ܓ❋ اشعار و پیامک ویژه عید سعید غدیرخم ܓ❋
تبهای اولیه
نازد به خودش خدا که حیدر دارد / دریای فضائلی مطهر دارد همتای علی نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد عید غدیر خم مبارک باد
نه فقط بنده به ذات ازلي مي نازد
ناشر حكم ولايت به ولي مي نازد
گر بنازد به علي شيعه ندارد عجبي
عجب اينجاست خدا هم به علی مي نازد
خدایا به حق شاه مردان / مرا محتاج نامردان مگردان فرا رسیدن عید غدیرخم بر عاشقان آن حضرت مبارک :Gol:
علی در عرش بالا بی نظیر است علی بر عالم و آدم امیر است به عشق نام مولایم نوشتم چه عیدی بهتر از عید غدیر است؟ :Gol:
اول به صفای دل ولی را بشناس
آنگاه محمد و علی را بشناس
کن دیده از انوار ولایت روشن
زین جلوه خداوند جلی را بشناس
قرآن بجز از وصف علي آيه ندارد ايمان بجز از حبّ علي پايه ندارد گفتم كه روم سايه ي لطفش بنشينم گفتا كه علي نور بود سايه ندارد الحمد لله الذي جعلنا من المتمسّكين بولاية اميرالمومنين
:Gol:مولای ما نمونهء دیگر نداشته است اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
وقت طواف دور حرم فکر می کنم این خانه بی دلیل ترک برنداشته است
دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی آیینه ای برای پیمبر نداشته است
سوگند می خورم که نبی شهر علم بود شهری که جز علی در دیگر نداشته است
طوری ز چارچوب در قلعه کنده است انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است
یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است
چون روز روشن است که در جهل گمشده است هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است
این شعر استعاره ندارد برای او تقصیر من که نیست برابر نداشته است:Gol:
جلوه گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر
ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر
رودها با یكدگر پیوست كمكم سیل شد
موج مىزد سیل مردم مثل دریا در غدیر
هدیه جبریل بود« الیوم اكملت لكم»
وحى آمد در مبارك باد مولى در غدیر
با وجود فیض« اتممت علیكم نعمتى»
از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر
بر سر دست نبى هر كس على را دید گفت
آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در غدیر
بر لبش گل واژه « من كنت مولا» تا نشست
گلبُن پاك ولایت شد شكوفا در غدیر
« بركه خورشید» در تاریخ نامى آشناست
شیعه جوشیده ست از آن تاریخ آنجا در غدیر
گرچه در آن لحظه شیرین كسى باور نداشت
مىتوان انكار دریا كرد حتى در غدیر
باغبان وحى مىدانست از روز نخست
عمر كوتاهى ست در لبخند گل ها در غدیر
دیدهها در حسرت یك قطره از آن چشمه ماند
این زلال معرفت خشكید آیا در غدیر؟
دل درون سینهها در تاب و تب بود اى دریغ
كس نمىداند چه حالى داشت زهرا در غدیر
برفراز مجلس ما، ماهی امشب سر زند
خنده بر خورشید و ماه از تابش منظر زند [/CENTER]
ساقی گل چهره امشب جلوه دیگر کند
مطرب خوش نغمه امشب پرده دیگر زند
آسمان پوشیده بر تن، پرنیان نیلگون
چون عروسان، خویشتن را زینت و زیور زند
آسمان را گفتم این بزم و نشاط از چیست؟ گفت:
چون که فردا آفتاب از برج خاور سر زند
من در آن بزم کنم خدمت که شاه انبیاء
مصطفی تاج ولایت بر سر حیدر زند
در غدیر خم چو دریا خلق خیز و موج و موج
کشتی لولاک چون آن جا رسد، لنگر زند
کاین علی باشد ولی الله، باید بعد من
بر سریر دین نشیند بر سرش افسر زند
آسمان بر خاک افتاده است خواهد چون زمین
بوسه بر پای، علی داماد پیغمبر زند
نیست مردان خدا را رهبری غیر از علی
مرد حق باید قدم در راه این رهبر زند
آسمان بر گردن افکنده است طوق بندگی
تا به سر تاج ولای خواجه قنبر زند
پرچم شاه ولایت بین که در هر بامداد
خنده بر پرچم دار و اسکندر زند
دست گیر از کرم افتاده ای گر چون "رسا"
دست بر دامان او در عرصه محشر زند
[CENTER]
دکتر قاسم رسا خراسانی[/CENTER]
مهر تابان ولايت شد نمايان در غدير
باز بخشيد اين بشارت، خلق را جان در غدير
خوان و احسان و كرم گسترد يزدان تا كند
عالمى را بر سر اين سفره مهمان در غدير
از طواف كعبه امروز آن كه بر گردد، يقين
حج او مقرون بود با عهد و پيمان در غدير
وه! چه غوغايى است د رآن سرزمين از جوش خلق !
موج انسان بين، بيابان در بيابان در غدير !
از جهاز اشتران شد منبرى آراسته
باشكوهى برتر از تخت سليمان در غدير
بر سر دست نبى تهليل گويان، مرتضى
اشك شوق از ديده مىبارد چو باران در غدير
اقتران مهر و مه دارد تماشا، نى عجب
گر شود جبرئيل هم آيينه گردان در غدير
دل درون سينه طغيان كرد و هوش از سر پريد
تا طنين انداز شد آيات قرآن در غدير
سينه پاك پيمبر گشت سر شار از شعف
آيه «بلغ» چو نازل شد زيزدان در غدير
تا ز «اكملت لكم» پر شد فضا، جبريل گفت:
با خود آوردم پيام از حى سبحان در غدير
مصطفى تا مرتضى را همچو جان دربر گرفت
يوسفش را كرد پيدا، پير كنعان در غدير
تا على شد جانشين خاتم پيغمبران
آشكارا شد همه اسرار پنهان در غدير
«هر كه من مولاى اويم اين على مولاى اوست»
اين ندا پيچيد در گوش بزرگان در غدير
خاطر اهل ولا زين گفته شد اميدوار
نا اميد از رحمت حق گشت شيطان در غدير
تا جهان را از عدالت پر كند همچون نبى
مرتضى بگرفت از او، منشور و پيمان در غدير
از نبوت د رجهان، اسلام اگر شد منتشر
شد ولايت دين يزدان را نگهبان در غدير
در حقيقت شد مسلمان هر كه با اخلاص داد
دست بيعت با على، مانند سلمان در غدير
گر به صدق و راستى آيد سوى اين آبگير
هر خطا كارى شود پاكيزه دامان در غدير
شد جهان روشن ز انوار اميرالمؤمنين
چلچراغ عشق و ايمان شد فروزان در غدير
«سرويا»! شكر خدا در موسم «حج وداع»
دين حق رونق گرفت و يافت سامان در غدير
اندر این عید غدیر ای ساقی سیمین عذار
زینهار از کف مده جام شراب خوش گوار
مست کن ما را زعشق حیدر دلدل سوار
در فلک خیل ملک گویند هر دم آشکار
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار
ساقیا جامی بده سر شار در عید غدیر
گشت عالم مهبط الانوار در عید غدیر
شد معین حجت احرار در عید غدیر
هر زمان برخوان تو این اشعار در عید غدیر
لافتی الا علی لاسیف الاذوالفقار
طینت خاصان حق از طینت حیدر سرشت
مصطفی نام علی را بر ضمیر دل نوشت
اشرف الدین غیر تخم مهر او در دل نکشت
این سخن را کرده حق سر لوحه ی باغ بهشت
لافتی الاعلی لاسیف الاذوالفقار
بلبل نطقم چنان ، قافيه پرداز شد محيط كون و مكان ، دايره ساز شد نسيم رحمت وزيد ، دهر كهن شد جوان مسند حشمت رسيد ، به خسرو خسروان فاتح اقليم جود ، به جاى خاتم نشست يا به محيط شهود ، مركز عالم نشست صاحب ديوان عشق ، زيب و شرافت گرفت نغمه دستان عشق ، رفت به اوج اثير نسخه اسما منم ، على ست طغراى او خضر بيابان عشق ، تشنه گفتار اوست اى به فروغ جمال ، آينه ذو الجلال گر چه بُراق خيال ، در تو ندارد مجال
باده بده ساقيا ، ولى ز خُم غدير
چنگ بزن مطربا ، ولى به ياد امير
تو نيز اى چرخ پير ، بيا ز بالا به زير
داد مسرت ستان ، ساغر عشرت بگير
كه زهره در آسمان ، به نغمه دمساز شد
سرور روحانيون هو العلى الكبير
نهال حكمت دميد ، پر ز گل و ارغوان
حجاب ظلمت دريد ، ز آفتاب منير
يا به سپهر وجود ، نير اعظم نشست
روى حسود عنود ، سياه شد مثل قير
گلشن خندان عشق ، حُسن و لطافت گرفت
به هر كه مولا منم ، على است مولاى او
يوسف كنعان عشق ، بنده رخسار اوست
كيست سليمان عشق ، بردر جاهش فقير
« مفتقر » خوش مقال ، مانده به وصف تو لال
ولى ز آب زلال ، تشنه بود ناگزير
جبریل درین بزم طرب نغمه سرا شد از زمزمه عشق چو با ساز و نوا شد سکان سماوات از این زمزمه مستند زهاد درین مرحله زنار به بستند پرسید دل من که چه هنگامه و شور است ؟ که امروز درین بزم سرور است سرور است گفتند که : امروز همان عید غدیر است کز امر خدا تهنیت میر کبیر است یعنی که علی کاشف اسرار نهان شد از صورت او سر خداوند عیان شد
آن چنگ که چون روی بتان مونس جان ست
غدير اگر چه شادم غدير
ــــــــــــــــــ نميرود ز يادم،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ چگونه شد فراموش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چگونه شعلهي عشق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ز جور گشت خاموش
ـــــــــــــ به جاي آتش عشق
ــــــــــــــــــــــــــــ چه آتشي به پا شد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مدينه كربلا شد
ـــــــــ غدير رفته از ياد
ـــــــــــــــــــــ شقايق است و فرياد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شقايق فداكار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قلم ز ميخ ديوار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ز خون مركبي ساخت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــ نوشت نام كرار
سقيفه و جنايت
ـــــــــــــ شقايق و حمايت
ــــــــــــــــــــــــــــ به تازيانه كشتند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مدافع ولايت
ـــــــ برگ شقايق و تيغ
ـــــــــــــــــــــــ خدا رسد به فرياد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ غدير رفته از ياد
غدیر ای باده گردان ولایت ندا آمد ز محراب سماوات رسولی کز غدیر خم ننوشد تمام انبیا ساغر گرفتند
رسولان الهی مبتلایت
به گوش گوشه گیران خرابات
ردای سبز بعثت را نپوشد
شراب از ساقی کوثر گرفتند
[SIZE=114][COLOR=darkorchid]
[/COLOR][/SIZE]
ستاره سحر از صبح انتظار دمید گرفت دست قدر ، رایت شفق بر دوش بر آسمان سعادت ز مشرق هستى به باغ ، بلبل شوریده رفت بر منبر ز خویش رفته ، نواخوان عشق بود و سرود فتاد غلغله در باغ و شورشى انگیخت هوا ز عطر گلاب محمدى مشحون رسول ، سدره نشین شد ، على به صدر نشست گرفت پرچم اسلام را على در دست به یمن فیض ولایت شراب خم الست
غدیر از نفس رحمت بهار چکید
زمین به حکم قضا آب زندگى نوشید
سپیده داد نوید تولد خورشید
چو از نسیم صبا بوى عشق یار شنید
به بانک زیر و بم ، اسرار خطبه توحید
که خیل غنچه شکفت و به روى او خندید
زمین به عترت و آل رسول بست امید
پى تکامل دینش خداى کعبه گزید
از این گزیده زمین و زمان به خود بالید
به عشق آل على از غدیر خم جوشید
باسمه تعالی
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را * که به ما سوا فکندی همه سایه ی هما را
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین * به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن * که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من * چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب * که علم کند به عالم شهدای کربلا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت * متحیّرم چه نامم شه ملک لافتی را
به مناسبت ایّام غدیریّه
در این بخش تواشیحی برای دانلود آمده شده است
ابیات دیگری هم هست که خیلی شنیدنی است
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیر المؤمنین و الأئمّة علیهم السلام
ما پیروان راه علی و ولایتیم ماتشنگان باده ناب شهادتیم ما غیر مرتضی به کسی دل نبسته ایم ما پشت منکران علی را شکسته ایم ما را خدا به عشق علی آفریده است ما را فدای راه ولی آفریده است لعنت بر آن که حب علی را فروخته رحمت بر آن که در ره این عشق سوخته لعنت به منکران غدیر و ولای او له می شوند روز جزا زیر پای او ما افتخارمان به غلامیِ حیدر است این هدیه ای ز حضرت زهرایِ اطهر است با منکران شیر خدا نیست کارمان با دشمنان آل عبا نیست کارمان ما کارمان گدایی زهرا و حیدر است این کار از عبادت هر لحظه برتر است
دستهايت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاري دلش راضي به اين اسلام شد
دستهايت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مومنين! ( يک لحظه اينجا يک تبسم کرد و گفت:)
خوب ميدانيد در دستانم اينک دست کيست؟
نام او عشق است، آري ميشناسيدش : علي ست (۱)
من اگر بر جنگجويان عرب غالب شدم
با مددهاي علي ابن ابي طالب شدم
در حُنين و خيبر و بدر و اُحُد گفتم: علي
تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علي
با خدا گفتم: علي، شب در حرا گفتم: علي
تا پيام آمد بخوان «يا مصطفي»! گفتم: علي
هر چه ميگويم علي، انگار اللّهي ترم
مرغ «او ادني»ييم وقتي که با او ميپرم
مستجار کعبه را ديدم، اگر مُحرِم شدم
با «يَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَيديهِم» شدم
تا که ساقي اوست سرمستند «اصحابُ اليمين »(۲)
وجه باقي اوست، «اِنّي لا اُحبُّ الافِلين»
دست او در دست من، يا دست من در دست اوست
ساقي پيغمبران شد يا دل من مست اوست
يکصد و بيست و چهار آيينه با هر يک هزار ـ
ساغر آوردند و او پر کرد با چشمي خمار
آخرين پيغمبر دلدادهام در کيش او
فکر ميکردم که من عاشقترينم پيش او
دختري دارم دلش درياي آرامش، ولي
شد سراپا شور و توفان تا شنيد اسم علي
کوثري که ناز او را قلب جنت ميکشيد
ناگهان پروانه شد دور سر حيدر پريد
روزگارش شد علي، دار و ندارش شد علي
از ازل در پرده بود آيينه دارش شد علي
رحمتٌ للعالمينم گرد من ديو و پري
ميپرند و من ندارم چاره جز پيغمبري
بعد از اين سنگ محک ديگر ترازوي علي است
ريسمان رستگاري تارِ گيسوي علي است
من نبياَم در کنارم يک «نبأ» دارم «عظيم»
طالبان «اِهدنا» اينهم «صراطَ المستقيم»
چهرهاش مرآتِ «ياسين»، شانههايش «مُحکمات»
خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعاديات»
هر خط قرآنِ من، توصيفي از سيماي اوست
هر که من مولاي اويم، اين علي مولاي اوست
________________________________-
1- «نام من عشق است آري ميشناسيدم» - زنده ياد حسين منزوي
2- يمين به ابجد 110 ميشود. «هر كسى در گرو دستاورد خويش است بجز اصحاب يمين» - آيات 38 و 39 سوره مدثر
[FONT=microsoft sans serif] از گردش ساغرت شكايت دارم [FONT=microsoft sans serif] با خستگي آمدم؛ فرح مي خواهم [FONT=microsoft sans serif] ما قوم عجم به باده عادت داريم [FONT=microsoft sans serif] بر طايفه مان نگاه حق معطوف است [FONT=microsoft sans serif] من اهل ري ام ؛ مست ولي اللهم [FONT=microsoft sans serif] در روز ازل كه دل به آدم دادند [FONT=microsoft sans serif] فرياد زدم : علي - پناهم دادند [FONT=microsoft sans serif] با ديدن اين شوق عناياتي كرد [FONT=microsoft sans serif] من مست ِ مِي ابوترابم يك عمر [FONT=microsoft sans serif] يك ثانيه بي شراب نتوانم زيست [FONT=microsoft sans serif] جامي بده لب به لب، خرابم ساقي [FONT=microsoft sans serif] ساقي بده باده اي كه گيرا باشد [FONT=microsoft sans serif] ساقي بده باده اي كه روشن باشد [FONT=microsoft sans serif] زُهاد پر از افاده را دلخور كن [FONT=microsoft sans serif] بد مستي ِ من قصه ي پر دنباله است [FONT=microsoft sans serif] اين بزم مرا اهل سخن مي سازد [FONT=microsoft sans serif] من معتقدم باده سرشتي دارد [FONT=microsoft sans serif] می داخل خُم سینجلی می گوید [FONT=microsoft sans serif] هُوهُوي ِ تمام خمره ها را بشنو [FONT=microsoft sans serif] با تلخي اين دُرد، رطب مي چسبد [FONT=microsoft sans serif] گويم به تو حرف عشق بي پرده علي [FONT=microsoft sans serif] با غصه و غم عجب وداعي دارم! [FONT=microsoft sans serif] هوُ هوُ نكنم ؛ جنون مرا مي گيرد [FONT=microsoft sans serif] ديوانه ترم نكن، كجا مي كِشيم!؟ [FONT=microsoft sans serif] تا طور كشانده اي ، عصا مي خواهم
[FONT=microsoft sans serif]ساقي به پياله باده كم مي ريزي [FONT=microsoft sans serif] اين ميكده را چرا به هم مي ريزي؟!
[FONT=microsoft sans serif] آسوده بريز! بنده عادت دارم
[FONT=microsoft sans serif] سجاده و تسبيح و قدح مي خواهم
[FONT=microsoft sans serif] بر پيرمغان «علي» ارادت داريم
[FONT=microsoft sans serif] ميخانه ي شهر طوس ما معروف است
[FONT=microsoft sans serif] يك خمره مي ِ سفارشي مي خواهم
[FONT=microsoft sans serif] فرياد زدم؛ پياله دستم دادند
[FONT=microsoft sans serif] اينگونه به اين ميكده راهم دادند
[FONT=microsoft sans serif] لبخند علي مرا خراباتي كرد
[FONT=microsoft sans serif] سرزنده به نشئه ي ِ شرابم يك عمر
[FONT=microsoft sans serif] در مذهب ما حلال تر از مِي نيست
[FONT=microsoft sans serif] از مشتريان خوش حسابم ساقي
[FONT=microsoft sans serif] از خُم كهنسال تولا باشد
[FONT=microsoft sans serif] خوشرنگ و زلال و مردافكن باشد
[FONT=microsoft sans serif] با نام خدا پياله ها را پر كن
[FONT=microsoft sans serif] زيرِ سرِِ باده اي صد و ده ساله است
[FONT=microsoft sans serif] تنها مِي كوثري به من مي سازد
[FONT=microsoft sans serif] انگور نجف طعم بهشتي دارد
[FONT=microsoft sans serif] قُل می زند،علی علی می گوید
[FONT=microsoft sans serif] تفسير شگرف « هل اتي» را بشنو
[FONT=microsoft sans serif] با حال خوشم توبه عجب مي چسبد
[FONT=microsoft sans serif] اين شور، مرا به رقص آورده علي
[FONT=microsoft sans serif] سرمست توام! چه خوش سماعي دارم!
[FONT=microsoft sans serif] اين دل به هواي كربلا مي گيرد
[FONT=microsoft sans serif] سمت حرم دوست چرا مي كِشيم؟
[FONT=microsoft sans serif] يك تذكره ي ِ كرببلا مي خواهم
[FONT=microsoft sans serif]شان تو نیست که در دفترم انشات کنم [FONT=microsoft sans serif]عین توحید همین است که قبل از توبه [FONT=microsoft sans serif]باید اول برسم با تو مناجات کنم [FONT=microsoft sans serif]سالی یک بار من عاشق نشوم می میرم [FONT=microsoft sans serif]سالی یک بار اجازه بده لیلات کنم [FONT=microsoft sans serif]همه جا رفتم و دیدم که تو هستی همه جا [FONT=microsoft sans serif]تو کجا نیستی ای ماه که پیدات کنم؟ [FONT=microsoft sans serif]پدر خاکی و ما بچه ی خاکی توایم [FONT=microsoft sans serif]حق بده پس همه را خاک کف پات کنم [FONT=microsoft sans serif]باتو ای پیر طریقت که سر راه منی [FONT=microsoft sans serif]آن قدر معجزه دیدم که مسیحات کنم [FONT=microsoft sans serif]از خدا خواسته ام هر چه که دارم بدهم [FONT=microsoft sans serif]جای آن چشم بگیرم که تماشات کنم [FONT=microsoft sans serif]تو همانی که خدا گفت: تو رب الارضی [FONT=microsoft sans serif]سجده بر اشهد ان لایی الّات کنم [FONT=microsoft sans serif]مثل ما ماه پیمبر به خودت ماه بگو [FONT=microsoft sans serif]اشهد انّ علیّاً ولی الله بگو [FONT=microsoft sans serif]آینه هستم و آماده ی ایوان شدنم [FONT=microsoft sans serif]آتشی هستم و لبریز گلستان شدنم [FONT=microsoft sans serif]چند وقتی است به ایوان نجف سر نزدم [FONT=microsoft sans serif]بی سبب نیست به جان تو پریشان شدنم [FONT=microsoft sans serif]سفره ی نان جویی پهن کن ای شاه نجف [FONT=microsoft sans serif]بیشتر از همه آماده ی مهمان شدنم [FONT=microsoft sans serif]آن که از کفر در آورد مرا مهر تو بود [FONT=microsoft sans serif]همه اش زیر سر توست مسلمان شدنم [FONT=microsoft sans serif]از چه امروز نیفتم به قدومت وقتی [FONT=microsoft sans serif]ختم شد سجده ی دیروز به انسان شدنم [FONT=microsoft sans serif]علی اللهی ما را به بزرگیت ببخش [FONT=microsoft sans serif]پیش تو مستحق این همه حیران شدنم [FONT=microsoft sans serif]ده ذی الحجه ی من هجده ذالحجه ی توست [FONT=microsoft sans serif]هشت روز است که آماده قربان شدنم [FONT=microsoft sans serif]جان به هرحال قرار است که قربان بشود [FONT=microsoft sans serif]پس چه خوب است که قربانی جانان بشود [FONT=microsoft sans serif]شان تو بود اگر این همه بالا رفتی [FONT=microsoft sans serif]حق تو بود که بالاتر از این جا رفتی [FONT=microsoft sans serif]شانه ی سبز نبی با تنش عرش الله است [FONT=microsoft sans serif]تو از این حیث روی عرش معلّا رفتی [FONT=microsoft sans serif]انبیاء نیز نرفتند چنین تا معراج [FONT=microsoft sans serif]انبیاء نیز نرفتند تو اما رفتی [FONT=microsoft sans serif]به یقین دست خدا دست پیمبر هم هست [FONT=microsoft sans serif]پس تو با دست خودت این همه بالا رفتی [FONT=microsoft sans serif]باید این راه به دست دگری حفظ شود [FONT=microsoft sans serif]علت این بود که تا خیمه ی زهرا رفتی [FONT=microsoft sans serif]تو ولی هستی و منجی ولایت زهراست [FONT=microsoft sans serif]تو هدایت گری و نور هدایت زهراست [FONT=microsoft sans serif]آی مردم به خدا نیست کسی برتر از این [FONT=microsoft sans serif]ازلی طینت، اول تر و آخرتر از این [FONT=microsoft sans serif]تا به حالا که ندیدند و بعد از این هم [FONT=microsoft sans serif]اسد الله ترین حضرت حیدرتر از این [FONT=microsoft sans serif]هیچ کس نیست گه عقد اخوت خواندن [FONT=microsoft sans serif]بهر پیغمبر اسلام برادرتر از این [FONT=microsoft sans serif]رفت از شانه ی معراج نبی بالاتر [FONT=microsoft sans serif]به خدا هیچ کجا نیست کسی سرتر از این [FONT=microsoft sans serif]آن دو تا ذات در این مرحله یک ذات شدن [FONT=microsoft sans serif]این پیمبرتر از آن، آن پیمبرتر از این [FONT=microsoft sans serif]دستِ گرم پدر فاطمه در دست علی ست [FONT=microsoft sans serif]بعد از این بارِ نبوت همه در دست علی ست
[FONT=microsoft sans serif] کار من نیست که بنشینم و املات کنم
[FONT=microsoft sans serif]زودتر از همه با این همه دیر آمده بود [FONT=microsoft sans serif]چه خبربود؟! زمان لحظهٔ حساسی بود [FONT=microsoft sans serif]عرش با آن عظمت نیز به زیر آمده بود [FONT=microsoft sans serif]چه خبر بود؟! که ابلیس به خود می لرزید [FONT=microsoft sans serif]و خدا خواسته این گونه حقیر آمده بود [FONT=microsoft sans serif]چه خبر بود؟! که این قافله ها در پی هم [FONT=microsoft sans serif]از دل کعبه به این دشت کویر آمده بود [FONT=microsoft sans serif]چه خبر بود؟! که جبریل به خود می بالید [FONT=microsoft sans serif]پیک مامور در این امر خطیر آمده بود [FONT=microsoft sans serif]چه خبر بود؟! که پیغمبر دردانهٔ حق [FONT=microsoft sans serif]باز هم بر در میخانه بشیر آمده بود [FONT=microsoft sans serif]روی دستش بگرفت او همهٔ هستی را [FONT=microsoft sans serif]جان خود را که چه جانانه وزیر آمده بود [FONT=microsoft sans serif]آی! آهسته!! صدایش برسد تا افلاک [FONT=microsoft sans serif]ماه و خورشید به تبریک امیر آمده بود
[FONT=microsoft sans serif] آسمان پای پیاده به غدیر آمده بود
[FONT=arial black]صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
صدای کیست که این گونه روشن و گیراست؟
که بود و کیست که از این مسیر میآید؟
چه گفته است مگر جبرییل با احمد؟
صدای کاتب و کلک دبیر میآید
خبر به روشنی روز در فضا پیچید
خبر دهید:کسی دستگیر میآید
کسی بزرگتر از آسمان و هر چه در اوست
به دستگیری طفل صغیر میآید
علی به جای محمد به انتخاب خدا
خبر دهید: بشیری به نذیر میآید
کسی که به سختی سوهان، به سختی صخره
کسی که به نرمی موج حریر میآید
کسی که مثل کسی نیست، مثل او تنهاست
کسی شبیه خودش، بینظیر میآید
خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت
خبر دهید به یاران: غدیر میآید
به سالکان طریق شرافت و شمشیر
خبر دهید که از راه، پیر میآید
خبر دهید به یاران:دوباره از بیشه
صدای زنده یک شرزه شیر میآید
خم غدیر به دوش از کرانهها، مردی
به آبیاری خاک کویر میآید
کسی دوباره به پای یتیم میسوزد
کسی دوباره سراغ فقیر میاید
کسی حماسهتر از این حماسههای سبک
کسی که مرگ به چشمش حقیر میآید
غدیر آمد و من خواب دیدهام دیشب
کسی سراغ من گوشه گیر میآید
کسی به کلبه شاعر، به کلبه درویش
به دیده بوسی عید غدیر میآید
شبیه چشمه کسی جاری و تپنده، کسی
شبیه آینه روشن ضمیر میآید
علی (ع) همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر میآید
به سربلندی او هر که معترف نشود
به هر کجا که رود سر به زیر میآید
شبیه آیه قرآن نمیتوان آورد
کجا شبیه به این مرد، گیر میآید؟
مگر ندیدهای آن اتفاق روشن را؟
به این محله خبرها چه دیر میآید!
بیا که منکر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاه قیامت اسیر میآید
بیا که منکر مولا اگر چه پخته، ولی
هنوز از دهنش بوی شیر میآید
علی همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر میآید...
«اليوم» چه کردي که خرابت شده احمد اين سلسله عشق به موي تو رسيده خاتم به تو باليده که پايان پيامي من عاشق آن لحظه که انگشتريت را ... دل بردهاي از دختر يک دانهي هستي امشب صد و ده مرتبه ديوانه ترم من در دست نبي دست تو يا دست خدا بود درويش، علي گو شده، دف ميزند امشب بر گِردِ غدير آمده تا کعبه بگردد
[FONT=microsoft sans serif]تا چشم خُم افتاد به سیمای تو ساقی!
مثل همه خَم شد جلوی پای تو ساقی!
دل بست به آن حالت گیرای تو ساقی!
شد مثل نبی غرق تماشای تو ساقی!
«اکملت لکم» گفته و راحت شده احمد
سيب دل عشاق به جوي تو رسيده
اين عقل به سر منزل روي تو رسيده
هي گشته و آخر به سبوي تو رسيده
هم نقطهي آغازي و هم ختم کلامي
مجنونِ تو وقتي رجز خيبريت را ...
ديوانهي آن دم که دمِ حيدريت را ...
وحي آمده تا گوشهاي از دلبريت را ...
تا خانهي کوثر شده ميخانهي هستي
شمعي؛ صد و ده مرتبه پروانه ترم من
ساقي! صد و ده مرتبه پيمانه ترم من
مست توام و از همه فرزانه ترم من
حق داشت محمد که چنین مست خدا بود
در شادي شاهيِّ تو کف ميزند امشب
هر نادعلي گو به هدف ميزند امشب
زهرا به دلش مُهر نجف ميزند امشب
دور تو حرا آمده با کعبه بگردد
بسم الله الرحمن الرحیم بر عید غدیر عید اکبر صلوات
بر چهره ی نورانی حیدر صلوات
بر فاطمه این عید هزاران تبریک
بر یک یک اهل بیت کوثر صلوات
حقا که غدیر بهر ما نوروز است
میزان عدالت است و ظالم سوز است
جمهوری اسلامی ما با صلوات
از یمن ولایت علی پیروز است
بسم الله الرحمن الرحیم مولا اگر نبود،ولایت نداشتیم روز حساب، باب شفاعت نداشتیم عاشق نمی شدیم اگر مرتضی نبود نسبت به اهل بیت ارادت نداشتیم عشق علی كه قسمت هركس نمی شود سلمان اگر نبود، سعادت نداشتیم مولا اگر نبود، عجم سرشكسته بود ما غیراز او امید حمایت نداشتیم اسلام ما نتیجه ی لبخند مرتضی است با زور تیغ ، میل ِ هدایت نداشتیم مولا اگر نبود، ری از دست رفته بود تاریخ هشت سال رشادت نداشتیم این انقلاب بی مددش پا نمی گرفت شور ِ قیام و شوق ِ شهادت نداشتیم ما از دعای ِ خیرِ علی رزق می خوریم این طور اگر نبود، روایت نداشتیم رونق نداشت حجره ی انصاف هایمان بركت به كاروكسب تجارت نداشتیم شبهای جمعه گریه مان ارث مرتضی است ما بی كمیل حال عبادت نداشتیم محشر كه دست ِ مردم سرگشته خالی است بیچاره می شدیم ؛ ولایت نداشتیم
بسم الله الرحمن الرحیم عیدی چو غدیر این قدر معظم نیست این عید سعید حیدر کرار است
حبلی چو ولایتش چنین محکم نیست
بر رشته ی محکم ولایت صلوات
بیچاره بود هر آن که مستعصم نیست
شادی و شعف به عرش حق بسیار است
ذکر صلوات بر محمد امروز
خشنودی آل عترت و اطهار است
بسم الله الرحمن الرحیم غافل مشو از عید غدیر و برکات در عید غدیرخم بسی مسرورم در عید غدیر شاد و دست افشانم
امروز خدا گشوده است باب نجات
جبریل و ملائک همه با امر خدا
سر داده ز گل دسته ی هستی صلوات
از نور جمال مرتضی مسحورم
امید که در حشر به ذکر صلوات
با حب علی خدا کند محشورم
مست از می ناب حضرت سبحانم
یاران همه در سماع و ذکر صلوات
خاموش نشستن این زمان نتوانم
:Gol:گویند هر انکه هر چه را دارد دوست
از بعد ممات نیز آن همدم اوست
یا رب تو گواهی که نباشد ما را
غیر از علی و محمد و آلش دوست:Gol:
:Gol:عید سعید بر همه فرخنده :Gol:
ما زين جهان از پي ديدار ميرويم
از بهر ديدن حيدر کرار ميرويم
درب بهشت گر نگشايند به روي ما
گوييم يا علي و ز ديوار ميرويم:Cheshmak:
[INDENT] خطاب آمد پیمبر را بخواند و آن اتمام نعمت بر نبی بود بگفتا حاجیان را تا بمانند گرفت دست امیر المؤمنین را بگفت تکمیل شد زین لحظه اسلام هر آنکس را پیمبر هست مولا زمین و آسمان غرق شعف شد چه این ابلاغ در حکم مبین بود غدیر پس آیتی بر نهی جُرم شد یدلله بود در دستان احمد خدا حکم ولایت داد او را برائت جوید از ظلم و تعّدی غدیر آغاز فصل انتظار است ورود مرتضی شد ابتدایش
هر آنکس بود آنجا تا بداند
چه دین ، گر آن نباشد منتفی بود
بگفت این وحی حق است تا بدانند
نمود ابلاغ وحی آخرین را
نمودم وحی را بی وقفه اعلام
علی اینک پس از من هست مولا
که مولاشان علی شاه نجف شد
علی زین حکم پس مولای دین بود
غدیر احیاء عدل و نفی ظلم شد
گلی خوشرنگ از بُستان سرمد
جواز هر برائت داد او را
حمایت سازد از هر دردمندی
بهار عزّت است و افتخار است
ظهور قائم حق انتهایش
[/INDENT]
شام عید غدیره.. دلم آروم نمیگیره.. این صدای جبرئیله.. که فقط علـــــــــی امیره.. عید بزرگ غدیر بر تمامی شیعیان مبـــــــــارک...
علی(ع) مولای ما و شاه دین است شفیع امت و حبل المتین است به او ایمانم از روی یقین است نگاه من به دنیا اینچنین است: "تمام لذت عمرم همین است که مولایم امیرالمومنین است"
غدیر آمد غدیر آمد
علی نور منیر آمد
غدیر آمد غدیرآمد
رسالت را وزیر آمد
غدیر آمد غدیر آمد
دیانت را سفیر آمد
غدیر آمد غدیر آمد
ولایت را مدیر آمد
غدیر آمد غدیر آمد
دوعالم را منیر آمد
غدیر آمد غدیر آمد
ضعیفان را نصیر آمد
غدیر آمد غدیر آمد
به امت خوب امیر آمد .
ارزگانی
غدیر آمد غدیر آمد
علی نور منیر آمد
غدیر آمد غدیرآمد
رسالت را وزیر آمد
غدیر آمد غدیر آمد
دیانت را سفیر آمد
غدیر آمد غدیر آمد
ولایت را مدیر آمد
غدیر آمد غدیر آمد
دوعالم را منیر آمد
غدیر آمد غدیر آمد
ضعیفان را نصیر آمد
غدیر آمد غدیر آمد
جهان را خوب امیر آمد
غنچه لبهای پیغمبرکه شد باز در غدیر
برلبش گل واژه(من کنت مولا)نشست
عیدسعید غدیرخم رئز سنت جاوید
واکملت لکم دینکم برشما خجسته باد.
نه فقط بنده به ذات ازلي مي نازد
ناشر حكم ولايت به ولي مي نازد
گر بنازد به علي شيعه ندارد عجبي
عجب اينجاست خدا هم به علي مي نازد
عيد غدير خم بر شيعيان وپيروان ولايت خجسته باد
[FONT=arial narrow] [h=5]چراغانى صحراى غدیر [/h][h=5][/h] گفت برخیز که از یار سفیر آمده است
به چراغانى صحراى غدیر آمده است
موج یک حادثه در جان غدیر است امروز
و على چهره تابان غدیر است امروز
بیعت شیشه اى و آهن پیمان شکنى
داد از بیعت آبستن پیمان شکنى !
پس از آن بیعت پر شور على تنها ماند
و وصایاى نبى در دل صحرا جا ماند
موج آن حادثه در جان غدیر است هنوز
و على چهره تابان غدیر است هنوز
عیدی چو غدیر این قدر معظم نیست حبلی چو ولایتش چنین محکم نیست بر رشته ی محکم ولایت صلوات بیچاره بود هر آن که مستعصم نیست عید سعید غدیر خم مبارک باد…
ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ " ﻋﻠــﻲ (ﻉ) ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ،
ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﻴﻢ
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛
ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ " ﺣﺴﻴـــﻦ (ﻉ)ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ،
ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﻴﻢ
ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛
ﻭﺍﻱ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻣﻬـــﺪﻱ (ﻋﺞ ) ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ!