ارتباط با جنس مخالف

به این شراکت ادامه بدهم؟ (ارتباط شریکم با دخترها)

با نام و یاد دوست

عرض سلام و ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

با سلام و عرض ادب
من جدیدا عضو این سایت شدم و کسی رو نمیشناسم یه مشکلی واسم پیش اومده که از شما میپرسم و ممنون میشم به کارشناس مربوطه ارجاع بدین

من یه جوون 26 ساله مجرد هستم و با یکی از صمیمی ترین دوستام که همسن هستیم یه آموزشگاه تاسیس کردیم و چند ماهی هست داریم فعالیت میکنیم
ما فعالیتمون توی دنیای مجازی نسبتا زیاده
این چند ماهی که در محل کار هستیم میبینم که دوستم با دخترا خیلی در ارتباطه یعنی همیشه در حال صحبت با دختراست و چرت و پرت زیاد میگه ( یه جورایی راحته با همه ) که من این رو نمیپسندم نمیخوامم تو کارهای شخصیش دخالت کنم
چند روز پیش یکی از مربیانی که در استخدام آموزشگاه بود به طور ناگهانی گفت من دیگه قصد ادامه همکاری رو ندارم
منم که خیلی مشکوک شده بودم و میدونستم بین این مربی و دوستم ارتباط هست گفتم حتما بینشون حرفی یا چیزی هست که یک دفعه قصد پایان همکاری دارن
حدود دو هفته پیش ایمیل دوستم رو هک کردم و شروع کردم به خوندن پیام هاش
و فهمیدم که با خیلی از دخترا چه دخترهایی که در شهر خودمون زندگی میکنن چه دخترهای شهرهای دیگه در ارتباطه در حدی که با بعضیاش در حد س ک س چت هم بوده
تا اینجا واسم مهم نبود و میگفتم به خودش مربوطه و هر کی رو میذارن توی قبر خودش
ولی بعد متوجه شدم با یکی دیگه از مربیامون که اتفاقا همشهری خودمون هست از شهریور 91 تا حالا در ارتباطه
در حدی که با خوندن پیام هاشون متوجه شدم که حتی ارتباط جنسی داشتن و چند بار هم که من آموزشگاه نبودم این مربی اومده و ارتباط جنسی برقرار کردند
الان هم میدونم که هر شب با هم چت میکنن و عکس و وب س ک س ی به هم میدن
این دو هفته خیلی اعصابم به هم ریخته و نمیتونم تحمل کنم و چیزی نگم
در حدی که وقتی میرم آموزشگاه حالم به هم میخوره
از یه طرف هم نمیتونم به دوستم بگم چون بعدش انکار میکنه ( نمیخوام بفهمه ایمیلشو هک کردم و ازش سند دارم )
این دو هفته داغون شدم و نمیتونم با کسی در میون بذارم و ازش کمک بخوام
میخوام واسم بی اهمیت باشه ولی نمیتونم همش تو ذهنمه
واسه ادامه شراکت هم دودل شدم چون اگه بخوام دیگه اموزشگاه نرم خودم بیکار میشم و از نظر مالی ضرر میکنم اگه هم برم نمیتونم دوستم و اون مربی رو تحمل کنم

یک توضیح هم بدم و اون اینکه:
این مربی که الان با دوستم رابطه جنسی داره اونی نیست که گفتم از ادامه همکاری انصراف داده
این دوتا مربی دوست صمیمی هستن
حالا میخوام بدونم تکلیف من چیه ؟
ممنون


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

کمکم کنید: یافتن راهی برای پایان دادن دوستی اینترنتی

با نام و یاد دوست

عرض سلام و ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که طرح آن با ایدی و مشخصات خودشون ممکن نبود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
من دختری مجرد هستم که مدت 10 ماه با پسری از طریق اینترنت اشنا شده ام
البته ایشان را خیلی هم دوستش دارم ایشون هم همینطور
اما مشکل اینجاست که نمیتونیم از هم جدا شیم به نظرتون چیکار کنم؟
توروخدا جوابمو بدین

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

حلالیت طلبیدن از نامحرم

با نام و یاد دوست


با سلام و عرض ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

که با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
بنده یه جایی مشغول به کار شده بودم یه دختری (مشتری ثابت هر روز مغازه) عاشق من شد (به زبون نگفت ولی با رفتارش داد می زد) . منم دلم
براش رفت ولی جلوی خودم رو میگرفتم و بهش بی محلی میکردم و رومو ازش میگردوندم تا منو فراموش کنه .
اما یکی دوبار شاید طاقت نیوردم و یه لبخندی زده باشم.
میدیدم که دلش شکسته و مریض و بی تاب شده بود. منم بین دو تا گناه مونده بودم.
شکستن دل ادم و بد رفتاری باهاش یه ادم و از اون طرف ارتباط با نامحرم
.اصلا به رابطه فکر نمیکردم.حال بدشو نمیتونستم ببینم عذاب وجدان شدید داشتم .
یه روز ناخوداگاه یه احوال پرسی ساده کردم.به حدی خوشحال شده بود داشت بال در میورد .
فرداش از جلو مغازه رد شد با کمال پررویی واسم دست تکون داد.منم با صاحب کارم صحبت کردم ساعت کاریمو عوض کردم که نبینمش.
با کمال بی شرمی از صاحب کارم احوال منو پرسیده بود.صاحب کارم که بهم گفت دیگه عصبانی شدم.گفتم چه قدر بی حیاست این دختر.

خلاصه گفتم باید یه جوری تمومش کنم ماجرا رو .بهترین فکری که به ذهنم رسید.شب بعد که اومد. رفتم در مغازه بهش گفتم
خانم فلانی من نامزد دارم بیخیال من شید میتونید.
گفت باشه ولی حس کردم خورد شد نابود شد.درست فردای همون روز تصادف کردم اولین تصادف زندگیم
به خودم گفتم حتما دارم چوب دیشبو میخورم .
داشتم کلافه میشدم خدا من که میخواستم گناه نکنم چرا ؟گفتم نکنه دلشو شکستم بدتره

خلاصه رو اوردم به فال و استخاره
جوابش برای شروع رابطه خوب اومد.
فال حافظ گرفتم چند بار اومد که اگر به دوست رسی فلان است. و توصیه به دوستی میکرد.
از شدت کلافگی بر سر دوراهی و عذاب وجدان، افسردگی گرفتم حاد نفسم بالا نمیومد.
هر شب که میومدن سعی میکردم رفتارم عادی باشه ولی رومو ازش میگردوندم.

خلاصه از شدت مریضی استعفا دادم اومدم بیرون.
بعد یکی بهم گفت که یه دوست پسرم داشته و رابطه جنسی هم داشتن.مدتی اروم تر شد
اما زمین و زمان با زمین و زمان نشونه میدادن که برو حلالیت بطلب.
احکام هم میگفت اگه نامحرم باشه و مفسده باشه حلالیت لازم نیست.
یه استخاره دیگه با قران:با نیت اینکه برم حلالیت بگیرم یا نه گرفتم:
سوره قصص ایه 32تو همون صفحه :به سوی فرعون و اطرافیانش که نافرمانند برو موسی :من کسی از انان را کشته ام میترسم مرا بکشند
برادرم هارون که زبانش فصیح تر است به دستیاری من بفرست.

دلیل عمده اینکه نمیرفتم حلالیت بگیرم این بود که خیلی حجالتی ام و زبونم میگیره(مثل حضرت موسی).
از شباهت موضوع با آیه فکر و خیال من قوت
گرفت و اینکه شاید مفسده داشته باشه چون نامحرمه و یا اینکه باید یه جایی تو محلشون پیداش کنم که اگر یکی ببیندش براش بد میشه
چند ماه گذشته و من هر جا اسم موسی رو میبینم نابود میشم. دارم دیوونه میشم میترسم تکلیفی گردنم باشه.
اجازه دارم برم حلالیت با این که صحبت کردن برای من سخته و من خجالت میکشم .
میتونم نامه بنویسم (همون جور که موسی از هارون کمک گرفت )و تو نامه واقعیت رو بنویسم و حلالیت بگیرم
(نامه رو بدم صاحب کارم).
اصلا طبق معنی ایه نکنه وظیفه هدایت اینا گردن من باشه.از اون طرف نکنه مفسده این حلالیت بیشتر باشه

ایا نامه نوشتن به نامحرم برای حلالیت جایزه؟

فقط جان هر کی دوست دارین سریع تر دارم از دست میرم
دارم دیونه میشم به معنای واقعی کلمه دارم از افسردگی میمیرم

انشالله که از ترس عذاب قبر رهایی یابید.

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

در مورد درس ، ازدواج وخانواده ام چکار کنم؟ واقعا سردرگم شده ام


با نام و یاد دوست

سلام

سوال یکی از کاربران که تمایل نداشتند با مشخصات و آیدی خودشون مطرح بشه

با حفظ امانت در این تاپیک طرح می شود و جهت پاسخگویی به کارشناس محترم ارجاع داده می شود.

سوال ایشون:

نقل قول:

با عرض سلام وخسته نباشید
من اولین باره دارم مشاوره میگیرم اگر خطایی تو حرفام دیدید به بزرگی خودتون ببخشید.
قصه من از اونجا شروع میشه که دوم دبیرستان بودم درسام خداییش عالی بود وداشتم سریع پیش می رفتم تا اینکه یروز دوستم بم گفت میخوام پسرعموم که منو میخواد امتحان کنم با کلی التماسش تو رو دربایسی قبول کردم حالم بهم میخورد برا همین وقتی رفته بودیم مسافرت گوشیم دادم دست پسرخالم مهدی تا ردش کنه بعد فهمیدم دوستم گولم زده بوده.
بعدش نمیدونم چی شد مزاحم پیدا کردم و از رو کنجکاوی تو دام کثیفشون می افتادم اولش سرگرمی بود (البته ندیدمشون فقط تلفن)بعد یپسراومد درخواست ازدواج داد دروغکی منم ساده چقد اوضاع خونمون ریخت بهم مهدی هم فهمید من هنوز به نسبت پاک بودم تایکی دیگه گولم زد.خودمم باروم نمیشه انقد ساده بودم.اونو ندیدم بعد یپسردیگه اون با مامانم حرف زد یعنی مامانمم گول زد ازم سواستفاده کرد میرفت مسجدمن فکر میکردم ادم خوبیه گولم زد محرم بشیم البته هیچ وقت خونشون نرفتم (فکرکنم متوجه شده باشید گناهم چقد بوه)تااینکه یروز باباش زنگ زدکلی حرف زشت بارم کردوازاون به بعدخطم خاموش کردم.
تابستونش مهدی(پسرخالم)اومده بود خونمون شمارمو گرفت اونم فریبم داد اون موقع اومده بود سرقرار دوست دخترش گفتم هرچی باشه پسر خالمه دروغ نمگیه از دوستای دخترش حرف میزدو اتیشم میزد منم برای تلافی تمام داستانمو گفتم اونم مث پسر قبلی کارخودش کردبااین تفاوت که به بهانه بی پولی تا الان 4ملیون وخورده ای گرفته میدونه هم ما وضع مالی جالبی نداریم منم همش نهیب خودم میزنم شاید واقعا لازم داره اصلا به خالمم نگفته مامان منم رسید پولا رو که دید متوجه شد چقد بخاطرش فامیل بهم تهمت زدن واون فقط گفت نمیبخشمشون حالا من فقط اونو میخوام واون همش میگه دست از سرم بردار نمیدونم چمه با این گناها شرمندم دیگه هیچکی ندارم درسام صفر از خودم متنفرم بخاطر حماقتام.پایبند نبودن به احکام خدا.ناراحنی های مامانم.شکستن دل امام زمان.دیگه اصلا نمیتونم به ازدواج فکر کنم یکی چون جز مهدی نمیتونم مرد دیگه ای رو تصور کنم یکی حس میکنم با هرکی بخوام ازدواج کنم.
لطفا راهنمایی ام کنید.

ایشان یک مطلب دیگر را هم ذکر کرده اند:

نقل قول:

سلام من یه مطلب دیگه هم میخواستم بگم:
خانواده مادرم خیلی تو مسائل ما دخالت میکنن وقت وبی وقت زنگ میزنن کار ندارن خواب باشیم نتونسته باشیم جواب بدیم زنگ میزنن امار ریز بریز زندگیمون میگرن مامانمم کاملا راضی که داره بشون میگه وای اگه گوشی نتونیم برداریم میریم زیر باز جویی چرا جواب ندادین من وبابا که ناراحت میشیم مامان طرف اونا رو میگیره چند بار بمن تهمتای رنگارنگ زدن مامان نذاشت به بابا بگم نه خودم کاری کنم همش طرف اونا رو میگیره هرچی دلیل ومدرک میارم فقط برا5 دقیقه است.چند تا از پسراشونم چشمشون ناپاکه میان خونمون میمونن و...ولی خداییش خاله فرشتم اینا(مامان مهدی)اینجوری نیستن نه غیبت نه تهمت ولی اونام از زخم زبون وتهمتای این درامان نیستن.مامان چپ میره راست میاد زخم زبون میزنه من با خنده ردش میکنم ولی کاسه صبرم داره لبریز میشه.بخدا بعضی وقتا میزنه بسرم ول کنم برم شده حمالی کنم زندگیمو بچرخونم از دست اینا راحت شم اگه بخاطر مهدی وبابا نبود تاحالا رفته بودم.من همچین ادمی نیستم ولی واقعا بریدم.برای این خونواده از جونم مایه میذارم همیشه پولی نتونم جور دیگه انقد که من بهشون احترام میذارم هیچ کدوم از دختریا پسرخاله ها نمیذارن ولی نمیدونم چرا همیشه اونا نور چشمن من ومهدی خار چشمشون.اصلا مربوط به قضیه من ومهدی نیستا از بچگی.فرصت نیست اگرنه براتون مثال میزدم.الانم اگه مامان بفهمه دارم ازشما مشاوره میگیرم دراین رابطه بدبختم.هیچی برام کم نمیذازه ها ولی اینجوریه.اگه گریه کنم کارم تمومه اگه اعتراض کنم چرا 24 ساعت خونمونن درس دارم یحرف بزرگیه توفامیل نمرمم بد بشه میگن گوشی از دستش نمی افته وهزار تا قضاوت بیخود.
تورو خدا اگه براتون مقدوره زودتر جواب من بدید دارم روانی میشم

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

دانش آموزانم را در رابطه با مدیریت غریزه جنسی، چگونه راهنمایی کنم؟

با نام و یاد دوست

سلام

سوال یکی از کاربران که تمایل نداشتند با مشخصات و آیدی خودشون مطرح بشه

با حفظ امانت در این تاپیک طرح می شود و جهت پاسخگویی به کارشناس محترم ارجاع داده می شود.

سوال ایشون:

نقل قول:

با سلام من دانش آموزانی دارم که مرتکب ارتباط اینترنی یا خود ارضائی یا ارتباط با جنس مخالف هستند چگونه می توانم آنها را راهنمائی کنم؟
با آنها در زمینه نماز خواندن ذکر و توسل قرائت قرآن و...صحبت کردم مفید بوده ولی با توجه به ویژگی دوران نوجوانی و متاسفانه دیدگاه خانواده ها و برخی نظرات روانشناسی غیردینی مبنی بر نیاز به رابطه بی آسیب با جنس مخالف(که عملاًغیرممکن است) به راهکارهای بیشتری نیاز هست
باتشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید