جمع بندی نکته ای از کتاب «رشد» مرحوم عین.صاد
تبهای اولیه
نکته ای از کتاب «رشد» مرحوم عین.صاد
سلام
لطفا این بریدهها را از کتاب رشد استاد صفایی حائری بخوانید:
«آنها که راه دراز و وقت کم را فهمیدهاند مجبورند که خود را زیاد کنند و رشد بدهند.» (ضرورت رشد، ص 27)
«انسان باید در این محدودهی هفتاد ساله پاهایی را تربیت کند و مرکبهایی را بیابد و سرمایههایی رازیاد نماید و توشههایی برای بینهایت بردارد و سپس راهش را شروع کند و حرکتش را دنبال نماید. در این دنیا پاها ساخته میشوند و در آن مرحله راهها پیموده میگردند.» (نیازها، ص 32)
«... و این است که یک عده از جهنّم به بهشت میرسند، آنجا دنیای حرکت است: فی شغلٍ فاکهون. » (پاورقی همان صفحه)
منظور ایشان از راه دراز چیست؟
بینهایت راه یعنی چه؟
جمع بندی
پرسش:
لطفا این بریدهها را از کتاب رشد استاد صفایی حائری بخوانید:
«آنها که راه دراز و وقت کم را فهمیدهاند مجبورند که خود را زیاد کنند و رشد بدهند.» (ضرورت رشد، ص 27)
«انسان باید در این محدودهی هفتاد ساله پاهایی را تربیت کند و مرکبهایی را بیابد و سرمایههایی را زیاد نماید و توشههایی برای بینهایت بردارد و سپس راهش را شروع کند و حرکتش را دنبال نماید. در این دنیا پاها ساخته میشوند و در آن مرحله راهها پیموده میگردند.» (نیازها، ص 32)
«... و این است که یک عده از جهنّم به بهشت میرسند، آنجا دنیای حرکت است: فی شغلٍ فاکهون. » (پاورقی همان صفحه)
منظور ایشان از راه دراز چیست؟
بینهایت راه یعنی چه؟
پاسخ:
منظور از راه دراز و بی نهایت، اشاره به ابدیتی است که در قالب زندگی در برزخ و نهایتا در قیامت خود را نشان می دهد.
حق تعالی هم ازلی است و هم ابدی که نتیجه آن سرمدی می باشد. ما انسان ها ازلی نیستیم، چون مسبوق به عدم هستیم و لیکن ابدی می باشیم و در واقع در این دنیای محدود، باید ابدیت خود را بسازیم.
به تعبیر پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم): «مَا خُلِقْتُمْ لِلْفَنَاءِ بَلْ خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ وَ إِنَّمَا تُنْقَلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَى دَار (1) خداوند شما را برای فناء و نابودی خلق نکرده ؛ بلکه شما را آفریده که همیشه بمانید بله؛ هنگام مرگ، از این منزل به منزل دیگری منتقل می شوید.»
و این ابدی بودن با مرتبه روحی انسان هم سازگار است، زیرا انسان موجودى است دو ساحتى، روح و نفس ناطقه او حقیقت او است و بدن و جسم او ابزار این روح است. روح از عالم ملکوت است و مجرّد و جسم از عالم ملک و صاحب اوصاف مادى از قبیل رنگ، شکل، حجم و امتداد است.
از جمله ادله اثبات تجرد روح این است که با گذشت روزگار، بدن و جسم آدمى رو به ضعف میرود، در حالی که روح و نفس ناطقه رو به قوّت مینهد. خداى سبحان اصرار دارد به انسان بفهماند که اى انسان تو یک موجود ابدى هستى و ابدیّت در دنیا نمیگنجد و ابدیت و جاودانگى با به دست آوردن آنچه نزد خدا است و تبعیت خالص از دستورات الهى حاصل میشود.
نتیجه اینکه؛ دنیا چون محل گذر و خاکدان محدودى است(چون جسمانى است و از جمله خواص امور جسمانى محدودیت است)، نمیتوان جاودانگى را در آن جستوجو نمود و روح چون موجودى ملکوتى و فرا زمانى است هم طالب ابدیّت است و هم میتواند ابدیت را در عالم آخرت تجربه نماید.
بنابراین راه دراز و بی نهایت، اشاره به زندگی در قیامت می باشد.
پی نوشت:
1.ابن بابویه، محمد بن علی، کنگره شیخ مفید، ایران، قم، 1414ق، ص47.