(◐.̃◐) گر نخواهي تو، نخواهد هيچ کس (◐.̃◐)
تبهای اولیه
(◐.̃◐) گر نخواهي تو، نخواهد هيچ کس (◐.̃◐)
با سلام و عرض ادب خدمت همه ی شما بزرگواران
شايد سؤالاتى از قبيل: چرا اوضاع ما چنين شده است؟ چرا من شغل مناسبى ندارم؟ چرا درس بخوانم؟ چرا آينده من نامعلوم است؟ چرا اين قدر بدبختم؟ چرا درآمد مكفى ندارم؟ و ...
را از خود پرسيده و يا با دوستان خود در ميان گذاشته باشيد.
را از خود پرسيده و يا با دوستان خود در ميان گذاشته باشيد.
البته درست است كه اين مسائل و پديدهها دلايل و عوامل بيرونى نيز دارند كه نقش آنها را در ايجاد چنين وضعى نمىتوان ناديده گرفت؛
امّا ريشه بيشتر اين مشكلات و سؤالات را مىتوان در درون هر شخص يافت و با پى بردن به منشأ و علّت آنها مىتوان براى تغيير يا حلّشان راه پايانى يافت.
حال به نظر شما چه کارهایی می توانیم انجام دهیم تا بر اوضاع مسلط شویم و بتوانیم تغییرات درونی مطلوب در خود ایجاد کنیم
منتظر نظرات شما بزرگواران هستیم
البته ذكر خداوند، نعمتى است كه بندگان خاص خداوند دارند؛ زيرا هرگاه شما ياد خدا كرديد، معلوم مى شود اوّل خدا به ياد شما بوده و به شما توفيق چنين كارى را عطا نموده است و برعكس، كسانى كه از خدا روى گردان اند و از ياد و نام خدا غافل و در تمام عمر نخواسته اند كه به اين موضوع بپردازند، زندگى شان با مشكلات و معضلات فراوانى مواجه مى شود كه به بيان قرآن: «هر كه از ياد من روى گرداند، زندگى دشوارى خواهد داشت» و بعد در جاى ديگر به دنبال علت آن هستند. دوستى با خداوند
ذكر نام و ياد خداوند، به انسان، چنان آرامش و اطمينانى مى بخشد كه در پرتو آن، انسان، قدرت خاصى به دست مى آورد. به تعبير قرآن:
«دل، با ياد خداوند آرام مى گيرد».
شروع كردن از خود و پرداختن به خويش
در اين خصوص، اعتقاد بر اين است كه انسان بايد ابتدا از خودش شروع كند؛
چرا كه انسان، خليفةالله است و قدرت خلق و تغيير به او عطا شده است. جمله معروفى است كه شما نيز شايد شنيده يا خوانده باشيد كه: «انسانها معمولاً همان مىشوند كه مىانديشند».
تصور انسان از خودش و از جهان پيرامونش راه و هدف او را تعيين مىكند. كسى كه خود را بدشانس، بدبخت و ناتوانْ خطاب و احساس كند، نبايد انتظار داشته باشد كه ديگران به خوشبختى او كمك كنند.
پرداختن به خود و تسلط يافتن بر نفس خويش مىتواند در انجام دادن درست
كارها به انسان كمك كند؛
چرا كه انسان هميشه در حال نبرد با دو قدرت و دشمن است: يكى مشكلات و موانع بيرونى و ديگرى وسوسهها و هجومهاى درونى.
مقابله با اولى، دورى از تنبلى و تنپرورى و سستى و خُمود و البته كار و تلاش دائم را مىطلبد و مقابله با دومى، جرئت و جسارت و ايمان و شجاعت لازم دارد كه البته برترين فضائلاند و به همان اندازه به دست آوردنشان هم دشوارتر.
اينها براى مقابله با دشمن درونى، لازماند.
در اين خصوص، اعتقاد بر اين است كه انسان بايد ابتدا از خودش شروع كند؛
چرا كه انسان، خليفةالله است و قدرت خلق و تغيير به او عطا شده است. جمله معروفى است كه شما نيز شايد شنيده يا خوانده باشيد كه: «انسانها معمولاً همان مىشوند كه مىانديشند».
تصور انسان از خودش و از جهان پيرامونش راه و هدف او را تعيين مىكند. كسى كه خود را بدشانس، بدبخت و ناتوانْ خطاب و احساس كند، نبايد انتظار داشته باشد كه ديگران به خوشبختى او كمك كنند.
پرداختن به خود و تسلط يافتن بر نفس خويش مىتواند در انجام دادن درست
كارها به انسان كمك كند؛
چرا كه انسان هميشه در حال نبرد با دو قدرت و دشمن است: يكى مشكلات و موانع بيرونى و ديگرى وسوسهها و هجومهاى درونى.
مقابله با اولى، دورى از تنبلى و تنپرورى و سستى و خُمود و البته كار و تلاش دائم را مىطلبد و مقابله با دومى، جرئت و جسارت و ايمان و شجاعت لازم دارد كه البته برترين فضائلاند و به همان اندازه به دست آوردنشان هم دشوارتر.
اينها براى مقابله با دشمن درونى، لازماند.
داشتن هدف و برنامه روزانه زندگى
بى برنامگى و بى هدفى، آدمي را به روزمرّگى مى كشاند و كسى كه دچار روزمرگى شود، به دام افسردگى و احساس بيهودگى در زندگى نيز خواهد افتاد.
نتيجه روزمره زندگى كردن، اين است كه: انسان، هر چه برايش پيش مى آيد، انجام مى دهد، نه هر چه پيشبينى كند.
يعنى منتظر بخت و شانس و اقبال و ... بودن؛
يعنى متوقف شدن و تكرارى زندگى كردن.
كمترين خطر اينگونه زندگى كردن، اين است كه از مردن نيز بدتر است.
داشتن هدف و برنامه، آدمى را به تفكّر و تلاش مستمر وا مى دارد كه حاصل آن، حركت و تغيير و رشد و موفقيت و جارى شدن است.
كه:
«هستم اگر مى روم. اگر نروم، نيستم!».
بى برنامگى و بى هدفى، آدمي را به روزمرّگى مى كشاند و كسى كه دچار روزمرگى شود، به دام افسردگى و احساس بيهودگى در زندگى نيز خواهد افتاد.
نتيجه روزمره زندگى كردن، اين است كه: انسان، هر چه برايش پيش مى آيد، انجام مى دهد، نه هر چه پيشبينى كند.
يعنى منتظر بخت و شانس و اقبال و ... بودن؛
يعنى متوقف شدن و تكرارى زندگى كردن.
كمترين خطر اينگونه زندگى كردن، اين است كه از مردن نيز بدتر است.
داشتن هدف و برنامه، آدمى را به تفكّر و تلاش مستمر وا مى دارد كه حاصل آن، حركت و تغيير و رشد و موفقيت و جارى شدن است.
كه:
«هستم اگر مى روم. اگر نروم، نيستم!».
ايجاد تغيير در نظام باورها
نظام باورها و نحوه تلقّى هر كس از خود و جهان پيرامونش، نوع نگاه، اهداف، برنامهها و كلاً همه هستى او را تحتالشعاع خود قرار مىدهد.
پس بايد نظام باورهاى خود را نسبت به هستى و جهان، بهگونهاى تغيير داد كه از بدبينى، كجانديشى و افكار ويرانگر و مأيوسكننده خالى شود.
چرا كه اينگونه انديشيدنها نه تنها در شكلگيرى شخصيت و منش آدمى مؤثر است، بلكه در دستيابى يا عدم دستيابى انسان به كليدهاى فائق آمدن بر مشكلات نيز تأثير دارد.
نوع پيامها به ضمير ناخودآگاه انسان در جاى خود، تأثيرات و تغييراتى در درون آدمى ايجاد مىكنند.
لذا در اين خصوص، عمل كردن به نكات ذيل براى شما سودمند خواهد بود:
نظام باورها و نحوه تلقّى هر كس از خود و جهان پيرامونش، نوع نگاه، اهداف، برنامهها و كلاً همه هستى او را تحتالشعاع خود قرار مىدهد.
پس بايد نظام باورهاى خود را نسبت به هستى و جهان، بهگونهاى تغيير داد كه از بدبينى، كجانديشى و افكار ويرانگر و مأيوسكننده خالى شود.
چرا كه اينگونه انديشيدنها نه تنها در شكلگيرى شخصيت و منش آدمى مؤثر است، بلكه در دستيابى يا عدم دستيابى انسان به كليدهاى فائق آمدن بر مشكلات نيز تأثير دارد.
نوع پيامها به ضمير ناخودآگاه انسان در جاى خود، تأثيرات و تغييراتى در درون آدمى ايجاد مىكنند.
لذا در اين خصوص، عمل كردن به نكات ذيل براى شما سودمند خواهد بود:
-رها شدن از عادتهاى فكرى بد.
2- عدم قضاوت درباره ديگران و سخن گفتن درباره چيزى بدون علم از آن.
3-احساس توانايى در دستيابى به اهداف.
4- عادت كردن به تكرار جملات مثبت و كوتاه براى ارسال به ضمير ناخودآگاه، مثل: آدم موفقى خواهى شد. تكرار هميشگى و هر روزه جملات مثبت مىتواند انسان را به يك فرد شاداب، و پر انرژى و هدفمند، جهت رسيدن به رفاه و افتخار، يارى دهد.
5- داشتن آرزوهاى ممكن و خيالهاى مثبت: آرزو داشتن و خيالپردازى، تا زمانى كه حالت افراط به خود نگرفته و از واقعيتْ دور نشده باشد، مىتواند مفيد باشد. آرزو، حركت و انگيزه و اميد لازم را براى رسيدن به هدف در آدمى ايجاد مىكند و چنان نيروى قوىاى است كه مىتواند آدمى را به هدف برساند. پس خيلى مواقع، خيالها به واقعيتْ تبديل مىشوند.
6. تلاش و كوشش و اعتماد به نفس: در مقابل اراده آهنين آدمى همه چيز امكانپذير است و اگر انسان به چيزى علاقهمند شد و براى رسيدن به آن تلاش مستمر داشت قطعاً بدان دست مىيابد.
به قول دكتر على شريعتى:
«آنجا كه عشق فرمان دهد، مُحال، سر تعظيم فرود مىآورد».
به تعبير قرآن: «تنها آنچه انسان با سعى كوشش به دست مىآورد، براى او مىماند» و يافتن و رسيدن، راهى جز كوشش و خواستن ندارد و البته در اين راه، اراده نيز لازم است.
امّا نبايد فراموش كرد كه انعطافپذيرى و تطبيق و وفق دادن خود با شرايط نيز لازم است. البته اين موضوع نبايد به معناى عقبنشينى، منفعل بودن، دائم اثر پذيرفتن يا هميشه همرنگ جماعت شدن و ... باشد.
2- عدم قضاوت درباره ديگران و سخن گفتن درباره چيزى بدون علم از آن.
3-احساس توانايى در دستيابى به اهداف.
4- عادت كردن به تكرار جملات مثبت و كوتاه براى ارسال به ضمير ناخودآگاه، مثل: آدم موفقى خواهى شد. تكرار هميشگى و هر روزه جملات مثبت مىتواند انسان را به يك فرد شاداب، و پر انرژى و هدفمند، جهت رسيدن به رفاه و افتخار، يارى دهد.
5- داشتن آرزوهاى ممكن و خيالهاى مثبت: آرزو داشتن و خيالپردازى، تا زمانى كه حالت افراط به خود نگرفته و از واقعيتْ دور نشده باشد، مىتواند مفيد باشد. آرزو، حركت و انگيزه و اميد لازم را براى رسيدن به هدف در آدمى ايجاد مىكند و چنان نيروى قوىاى است كه مىتواند آدمى را به هدف برساند. پس خيلى مواقع، خيالها به واقعيتْ تبديل مىشوند.
6. تلاش و كوشش و اعتماد به نفس: در مقابل اراده آهنين آدمى همه چيز امكانپذير است و اگر انسان به چيزى علاقهمند شد و براى رسيدن به آن تلاش مستمر داشت قطعاً بدان دست مىيابد.
به قول دكتر على شريعتى:
«آنجا كه عشق فرمان دهد، مُحال، سر تعظيم فرود مىآورد».
به تعبير قرآن: «تنها آنچه انسان با سعى كوشش به دست مىآورد، براى او مىماند» و يافتن و رسيدن، راهى جز كوشش و خواستن ندارد و البته در اين راه، اراده نيز لازم است.
امّا نبايد فراموش كرد كه انعطافپذيرى و تطبيق و وفق دادن خود با شرايط نيز لازم است. البته اين موضوع نبايد به معناى عقبنشينى، منفعل بودن، دائم اثر پذيرفتن يا هميشه همرنگ جماعت شدن و ... باشد.