افکار وسواسی ، افکار پریشان

آیا من دچار وسواس فکری شده ام؟

انجمن: 

با عرض سلام 
ببخشيد من پارسال به زيارت امام حسين(ع) در کربلا مشرف شدم اما هر وقت که به زيارت ايشان ميرفتم وقتي که به ايشان سلام ميکردم،سهوا به جاي السلام عليک يا ابا عبدالله الحسين ميگفتم السلام عليک يا عبا عبدالله الحسين؛
حالا فهميده ام که اشتباه تلفظ کرده ام؛اين مسئله را از کارشناسان ديني پرسيدم گفتند زيارت شما صحيح بوده است.اما الآن فکر هايي آزاردهنده در ذهنم مي آيد که ميگويند شما عمدا هنگام تشرف به زيارت امام حسين،در سلام دادن به ايشان لفظ ابا عبدالله را عبا عبدالله تلفظ کرده ايد و زيارت شما اشکال دارد و غلط است.
اين افکار خيلي مرا آزار ميدهند.حالا ميگويم نکند اين افکار درست باشند و نکند که من لفظ ابا عبدالله را عمدا عبا عبدالله تلفظ کرده باشم؛
فکرم خيلي مشغول شده است؛در این زمینه وسواس شده ام؛تکليف من چيست؟؟؟؟؟
توضيح دهيد

وسواس فکری و فکر خودکشی

سلام. از جستجو تو گوگل به این سایت برخورد کردم و به سوال فردی برخوردم که مشکلش دقیقا همین مرض من بود. هفده ساله که از این می ترسم که نکنه معتاد بشم، الکلی بشم. این در حالیه که اهل این چیزا نیستم. خلاصه که زندگی برام نمونده. دکتر زیاد رفتم، قرص زیاد خوردم، روانپزشک ها زیاد باهام حرف زدن ولی هیچ اتفاقی نیفتاده. گاهی وقتا اینقدر شدید میشه که به مرز دیوانگی میرسم. چند بار اقدام به خودکشی کردم ولی نمردم. الان هم دارم برنامه ریزی میکنم که توی زمستون با گاز خودکشی کنم

از این وسواس فکری دیگه کلافه شدم!

انجمن: 

با نام و یاد دوست

سلام

سوال یکی از کاربران که تمایل نداشتند با مشخصات و آیدی خودشون مطرح بشه

با حفظ امانت در این تاپیک طرح می شود و جهت پاسخگویی به کارشناس محترم ارجاع داده می شود.

اما سوال ایشون:


نقل قول:

سلام این وسواس فکری موضوعیه که بارهاشنیدین و تو این سایت هم بارها مطرح شده امامن واقعاکلافه شدم و به اون جوابی که میخوام نرسیدم و نتونستم کلامشکلمو حل کنم.
تمام مشکل من اینه که این افکارگناه هستن یانه؟این افکار واقعا دارن منو آزارمیدن. افکاری درمورد خدا و اهل بیت(ع) و در مورد سایر افراد
واقعا حالمو بد میکنن.
بارهاشنیدم که گناه نیستن واسه همین هر بارمیان سراغم سعی میکنم بی خیال باشم و همین آرومم میکنه ولی بعضی وقتا رو اعصابه
انگاریکی باید مرتب بهم بگه این افکار گناه نیست و تا من آرامش پیداکنم خسته وکلافه شدم واقعاواقعا.
جدیدا که انگار این افکار مثلا دارم یه حدیث یا آیه ای رومیخونم اما انگار هر جاش تو ذهنم باب میلم نباشه حرفای خوبی به ذهنم نمیاد و حتی مثل قبل ناراحتم نمیشم:Ghamgin:میمونم بین حس اینکه فقط ازخودم بدم میادوهمه اش عذاب وجدان دارم
همه اش فکرمیکنم 50درصدم احتمال بدم بازخداواهل بیت ع منومیبخشن! چرادیگه مثل قبل ناراحت نمیشم تازه ته دلمم خوشحال میشه؟
اخه چرابایداینطورباشه من که عاشق اهل بیت ع بودم وهستم خیلی بدم میادازاین حرفاحتی خوابشم دیدم بهم گفته شدگناهن این حرفاوخدادیگه دوستم نداره چطورمیتونست اشتباه باشه خوابم درحالیکه به دوتاگناه دیگه اشاره شدومن بهش مبتلابودم
انگارهرمطلبی میخونم وبیشترمیدونم بیشترازارم میده مثلادررساله خونده بودم که اگه این افکاربه زبان بیادوعملی ویاحتی بااشاره نشان داده بشه گناهه ودرماه رمضان هم باعث بطلان روزه میشه این افکارحتی باعث شده منومجبورکنه به زبون بیارم این حرفاوشبهاتومثلاجایی سوال بپرسم یابااشاره بگم واقعاکلافه شدم واصلاروم نمیشه ازخداواهل بیت ع دیگه چیزی بخوام واقعاازدست خودم عصبانیم که دیگه حتی مثل قبل ناراحتم نمیشم
فقط بادوتاجمله میتونم خودمواروم کنم 1.گناه نیستند2.اگه گناه باشن خداواهل بیت ع بااستغفارمنومیبخشن


در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید