جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

تب‌های اولیه

18626 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

برای شناخت آدم ها فقط کافیست یکبار بر خلاف میلشان عمل کنی...

آرزوهاتو یه جا یاداشت کن و یکی یکی از خدا بخواه خدا یادش نمیره ولی تو یادت میره که چیزی که

امروز داری دیروز آرزوشو کردی

زندگی کتابی است پرماجرا ، هیچگاه آنرا به خاطر یک ورقش دور مینداز

جوانی صندوق در بسته ای است که فقط پیران می دانند درون آن چیست

امید در درون کسی که هنوز راهی برای خودش بر نگزیده جای نمی گیرد
و هیچ امری همچو بردباری و امید نمی تواند مشکلات را از پیش پایت بر دارد.

***************************************************
کسی که هدف روشن دارد در ناهموارترین راهها جلو می رود
و کسی که بدون هدف راه می رود در هموارترین راهها پیشرفتی نخواهد کرد
هر چه سخت کار کنیم موفق تر می شویم.

نمی توانیم کاری کنیم تا مرغان غم بالای سرمان پرواز نکنند
اما می توانیم نگذاریم بر روی سرمان آشیانه بسازند.

ره آورد گفتگو با نادان دو چیز است :
نخست از دست دادن بخشی از عمر و دیگری گرفتار شدن به افکار پوچ و بی ارزش.

اگر می خواهید خوشبخت زندگی کنید از توقعات خود بکاهید.
اگر می خواهی بزرگ شوی ،از کردار نیک دیگران فراوان یاد کن.
اگر می خواهی خوشبخت ، باشی سعادت دیگران را هم در نظر بگیر
اگر شادی و تمام چیزهای مطلوب را با دیگران قسمت کنید ،
شادی و چیزهای مطلوب بیشتری را به سمت خودتان جذب می کنید.
امتحان کنید

گاهی اوقات مرگ بازی غایم موشک دارد. به این طریق که ناگهان از گوشه ای به در آمده گریبان شخصی را که هیچ به مرگ فکر نمی کرد می گیرد و او را با خود می برد. این است یکی از تفریحات او !!!

ایرانیان هرگاه پُشتکار داشته اند شگفتی ها آفریده اند . حکیم ارد بزرگ

پول بتی است که همه او را می پرستند ولی این بت معبد ندارد

اراده از آن مرد کور نیرومندی است که بر دوش خود مرد شل بینایی را می برد تا او را رهبری کند.

آدم تنبل عصای شیطان است

آنچه سبب امنیت روح می شود ایمان است

یک انسان خردمند فرصتها و شانس ها را می سازد , نه اینکه در انتظار آنها بنشیند

پرسیدم دوست بهتر است یا برادر ؟ گفت دوست برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب می کند

رقابت تا زمانی پسندیده است که کار به حسادت نکشد.

شخصيت افراد را مي توان با نفوذي كه آنها بر دوستان خود دارند، سنجيد

کار نیک آن است که در انجامش درنگ نشود، و بعد از آن منت نگذارد.(امام حسن علیه السلام

تلنگر کوچکی است باران

وقتی فراموش میکنیم

آسمان کجاست..../////

خدایا

تنها مگذار

دلی را که هیچکس حرفش را نمی فهمد

پیش از آنکه دستهای درخت به نور برسد پاهایش تاریکی را تجربه کرده گاهی برای رسیدن به نور باید از تاریکی عبور کرد

امام صادق ع میفرماید
برای مومن در هنگام مرگ نظیر آنست که خوش بو ترین بوها
استشمام کند و از بوی خوش آن خواب الود و سرمست گردد
و هرگونه رنج و دردی از او برطرف شود
اما برای کافر مانند آنست که به گزش اژدها و گژدم ها یا
سخت تراز آنها دچار گردیده باشد .

خدای من …
دستانت که مال من باشند هیچ کس مرادست کم نمی گیرد …

خدایا
در ۲ راهی زندگی ام
تابلوی راهت را محکم قرار بده
نکند که با نسیمی راهم را کج کنم …

مــن بــه هیچکــس نمیگـویـــم چقـــدر درد دارم ،



امـــا ...خـــدایـــــا ...

تـــو کـــه میـــدانـــی؟

درمـــانــــم بــــاش !
[color=teal]


[/color]

خـــــــــدایــــــــا


از صبرت همین بس که داری مرا تحمل می‌کنی !!!!


از بخششت همین بس که به من ناسپاس هم روزی


می‌دهی !!!

تازگی ها فکر میکنم بزرگترین خدمت به یک انسان
آن است که متولدش نکنی !!

از یـاد تـو بـرنـداشـتـم دسـت هـنـوز
دل هست به یاد نرگست مست هنوز

گر حال مرا حبیب پرسد گویید
بیمار غمت را نفسی هست هنوز
--------------
شهریــار

قـول داده ام....

گــاهـــے،هـــر از گـــاهـــے

فانـوس یـادت را بـے چـراغ و چـلـچـله

روشـن کـنـم

خیالت راحت، مـــن ھمان مــنـم

هـنوز هـم در ایـن شـبـهاے

بے خـواب و بـے خاطـرہ

میـان ایـن کـوچـه هـاے تـاریـک پـرسـہ مـیـزنـم

امـا بـه هـیـچ

سـتاره ی دیـگری سـلام نـخـواهـم کـرد

خیـالت راحــت

شده تمام این ستاره ها را بشمارم

تو را خواب می بینم

پرنده به دانه های روی دام خیره بود؛
چگونه بمیرد ...؟!

گرسنه و آزاد

یا، سیر و اسیر ...؟!

نیاز به کسی دارم که راه را نشانم دهد
تنبیه ام کند؛
تشویقم کند؛
نه به حق قدرتی که دارد
بلکه به اقتدارش

من پدرم را می خواهم .....

به یاد همه پدرانی که در بین ما نیستند دسته گلی از صلوات هدیه فرمایید بر محمد و سلاله پاک او...

من تنها خدا را دوست دارم....

از وقتی سقف خانه مان چکه می کند از باران بدم می آید..

از وقتی مادرم پای دار قالی مرد از قالی بدم می آید

از وقتی برادرم به شهر رفت و دیگر نیامد از شهر بدم می آید

از وقتی پدرم شبها گریه می کند از شب بدم می آید

...از وقتی دستان آن مرد سرم را نوازش کرد و بعد به پدرم سیلی زد از

دستهای مهربان بدم می آید..

از وقتی خواهرم پاهایش زیر گرمای آفتاب تاول می زند از آفتاب بدم می آید

از وقتی سیل آمدو مزرعه را ویران کرد از آب بدم می آید

و تنها خدا را دوست دارم!!!

چون او باران را فرستاد تا مزرعه مان خشک نشود!!!

چون او شب را می آورد که اشک های پدرم را هیچ کس نبیند!!!

چون او مادرم را برد پیش خودش که او هم گریه نکند!!!

چون او به برادرم کمک کرد که برود تا آنجا خوشبخت تر زندگی کند!!!

چون من دعا کردم و می دانم دستهای آن مرد را که به پدرم سیلی زد فلج خواهد کرد!!!

چون او آفتاب را فرستاد تا مزرعه جوانه بزند!!!

چون او سیل را جاری کرد تا گناه انسان را از زمین بشوید!!!
و من تنها خدا را دوست دارم...

الهی من تو را یاری نکردم


به غیر از معصیت کاری نکردم


جوانی ام را امانت داده بودی


امانت را نگه داری نکردم


ذلیلم,مسکینم,خوار و پستم


کنار سفره ی خوبان نشستم


به جای شکر تو دیدی چه کردم


نمک خوردم نمکدان را شکستم


گذشتم من ز مرز بی حیایی


نبردی آبرویم را خدایی


میان معصیت بودم شنیدم


صدایم میکنی بنده کجایی

غرور
هدیه شیطان است
و
عشق
هدیه خداوند
و ما هدیه شیطان را به هم می دهیم
ولی هدیه خداوند را از یکدیگر پنهان می کنیم.

به یاد همه پدرانی که در بین ما نیستند دسته گلی از صلوات هدیه فرمایید بر محمد و سلاله پاک او...

کفنی سخت و سفید
ترمه ای رنگارنگ
- دخترک این پدرت!
پدرم کو؟
در این تخت سفید؟
این پدر نیست
پدرم می آمد٬
برق خوشحالی ما
از چشم ها پیدا بود
مادرم شیدا بود
پدرم می آمد٬
شور بر می گشت در خانه مان
...
جلویم
روی زمین
آدمی خوابیده
همه در حال نماز
- لا اله الا الله..
نبریدش به خدا
پدرم را.. بابااااا!
...
خاک بود و خاک بود
قبر های گودٍ گود
پدرم آوردند
روی او بوسیدم
ترمه را بوسیدم
به تنش دست زدم
دست زحمت کش او پیدا بود
رعشه آمد به تنم
این حقیقت بود:
یک جنازه پدرم
من نگاه میکردم
تن بیجان پدر چند مرد یادم نیست
که که بودند ولی
سرو پای پدرم را
مثل الوار(!)گرفتند
نهادند در گور
کفن از صورت او برداشتند
پدرم پیدا بود
باورم شد پدرم رفت
صورتش زیبا بود
سر بیجان به کنارش افتاد
....
-بازموهای شما سیخ شده!
دخملم!صافش کن
دست بر موی سیاهش میکشیدم پرمهر
پدرم در گور بود
خرمن موی سیاهش دور بود
بر هواماند معلق موها
عینکت کو پدرم؟
صورتش پوشاندند
سنگها چیدند بالای سرش
خاکها را ریختند
خاک بر سربکن ای طفل یتیم!
خاک بر سر ریختم...

ندگي را نفسي ارزش غم خوردن نيست؛ بخند

تمام چیزی که باید از زندگی آموخت، تنها یــــک کلمه است: ”این نیز می‌گذرد “

دانشجویی به استادش گفت:
استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.

استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟

دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.

استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت: تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید!

وقتی هیچ مشکلی سر راهت نبود بدون راهتو اشتباه رفتی.

عکس‌های قشنگ، دلیل بر زیبایی تو نیست...
ساخت دست عکاس است...
درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسی نباشی.
"مرحوم خسرو شکیبایی"

هیچکس و هیچ چیز در این دنیا وابسته نباش ،
حتی سایه ات در زمان تاریکی تو را تنها می گذارد

دنیا زیباست، زیبایی دنیا را چه سود!
شهید آوینی

ما هيچ گاه هم ديگر را به تأمل نمی نگريم ،
زيرا مجال نيست!
اين گونه است که عزيز ترين کسانمان را در چشم به هم زدنی ،
به حوصله ی زمان ، از ياد می بريم

تفاهم فقط به معنای درک کردن نیست،
بلکه به معنای توانایی تحمل تفاوت‌ها هم هست

طولانی ترین سفرها نیز یك روز با گامی كوچک آغاز می شود
از ابتدای كار نترس به انتهای كار فكر كن

صدای باران زیباترین ترانه خداست که طنینش زندگی را برای ما تکرار می کند؛
نکند فقط به گل آلودگی کفشهایمان بیندیشیم!؟

نیازی به انتقام نیست. فقط منتظر بمان

آن ها که آزارت می دهند، سرانجام به خود آسیب می زنند و اگر بخت مدد کند
خداوند اجازه می دهد تماشاگرشان باشی