امروزه مشارکت روزافزون زنان در بیرون از خانه موجب تقویت حسّ اعتماد به نفس و استقلال و افزایش قدرت تصمیم گیری و برخورد مناسب آنان با رویدادها و حوادث زندگی شده و اثرات مطلوبی بر روابط خانوادگی بر جای گذارده است. در واقع، زن با کار و فعالیت اجتماعی، قدرت خلاقیّت، کارآیی و استقلال بیشتری مییابد؛ چرا که زن در ازای دریافت وجه حاصل از فعالیتهای اجتماعی و همچنین تبادل اطلاعات و تعامل اجتماعی، استقلال عمل بیشتری مییابد و بهتر میتواند در برابر مشکلات خانه و محیط کار، تصمیم گیری و مداخله نماید.
به طور کلی، باید گفت: هر قدر زنان بیشتر وارد عرصه اجتماعی شوند به همان نسبت بحران هویّت فردی و اجتماعی، افسردگی و انزواگرایی، بیزاری از نظام کنترل اجتماعی، بی اعتمادی و بدبینی به قوانین و قواعد حاکم بر جامعه در این قشر عظیم کاسته خواهد شد. نتیجه آنکه به همان میزان که خانه داری و حضور زنان در صحنه خانه ثمرات مثبت و ارزندهای، هم برای زن و هم برای اعضای خانواده و در نتیجه اجتماع دارد، اشتغال زنان به کارهای مهم و خارج از حیطه خانه نیز دارای فایده و اهمیت است. از اینرو، باید در این میان، راه وسطی را جست وجو نمود تا میان مشغولیتهای گوناگون زنان، هماهنگی و توازن برقرار گردد.
مهمترین مسئله ای که در اشتغال زنان باید مورد توجه قرار گیرد، وجود نقشهای متعددی است که زنان باید به عنوان همسر و مادر و گرداننده خانواده بر عهده بگیرند؛ نقشهایی که در جامعه ما به صورت سنّتی به آنها نگریسته میشود، و گاهی با نقش نوین زن به عنوان یک فرد شاغل در خارج از خانه ناهماهنگ است. زنان شاغل در حالی که نقشهای دو گانه ای ایفا میکنند، در زمینه انجام وظایف و مسئولیتهای ناشی از نقشهای خانگی وشغلی خود، تا حدّ متوسطی دچار دوگانگی نقش میشوند. زنان شاغل میزان مشارکت همسرانشان را در امور منزل و خانه داری کم، ارزیابی کرده اند. بار عمده ایفای مسئولیت سنگین خانه داری در کنار وظایف شغل و مسئولیتهای حرفه ای و کار، همه بر دوش زنان شاغل قرار میگیرد و آنان در قبال این وظایف، خود را مسئول میبینند و دوست دارند که شغل خود را حفظ کنند و به هر صورت، به کارشان ادامه دهند. بنابراین، در وضعی قرار میگیرند که از یک سو، قادر به پاسخگویی کامل به انتظارات هر دو نقش خویش نیستند، و از سوی دیگر، علاقه مند که هر دو نقش را به خوبی ایفا نمایند. معرفی راه میانه میتواند پاسخگوی این مشکل باشد. در این صورت است که زن میتواند ضمن حفظ نقش اصلی خود به عنوان همسر و مادر، در صورت ضرورت، از فواید اشتغال نیز برخوردار باشد. پاسخ به بعضی از شبهات میتواند در پیدا کردن این راه مددرسان باشد. در صورتی که زنان مجبور یا علاقه مند باشند در کنار خانه داری، شغل دیگری هم داشته باشند و یا جامعه به حضور زنان در مشاغل رسمی نیازمند باشد، آیا امکان جمع میان این دو مسئولیت هست؟
پس این تعارض به آسانی قابل حل نیست، مگر آنکه مانند برخی کشورهای توسعه یافته، مقرّرات و امکانات حمایتی وسیعی ایجاد شود و مادران بتوانند هنگام کار بیرون، از خدمات مؤسسات ذیربط (مانند مهد کودک و کودکستان) و یا برخی افراد بهره مند باشند و تفاهم بیشتری در این باره بین زن و شوهر پدید آید. و یا آنکه طرفین از حمایت دیگر اعضای خانواده همچون پدربزرگها و مادربزرگها برخوردار گردند و اشتغال زنان از سوی اقوام مورد پذیرش و حمایت واقع شود.
بنابراین، از یک سو، به سبب نیازها و مقتضیات جامعه، نیاز به استفاده از نیروی کار زنان متخصص و تحصیلکرده و حتی ضرورتهای مشترک زندگی خانوادگی، همچون درآمد اقتصادی و بهبود سطح فرهنگی، اشتغال زنان اجتنابناپذیر تلقّی میشود و زنان به حضور در عرصه اجتماع ترغیب میشوند. و از سوی دیگر، از تغییرات فرهنگی در نظام ارزشها و تخصیص نقشها و جابه جایی وظایف خبری نیست. مشارکت مرد در انجام امور خانه داری موجب میشود زن در انجام امور خانه داری کمتر احساس خستگی مفرط کند، وگرنه زنان، هم در انجام وظایف خود در خانواده و روابط با همسر و فرزندان دچار مشکلات میشوند و هم در پیشرفت شغل دچار رکود میگردند.
( درگیر شدن زن و مرد در اداره امور داخلی خانه) این مشارکت به آنها کمک میکند تا روابط جدیدی بین خود برقرار کنند که به بقای ارزش های خانوادگی کمک مینماید. هنگامی که زن و مرد مشترکا وظایف خانه داری و بچه داری را به عهده میگیرند، رشد فردیت در آنها به صورت رشد جمعی ظهور میکند و تأثیر خود را در دیدگاههای فرزندان درباره ارزش کار در خانواده متحوّل میسازد.
به طور کلی، باید گفت: میزان انتظار زنان از همسرانشان در انجام امور خانه متفاوت است و بستگی به عواملی از جمله تحصیلات زن، میزان درآمد زن و شغل همسرانشان دارد. شاید بهتر باشد بگوییم: انجام امور خانه بر دوش تمام اعضای خانواده است و هر کس باید کاری انجام دهد که در کمترین زمان و به بهترین شکل انجام میپذیرد و چنین نیست که بعضی کارها صرفا زنانه و برخی ازامور فقط مردانه باشد. رعایت انصاف و عدالت و حسن اخلاق و اتّکاء به قدرت لایزال الهی بهترین راهنما در این زمینه است. عدم توجه به این مهم نه تنها برای زنان، که برای تمام افراد خانواده معضلات و مشکلاتی ایجاد میکند که آن را «تعارض نقش و عوارض آن» میخوانند.
از دوستان تقاضا میشود راه حل های مفیدی که به ذهنشون میرسه برای رفع چنین تعارضی ارائه دهند