نماز ابوبکر بر حضرت زهرا (علیها السلام)!
تبهای اولیه
نماز ابوبکر بر حضرت زهرا (علیها السلام)!
سلام علیکم
اخیرا در واکنش مولوی های اهل سنت به شهادت حضرت زهرا (ع) در کلیپ هایی که منتشر شده آمده که:
در نماز بر بدن حضرت زهرا (علیها السلام) امام علی (علیه السلام) ابوبکر را مقدم نمود و او بر بدن حضرت نماز خواند.
آیا این نقل قول اعتباری دارد یا خیر؟
متشکرم.
اخیرا در واکنش مولوی های اهل سنت به شهادت حضرت زهرا (ع) در کلیپ هایی که منتشر شده آمده که: در نماز بر بدن حضرت زهرا (علیها السلام) امام علی (علیه السلام) ابوبکر را مقدم نمود و او بر بدن حضرت نماز خواند. آیا این نقل قول اعتباری دارد یا خیر؟با سلام و عرض ادب پاسخ اجمالی: بر اساس نقل قطعی منابع روایی فریقین از جمله صحیحین (صحیح بخاری و مسلم) امام علی (علیه السلام) شبانه حضرت زهرا (علیه السلام) را غسل داده و کفن نمود و بر اساس خواسته ی آن حضرت امام علی (علیه السلام) ابوبکر و عمر را با خبر نساخت و شبانه آن حضرت را دفن نمودند. آنچه تصریح روایات «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» است بیان غضبناک بودن حضرت زهرا (علیها السلام) بر «ابوبکر» است و اینکه امام علی (علیه السلام) تا مدتی پس از وفات آن حضرت با «ابوبکر» بیعت ننمود؛ که چنین امری بیانگر عدم رضایت دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) از انحراف اصحاب از مسأله ی خلافت و جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حقوق اهل بیت (علیهم السلام) و ایجاد اولین و مهمترین انحراف در تاریخ اسلام است. در این میان برخی از نقلهای غیر معتبر اهل سنت بیانگر رضایت حضرت زهرا (علیها السلام) نسبت به «ابوبکر» و اقامه ی نماز بر پیکر آن حضرت توسط ابوبکر بوده است که از آنجا که این اخبار توسط ناقلین ضعیف و دروغ پردازی نقل شده، بر اساسا اصول و قواعد حدیث خبر و نقل آنها غیر معتبر و مردود خواهد بود. از آنجا که جریان غضبناک بودن حضرت زهرا (علیها السلام) و وصیّت بر دفن شبانه آنحضرت از مسلمات تاریخ اسلام بوده؛ عالمان اهل سنت امکان نفی این واقعیّت را نداشته؛ اما از آنجا که چنین جریانی با عدالت «ابوبکر» و جریان حاکم تطابق نداشته، روی به توجیه این مخالفت نموده به اینکه جریان ناراحتی حضرت زهرا (علیها السلام) تنها در حیطه ی مطالبه ی فدک و سهم خمس بوده و در این میان «ابوبکر» بر اساس تشخیص صحیح خود علی رغم محبت شدیدی که به خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) داشت با درخواست آن حضرت مخالفت نمود و علت ناراحتی فاطمه (علیها السلام) از «ابوبکر» نیز تنها همین جریان بوده است که چنین توجیهی خود بزرگترین تنقیص و بی احترامی بر پاره ی تن پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) است که آن حضرت نسبت به بدیهی ترین اصول و ضوابط حقوق شرعی بی اطلاع بوده و درخواست امری را نموده که خود حقی نسبت به آن نداشته است و با این حال امام علی (علیه السلام) و تمامی بنی هاشم او را تأئید و یاری نمودند. در این میان در جوامع عمومی اهل سنت هیچ گاه چنین حقیقتی (حتی به شکل تحریف شده آن نیز) باز گو نشده و عالمان اهل سنت با توجه به تبعات نقل این جریان روی به نقل اخبار ضعیف و باطلی نموده که میان اهل بیت (علیهم السلام) و صحابه حاکم هیچ گونه اختلافی نبوده است. بر این اساس آنچه شیعه از اختلاف میان آنها سخن می گوید همه از داستانهای ساختگی آنان است. و این در حالی است که چنین رویکردی انحراف از تاریخ قطعی ای است که بزرگان حدیث و تاریخ اهل سنت محورهایی از آن را گزارش و نقل نموده اند. آشکار ترین دلیل بر بطلان این سخن مخفی ماندن قبر حضرت زهرا (علیها السلام) در طول تاریخ اسلام است که چنین امری خود به تنهایی بیانگر فریاد اعتراض و مظلومیت پاره تن پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نشانگر مسیر و طریق اهل بیت (علیهم السلام) است.
عدم حضور ابوبکر در مراسم دفن حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر اساس نقل صحصح اهل سنت
در منابع صحیح اهل سنت همچون «صحیح بخاری»، (متوفی: 256هـ)[1] و «صحیح مسلم»، (متوفی: 261هـ)؛[2] و «صحيح ابن حبان»، (متوفی: 354هـ)؛[3] تصریح بر دفن شبانه حضرت زهرا (علیها السلام) بدون حضور «ابوبکر» شده است؛ چنانکه صاحبان این کتب از طریق «عایشه» روایت نموده اند: «فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فِي ذَلِكَ، فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ، وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ، فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا، وَلَمْ يُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عَلَيْهَا». «فاطمه (علیها السلام) دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) (در جریان مطالبه ی حق خویش) بر ابوبکر غضبناک شد و از او رویگردان بود و با او تا زمان وفات خویش سخن نگفت پس هنگامی که فاطمه وفات نمود علی بن أبی طالب (علیه السلام) او را شبانه دفن نمود و ابوبکر را با خبر نساخت و علی (علیه السلام) بر او نماز گزارد».
در مقابل چنین نقل معتبری در منابع اهل سنت در برخی از اخبار ضعیف سخن از نماز خواندن «عباس» و یا «ابوبکر» بر پیکر پاک فاطمه (علیها السلام) شده است؛ چنانکه «ابن حجر عسقلانی» (متوفی: 852هـ) در کتاب «الاصابه فی تمییز الصحابة» به این اقوال اشاره نموده و آنها را ضعیف دانسته،[4] که در ادامه به نقل و نقد آن خواهیم پرداخت.
ادامه دارد.
[1] . بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، 11جلد، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق، ج6، ص395، ح3701.: « فَأَبَى أَبُو بَكْرٍ أَنْ يَدْفَعَ إِلَى فَاطِمَةَ مِنْهَا شَيْئًا، فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فِي ذَلِكَ، فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ، وَ عَاشَتْ بَعْدَ النَّبِيِّ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ، سِتَّةَ أَشْهُرٍ، فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ، دَفَنَهَا زَوْجُهَا: عَلِيٌّ لَيْلًا، وَ لَمْ يُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَكْرٍ وَ صَلَّى عَلَيْهَا»؛ بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، 11جلد، جمهورية مصر العربية، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة - مصر - قاهره، چاپ: 2، 1410 ه.ق، ج5، ص198، ح2761.: «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ، فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ».
[2] . مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج3، ص1380، ح1759.
[3] . ابن حبان، الإحسان في تقريب صحيح ابن حبان، مؤسسة الرسالة، بيروت، ج14، ص573، ح6607.
[4] . ابن حجر العسقلانی، الإصابة في تمييز الصحابة، دار الكتب العلمية – بيروت، ج8، ص267.: «وأخرج ابن سعد من طريق محمد بن موسى- أنّ عليا غسّل فاطمة. ومن طريق عبيد اللَّه بن أبي بكر، عن عمرة، قالت: صلّى العباس على فاطمة، ونزل هو وعلي والفضل بن عبّاس في حفرتها. وروى الواقديّ، عن طريق الشّعبي، قال: صلّى أبو بكر على فاطمة، وهذا فيه ضعف وانقطاع.وقد روى بعض المتروكين عن مالك، عن جعفر بن محمد، عن أبيه نحوه، ووهّاه الدّارقطنيّ، وابن عديّ».
بررسی اخبار حکایتگر نماز «ابوبکر» بر «فاطمه» (علیها السلام)
چنانکه گفته شد در برخی از اخبار مردود سخن از خواندن نماز توسط «ابوبکر» بر بدن پاک حضرت زهرا (سلام الله علیها) است که در اینجا به نقل مهمترین این اخبار و نقد آنها می پردازیم.
- روایت ابنعباس
2. روایت عبدالله بن عمر
«نورالدین هیثمی» (متوفی: 807هـ) در کتاب: «بغیة الباحث عن زوائد مسند الحارث»، نظیر روایت نقل شده از «ابن عباس» را از طریق «فرات بن سائب» از «میمون بن مهران» از «عبدالله بن عمر» نقل نموده است.
در قسمتی از این گزارش آمده است: «آخرین تکبیری كه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر جنازه ها داد چهار تکبیر بود. و ابوبکر بر فاطمه (علیها السلام) چهار تکبیر گفت و حسن (علیه السلام) بر علی (علیه السلام) چهار تکبیر گفت و حسین (علیه السلام) بر حسن (علیه السلام) چهار تکبیر گفت و...».[1]
بررسی سند:
این روایت نیز از طریق «فرات بن سائب» از «میمون بن مهران» نقل شده است. «فرات بن سائب» به اتفاق ائمه جرح و تعدیل تضعیف شده است و هیچ مدحی که بیانگر گونه ای از اعتبار بوده در مورد وی بیان نشده است.
«ابو حاتم رازی» (متوفی: 277هـ) او را «منکرالحدیث» دانسته است.[2]که چنین وصفی وصف راویانی است که به حدیث آنها اعتنایی نمی شود و احادیث آنان باطل است. چنانکه «بخاری» (متوفی: 256هـ) او را «منکرالحدیث» دانسته و معنای چنین حکمی در نزد وی آن است که اخذ حدیث از وی و نقل روایت از چنین راوی ای جایز نیست.[3]
«ابن حبان» (متوفی: 354هـ) او را از کسانی معرفی نموده که روایات موضوع و ساختگی را به راویان ثقه نسبت داده است.[4]
این توصیف «ابن حبان» نسبت به این راوی «فرات بن سائب جزری» عینا در مورد راوی روایت پیش «محمد بن زیاد جزری» از سوی «ابن حبان» گفته شده و ترجمه ی روایی آنان بیانگر آن است که از این دو راوی که نسبتی با یکدیگر نیز داشته، اهل عراق روایت نموده اند و آن دو نیز اخباری را به راویان ثقه نسبت داده اند که می توان این خبر یا قسمتی از آن را از مجعولات این دو راوی دانست. این نکته ای است که از کلام «احمد بن حنبل» (متوفی: 241هـ) نیز استفاده می شود که او این دو راوی و حکم آن دو را را یکسان دانسته است.[5]یعنی هر دو از کسانی اند که اخبار مجعول و دروغین را به راویان ثقه نسبت داده اند.
«شمس الدین ذهبی» (متوفی: 748هـ) نیز او را در زمره راویانی که ائمه حدیث روایات وی را ترک گفته و بدان اعتنایی نکرده معرفی نموده است. [6] و این حجر نیز به تبع وی چنین نظری را در مورد او داشته و در بیان احکام ائمه ی پیش از خود می نویسد: «بخاری او را منکرالحدیث دانسته و یحیی بن معین روایت او را بی ارزش دانسته است و دارقطنی و غیر او وی و حدیث او را متروک دانسته است».[7]
با توجه به مطالب فوق روشن می گردد که دو گزارش ذکر شده از مجعولات و اخبار دروغینی است که توسط «محمد بن زیاد جزری» و «فرات بن سائب جزری» به «این عباس» و «عبدالله بن عمر» نسبت داده شده است.
[1] . ابن ابی اسامة، بغية الباحث عن زوائد مسند الحارث، مركز خدمة السنة والسيرة النبوية - المدينة المنورة، ج1، ص371، ح272.: ««حَدَّثَنَا حَفْصُ بْنُ حَمْزَةَ، ثنا فُرَاتُ بْنُ السَّائِبِ، ثنا مَيْمُونُ بْنُ مِهْرَانَ، ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ قَالَ: «آخِرُ مَا كَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلَى الْجَنَائِزِ أَرْبَعًا, وَكَبَّرَ أَبُو بَكْرٍ عَلَى فَاطِمَةَ أَرْبَعًا, وَكَبَّرَ الْحَسَنُ عَلَى عَلِيٍّ أَرْبَعًا, وَكَبَّرَ الْحُسَيْنُ عَلَى الْحَسَنِ أَرْبَعًا, وَكَبَّرَ عَلِيٌّ عَلَى يَزِيدَ بْنِ الْمُكَفَّفِ أَرْبَعًا, وَكَبَّرَ عَبْدُ اللَّهِ عَلَى أَبِيهِ عُمَرَ أَرْبَعًا, وَكَبَّرَتِ الْمَلَائِكَةُ عَلَى آدَمَ أَرْبَعًا, وَكَبَّرَ ابْنُ الْحَنَفِيَّةِ عَلَى ابْنِ عَبَّاسٍ بِالطَّائِفِ أَرْبَعًا».
[2] . «فرات بن السائب أبو سليمان روى عن ميمون بن مهران روى عنه شبابة بن سوار سمعت أبي يقول ذلك وسألته عنه فقال ضعيف الحديث منكر الحديث».(الرازی، الجرح والتعدیل، طبعة مجلس دائرة المعارف العثمانية - بحيدر آباد الدكن – الهند، ج7، ص80).
[3] . الکنوی، الرفع والتکمیل، مكتب المطبوعات الإسلامية – حلب، ص210.: «ان المنكر اذا اطلقه البخاري على الراوي فهو ممن لا تحل الرواية عنه».
[4] . ابن حبان، المجروحين من المحدثين والضعفاء والمتروكين، دار الوعي – حلب، ج2، ص207.: «الْفُرَات بن السَّائِب الْجَزرِي كنتيه أَو سُلَيْمَان وَقد قيل أَبُو الْمُعَلَّى يروي عَن مَيْمُون بن مهْرَان يروي عَنهُ شَبابَة بن سوار والعراقيون كَانَ مِمَّن يروي الموضوعات عَن الْأَثْبَات وَيَأْتِي بالمعضلات عَن الثِّقَات لَا يَجُوز الِاحْتِجَاج بِهِ وَلَا الرِّوَايَة عَنهُ وَلَا كِتَابَة حَدِيثه إِلَّا على سَبِيل الاختبار أخبرنَا الْحَنْبَلِيّ قَالَ حَدثنَا أَحْمد بن زُهَيْر عَن يحيى بن معِين قَالَ فرات بن السَّائِب لَيْسَ حَدِيثه بِشَيْء».
[5] . خالد الرباط، الجامع لعلوم الإمام أحمد - الرجال ، دار الفلاح للبحث العلمي وتحقيق التراث، الفيوم - جمهورية مصر العربية ، ج18، ص430.: «قال الميموني: قال أحمد: والفرات بن السائب قريب من محمد بن زياد الطحان في ميمون، يتهم بما يتهم به ذاك».
[6] . الذهبی، المغنی فی الضعفاء، المکتبة الشاملة، ج2، ص509.: «فرات بن السَّائِب عَن مَيْمُون بن مهْرَان قَالَ البُخَارِيّ مُنكر الحَدِيث تَرَكُوهُ».
[7] . ابن حجر العسقلانی، لسان الميزان، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات بيروت – لبنان، ج4، ص430.: «"فرات" بن السائب أبو سليمان وقيل أبو المعلى الجزري عن ميمون بن مهران وعنه حسين بن محمد المروزي وشبابة وجماعة قال البخاري منكر الحديث وقال يحيى بن معين ليس بشيء وقال الدارقطني وغيره متروك وقال أحمد بن حنبل قريب من محمد بن زياد الطحان في ميمون يتهم بما يتهم به ذاك».
سلام علیکم
متشکر از پاسخ صدرای گرامی
این داستان ساختگی تنها در همین منابع ذکر شده و سند دیگری برای آن نیست؟
آ
این داستان ساختگی تنها در همین منابع ذکر شده و سند دیگری برای آن نیست؟سلام علیکم در اسانید دیگری که در برخی از کتب حدیث و تراجم آمده است این خبر نقل شده که در همگی آنها ضعف اسنادی شدید مشاهده می شود که این اخبار عبارتند از:
- روایت عامر شعبی (متوفی: 104هـ)
- روایت حماد بن ابی سلیمان (متوفی: 167هـ):
5. روایت «مالک بن انس» از امام صادق (علیه السلام)
ابنعدی در کتاب «الکامل فی الضعفاء» از مالک بن انس است که با سند و متن ذیل نقل شده است:
حَدَّثَنَا مُحَمد بْنُ هَارُونَ بْنِ حسان البرقي بمصر، حَدَّثَنا مُحَمد بْنَ الْوَلِيدِ بْنِ أَبَان، حَدَّثَنا مُحَمد بْنُ عَبد اللَّهِ الْقُدَامِيُّ كَذَا قَالَ وَإِنَّمَا هُوَ عَبد اللَّهِ بْنُ مُحَمد الْقُدَامِيُّ قَالَ مَالِكُ بْنُ أَنَسٍ، أَخْبَرنا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمد، عَنْ أَبِيهِ، عَن جَدِّهِ قَالَ تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) لَيْلا فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ وَعُثْمَانُ وَطَلْحَةُ وَالزُّبَيْرُ وَسَعِيدٌ وَجَمَاعَةٌ كَثِيرٌ سَمَّاهُمْ مَالِكٌ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ لِعَلِيٍّ تَقَدَّمْ فَصَلِّ عَلَيْهَا؟ قَال: لاَ والله لا تقدمت وأنت خَلِيفَةُ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) قَال: فَتَقَدَّمَ أَبُو بَكْرٍ فَصَلَّى عَلَيْهَا فَكَبَّرَ عَلَيْهَا أَرْبعًا وَدَفَنَهَا لَيْلا».[1]
«مالک بن انس» از امام صادق (علیهالسّلام) از پدرش و ایشان از پدرش علی بن الحسین (علیه السّلام) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: فاطمه دختر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شب هنگام وفات نمود. پس ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و سعید و جماعت بسیاری که مالک آنها را نام برده، حاضر شدند. ابوبکر به علی (علیه السّلام) گفت: جلو بایست و بر فاطمه نماز بگزار. علی (علیهالسّلام)گفت: نه به خدا! از تو پیشی نمیگیرم در حالی که تو جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستی. پس ابوبکر جلو ایستاد و بر فاطمه (علیها السلام) نماز خواند و بر او چهار تکبیر گفت و فاطمه را شبانه دفن کرد».
[1] . الكامل في ضعفاء الرجال: الجرجاني، أحمد بن عدي (م 365)، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود، علي محمد معوض، الكتب العلمية، بيروت، الطبعة: الأولى، 1418هـ، ج5، ص422.
بررسی سند:
- این خبر را «ابن عدی» (متوفی: 365هـ) در کتاب: «الكامل في ضعفاء الرجال» نقل نموده است. وجود این خبر در این کتاب که کتابی رجالی و مربوط به بررسی حال راویان ضعیف است خود مشعر به ضعف راوی اصلی آن و تبعا ضعف روایات وی خواهد بود. بر این اساس وی این خبر را در ضمن ترجمه و شرح حال «عَبد الله بن مُحَمد بن ربيعة بن قدامة بن مظعون» آورده است و پس از نقل اخبار وی نوشته است: «... ولاَ أعلم رواها عن مالك غير عَبد الله بن مُحَمد بن ربيعة هذا».[1] «این اخبار را نمی دانم کسی جز عبدالله بن محمد بن ربیعه از مالک بن انس روایت نموده باشد». یعنی نقل این داستان بر مدار این روای بوده و شخص دیگری آنرا روایت ننموده است.
سلام علیکم
از پاسخگویی شما به این سوال متشکرم
مظلومیت حضرت زهرا برای همیشه تاریخ مسیر حق از باطل را روشن ساخته است.