جمع بندی چگونگی جزای اعمال بعد از مرگ
تبهای اولیه
سلام
داستان هاي زيادي در مورد تجربه افراد از مرگ موقتي وجود دارد كه حاكي از اين است كه بعد از جدا شدن از كالبد مادي اوضاع و احوال نسبتا خوبي داشته اند...و البته برخي از روح شناسان غربي هم اذعان دارند كه نفس آدمي بعد از مرگ به هرآنچه كه در دنيا به آْن مايل بوده اشتغال پيدا ميكند..
سوال اين هست كه اين گزارشات ، چگونه با فلسفه جزاي عمل و مواجه شدن با اعمال قابل جمع است؟
با سلام
عرض ادب و احترام
برداشت بنده از سوال حضرتعالی این است که بین دو جمله
داستان هاي زيادي در مورد تجربه افراد از مرگ موقتي وجود دارد كه حاكي از اين است كه بعد از جدا شدن از كالبد مادي اوضاع و احوال نسبتا خوبي داشته اند...و البته برخي از روح شناسان غربي هم اذعان دارند كه نفس آدمي بعد از مرگ به هرآنچه كه در دنيا به آْن مايل بوده اشتغال پيدا ميكند..
که اوضاع خوب بعد از مرک و
سوال اين هست كه اين گزارشات ، چگونه با فلسفه جزاي عمل و مواجه شدن با اعمال قابل جمع است؟
عذاب بعد از مرک تضادی می بینید و سوالتان رفع این تضاد است
برای ورود به سوال ابتدا به تعریف مرک از دیدگاه اسلام می پردازیم تا به جواب سوال برسیم
از منظر قرآن و روايات معصومين (ع) مرگ عبارت است از انتقال جان و روح انسان به عالم ديگر و تا اين انتقال صورت نپذيرد مرگ محقق نمي شود.
در سوره مباركه ق آيه19 مي خوانيم: «و جائت سكرة الموت بالحق ذلك ما كنت منه تحيد»
هنگام بيهوشي و سختي مرگ به حق و حقيقت فرا رسيد همان مرگي كه از آن دوري مي جستيد.
علامه طباطبايي(ره) پيرامون همين آيه مي فرمايد:
«مرگي كه خداي سبحان آن را به حق» وصف نموده نه آن بي حسّي و بي حركتي زوال زندگي اي است كه به ديد ظاهري ما در آيد بلكه بازگشتي است به سوي او كه به خروج از نشأه دنيا و ورود به نشأه ديگر (آخرت) محقق مي گردد.(1)
و در حديثي كه از پيامبر اكرم(ص) نقل شده آنحضرت مي فرمايد:
«براي بقاء خلق شده ايد نه براي نابودي و فناء و با مرگ شما از دنيايي به دنياي ديگر منتقل مي شويد.(2)
پس در معارف ديني ما، آنچه با مرگ صورت مي پذيرد انتقال حقيقت انساني از دنيا به برزخ است.
ممكن است بواسطة عوارضي كه براي انسان پيش مي آيد اختلالاتي در سيستم داخلي بدن بوجود بيايد و براي مدتي هم قلب از كار بيفتد صِرف ايست قلبي دليل بر مردن شخص نيست.
پس مرک حالتی را گفته می شود که روح از جسم خارج شده و از نشئه ای به نشئه دیگر می رود و از عالمی به عالم دیگری منتقل می شود
ولذا برخی حالت های انسانی مثل کما یا اغما یا....هر حالتی را که هنوز روح از جسم خارج نشده است را مرک نمی گویند
تا به بیداری پس از این حالت ها تجربه مرک اطلاق شود
واما در مورد عذاب قبر و برخی اتفاقات پس از مرک به این تایپک مراجعه نمایید
http://www.askdin.com/thread45296.html
امید است به سوالات خود در این تایپک دست یابید
این مطالب اغازی بود برای بحث
اگر سوالی است بفرمایید تا به بحث بنشینیم
پی نوشت:
1.طباطبايي، محمد حسين، انسان از آغاز تا انجام ص 63.
2. مجلسي، بحارالانوار، ج6، ص 249، حديث 87.
این مطالب اغازی بود برای بحث
اگر سوالی است بفرمایید تا به بحث بنشینیم
سلام و تشكر
تجربه اين افراد حاكي از اين است كه روح بعد از مرگ به انچه كه مايل بوده اشتغال پيدا ميكند(فارق از اعمال) ولي در متون ديني انسان بواسطه مرگ با اعمال بد و خوب خود مواجه ميشود
سوال اين هست كه از كجا معلوم كه واقعا مرگ اينطور نيست؟ يعني آدمي چه بد و چه خوب به آن چه كه مايل بوده برسد(يعني اينكه همه بهشتي اند هركس به اندازه فهم خود)
اگر جواب منفي است ، بايد توضيح دهيد كه چگونه اعمال باعث رنج يا فرح آدمي بعد از مرگ ميشود؟
برفرض كه اصلا شخصي بعنوان مثال صفات خوك را در دنيا كسب كرده ..خُب نهايتش اينه كه خوك شده ديگه..
خُب مگه خوك از خوك بودن خودش رنج ميبره؟؟؟ خير بلكه لذت هم ميبره
پس عذاب چه شد؟؟؟
تجربه اين افراد حاكي از اين است كه روح بعد از مرگ به انچه كه مايل بوده اشتغال پيدا ميكند
با سلام
بزرگوار در پست قبلی عرض شد خدمتتان که تجربه مرک چیز ممکنی نیست ؟؟
شما عزیز ابتدا وجود این تجربه را ثابت نمایید و بعدا در مورد عوارض تجربه و چیستی ان سوال بفرمایید
مرک یعنی انفکاک روح از جسم واین عمل تجربه برای فرد است ولی دیگر قابل برگشت به عالم مادهنیست تا ان تجربه خود را توضیح داده وبیان نماید (دقت نمایید)
سوال اين هست كه از كجا معلوم كه واقعا مرگ اينطور نيست؟ يعني آدمي چه بد و چه خوب به آن چه كه مايل بوده برسد(يعني اينكه همه بهشتي اند هركس به اندازه فهم خود)
در تاپیکی که خدمتتان در پست قبلی دادم (که علیدالظاهر مراجعه نکرده اید)به طور کامل توضیح داده شده است که برخی از ان مطالب را بیان می کنم
1-مسایلی در مورد قبر و قیامت و برزخ و بهشت و جهنم و.....مسایلی است از طریق علم و عقل نمی توان بدان رسید و انسان به تنهایی نمی توند بگوید عالم برزخ و قبر و قیامت چنین و چنان می شود
2-البته اصل معاد و برزخ عقلی است ولی اتفاقاتی که درانجا می افتد را باید از وحی شنید پس اصل قیامت و برزخ عقلی است
3- برای اشنایی در مورد مسایل عالم برزخ و قیامت باید که زانوی ادب در محضر وحی بزنیم و از وحی و منابع وحیانی به دنبال جواب سوال خود باشیم
4- منابع وحیانی قران است و اهل بیت(ع) پس برای دریافت پاسخ باید به قران و روایات رجوع کرد.
بزرگوار
عقل انسانی بدون تکیه بر وحی نمی تواند از ماوقع عالم برزخ و قیامت واتفاقات ان صحبت بکند
این مطالب را وحی به انسان آموزش می دهد و به خودی خود نمی توانیم در مورد انها صحبت بکنیم
اگر جواب منفي است ، بايد توضيح دهيد كه چگونه اعمال باعث رنج يا فرح آدمي بعد از مرگ ميشود؟
برفرض كه اصلا شخصي بعنوان مثال صفات خوك را در دنيا كسب كرده ..خُب نهايتش اينه كه خوك شده ديگه..
خُب مگه خوك از خوك بودن خودش رنج ميبره؟؟؟ خير بلكه لذت هم ميبره
پس عذاب چه شد؟؟؟
این مطلب یعنی تغییر سوال که در پست بعدی بدان خواهیم پرداخت
بايد توضيح دهيد كه چگونه اعمال باعث رنج يا فرح آدمي بعد از مرگ ميشود؟
برفرض كه اصلا شخصي بعنوان مثال صفات خوك را در دنيا كسب كرده ..خُب نهايتش اينه كه خوك شده ديگه..
خُب مگه خوك از خوك بودن خودش رنج ميبره؟؟؟ خير بلكه لذت هم ميبره
پس عذاب چه شد؟؟؟
با سلام
عرض ادب و احترام
از آنجا كه بر اساس منابع ديني اصل معاد و حضور انسان در قيامت هم روحاني و هم جسماني است، در نتيجه عذابها در آن عالم نيز، هم روحي است و هم جسمي،
همان گونه كه در دنيا بعضي از سختيها و عذابها روحي و برخي ديگر جسمي و بدنياند،
البته احساس درد و عذاب و تمام ادراكات انسان از جانب روح خواهد بود
و اين روح است كه دردها و عذاب ها را درك مي كند و از آن رنج مي برد، هرچند اين عذاب بر جسم وارد شده باشد.
يعني درك عذاب جسمي (خواه جسم مادي، يا جسم مثالي و برزخي و يا جسم اخروي) با وجود روح و همراه بودن اين جسم ها با روح، معنا دارد
و اگر جسمي خواه مادي، يا مثالي، روح با آن نباشد، احساس درد و عذاب نميكند؛
پس در هر حال اصل عذاب در آخرت هم ممكن است بر جسم وارد شود و هم روح
هرچند در نهايت اين روح است كه عذاب ها را ادراك مي كند و از آن ها متاثر و متالم مي گردد.
براي اطلاع بيش تر ميتوانيد به كتاب نفيس پيام قرآن، ج 5 و 6 اثر آيت اللّه ناصر مكارم شيرازي مراجعه فرماييد.
بزرگوار در پست قبلی عرض شد خدمتتان که تجربه مرک چیز ممکنی نیست ؟؟
شما عزیز ابتدا وجود این تجربه را ثابت نمایید و بعدا در مورد عوارض تجربه و چیستی ان سوال بفرمایید
مرک یعنی انفکاک روح از جسم واین عمل تجربه برای فرد است ولی دیگر قابل برگشت به عالم مادهنیست تا ان تجربه خود را توضیح داده وبیان نماید (دقت نمایید)
سلام
تجربه مرگ تقریبی بسیار زیاد بوده و هست
برای مشاهده مواردی از آن به مستند مرگ تقریبی مراجعه فرمایید
یا علیم
از آنجا كه بر اساس منابع ديني اصل معاد و حضور انسان در قيامت هم روحاني و هم جسماني است، در نتيجه عذابها در آن عالم نيز، هم روحي است و هم جسمي،
همان گونه كه در دنيا بعضي از سختيها و عذابها روحي و برخي ديگر جسمي و بدنياند،البته احساس درد و عذاب و تمام ادراكات انسان از جانب روح خواهد بود
و اين روح است كه دردها و عذاب ها را درك مي كند و از آن رنج مي برد، هرچند اين عذاب بر جسم وارد شده باشد.يعني درك عذاب جسمي (خواه جسم مادي، يا جسم مثالي و برزخي و يا جسم اخروي) با وجود روح و همراه بودن اين جسم ها با روح، معنا دارد
و اگر جسمي خواه مادي، يا مثالي، روح با آن نباشد، احساس درد و عذاب نميكند؛پس در هر حال اصل عذاب در آخرت هم ممكن است بر جسم وارد شود و هم روح
هرچند در نهايت اين روح است كه عذاب ها را ادراك مي كند و از آن ها متاثر و متالم مي گردد.
براي اطلاع بيش تر ميتوانيد به كتاب نفيس پيام قرآن، ج 5 و 6 اثر آيت اللّه ناصر مكارم شيرازي مراجعه فرماييد.
اما سوال من چيز ديگري بود
اگر جواب منفي است ، بايد توضيح دهيد كه چگونه اعمال باعث رنج يا فرح آدمي بعد از مرگ ميشود؟
برفرض كه اصلا شخصي بعنوان مثال صفات خوك را در دنيا كسب كرده ..خُب نهايتش اينه كه خوك شده ديگه..خُب مگه خوك از خوك بودن خودش رنج ميبره؟؟؟ خير بلكه لذت هم ميبره
پس عذاب چه شد؟؟؟
گر جواب منفي است ، بايد توضيح دهيد كه چگونه اعمال باعث رنج يا فرح آدمي بعد از مرگ ميشود؟
برفرض كه اصلا شخصي بعنوان مثال صفات خوك را در دنيا كسب كرده ..خُب نهايتش اينه كه خوك شده ديگه..
خُب مگه خوك از خوك بودن خودش رنج ميبره؟؟؟ خير بلكه لذت هم ميبره
پس عذاب چه شد؟؟؟
با سلام
عرض ادب و احترام
بنده متوجه منظور شما عزیز نمی شوم
یعنی که چه اعمال چکونه باعث رنج ادمی می شود؟؟
میشه منظورتان را بیشتر توضیح بدهید؟؟
خود اعمال که باعث عذاب انسان نمی شود
خداوند در مقابل هر گناه انسان عذابی متناسب با گناه اش در نظر گرفته است
و انسان در قیامت ان عذاب ها را خواهد دید
و از عذاب هایی که بر جسم و روح اش وارد می شود عذاب می کشد.
برای مثالتان هم عرض بکنم
خوک از خوک بودن خودش رنج نمی برد ولی انسان که حالت خوک به خود گفته است رنح می برد و از این عمل عذاب می کشد
باز سوالتان را بیشتر توضیح بفرمایید در خدمتیم
پرسش:
داستان های زيادی در مورد تجربه افراد از مرگ موقتی وجود دارد كه حاكی از اين است كه بعد از جدا شدن از كالبد مادي اوضاع و احوال نسبتا خوبي داشته اند. و البته برخي از روح شناسان غربی هم اذعان دارند كه نفس آدمی بعد از مرگ به هر آنچه كه در دنيا به آْن مايل بوده اشتغال پيدا می كند.
سوال اين هست كه اين گزارشات، چگونه با فلسفه جزای عمل و مواجه شدن با اعمال قابل جمع است؟
پاسخ:
برای ورود به سوال ابتدا به تعریف مرگ از دیدگاه اسلام می پردازیم تا به جواب سوال برسیم.
از منظر قرآن و روايات معصومين (علیهم السلام) مرگ عبارت است از انتقال جان و روح انسان به عالم ديگر و تا اين انتقال صورت نپذيرد مرگ محقق نمی شود. در قرآن می خوانيم: «و جائت سكرة الموت بالحق ذلك ما كنت منه تحيد»؛ هنگام بيهوشی و سختی مرگ به حق و حقيقت فرا رسيد همان مرگی كه از آن دوري می جستيد.(1)
علامه طباطبايی (رحمه الله علیه) پيرامون همين آيه مي فرمايد: «مرگي كه خداي سبحان آن را به حق» وصف نموده نه آن بی حسّی و بی حركتی زوال زندگی ای است كه به ديد ظاهری ما در آيد بلكه بازگشتی است به سوی او كه به خروج از نشأه دنيا و ورود به نشأه ديگر (آخرت) محقق مي گردد.(2)
در حديثی كه از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده آن حضرت می فرمايد: «براي بقاء خلق شده ايد نه برای نابودی و فناء و با مرگ شما از دنيايی به دنيای ديگر منتقل می شويد.(3)
پس در معارف ديني ما، آنچه با مرگ صورت می پذيرد انتقال حقيقت انسانی از دنيا به برزخ است. ممكن است بواسطه عوارضی كه برای انسان پيش می آيد اختلالاتی در سيستم داخلی بدن به وجود بيايد و برای مدتی هم قلب از كار بيفتد صِرف ايست قلبی دليل بر مردن شخص نيست. پس مرگ حالتی را گفته می شود که روح از جسم خارج شده و از نشئه ای به نشئه دیگر می رود و از عالمی به عالم دیگری منتقل می شود. و لذا برخی حالت های انسانی مثل کما یا اغما یا ... هر حالتی را که هنوز روح از جسم خارج نشده است را مرگ نمی گویند تا به بیداری پس از این حالت ها تجربه مرگ اطلاق شود.
از آن جا كه بر اساس منابع ديني اصل معاد و حضور انسان در قيامت هم روحانی و هم جسمانی است، در نتيجه عذابها در آن عالم نيز، هم روحی است و هم جسمی، همان گونه كه در دنيا بعضی از سختی ها و عذابها روحی و برخی ديگر جسمی و بدنی اند.
البته احساس درد و عذاب و تمام ادراكات انسان از جانب روح خواهد بود و اين روح است كه دردها و عذاب ها را درك می كند و از آن رنج می برد، هر چند اين عذاب بر جسم وارد شده باشد. يعنی درك عذاب جسمی (خواه جسم مادی، يا جسم مثالی و برزخی و يا جسم اخروی) با وجود روح و همراه بودن اين جسم ها با روح، معنا دارد
و اگر جسمی خواه مادی، يا مثالی، روح با آن نباشد، احساس درد و عذاب نمی كند.
پس در هر حال اصل عذاب در آخرت هم ممكن است بر جسم وارد شود و هم روح، هرچند در نهايت اين روح است كه عذاب ها را ادراك می كند و از آن ها متأثر و متألم می گردد.
براي اطلاع بيش تر می توانيد به كتاب نفيس پيام قرآن، ج 5 و 6 اثر آيت اللّه ناصر مكارم شيرازی مراجعه فرماييد.
_______
(1) ق/ 19.
(2) طباطبايي، محمد حسين، انسان از آغاز تا انجام ص 63.
(3) مجلسي، بحارالانوار، ج6، ص 249، حديث 87.