گاهی اوقات مرگ بازی غایم موشک دارد. به این طریق که ناگهان از گوشه ای به در آمده گریبان شخصی را که هیچ به مرگ فکر نمی کرد می گیرد و او را با خود می برد. این است یکی از تفریحات او !!!
نیاز به کسی دارم که راه را نشانم دهد تنبیه ام کند؛ تشویقم کند؛ نه به حق قدرتی که دارد بلکه به اقتدارش من پدرم را می خواهم ..... به یاد همه پدرانی که در بین ما نیستند دسته گلی از صلوات هدیه فرمایید بر محمد و سلاله پاک او...
برای شناخت آدم ها فقط کافیست یکبار بر خلاف میلشان عمل کنی...
آرزوهاتو یه جا یاداشت کن و یکی یکی از خدا بخواه خدا یادش نمیره ولی تو یادت میره که چیزی که
امروز داری دیروز آرزوشو کردی
زندگی کتابی است پرماجرا ، هیچگاه آنرا به خاطر یک ورقش دور مینداز
جوانی صندوق در بسته ای است که فقط پیران می دانند درون آن چیست
گاهی اوقات مرگ بازی غایم موشک دارد. به این طریق که ناگهان از گوشه ای به در آمده گریبان شخصی را که هیچ به مرگ فکر نمی کرد می گیرد و او را با خود می برد. این است یکی از تفریحات او !!!
ایرانیان هرگاه پُشتکار داشته اند شگفتی ها آفریده اند . حکیم ارد بزرگ
پول بتی است که همه او را می پرستند ولی این بت معبد ندارد
اراده از آن مرد کور نیرومندی است که بر دوش خود مرد شل بینایی را می برد تا او را رهبری کند.
آدم تنبل عصای شیطان است
آنچه سبب امنیت روح می شود ایمان است
یک انسان خردمند فرصتها و شانس ها را می سازد , نه اینکه در انتظار آنها بنشیند
پرسیدم دوست بهتر است یا برادر ؟ گفت دوست برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب می کند
رقابت تا زمانی پسندیده است که کار به حسادت نکشد.
شخصيت افراد را مي توان با نفوذي كه آنها بر دوستان خود دارند، سنجيد
کار نیک آن است که در انجامش درنگ نشود، و بعد از آن منت نگذارد.(امام حسن علیه السلام
تلنگر کوچکی است باران
وقتی فراموش میکنیم
آسمان کجاست..../////
خدایا
تنها مگذار
دلی را که هیچکس حرفش را نمی فهمد
پیش از آنکه دستهای درخت به نور برسد پاهایش تاریکی را تجربه کرده گاهی برای رسیدن به نور باید از تاریکی عبور کرد
خدای من …
دستانت که مال من باشند هیچ کس مرادست کم نمی گیرد …
خدایا
در ۲ راهی زندگی ام
تابلوی راهت را محکم قرار بده
نکند که با نسیمی راهم را کج کنم …
مــن بــه هیچکــس نمیگـویـــم چقـــدر درد دارم ،
[/color]
خـــــــــدایــــــــا
تازگی ها فکر میکنم بزرگترین خدمت به یک انسان
آن است که متولدش نکنی !!
از یـاد تـو بـرنـداشـتـم دسـت هـنـوز
دل هست به یاد نرگست مست هنوز
گر حال مرا حبیب پرسد گویید
بیمار غمت را نفسی هست هنوز
--------------
شهریــار
قـول داده ام....
گــاهـــے،هـــر از گـــاهـــے
فانـوس یـادت را بـے چـراغ و چـلـچـله
روشـن کـنـم
خیالت راحت، مـــن ھمان مــنـم
هـنوز هـم در ایـن شـبـهاے
بے خـواب و بـے خاطـرہ
میـان ایـن کـوچـه هـاے تـاریـک پـرسـہ مـیـزنـم
امـا بـه هـیـچ
سـتاره ی دیـگری سـلام نـخـواهـم کـرد
خیـالت راحــت
شده تمام این ستاره ها را بشمارم
تو را خواب می بینم
پرنده به دانه های روی دام خیره بود؛
چگونه بمیرد ...؟!
گرسنه و آزاد
یا، سیر و اسیر ...؟!
نیاز به کسی دارم که راه را نشانم دهد
تنبیه ام کند؛
تشویقم کند؛
نه به حق قدرتی که دارد
بلکه به اقتدارش
من پدرم را می خواهم .....
به یاد همه پدرانی که در بین ما نیستند دسته گلی از صلوات هدیه فرمایید بر محمد و سلاله پاک او...
من تنها خدا را دوست دارم....
از وقتی سقف خانه مان چکه می کند از باران بدم می آید..
از وقتی مادرم پای دار قالی مرد از قالی بدم می آید
از وقتی برادرم به شهر رفت و دیگر نیامد از شهر بدم می آید
از وقتی پدرم شبها گریه می کند از شب بدم می آید
...از وقتی دستان آن مرد سرم را نوازش کرد و بعد به پدرم سیلی زد از
دستهای مهربان بدم می آید..
از وقتی خواهرم پاهایش زیر گرمای آفتاب تاول می زند از آفتاب بدم می آید
از وقتی سیل آمدو مزرعه را ویران کرد از آب بدم می آید
و تنها خدا را دوست دارم!!!
چون او باران را فرستاد تا مزرعه مان خشک نشود!!!
چون او شب را می آورد که اشک های پدرم را هیچ کس نبیند!!!
چون او مادرم را برد پیش خودش که او هم گریه نکند!!!
چون او به برادرم کمک کرد که برود تا آنجا خوشبخت تر زندگی کند!!!
چون من دعا کردم و می دانم دستهای آن مرد را که به پدرم سیلی زد فلج خواهد کرد!!!
چون او آفتاب را فرستاد تا مزرعه جوانه بزند!!!
چون او سیل را جاری کرد تا گناه انسان را از زمین بشوید!!!
و من تنها خدا را دوست دارم...
عکسهای قشنگ، دلیل بر زیبایی تو نیست...
ساخت دست عکاس است...
درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسی نباشی.
"مرحوم خسرو شکیبایی"
هیچکس و هیچ چیز در این دنیا وابسته نباش ،
حتی سایه ات در زمان تاریکی تو را تنها می گذارد
ما هيچ گاه هم ديگر را به تأمل نمی نگريم ،
زيرا مجال نيست!
اين گونه است که عزيز ترين کسانمان را در چشم به هم زدنی ،
به حوصله ی زمان ، از ياد می بريم
تفاهم فقط به معنای درک کردن نیست،
بلکه به معنای توانایی تحمل تفاوتها هم هست
طولانی ترین سفرها نیز یك روز با گامی كوچک آغاز می شود
از ابتدای كار نترس به انتهای كار فكر كن
صدای باران زیباترین ترانه خداست که طنینش زندگی را برای ما تکرار می کند؛
نکند فقط به گل آلودگی کفشهایمان بیندیشیم!؟