آرامش قلب ها

حکمت برای درمان ملالت قلب

انجمن: 
با سلام  حدیثی از امام علی (ع) داریم که میفرمایند قلوب مانند تن ها خسته میشوند و برای رفهکع خستگی آنان لطایف حکمت را بجویید  لطفا شرح دهید که لطایف حکمت دقیقا چه هستند ?

روح یقین

سلام علیکم رحمته الله عرض خسته نباشید به سایت askdin و همکاران گرامی در شرح سوال،اینگونه باید عرض کنم که نفس که تعبیر به همان قلب،صدر یا روح می شود و عواطف و جوارح ما از ان سرچشمه می گیرد، در قران هم می خوانیم خداوند به پیغمبر می گوید و ما قران را برقلب تو نازل کردیم،لیکن این قلب و نفس ما گاهی مشوش می شود و دگرگون می شود یا یک احساساتی از ان سرچشمه می گیرد به طور مثال عشق را که از همان گیاه پیچک هست که کاراییش را می دانید،حال سوال بنده در باره عشق نیست،سوال بنده در محور دگرگونی های قلب است مثالش لسان مبارک امام صادق علیه السلام که می فرمایند: «دل در سینه آدمی، پرحرکت و بی قرار است و حق را می جوید و فقط وقتی بدان دست یافت، آرام و قرار می یابد،حال اگر شرح را بخواهیم واضح بگوییم و یک مثال برایش بزنیم حکایت امام محمد غزالی است که ان در کتاب شهید مطهری با عنوان جویای یقین درج شده یا حدیث عنوان بصری که در جستجوی حقیقت نیز بوده است،می توانم بگم چنین فعلی در متشابه در نفس بنده نیز زبانه می کشد حالان اگر مظهر سوال را اشکار بشود حدیثی است که در اصول کافی بوده است: در باب حقيقة الايمان و اليقين اصول كافى كلينى رضوان اللّه تعالى عليه روايت شده است كه رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله نماز صبح بگزارد و بعد از نماز جوانى را در مسجد ديد كه پينگى مى‌‌زد و سرش را فرود مى‌‌آورد. رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله بدو گفت: اى فلان چگونه صبح كرده‌‌اى؟ گفت: يا رسول اللّه صبح كرده‌ام درحالى‌‌كه صاحب يقينم. رسول اللّه از گفتار وى به شگفت آمد و گفت هر يقينى را حقيقتى است، حقيقت يقين‌ تو چيست؟ گفت اى رسول اللّه يقينم مرا اندوهگين كرد و شبم را به بيدارى و روزهاى گرمم را به تشنگى كشانيده است تا آنكه گويا من اكنون به عرش پروردگار نگاه مى‌كنم كه براى حساب واداشته شده است و خلائق براى حساب محشورند و من در ميان آنانم و گويا كه به اهل بهشت مى‌‌نگرم كه در بهشت متنعّمند و يكديگر را مى‌‌شناسند و بر اريكه‌‌ها تكيه داده‌‌اند و گويا كه اهل آتش را مى‌‌بينم كه در آتش معذّبند و فرياد برمى‌‌آورند و گويا كه من اكنون آواز زبانه آتش را مى‌‌شنوم كه بر گوش‌هاى من مى‌‌پيچد. رسول اللّه به اصحاب خود فرمود: «هذا عبد نوّر اللّه قلبه» اين بنده‌اى است‌ كه خداوند دل او را به ايمان روشن كرده است. سپس رسول اللّه بدو فرمود: «الزم ما انت عليه» از اين حال جدا مشو. آن جوان گفت: يا رسول اللّه براى من از خداوند بخواه كه در خدمت تو شهادت را روزى من گرداند. رسول اللّه بخواست كه طولى نكشيد آن جوان در بعضى از غزوات نبىّ صلّى اللّه عليه و آله بعد از نه نفر كه وى دهمين بود شربت شهادت چشيد خب بنده باید اینگونه بگم که در ژرف این حقایق مبهوتم و هنوز که هنوزه جواب سوالم را نیافته ام و حتی اینکه چیزی که بندگان خدا (حالا نه منظور اینکه ما در تبه اولیاالله هستم) در جستجوی انانند در نظر بنده چیز زیادی در نظر نمیاد یا مثلا این علمی را که یک بنده می تواند در یک زندگی اکتساب کند در نظر من ناچیز است، یا اسباب دنیوی را کامل ساقط شده است در نظر ما و هدف بنده را فقط به معنویات اخروی گذاشته یا حتی اینکه همان معنویاتی را که در نظر سالکین و ناسکین در معنویات والایی قرار داشته در الی الله بنده فهم ان را پیدا نکرده و راه ان راهم هنوز پیدا نکرده ام همانظور که گفتم این ها ژرف است و حقیقتی دارد مانند سجده اسمان و زمین که ژرف است،مثال بنده نمی فهمم مثلا فلان بن فلان چگونه به این مقام رسیده و این را واقعا نمیفهمم مثال ایت الله بهجت (ره) که کمالات عالیه را طی کرده بوند، که در خطورات بنده نمی گنجد. خلاصه شرح حال ما مانند روایاتی بود که ذکر کردم،حال اگر نکته ای یا رهنمایی دارید بفرمایید باتشکر 

علت عدم آرامش در نماز

با عرض سلام

سوالی داشتم در خصوص میزان گریه و تضرع در پیشگاه الهی؛
بنده گاهی اوقات خصوصا در اوقات سحر یا کلا مواقعی که قلبم خیلی احساس ارتباط با خدا را دارد شروع میکنم به خواندن دعا های سفارش شده. مناجات شعبانیه، ابو حمزه یا دعای دیگری به تناسب ماهی که در آن هستیم . با خواندن دعا ها، یاد غفلت ها و گناهان گذشته می افتم و با پشیمانی فراوان گریه میکنم. خیلی گریه میکنم. بعد هم یاد خواسته های دنیوی ام می افتد که شاید گناهانم مانع استجابت آنها شده و باز هم گریه میکنم و از خدا میخوام که دعاهام مستحاب بشه.
اما مشکل اصلی من اینه که بعد از تمام این حرفها و گریه و مناجات با خدا وقتی شروع میکنم نماز بخونم حالا نماز شب یا نماز صبح، سر نماز یه حالت نا آرامی بهم دست میده. تپش قلب میگیرم و کلا توی سرم خالی میشه. یکدفعه به شدت میترسم. نمیدونم احساس میکنم وسط نماز شیطان میره توی بدنم!! من روزهایی که گریه نمیکنم و خیلی شاد و خوشحال نماز میخونم اصلا اینطور نیستم اما هر وقت مناجات با خدا داشته باشم موقع نماز میریزم به هم. احساس میکنم گریه ها فایده ای نداره و نتیجه عکس میده. من از این حالت های اضطرابی که برام ایجاد میشه می ترسم واقعا. تمرکزم میریزه به هم. دلیلش چی هست؟ باید چیکار کنم؟ آیا بیش از اندازه گریه میکنم؟؟!!!

-:¦:- پاسخ خدا را چه بگویـــم هنگامی که می پرسد ... -:¦:-

┘◄شرک خفی
_____________

- دقیق نمیشه گفت اما هزینه عمل قلب بیمار شما بین 5 تا 10 میلیون تومان هست...

- دکتر خواهش می کنم رحمی کنید... آخه هزینه دیالیزش بالاست و از طرفی بر اثر بیماری پای راستش رو از زانو قطع کردن...
و الان بیست ساله که بی کاره و درآمدی نداره...

- کاری از من بر نمیاد...

- دکتر ..........

- ببینم چه کار میشه براتون کرد!

- ممنونم دکتر... چشم امیدم به شماست...
_______________

به خود می گویم :

مگر فرموده ی پروردگارم در آیه شریفه را ندیده بودم که:إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا ؛ همانا منم خداوند که معبودى جز من شايسته پرستش نيست ... (طه / 14)
مگر نگفتم : لا اله الا الله ...

پاسخ خدا را چه بگویم هنگامی که از من می پرسد؛

اما امید و اعتمادت به چه کسی بود؟
چه کسی رو گره گشای مستقل گرفتاریت دیدی؟...