور میشود و دوست دارد که شفاعت شفیعان بحال او نفعی داشته باشد باید از خدا بخواهد ا از او راضی شود ( یعنی بعمل بپرداز و خود را اصلاح کند.) شفاعت شافعین همان دعا و استغفاری است که فرشتگان و مؤمنین می کنند.
[/right]
[right]اما جواب به شهبات شیعه
اصلی ترین دلیل شما برای توسل به قبر می گید عموم مردم گناهکار هستند و دعای آنها نزد خداوند پذیرفته نمی شود؟
پاسخ
خوب شما قطعا وجود خدا رو در همه جا قبول دارید و می فرمائید به خاطر کثرت گناه و رو سیاهی نمی توانید به خدا متوسل و پناه ببرید ....اين سخني است كه هرگز در اسلام اصل و اساسي نداشته است خداوند ميفرمايد: من نزديكم و مرا بخوانيد و به شما پاسخ ميگويم و در آن هيچ قيد و شرطي همچون اين كه گناهكار و عاصي نميتواند مرا بخواند نفرموده است [/right]
ابليس! ـ مظهر كفر و شرك و پليدي ـ كه نزد خدا و همة مؤمنان ملعونه و از فرمان خدا متكبّرانه رويگردان شده مستقيماً در پيشگاه خداوند دعا كرد ودعايش هم مورد اجابت واقع شد مگه مشركان جاهل در موقع گرفتاريها و ناراحتيها خدا را نميخواندند و دعايشان هم مگر پذيرفته نميشد؟!!
[b][right]خوب حالا آیا احترام به خداوند واجب تره یا احترام به ائمه و انبیاء؟؟؟؟!!
دوست عزيز شما تناقض گويي داريد بالاخره كدوم حرفتون رو قبول كنيم؟؟؟؟
از طرفي اومديد و ميگيد:
توسل جائژ و مطلوب همان توسل به اسماء و صفات خداوند و اعمال صالح وافراد صالح( زنده)
منظور از افراد صالح مانند پیامبران و انبیاء و اولیاء است ولی در زمان زندگی نه بعد از وفات
و
درسته تمسک به انبیاء و اولیاء رایج بوده اما در دوران زندگیاگه واضح به آیات نگاه کنی در تمام آیاتی که بحث شفاعت بوده در دوران زندگی انبیاء بوده
و از طرف ديگه ميگيد:
و چکسی گمراه تر است از آن که غیر از خدا را می خواند که تا روز قیامت هم دعای او را اجابت نکند و آنان از خواندن ایشان بی خبرند>>
حالا چند سوال از شما
1-آیا پیامبران خدا هستند یا غیر خدا؟؟؟
2-آیا امامان و ائمه خدا هستند یا غیر خدا؟؟؟
3-آیا فرشتگان خدا هستند یا غیر خدا؟؟؟
4- و مسیحی ها حضرت عیسی را میخوانند آیا حضرت عیسی بُتی هست ؟؟؟
5-آیا این آیه و آیاتی دیگر برای یک قوم آمده فقط قوم بت پرست و برای یک زمان خاص آمده؟؟؟
با پاسخ به این سوالات راحت در میابید که منظور از غیر خدا چکسانی هستند
چرا بین انبیاء ،ائمه و انسان ها تفکیک قائل می شوید
آیا پیامبر (ص) با انسان های دیگر تفاوتی داشته؟
(الکهف/110)«ای پیامبر بگو من نیز بشری ماننده شما هستم»
بالاخره اجازه ي توسل داريم يا نه؟؟؟ آيا حرفاي شما داراي تناقض نيست؟؟؟ اگه آيه ي قرآن رو اونطوري كه شما ميگيد تفسير كنيم نبايد به كسي توسل و تمسك كرد... در صورتي كه شما در جاي ديگه گفتيد: ميشه به اولياء الهي در دوران زندگيشون توسل كرد. اما آيه رو طوري تفسير كرديد كه اين هم جايز نيست... آيا شما تفسير به راي نكرديد؟ بالاخره كدومش درسته؟ تفسيرتون از آيه يا اون حرفتون كه به اولياء و انبياء ميشه توسل كرد؟
در موردي كه گفتيد ائمه مرده اند و توسل به زنده ها جايز است اما به مرده ها خير. آيا نخوانده ايد آيه ي قرآن رو كه ميگه: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتاً بل أحیاء عند ربهم یرزقون خداوند ميگه زنده اند و شما ميگيد مرده اند؟ شما چطور آيه ي قرآن رو اونطوري كه دلتون ميخواد ترجمه ميكنيد؟؟ عند ربهم يرزقون يك جمله است و كلمه ي عند ربهم مربوط به يرزقون هست... نه اينكه اون رو به كلمه ي احياء ربط بدهيد.!!!!!!!!!!!
مگر روايت رو نشنيده ايد كه:
رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در روز بدر رو به شهداى بدر كرد و فرمود: « هَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبَّكُمْ حَقّا ; اى كشته شدگان آيا يافتيد آنچه را كه پروردگار شما به حق و راست وعده داده بود.» بعضى از اصحاب گفتند: يا رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) ! اين ها كه مرده اند چگونه ايشان را آواز مى دهى در حالى كه جسدى بيش نيستند؟ حضرت فرمود: « اِنَّهُمْ اَسْمَعْ مِنْكُمْ ; ايشان از شما شنواترند و فهم و ادراك ايشان در اين حال از شما بيشتر است
سلام دوست عزيز اون تناقض بخاطر اينكه دوستي سوال پرسيده بود اگه به بخش هاي قبلي مراجعه كنيد مي فهميد اين جواب اون اقا بود درباره اون ايه ولي بازم ياد اور ميشم توسل به افراد زنده جايز است ولي مرده نه
اما درباره اون ايه توضيح دادم لطفا بخش 3 و 4 را بخوانيد
و حديثي كه ذكر كرديد سندش را بيان نكرديد
و اگر توجه كنيد فعل حال است و پيامبر گفته الان اين ها شنواتر از شما هستند
با تشكر
اول، هیچکس نگفته که حاجات را باید از ائمه (ع) خواست (چه زنده و چه مرده). خداوند حاجات را برآورده می کند. همه چیز از خداست، هرکس اعتقاد دیگری داشته باشد مشرک است.
دوم، هرکس فکر کند که در درگاه الهی پارتی بازی است، و ائمه (ع) کسی را شفاعت می کنند که خداوند از او ناراضی است، گمراه است. ائمه (ع) هیچ عملی را به غیر اذن خداوند انجام نمی دهند.
سوم، فرض که تمام گفته های شما درست باشد (این فقط یک فرض است)، پس حضرت مهدی (ع) چه؟ ایشان که زنده هستند، ولی غایب؟ مگر ایشان مرده اند؟ زمین خداوند که از حجت خالی نمی شود.
ابوبصير گويد امام صادق عليهالسلام فرمود: در هر بامداد كردار بندگان نيكوكار و فاسقتر رسولخدا صلى الله عليه و آله عرضه ميشود، پس بر حذر باشيد (از كردار ناشايست) و همين است معنى قول خدايتعالى (105 سوره 9) (در عمل كوشيد كه خدا و رسولش كردار شما را ميبينند) و ساكت شد.
2- عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيّ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ الطّائِيّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُمُ الْأَئِمّةُ اصول كافى جلد 1 صفحه: 318 روايه: 2 يعقوب بن شعيب گويد: از امام صادق عليهالسلام راجع بقول خداى عزوجل (105- سوره9) (در كار باشيد كه خدا و پيغمبر و مؤمنين كردار شما را مىبينند) پرسيدم، فرمود: مؤمنين ائمه هستند.
پنجم:
1- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ مُعَلّى بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ مِرْدَاسٍ قَالَ حَدّثَنَا صَفْوَانُ بْنُ يَحْيَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيّوبَ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النّورِ الّذِي أَنْزَلْنا فَقَالَ يَا أَبَا خَالِدٍ النّورُ وَ اللّهِ الْأَئِمّةُ مِنْ آلِ مُحَمّدٍ ص إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُمْ وَ اللّهِ نُورُ اللّهِ الّذِي أَنْزَلَ وَ هُمْ وَ اللّهِ نُورُ اللّهِ فِي السّمَاوَاتِ وَ فِي الْأَرْضِ وَ اللّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنّهَارِ وَ هُمْ وَ اللّهِ يُنَوّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يَحْجُبُ اللّهُ عَزّ وَ جَلّ نُورَهُمْ عَمّنْ يَشَاءُ فَتُظْلَمُ قُلُوبُهُمْ وَ اللّهِ يَا أَبَا خَالِدٍ لَا يُحِبّنَا عَبْدٌ وَ يَتَوَلّانَا حَتّى يُطَهّرَ اللّهُ قَلْبَهُ وَ لَا يُطَهّرُ اللّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتّى يُسَلّمَ لَنَا وَ يَكُونَ سِلْماً لَنَا فَإِذَا كَانَ سِلْماً لَنَا سَلّمَهُ اللّهُ مِنْ شَدِيدِ الْحِسَابِ وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ الْأَكْبَرِ اصول كافى جلد 1 صفحه: 276 رواية: 1 ابو خالد كابلى گويد از امام باقر عليه السلام پرسيدم تفسير قول خداى عزوجل را (8 سوره 64) (بخدا و رسولش و نورى كه فرستادهايم ايمان آوريد) فرمود: اى ابا خالد بخدا سوگند كه مقصود از نور ائمه از آل محمد(ص) باشند تا روز قيامت، بخدا كه ايشانند همان نور خدا كه فرو فرستاده، بخدا كه ايشانند نور خدا در آسمانها و زمين، بخدا اى ابا خالد، نور امام در دل مؤمنين از نور خورشيد تابان در روز، روشنتر است، بخدا كه ائمه دلهاى مؤمنين را منور سازند و خدا از هر كس خواهد نور ايشان را پنهان دارد، پس دل آنها تاريك گردد،بخدا اى ابا خالد بندهاى ما را دوست ندارد و از ما پيروى نكند تا اينكه خدا قلبش را پاكيزه كرده باشد و خدا قلب بندهاى را پاكيزه نكند تا اينكه با ما خالص شده باشد و آشتى كرده باشد (يك رنگ شده باشد و سازگار) و چون با ما سازش كرد خدا از حساب سخت نگاهش دارد و از هراس بزرگ روز قيامت ايمنش سازد.
19- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَوْ أَنَّ الْعِبَادَ إِذَا جَهِلُوا وَقَفُوا وَ لَمْ يَجْحَدُوا لَمْ يَكْفُرُوا اصول كافى جلد 4 صفحه :101 رواية :19 حضرت صادق عليه السلام فرمود: اگر بندگان در هنگاميكه نميدانستند توقف ميكردند و انكار نميكردند كافر نمى شدند.
نتیجه، برای شناخت امام، باید مثل امام عمل کرد، باید با او سازگار شد، و بهترین شروع، دنبال کردن قرآن است. شما با انکارتان از مسائلی که به آنها علمی ندارید، در رحمت را به روی خودتان می بندید. پس صلاح شما در این است که دست از انکار بردارید، و قرآن را صادقانه و خالصانه دنبال کنید، تا خداوند نور خودش را در دل شما قرار دهد و معنی توسل و شفاعت و جایگاه معصومین را بشناسید.
توضیح دهید که چرا دعای من اجابت نمی شد؟ چرا وقتی که از آن حضرت درخواست دعا کردم، ناگهان دعایم مستجاب شد؟ آن هم استجابتی در حد معجزه، که از نظر پزشکی اصلاً غیر ممکن است. توضیح دهید! اعتقادات شما این اتفاق را چه طور توجیه می کند؟
مگر اینکه بنده را به دروغگویی متهم کنید، که آن داستان دیگری است و پاسخ چنین اتهامی را روز قیامت خواهم داد.
من از جناب عقیل سؤالی کردم که ایشان هنوز پاسخ نداده اند، از شما هم می پرسم:
شما بر اساس چه علمی صد درصد مطمئن هستید که حق کاملاً با شماست؟
دوست گرامی بلوچ بوی ! خیلی خوب است که به مباحث ادامه میدهید ! اما خوبتر آن است که بر اساس مبانی به مباحث ادامه بدهید و آنچه را که باید به دیگری نسبت ندهید ، واقعاً نسبت ندهید !
بنده متن شما را کاملاً مطالعه کردم ، انشاءالله همانند دفعه پیش به تمامی سوالاتتان و گفته هایتان پاسخ میدهم ، اما امیدوارم کم لطفی نفرمایید و با منطق و اصولی بحث کنید تا نتیجه ای حاصل شود !
و اگر توجه كنيد فعل حال است و پيامبر گفته الان اين ها شنواتر از شما هستند با تشكر
سم الله الرحمن الرحیم بالاخره اون لحظه که پیامبر (ص)با اونها صحبت میکردند مرده بودند و از نظر شما نمیشنیدند ولی از نظر پیامبر (ص)شونواتر از زنده ها بودن حال چه تفاوتی میکنه مرده حال امروز و فرداش یک گور است نه چند جور
آیه 5 سوره احقاف است:و مَن اضلُّ مِمَّن یدوعوا مِن دون الله من لا یَستَجِیبَ له, الی یوم القیَمه وَ هُم عَن دَعَائهم غَفِلُنَ
[right].
[/right]
[right][/right]
[right]و چکسی گمراه تر است از آن که غیر از خدا را می خواند که تا روز قیامت هم دعای او را اجابت نکند و آنان از خواندن ایشان بی خبرند>>[/right]
[right](الکهف/110)«ای پیامبر بگو من نیز بشری ماننده شما هستم»[/right]
در مورد غیر خدا صحبت کردید !
ببین یکبار دیگر هم بنده پاسختان را دادم چرا دقت نفرمودید ؟
آیا این یکطرف به قاضی رفتن نیست ! اگر هم انتقاد کنیم شما ناراحت میشوید !
به این آیه دقت کنید !
قُلْ أَرَأَيتُمْ شُرَكَاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَينَاهُمْ كِتَابًا فَهُمْ عَلَى بَينَتٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا إِلَّا غُرُورًا(فاطر/40) بگو: «اين معبوداني را که جز خدا ميخوانيد به من نشان دهيد چه چيزي از زمين را آفريدهاند، يا اينکه شرکتي در (آفرينش و مالکيت) آسمانها دارند؟! يا به آنان کتابي (آسماني) دادهايم و دليلي از آن براي (شرک) خود دارند؟!» نه هيچ يک از اينها نيست، ظالمان فقط وعدههاي دروغين به يکديگر ميدهند!
ببین دوست من ما میگیم که غیر خدا ، یعنی غیر از یاد خداوند و هر آنچه در مسیر رضای اوست !
دلیلمان را هم دربالا آوردیم ، شما میگویید صرفاً یاد خدا و لا غیر ! دلیلتان لطفاً ؟
در ضمن خداوند آیات قرآن رو نازل نکرد تا ما برخی رو قبول کنیم و برخی رو نه ! آیا این همان مصداق بارز نؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ نیست که خداوند آنرا مذموم داشته ؟؟؟
شما آیه وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يوْمِ الْقِيامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ(الأحقاف/5) را می آورید و از آن برداشتی مطلق میکنید !
اولا قرآن برای یک قوم و یک زمان نیامده است و منظور از آیه و تفسیر آیه سوره الزمر ) هنگامی که خدا به تنهايي ذکر شود دلهاي کسانی که به آخرت ايمان نياورده اند منزجر می شود و چون ذکر غیر از خدا شود(مانند ذکر ارواح اموات و ارواح اولياء و انبياء و غير آن) شاد مي گردند. عموم مردم هست( منظور یاد خدا و ذکر خدا باید به تنهایی باشد.)
یعنی خداوند به تنهایی ذکر شود نه همراه فلان امازاده و قبر واولیاء و
...
اگه آیات قبل این آیه رو هم مطالعه کنید بد نیست می بینید مطلب درباره شفاعتِ حالا منظور از شفاعت فقط بت بوده ؟ کجای آیه اشاره به بت کرده این آیه تمام شفیعانی رو که جز خدا می گیرید رد کرده
ببین عزیز من بیاید آیه ای را که فرمودید با هم بررسی کنیم !
و چون از خداوند به یگانگی یاد شود قلبهای کسانی که ایمان نیاورده اند مشمئز (و متنفر) ميگردد؛ اما هنگامي که از معبودهاي ديگر ياد ميشود، آنان خوشحال ميشوند.
ببین دوست من این وضع ترجمه کردن نیست !
شما در ترجمه آیه میفرمایید (( هر زمانی که یاد خدا به تنهایی . . .)) و از آن نتیجه میگیری نباید یاد دیگری باشد !
اینجا منظور از وَحْدَهُ این است که خدا را به یگانگی بخوانند نه اینکه فقط خدا را بخوانند ! چرا که خدا خود فرموده :
مشکل مخاطبان این آیه این بوده که برای خدا شریکانی میگرفتند ولی نه به این معنا که خدا را قبول نداشته باشند ، و خداوند میگوید اگر خدا را به یگانگی و بدون شریک برایشان بخوانی منزجر میشوند !
در ضمن شیعه به صدق اعتراف دارد که هرگز کسی را در مقام خدایی نمی دانسته و نخوانده ( شیعه غلاة را قبول ندارد ) بلکه انبیاء و ائمه را تنها حجت ها و وسایلی برای تقرب به خداوند میدانسته !
مثلاً شما بگویید آیا این جمله بنده یاد خداوند است یا غیر خدا !
امیرالمومنین علی علیه السلام در دعایی توحیدی اینگونه خداوند را خوانده اند :
یا من دل علی ذاته بذاته و تنزه عن مجانسة مخلوقاته . . .
میتوانید بگویید این یاد خداست یا یاد غیر خدا ؟ هم در آن از توحید امیرالمومنین سخن رفته و هم تسبیح ذات حضرت حق گقته شده !
در ضمن همونطور که گفتم خود خداوند از انبیاء در قرآن یاد نموده و آنان را تکریم کرده ! در عین اینکه از دنیا رفته بودند !
پس لطفاً برداشت خود از آیات را به پای قرآن ننویسید !
در مورد نزد خداوند صحبت کردید که آنرا فعلاً مطرح نمی کنم ، چون دامنه بحث را گسترش میدهد ، اما مطمئناً بعد از نتیجه گیری از این مباحث عنوان خواهد شد !
اولا اگه این احادیث رو قبول ندارید و احادیثی که تو مطالب قبلی بیان کردم بهتر کتابهاتون رو آتش بزنید بندازید دور
میبینید که چه کسی احترام را حفظ نکرده ؟
اما احادیثی که در آن ائمه اطهار سلام الله علیهم از خود نفی شفاعت کرده اند (از کتب اهل تشیع)
شیخ طوسی علیه الرحمه ص
381 ج 1. «عن أبي جعفر عليه السلام أنه قال لخيثمة: أبلغ شيعتنا إنا لا نغني عنهم من الله شيئا و أبلغ شيعتنا أنه لا ينال ما عند الله إلا بالعمل و...»
یعنی
: حضرت امام محمد باقر علیه السلام به خیثمه یکی از اصحاب بزرگوار خود فرمود: بشیعیان ما ابلاغ کن که ما از جانب خدا هیچ چیزی را از آنان کفایت نکرده و کاری از ما بر نمی آید و نیز بشیعیان ما ابلاغ کن که در نزد خدا بهیچ مقامی نتوان رسید جز بعمل...
درروضه کافی ص
342 چاپ اسلامیه... «قال الصادق عليه السلام: إنه لن يغني عنكم من الله أحد من خلقه شيئا، لا ملك مقرب ولا نبي مرسل ولا من دون ذالك، فمن سره أن تنفعه شفاعة الشافعين فليطلب إلى الله أن يرضى عنه».
یعنی
: حضرت صادق علیه السلام فرمود: هیچکس از عذاب خدا شما را کفایت نکرده و باز نمیدارد نه فرشته مقرب و نه پیغمبر مرسل و نه غیر اینها پس کسیکه مسرور میشود و دوست دارد که شفاعت شفیعان بحال او نفعی داشته باشد باید از خدا بخواهد ا از او راضی شود ( یعنی بعمل بپرداز و خود را اصلاح کند.) شفاعت شافعین همان دعا و استغفاری است که فرشتگان و مؤمنین می کنند.
امیدوارم این توضیحات کامل باشد
با تشکر
دوست من میخوای چیزی بگی ولی اول فکر کن بعد سخن بگو از تهمت زدن و بد و بیراه گفتن هم پرهیز کن
متأسفانه ویژگی اصلی صحبت های شما ، پراکنده گویی و عدم تطابق آن با اصول و مبانی دینی است !
احادیثیر و آوردید ، که بنده توضیحاتش رو بالا دادم ! مشخصه که ائمه از افرادی که فقط و فقط به امید شفاعت آنان گناه میکنند شفاعت نمی کنند !
شما با بیان این احادیث خواستید حرف شیعه را به رخش بکشید ؟؟؟
همانطور که دوستان فرمودند ، اگر مطالبشان بخوبی توسط شما مطالعه میشد این مباحث طرح نمی گشت !
اما جواب به شهبات شیعه
اصلی ترین دلیل شما برای توسل به قبر می گید عموم مردم گناهکار هستند و دعای آنها نزد خداوند پذیرفته نمی شود؟
پاسخ
خوب شما قطعا وجود خدا رو در همه جا قبول دارید و می فرمائید به خاطر کثرت گناه و رو سیاهی نمی توانید به خدا متوسل و پناه ببرید ....اين سخني است كه هرگز در اسلام اصل و اساسي نداشته است خداوند ميفرمايد: من نزديكم و مرا بخوانيد و به شما پاسخ ميگويم و در آن هيچ قيد و شرطي همچون اين كه گناهكار و عاصي نميتواند مرا بخواند نفرموده است
ابليس! ـ مظهر كفر و شرك و پليدي ـ كه نزد خدا و همة مؤمنان ملعونه و از فرمان خدا متكبّرانه رويگردان شده مستقيماً در پيشگاه خداوند دعا كرد ودعايش هم مورد اجابت واقع شد
[ص: 79 - 81].
«ابليس (دست به دعا شد و) گفت: پروردگارا مرا تا روزي كه مردم در آن زنده ميشوند مهلت ده (خداوند در جواب دعايش) فرمود: (درخواست و دعاي تو قبول است و) هماينك تو از مهلتيافتگاني تا روزي كه زمان آن (پيش خدا) معلوم است».
مگه مشركان جاهل در موقع گرفتاريها و ناراحتيها خدا را نميخواندند و دعايشان هم مگر پذيرفته نميشد؟!!
[يونس: 22 - 23].
«خدا را خالصانه به فرياد خواندند و عبادت و فرمانبرداري را تنها از او دانستند (و كسي را در خواندن با او نخوانند و گفتند:) اگر ما را از اين حال نجات دهي، از زمرة سپاسگزاران خواهيم بود (و ديگر به كسي روي نميآوريم و هرگز جز تو كس ديگري را به فرياد نميخوانيم). امّا هنگامي كه (دعايشان اجابت شد و) خدا آنها را نجات داد، ناگهان به ناحق در زمين شروع به ظلم و فساد ميكردند».
و دلیل مسخره و خنده داره بعدی شما اینه که به خاطر احترام به انبیاء و ائمه به اونا متوسل می شیم
خوب حالا آیا احترام به خداوند واجب تره یا احترام به ائمه و انبیاء؟؟؟؟
!!
اگه سوال دیگري بود در خدمتیم
مطالب شگفتی را در عین بی ادبی فرمودید !
از قول شیعه سخن میگویید و بعد استدلالش را رد میکنید و با اعتماد به نفس بالا میفرمایید که اگر سوال دیگری هم بود در خدمتیم !
این وضع مناظره نیست عزیزم ! ما هم اینجا چشمانمان خدا را شکر سالم است و میتوانیم مطالب را بخوانیم ، آنقدری هم سواد داریم که صحبت های شما را تجزیه و تحلیل کنیم !
دلایل توسل از طرف شیعه به قول شما :
1. چون اکثر مردم گناهکارند ! 2. بخاطر احترام به ائمه !
شاید این مباحث دخیل باشد ، منتها اصل توسل به مسائل دیگری مربوط است !
اولاً توسل دستور خداست و امری است که رضای او در این است !
حتی در همین آیه هم خداوند به وسیله پیامبر خویش ، خود را به مردم نزدیک معرفی میکند ! یعنی خداوند زمانی خود را در مقام استجابت دعا قرار میدهد که بندگان از پیامبرش درخواست کنند ! آیا این توسل نیست ! یعنی یندگان برای اینکه بتوانند با خدای خویش به راز و نیاز بپردازند بی نیاز از رجوع به پیامبر نیستند ! اگر این توسل نیست پس توسل یعنی چه ؟؟؟
و اما نکته جالب :
ما بالاخره نفهمیدیم که شما توسل را قبول دارید یا خیر !
لطفاً تصمیم خود را بگیرید و ما را از بلا تکلیفی در بیاورید !
1. توسل و تمسک امری است که رضایت خداوند در آن است و مشخصاً رایج بوده و خداوند در هیچ جای قرآن توسل و تمسک به انبیاء و اولیاء را رد نکرده ! 2. شفاعت ممکن است ، و مطمئناً در قیامت شفاعت وجود خواهد داشت ، اما طبق مبانی شیعی تنها کسی میتواند از شفاعت برخوردار باشد که عملش در نزد خداوند پذیرفتنی باشد !
تنها صحبت ها میماند بر سر اینکه آیا انبیاء و اولیاء زنده هستند یا خیر ! و اینکه منظور از نزد خداوند واقعاً کجاست که انبیاء و اولیاء در آن هستند و دستشان از این دنیا کوتاه است !
که انشاء الله اگر سر دو مورد بالا به توفق رسیدیم ، صحبت ها را بر سر این موضوع شروع میکنیم !
در آخر :
جناب بلوچ بوی به صحبت های ابتدایی بنده خوب دقت کنید ( در اولین تایپیک از سری جواب های همین پست اخیر شما که با این رنگ نوشته شد ) و خواهشاً از پراکنده گویی بپرهیزید ، خدا میداند که همین پراکنده گویی و عدم پاسخ صحیح به برخی پرسش های بنده و طرح مسائلی که در آن اختلاف نیست و نوشتن برداشت های شاذتان از مبانی شیعه ، بنده را در پاسخگویی به سردرگمی انداخت !
مانده بودم از کدام قسمت متن هایتان انتخاب کنم و پاسخ بدم !
بازهم میگم لطفاً اصول ابتدایی مناظره را رعایت کرده و از توهین بپرهیزید ! اگر میتوانید علمی و اگر خیر که هیچ . . .
البته دوستان و سروران عزیز جوابهای مقتضی داده اند فقط بنده اشاره کردن به چند مورد را بی ضرر دیدم.
در مورد قصه ای که بیان نمودید اولا اصولا این قصه مشکل دارد!!! اگر آن خانمها مسلمان بودند پس چرا بدون حجاب بودند؟؟؟!!!
ثانیا منظورتان را از عبارت " دور زیارت استغفرالله طواف می کنند " که نوشته اید متوجه نشدم!!!
اما در مورد مطالب بعدیتان :
[FONT=lotus linotype]والحمد لله رب العالمین
[FONT=lotus linotype]وصلى الله على رسوله وصحبه
سعی کنید همانگونه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند بر آل ایشان هم صلوات و سلام بفرستید و مانند وهابی ها که آنقدر بغض دارند که حتی سلام هم بر آنها نمی دهند نباشید!!!
و در هیچ سوره ای از قرآن نمی بینیم که شفاعتی بعد از وفات پیامبر و مومن بیان شده باشد زیرا مردگان نه می شنوند و نه پاسخ میدهند و نه ظلم و ستمی را دفع می کند
حالا فرض کنید که من ظلم به نفسی کردم ( گناهی مرتکب شدم ) و خواستم که به تحقیق و حتما خدا را همانگونه که در آیه فرموده تواب و رحیم بیابم. چون وقتی ما به خود خداوند توبه و استغفار کنیم اینگونه نیست که خداوند حتما توبه ی ما را قبول کند شاید هم قبول نکند ولی در آیه می فرماید که اگر گناهی مرتکب شدند خدمت پیامبر بیایند و استغفار کنند و پیامبر هم برای ایشان استغفار کند به تحقیق و حتما خدا را تواب و رحیم می یابند.
حالا وظیفه من در قبال این آیه چیه؟ چی کار کنم به پیامبر متوسل بشم و از ایشان بخواهم که برام استغفار کنند یا نه؟
بسه تعالی
اولا من باید این مقدمه رو بگم تا منظور ما را بهتر بفهمید
ما دونوع توسل داریم
[FONT=times new roman]1-توسل جائز و مطلوب
[FONT=times new roman]2-توسل حرام
توسل جائژ و مطلوب همان توسل به اسماء و صفات خداوند و اعمال صالح وافراد صالح[FONT=times new roman]( زنده[FONT=times new roman])
[FONT=times new roman]
منظور از افراد صالح مانند پیامبران و انبیاء و اولیاء است ولی در زمان زندگی نه بعد از وفات
[FONT=times new roman](اعراف/180)« برای خدا است نامهایی نیکوپس خدا را با آن نام ها بخوانید»
[FONT=times new roman](مائده/35) « ای مومنین از خدا بترسید و به سوی او توسل بجوئید»
و مانند داستان اصحاب غار هنگامی که دهانه غار بسته شد و به اعمال صالح خود متوسل شدند و خداوند دهانه غار را به سبب اعمال صالح شان گشود
نوع دوم توسل[FONT=times new roman]:
[FONT=times new roman]
توسل حرام عبارت است از خواندن مردگان و طلب حاجات از آنها
لطف می کنید که این دسته بندی و کلا توسل جانز و حرام رو برای ما اثبات کنید.
البته اگه در آیه ای که بنده در بالا ذکر کردم توسل بعد از فوت هم برای رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اثبات میشه که اگه خواستید در موردش توضیح عرض می کنم.
اما در مورد مردن و ... دوست من یک آیه ای آوردن در مورد زنده بودن شهدا به اون هم توجه کنید.
البته اگه بخوام ادامه بدم خیلی طولانی میشه که البته بیشتر خودم فعلا فرصت نوشتن ندارم.
آقای بلوچ بوی ، بنده این سوال را از آقای عقیل هم پرسیدم ، تا به این لحظه که پاسخی نفرمودند ، امیدوارم حداقل شما پاسخ گویید !
مطمئناً آقای مولوی خیرشاهی را که میشناسید؟
آقای مولوی خیرشاهی در تراک صوتی که بنده از ایشان گوش کردم ( و مطمئناً در دسترس خیلی ها از جمله خود حضرتعالی میتواند باشد ) داستانی شگرف را تعریف میکنند ! داستان مار 60 سانتی اندازه یه بند انگشت !
میخواستم داستان را برایتان بنویسم ! دیدم نیاز نیست ! منتها اگر خواستید بفرمایید ، حتماً مینویسم !
ایشان فضایل عجیبی را از جناب عمر نقل میکنند و مردم هم در پس شنیدن این فضایل از عمق دل و جان حضرت عمر را صدا میزنند ( وای که چه کار بدی میکنن ،میدونی دیگه دارن مرده ای رو صدا میزنن که حتی صداشونو نمی شنوه )
آقای مولوی خیرشاهی فرمودند که عمر در خواب شخصی که بخاطر احترام نامشان از کشتن یک مار خودداری کرد آمد و به او از آن واقعه خبر داد !!! و از او تمجید و ستایش نممود !!!
و بدتر از آن اینکه از مسئله ای خبر داشت ( حج نرفتن مولوی خیرشاهی ) که به قول خود مولولی احدی غیر از خودش و خدای خودش خبر نداشت !!!! ( یعنی چطور ممکنه ؟ ) و باز در اقدامی جالب تر بجای مولوی مناسک حج را به جای آورد !!!!
ببینم ، این داستان حضرت مولوی چقدر با مبانی که شما سخت از آن دفاع میکنید سازگار است ؟؟؟
بالاخره میتوان مردگان را خواند یا نه ؟
بالاخره مردگان صدای ما را میشنوند یا نه ؟؟؟
آیا آنطور که مولوی فرمودند از نیات درون ما هم میتوانند آگاهی یابند ؟؟؟
آیا مولوی دروغ فرمودند ؟ چرا دروغ گفتند ؟ چرا به جناب عمر چیزی را نسبت دادند که واقعیت ندارد ؟
اگه پاسخ بدید ما ممنون میشیم !
البته غافل نباشیم که این داستان مشتی است از خروار ( از راستگویی علمای اهل سنت ) که به دست ما رسیده ! اگر ما چند تا تراک و کلیپ دیگه هم گوش بدیم فکر کنم وضعیت خیلی غاراش میش بشه ! مگه نه آقای بلوچ بوی ؟؟؟
یا علی :Gol:افتخار من ، ولایت تو و فرزندان توست !:Gol:
سلام خدمت تمام دوستان
و با تشكر از ارسال پيامهايتان
متاسفانه بحث به اين صورت بي فايده هست :Ealam:
اگر مايليد گفتگويي دوستانه در اوايل مهر ماه داشته باشيم چون الان با درس و دانشگاه سرم شلوغه
زياد اينترنت نيستم
از تمام دوستان و بازديدكتتدهگان اين مطلب دعوت به گفتگوي آنلاين مي كنم با تشكر
اگر مايليد گفتگويي دوستانه در اوايل مهر ماه داشته باشيم چون الان با درس و دانشگاه سرم شلوغه
زياد اينترنت نيستم
از تمام دوستان و بازديدكتتدهگان اين مطلب دعوت به گفتگوي آنلاين مي كنم با تشكر
بگذارید دست از ادبیات بردارم و خیلی خودمونی بگویم: ببین داداش! هرکاری میخوای بکنی بکن. فقط اون پست منو جواب بده، میخوای الان، میخوای مهرماه، فقط موکولش نکن به قیامت!
[quote=baluch boy;44993] سلام خدمت تمام دوستان
و با تشكر از ارسال پيامهايتان
متاسفانه بحث به اين صورت بي فايده هست :ealam:
اگر مايليد گفتگويي دوستانه در اوايل مهر ماه داشته باشيم چون الان با درس و دانشگاه سرم شلوغه
زياد اينترنت نيستم
از تمام دوستان و بازديدكتتدهگان اين مطلب دعوت به گفتگوي آنلاين مي كنم با تشكر [/quote]
ما نفهمیدیم بحث به چه صورتی بی فایده است ! ولی مطمئناً اگه یه مسئله ای رو طرح کنی و بعد از اینکه جواب دادن ، نتونی جواب بدی و درس و مشق و امتحان و بهونه کنی ، بحث بی فایده میشه !
آقای بلوچ بوی ! الان درس چی میخونی شما ؟ نکنه داری قبل از شروع ترم درسای ترمت و میخونی ، یا نه ، نکنه ترم تابستونتون تو خواب زمستونی بوده و تازه بیدار شده ؟
ولی خوب همین که رفتی حاجی حاحی مکه !!!!! خودش نشان بارزی از جواب شماست ، متشکر از این که پاسخ دادید !
ولی خدایی از طرف من به این مولوی خیرشاهی بگید اینقد دروغ نگه ، به خدا گناه داره !!! اگه از شما ها نمی ترسه ، حداقل از خدا بترسه !
یا نه ، نکنه میگی مولوی دروغ نگفته ! نکنه عمر زنده است ؟ کو ؟ کجاست ؟
سلام خدمت تمام دوستان
و با تشكر از ارسال پيامهايتان
متاسفانه بحث به اين صورت بي فايده هست :ealam:
اگر مايليد گفتگويي دوستانه در اوايل مهر ماه داشته باشيم چون الان با درس و دانشگاه سرم شلوغه
زياد اينترنت نيستم
از تمام دوستان و بازديدكتتدهگان اين مطلب دعوت به گفتگوي آنلاين مي كنم با تشكر
شما بفرمایید چگونه با فایده است من به شخصه همان مدل در خدمت شما هستم!!!
متاسفانه عموما دوستان اهل سنت ما برای نوشتن شبهه وقت کافی دارند ولی زمانیکه جواب مطالبشان نوشته می شود وقتشان تمام می شود!!!
دوست من بنده به شخصه به انواع مختلف فرار از بحث از طرف دوستان اهل سنت عادت دارم.
اول مهر آخر مهر هروقت وقت داشتید بنده به شخصه در خدمتم حتی برای بحث دوطرفه.
یعنی امام استغفرالله از خدا بالاتره که برای اینکه او بنده خداهارو به خدا دعوت کرده شما اعتراض دارید
سخن شما به قول حضرت علی علیه السلام" کلمةحق یراد بها الباطل،
دعوت به سوی خدا بسیار خوبست ولی شما میخواهید زیر آب معصومین علیهم السلام را بزنید که صد البته سخت در اشتباهید یریدون نوراللله بافواههم والله متم نوره ولو کره المشرکون
دوستان راستش در سایت درر داشتم دنبال یک حدیث می گشتم چشمم به این حدیث افتاد. دوستان اهل سنت و یا وهابی استفاده کنن :
كل نبي سأل سؤلا ، أو قال : لكل نبي دعوة قد دعا بها فاستجيب ، فجعلت دعوتي شفاعة لأمتي يوم القيامة الراوي: أنس بن مالك المحدث: البخاري - المصدر: صحيح البخاري - الصفحة أو الرقم: 6305
خلاصة حكم المحدث: [صحيح]
أن أبا هريرة قال لكعب الأحبار : إن نبي الله صلى الله عليه وسلم قال : " لكل نبي دعوة يدعوها . فأنا أريد ، إن شاء الله ، أن أختبئ دعوتي شفاعة لأمتي يوم القيامة " . فقال كعب لأبي هريرة : أنت سمعت هذا من رسول الله صلى الله عليه وسلم ؟ قال أبو هريرة : نعم . الراوي: أبو هريرة المحدث: مسلم - المصدر: صحيح مسلم - الصفحة أو الرقم: 198
خلاصة حكم المحدث: صحيح
البته شما اول کسانی نیستید که شفاعت برایشان سخت می آید. جناب کعب هم در صدر اسلام مانند شما بود و شفاعت برایش سخت می نمود!!!
کسانی که در شفاعت شک دارند این دو حدیث صحیح از بخاری و مسلم را مطالعه نمایند.