عرف از دیدگاه اخلاقی و شرعی (طرح موضوع بحث)
ارسال شده توسط اللیل والنهار در یکشنبه, ۱۳۹۶/۱۱/۲۹ - ۲۲:۱۴تعريف عرف و دين
يكى از مفاهيم مهم در فقه شيعه، مسأله عرف است كه در قانونگذارى اسلامى از نقش و جايگاه مهمى برخوردار است.
تعريف عرف:
عرف عبارت است از قول، فعل يا ترك فعلى كه در همه زمانها و مكانها يا در زمان و مكانى خاص در ميان مردم رواج يافته و به آن عمل مىشود. علامه طباطبايى در تعريف عرف مىنويسد: العرف هو ما يعرفه عقلاء المجتمع من السنن والسيرة الجميله الجاريه بينهم بخلاف ما ينكره العقل الاجتماعى من الاعمال النادره الشّاذه كلمه عرف به معناى آن سنن و سيرههاى جميل جارى در جامعه است كه عقلاى جامعه آنها را مىشناسند، به خلاف آن اعمال نادر و غيرمرسومى كه عقل اجتماعى انكارش مىكند (كه اين گونه اعمال «عرف» نبوده بلكه منكر است).
اقسام عرف:
عرف را بر چند قسم تقسيم كردهاند:
الف) عرف عام؛ روشن است كه بيشتر مردم آن را پذيرفتهاند. به بيان ديگر عرف متداول ميان گروهى از مردم كه جهت جامع صنفى و يا گروهى ندارند مانند عرف افراد يك مملكت يا يك مذهب.
ب ) عرف خاص: تلاش است كه افراد يك گروه خاص از يك طبقه و يا صنف و يا يك محل معين به آن اعتقاد دارند مانند عرف قاضيان، تجار و صاحبان صنعت.
ج ) عرف لفظى: عرفى است كه مدلول يك لغت يا عبارت است و گاه غير از معناى لغوى آن است. به طور مثال كلمه دابّه (در عربى) به معناى جنبده است ولى در ميان طوايف خاصى به معناى چهارپايان است.
د ) عرف عملى: روشن است كه اكثر مردم از آن پيروى مىكنند. به بيان ديگر، قاعدهاى است كه در مدت طولانى و به طور مستمر در عمل رعايت مىشود. مثل سكوت يك دختر در عقد نكاح كه دلالت بر قبول عقد نكاح است.
ه ) عرف صحيح: روشى است كه مردم آن را پذيرفتهاند ولى با نصوص شرعى مغايرتى ندارد.
و ) عرف فاسد: روشى است كه ميان مردم رواج دارد اما شارع آن را نمىپذيرد مانند معاملات ربوى.
ز ) عرف متشرعه: امورى است كه در ميان پيروان يكى از اديان الهى (مثلاً پيروان اسلام) رايج است و افراد در به كارگيرى آن از دين خاص تبعيت مىكنند مانند الفاظ صلوة، صوم و زكاة.
نقش عرف در استنباط احكام:
جايگاه عرف در استنباط احكام شرعى در سه جهت است:
الف) عرف لفظى در فهم ظهورات نقش اساسى دارد: فهم متون دينى مربوط به فهم ظهورات آن متون است. در واقع فهم مراد شارع، از راه ظهورات كلام او به دست مىآيد. متون فقهى شامل معانى و مفاهيم عرفى بسيارى است كه فهم آنها مبتنى بر تفاهمات عرفى است. ظهورى كه اهل عرف و محاوره از كلام و سخن مىپذيرند اصالت دارد. آنچه در مقام محاوره مهم است ارتكازات اهل محاوره است.
ب ) تنقيح موضوع يا تشخيص مصداق برخى از مفاهيم، بر عهده عرف است. به استثناى عبادات (كه تعيين حد و مرز آن بر عهده شرع و شارع مقدس است) بسيارى از ابواب فقه را موضوعاتى تشكيل مىدهد كه ماهيت عرفى دارند. مانند بيع، اجاره، نكاح، هبه، صلح و... تشخيص برخى موضوعهاى شرعى بر عهده عرف است. در اين موارد اگر عرف تغيير كند حكم نيز به تبع آن تغيير پيدا مىكند. به بيان ديگر اگر صورتها و شكلهاى عمل بر اثر عرف تغيير پيدا كند حكم هم تغيير پيدا خواهد كرد. براى مثال بازى با شطرنج قبلاً حرام بوده ولى امروز بنا به فتواى امام خمينى بىاشكال است چرا كه قبلاً به عنوان آلت قمار مورد استفاده قرار مىگرفته است اما امروزه كه از آن به عنوان يك ورزش فكرى - نه قمار بازى - استفاده مىشود حلال است.
همچنين، غنا و موسيقى از جمله مسايلى است كه در حرمت آن ترديد نيست، اما اين كه چه چيزى غنا است بر عهده عرف مىباشد. چنان كه شهيد ثانى مىگويد:الاولى الرجوع فيه الى العرف، فما يسمّى فيه غناء يحرم لعدم ورود الشرع ما يضبطه فيكون مرجع الى العرف بهتر است كه در تشخيص موضوع غنا به عرف رجوع شود پس هر آنچه كه در عرف غنا ناميده مىشود حرام است براى اين كه در دين چيزى براى تشخيص غنا وارد نشده است (چرا كه فقط حكم آن را بيان كرده كه حرام است). بنابراين تشخيص غنا و موسيقى به عرف واگذار شده است.
ج ) كشف حكم شرعى در مواردى كه نصى وارد نشده بر عهده عرف است: به اين معنا كه اگر در زمان معصوم(ع) چيزى رواج داشته و تقرير معصوم مؤيد آن بوده است مورد پذيرش مىباشد، مانند عقد فضولى. با توجه به مباحث ياد شده پيرامون عرف، به اين نتيجه مىرسيم كه در واقع «عرف» نشانه پويايى و رمز بالندگى فقه است و موجب مىشود تا اسلام با مقتضيات معقول زمان سازگار باشد. اين كه اسلام به عرفيات و سيره عقلا توجه كرده، زمينه حضور خود را در همه عرصهها و در همه زمانها و مكانها فراهم آورده است.
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، كد: 1/100104720)