جمع بندی می گویند زمان شاه خوب بود!
تبهای اولیه
زمان شاه به زور چادر از سر زنان میکشیدند و بازم هم زنان چادر سر میکردند.
زمان شاه بی حجاب بود
ولی تا جایی که من میدیدم بی حجاب اون موقع به خدا حجابش از بد حجاب الان بهتر بود
زمان شاه اسم اسلام نبود ولی اسلام بود ، به بهترین شکل
اما الان اسم اسلام هست ولی اسلامی نمیبینم
راست میگویند
زمان شاه خوب بود
زمان شاه فاحشه و باکره معلوم بود
حالا فاحشه ها لباس باکره ها را بر تن دارند و باکره ها لباس فاحشه ها را
زمان شاه خوب بود
حداقل مردم تکلیف خود را با خود میدانستند که مسلمانند یا نه
اما الان ما روشن فکر داریم !
آقای روشن فکر ، خانوم روشن فکر
تویی که مدارک عالی تحصیلی داری
با این همه تحصیل هنوز نمیدانی خدایت کیست ؟ ، نمیدانی ولایت فقیه چیست ؟ نمیدانی ؟
زمان شاه مردم سواد نداشتند ولی همه این ها را میدانستند
آری زمان شاه خیلی خوب بود
با سلام .
از ارسال مطلب درد مندانه ي شما تقدير مي شود .
ولي انصاف اين است كه علي رغم همه آنچه گفتيد ويا هست مقايسه بين شرايط امروز وآن روز جامعه به لحاظ اخلاقي وديني مثل مقايسه دوران حكومت علي (ع) با حكومت معاويه است .
بديهي است كه بايد تلاش نمود كه همگان در شرايط مساعد كنون بهتر از زمان شاه نسبت به دين واخلاق فردي و اجتماعي ملتزم باشند و در جامعه كنوني ايران با اين كه حكو مت ديني واسلامي بر قرار است توقع اين است كه برخي از افراد جامعه بهتر از آن چه است نسبت به آموزه هاي ديني و اخلاقي توجه نمايند ولي در كل آنچه مربوط به اصل نظام است بايد گفت :
صد نقش درست آمده وكسي را نظري نيست :Gol:چون رفت خطاي همه را چشم بر آن است
در ثاني در اين باب خوب است جامع تر وريشه ي بحث شود زيرا
اینگونه قضاوت دور از انصاف و نادیدهگرفتن جنبههای مثبت و منفی یک مساله است. بایسته است در قضاوتها همه جوانب یک مساله را مدنظر قرار داد و معدلگیری نمود .بعد از بررسی همه خوبیها و کاستیها به داوری نشست.
از دیدگاه اسلام کسی حق حکومت دارد که واجد شرایط مانند اسلامشناسی، عدالت و مدیریت باشد(1)و شرایط زمان را بشناسد. این همان فقیه است که با اندیشه و فلسفه سیاسی آشنا و به شرایط زمان و سیاست آگاه میباشد. تاریخ نیز این امر را نشان می دهد، زیرا در طول تاریخ، عالمان دینی و فقیهان بودند که در برابر استعمارگران قرار گرفته و همیشه خطرات و ظلمهای استعمارگران را گوشزد می نمودند.
همچنین عالمان دینی و فقیهان بودند که علیه حکومتهای ظالم قیام كردند و ظلمها و خیانت آنان را بیان مي نمودند و به مردم می فهماندند که حاکمان ظالم حق حکومت ندارند. در عصر حاضر مصداق بارز آن امام راحل (ره)می باشد که به مسائل سیاسی آشنا بود و علیه حکومت شاه قیام نمود. بارها از خیانت شاه و حکومتهای بیگانه مانند آمریکا سخن گفت؛ این در حالی است که برخی از سیاستمداران و روشنفکران قیام علیه شاه را غیر مشروع دانسته ،تصور می کردند که این امر غیر ممکن است.
مگر امام راحل نبود که عزتمندی، اقتدار،خوداتکایی و دینمداری را به جامعه هدیه نمود ،و حال اینکه سیاست های رژیم های گذشته از جمله شاه موجب ذلت،وابستگی، دینزدایی ... ایران گردید؟ مگر شاه باور نداشت که استقلال، پیشرفت و موفقیتها در وابستگی به قدرت ها- از جمله آمریکا- و تقلید از این کشور امکانپذیر است؟ شاه با نقشه های استعمار و مسائل سیاسی آشنا و مدیریت کافی داشت یا یک فقیه ژرف اندیش وتیز بین مانند امام؟ آیا در طول تاریخ، حاکمان ایران نبودند که بدترین خیانت را نسبت به ایران نموده و بخش وسیع کشور را به بیگانگان تقدیم نمودند و حاضر شدند پیمان و قراردادهای ننگین مانند قرار داد ترکمنچای را امضا کنند؟! (2)
در همان زمان هایی که حاکمان ظالم بر ملت ایران حکومت میکردند، عالمان دینی در برابر بی تدبیری و ناآگاهی حاکمان سیاسی، مقاومت و از تقسیم ایران به مجمع جزایر جلوگیری می نمودند.
مقایسه ایران قبل و بعد از انقلاب نشان میدهد که حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه در عرصههای مختلف ،موفقیت علمی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را کسب نموده است.(3) یک نمونه آن دستیابی ایران به انرژی هستهای است. موفقیتهای ایران در عرصههای داخلی و خارجی موجب شد که دشمنان در قالبهای مختلف علیه این کشور توطئه نمودند. جنگ ایران و عراق یکی از مصادیق آن میباشد. البته ما قبول داریم که ایران اسلامی کاستیها و مشکلاتی هم دارد که خواسته و ناخواسته به وجود آمده ، ولی این امر در برابر موفقیتهای ایران محدود است. از سوی دیگر ما باید حکومت اسلامی را با حکومتهای قبل از انقلاب مقایسه و معدلگیری نماییم، نه با حکومتهای خارجی. افزون بر آن نباید انتظار داشت که جمهوری اسلامی همه خواستههای مردم را برآورده نموده و هیچ گونه کاستی و مشکل نداشته باشند.
این امر در حکومت هايی که رهبری آن را انسان غیر معصوم بر عهده دارد،ممکن نیست. در معدلگیری میتوان گفت که جمهوری اسلامی ایران با حکومتهای قبل ایران، قابل مقایسه نیست و میزان موفقیت جمهوری اسلامی فراتر از آن است که با ایران قبل از انقلاب مقایسه شود
تز جدایی دین از سیاست خلاف مبانی دینی و اندیشه عالمان دینی است. (4). اکثریت فقها و عالمان دینی باور دارند که در زمان غیبت امام، حکومت از آن فقهای واجد شرایط میباشد و حکومت حق فقها است. (5) حکومتهای ستمگر بودند که حکومت را غصب کردند. همان طور که در زمان امامان (ع) حاکمان ستمگر، ولایت را - که حق امامان بود - غصب و امامان را از عرصه حکومت کنار زدند
در ساختار حکومت جمهوری اسلامی ولی فقیه در مسائل جزئی کشور مانند تعیین قیمت فلان جنس و کالا دخالت نمیکند، بلکه ولایت فقیه سیاستهای کلان کشور را تعیین و بر عملکرد دولتمردان و اجرای سیاستهای کلان نظارت مینماید. رسیدگی به جزئیات مسایل کشور و اجرای سیاستهای کشور از وظایف دولت و نهاد و مسئولان دیگر میباشد.شرح وظایف رهبری و دولت در قانون اساسی جمهوری اسلامی تعریف و ذکر شده است.
با توجه بر آنچه گذشت، باز هم میتوان گفت : باید حکومت را به غیر فقیه واگذار نمود و یک انسان غیر شیعه و غیر مسلمان بر ما حکومت کند؟ این گونه قضاوتها بدان جهت می باشد که در داوریها همه جوانب مسائل مدنظر قرار نمی گیرد . مبانی دینی درست بررسی نمی گردد . از سوی دیگر اسلام اجازه نمیدهد حاکمان ظالم مسلمان بر مردم حکومت کنند، چه رسد به حاکمان غیر مسلمان. طبق صریح قرآن حکومت غیر مسلمان بر مسلمانان جایز نیست: « و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا » (6) افزون بر آن حاکمیتهای حاکمان غیر مسلمان نه تنها عزت و اقتدارآور نیست، بلکه ذلت، خودباختگی و ... را در پی دارد.
پی نوشت ها :
1. امام خمینی ولایت فقیه، ص47، موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی.
2. تاریخ سیاسی معاصر ایران ،جلا الدین مدنی، ج1 ، ص22 به بعد ،دفتر انتشارات اسلامی،1361.
3.آماری از وضع خدمات، بهداشت... قبل و بعد از انقلاب - به پیوست - ارائه می شود.
4 .صحفیه امام، ج3 ،ص227و333، موسسه تنظیم ونشر آثار امام، بی تا ، بی نام .
5. ولایت فقیه ،محمد هادی معرفت،ص40 به بعد،موسسه انتشارتی(التمهید)، قم، 1377 .
6.بقره آیه،179.