جبر و اختیار

تقدیر بد و خیر محض

انجمن: 

سلام.
وقتی فلاسفه و علما می گویند خداوند خیر محض است چرا عکس العملی به نوشتن تقدیر بد و شقاوت در لوح محفوظ نشان نمی دهد و پشیمان نمی شود ( علاوه بر اینکه با اختیار آدمی تقدیر رقم بخورد ) ؟

جبار بودن خدا

با سلام

با توجه به این که خداوند همون اصل و علت وجود هستم خلقت موجودات هوشمندی مثل انسان توسط خدا یکجور بی عدالتی و جبر نیست؟

زندگی اجتماعی و بازخواست تنهایی (۲)

انجمن: 

سلام.
خداوند چگونه می خواهد و چگونه می تواند در دادگاهش در قیامت علت ها و عوامل جبری که در زنجیره ای به هم پیوسته هستند که بقای زندگی هر فرد در دنیا به پاره نشدن این زنجیره است را در نظر بگیرد و هر کس می تواند ادعای بر حق بکند علت شقاوتش شرایط جبری است که به دلیل جریان زندگی ( همانند رودخانه که در خلاف جهت حرکت کردن خرد شدن است ) نمی شود تک نفره با آن مبارزه کرد و چه تضمینی بر ننداختن تمام تقصیرها به گردن اختیار وجود دارد و دیگر حق اعتراض وجود نداشته باشد؟

جبر و اختیار (سعادت و شقاوت ، ایمان و کفر)

به نام خدا

با سلام
بنظر شما چه عواملی باعث شد یزید بشود یزید؟؟چه چیزی باعث شد شمر بشود شمر؟؟ ابوذر بشود ابوذر‌؟؟ بلال بشود بلال حبشی؟؟ سلمان بشود سلمان؟؟
چرا این انسان ها برای این نقش ها انتخاب شدن؟؟
چطور میتوان نتیجه گرفت اگر انسان های دیگر در زمان و مکان و شرایط شمر بودند،مثل او نمی شدند و تنها این انسان مستحق آن بود؟
همین انسانی که یزدی شد اگر در زمان ما به دنیا می آمد یا اگر در خانواده فقیر تری بود یا خانواده ای بود که هیچ قدرت سیاسی نداشتند، باز هم یزدی میشد؟
اگر ابوذر در زمان ما به دنیا می ٱمد،آیا در همان سطح ایمانی قرار داشت که در زمان پیامبر(ص) بود؟
آیا حضرت علی(ع) در همان بچگی به جای آنکه در دامان پاک پیامبر(ص) رشد کند و بدور از شرک زمانه خود بماند،باز هم علی میشد و یار و یاور پیامبر(ص) می بود؟
اعراب زمان پیامبر(ص) تنها چیزی که به چشم هایشان می آمد، صحرای سوزان عربستان بود،اگر آنها در زمان ما بودند و عکس هایی از سراسر جهان میدیدند،دقیقا شبیه به وصف هایی که در قرآن آمده، آیا باز هم میتوانستند راحت ایمان بیاورند؟با وجود این همه شبهه و و وسوسه های بی شمار که باعث غفلت انسان میشود؟

خواب دیدن وقایع و اتفاقات آینده

سلام

یه سوال در مورد خواب برام پیش اومده
اینکه ما یه اتفاقی رو در خواب می بینیم و اون اتفاق در آینده انجام میشه
( مثلا من خواب دیدم که با دوستام رفتیم توی پارک ، بعد من یه جمله میگم که این دوستم این حرف رو جوابم میده ، اون یکی از دوستم یه حرف دیگه ... منظورم اینه که حتی دیالوگ های دوستام هم توی اون لحظه که قبلا تو خواب دیدم ، من میدونستم )

حالا سوال ها :
1- آیا این دنیا ( زندگی ) قبلا اتفاق افتاده ؟ الان یه بار دیگه داره برامون پخش میشه؟
2- زندگی جبره ؟ آخه هرکدوم از دوستام میتونستن نیان، یا اون حرف رو نزنن - اختیارش کجاست؟
3- اگه از قبل همه چی معلومه ، این همه ما تلاش ( منظورم از تلاش ، کسب روزی ، کسب معتویات و ... ) میکنیم برا چیه دیگه؟
4- حالا که اون اتفاق رو ما تو خواب دیدیم و الان اتفاق افتاده، آیا ما تو مسیر درست زندگی قرار گرفتیم؟

ورود بی اختیار به دنیا

سلام لطفا یک تاپیک با این موضوع باز کنید
من تمام مطالب مرتبط با این موضوع رو خوندم ولی متاسفانه قانع کننده نبود.
دلیل اینکه ما بدون اختیار وارد این دنیا شدیم چیه؟
عدالت در کجای این مسئله وجود دارد؟
ایا بهتر نبود خداوند که توانای مطلق است بشر را از همان ابتدای ورود به دنیا و چالشهای برو اگاه میکرد بعد تصمیم را خود فرد میگرفت؟
با توجه به این سوالات ایا ما در اخرت میتوانیم بگوییم که ورود ما از روی جبر بوده وعذاب و نعمت با توجه به اینکه انتخاب ورود به دنیا انتخاب تولد در چه خانواده ای در چه کشوری درچه شرایطی و خیلی چیزهای دیگه، چه معنایی دارد در این خصوص؟

سلسله ایرادات ما بر اختیار

درود
سلسله ایرادات در اصل مبانی اسلامی داشتیم که نشد در یک تاپیک برسی کنیم،این تاپیک؛
در زمینه اختیار است
بعضی مطرح شده و بعضی هم نشده به هر حال
ایرادات من دو بخش فلسفی و علمی تشکیل میشود
فعلا بخش فلسفی قضیه رو میپردازم

اگر فرض کنیم انسان اراده آزاد دارد(به علت ناراحت شدن از انتخاب اشتباه سرزنش کردن خود و سایر مسائلی که مطرح میشود)به همین علت مستحق جهنمی شدن است
از آنجا که میگویید،اراده یک پدیده وجدانی است به این معنی که دستم را میتوانم بالا ببرم یا پایین بیاورم
مسلم است که این وجدانیات را کودکان هم دارند برای جلوگیری از اطاله کلام مثال نمیزنم
چه تغییر خاصی!هنگام بلوغ شرعی رخ میدهد (که اگر یک فرد قبل رسیدن به آن سن کسی را بکشد نسبت به بعد رسیدن به آن سن،در صورت اول گناهی نیست و در صورت دوم گناهی است و حد شرعی بر آن جاری میشود؟)
ممکن است بگویید این موضوع گسسته نیست و پیوسته است،من میگویم خب،ملاک های اینکه نشان دهد فرد به پذیرش مسئولیت هایش دست یازیده چیست؟
این موضوع اول بود
---------------------------
موضوع دوم بسیار معروف است
علم الهی و اختیار!
خداوند قبل خلقتم میدانست چکار میکنم،آیا من هنگام خلقت میتوانم کاری بر خلاف آن علم الهی انجام دهم؟
توضیحات جانبی
این که گویی این کنم یا آن کنم!خود دلیل اختیار نیست!ای صنم
من در اینجا سخن استوارت میل را بسیار میپسندم
:((.جان استوارت میل می گوید شما ترازو را در نظر بگیرید.اگر در طرف راست ترازو یک وزنه یک کیلوگرمی بگذارید و در طرف چپ یک وزنه هزار کیلوگرمی،به محض اینکه این دو وزنه را گذاشتید می بینید که طرف چپ به سرعت هر چه تمام تر یک راست پایین می آید و می ایستد و طرف راست نیز به سرعت بالا می رود و می ایستد.ایشان در ادامه می گوید:اما بیایید در طرف راست یک وزنه یک کیلویی بگذارید و در طرف چپ یک وزنه یک کیلو و یک گرمی و ببینید چه می شود.می بینید تا ربع ساعت این کفه می رود بالا،آن کفه می آید پایین،آن کفه می رود بالا،این کفه می آید پایین؛و همین طور ادامه می یابد تا بالاخره باز هم همانطور می شود.یعنی یک کیلو و یک گرمی می آید پایین و یک کیلویی می رود بالا.))
البته برایم مثال نزنید که علم معلم به درس نخواندن دانش آموز ،دانش آموز را مجبور به درس نخواندن نمیکند
چون علم الهی متعین کننده است و بر خلاف رابطه عرضی بالا رابطه طولی دارد
---------------------
موضوع سوم منِ اینگونه عامل است
فرض کنید من به سن تکلیف میرسم و بلافاصله گناهی میکنم و فردی را میکشم و بلافاصله بعدش میمیرم
آن منی،که چنین عملی انجام داد هیچ پستوی تاریک ذهنی پیشینی نداشت،عوامل جبری اش را کنار بگذاریم،چه چیزی میماند که مستحق مجازاتش میکند؟
آن چیز،از چه مولفه (هایی) ساخته شده،و این مولفه(ها)را چه کسی(یا چیزهایی)ساخته است و همینطور آن مولفه ها را،در نهایت به علت العلل میرسیم یا خیر؟
--------------------

موضوع چهارم من احسن عوالم ممکن !یا اختیار بهشتیست
آیا در بهشت اختیار وجود دارد؟
اگر بگویید بله میگویم پس لازمه اختیار داشتن وجود شر(درد) در عالم نیست
چرا که خداوند میتوانست جهانی بهشتی را خلق کند و نیمی از لذات را حلال و نیمی دیگر از لذات را حرام کند،هم انتخاب وجود داشت،هم کودکی از گرسنگی نمیمرد هم مادری برای معاش فرزندانش آن کاره نمیشد هم درد و المی در کار نبود(دقت کنید نمیتوانید بگویید خدا خیر خواه و عالم و توانای مطلق است،علم وی از من بیشتر است اگر چنین جهانی ممکن بود می آفرید،چرا که بحث برون دینی و منطقیست،و مسئله شر وجود دارد)
اینجا ممکن است بگویید ،کسی مانند پیامبران و بزرگان در شرایط سخت و عذاب که گوش به خدا میدهند،ظرفیت وجودی آنها به بهترین نحو آشکار میشود،اینجا من میگویم خیر!
اما چرا خیر؟چون اینجا میخواهید جهان کنونی را به هر نحو ممکن بهترین جهان نشان دهید
من میگویم باشد حالا که اینطور است که ظرفیت را باید با پتک زدن و سختی آشکار ساخت من میگویم،باید از این موضوع ناب ترین گوهر هارا ساخت
پیامبران عارفان و افراد عالیه باید پس از مرگشان هم در سختی باشند و به جهنم بروند تا مشخص شود برای لذت بهشت و زندگی راحت پس از مرگ نیست
--------------------
موضوع بعدی آزمایش موران سرف و بنجامین لیبت است
در آزمایش لیبت گفته میشود ذهن تصمیمش را صادر میکند بعد ذهن اگاه مانند مثال ترازو بالا پایین میکند سر انجام به همان تصمیم ناهشیارانه خویش میرسد

آیا می توان سرنوشت را از سر نوشت؟

آیا ما مختار هستیم یا میتوانیم سرنوشت خود را به اختیار رقم بزنیم؟
مثلا کودکی که ناقص بدنیا آمده
یا شخصی که ناخواسته دچار حادثه میشود
ایا نمونه هایی از جبر نیستند؟
چگونه با فرض مختار بودن انسان این وقایع را میتوان پذیرفت؟@};-

آیا عدم خواست من برابر با عدم خواست خداوند است؟

انجمن: 

به نام خدا

با عرض سلام و درود خدمت شما .

با توجه به آیه ی 30 سوره 76 یعنی سوره ی انسان خداوند میفرماید :

وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَليماً حَکيماً

و شما هرگز نمی خواهید مگر آن که خدا بخواهد ( زیرا اراده اختیاری شما نیز مانند فعل اختیاریتان در تحت اراده تکوینی خدا است ) ، همانا خداوند همواره دانا و حکیم است.

‏شما نمی‌توانید بخواهید ، مگر این که خدا بخواهد . بی‌گمان خداوند بس آگاه و کاربجا است .‏

و شما هیچ چیز را نمی خواهید مگر اینکه خدا بخواهد ، خداوند دانا و حکیم بوده و هست!

خداوند از طرفی می فرماید شما چیزی نمیخواهید مگر اینکه خدا بخواهد ! یعنی اگر من اراده کنم فنجانی را از زمین بلند کنم و بردارم در واقع خداوند اراده کرده است ، و اگر من اراده کنم سیبی را بخورم در واقع خداوند اراده کرده است !

پس اینجا دو حالت پیش می آید، یا من برابر با خدا یا حداقل جزئی از او هستم چرا که هر چه من اراده میکنم نتیجه میدهد اراده ی خداوند را و هر چه من نمیخواهم نتیجه میدهد عدم اراده خداوند را (1)

یا اینکه خداوند علت و دلیل انتخاب و اراده ی من هست که در این صورت من معلول خداوند هستم و چیزی از خود ندارم که بتوان گفت من غیر خدا هستم !

پس حداقل این را دانستیم که هر چه من میخواهم، خداوند هم میخواهد !

حال سوال این است که چرا خداوند به خاطر چیزی که خودش میخواهد مرا مجازات میکند به فرض مثال ؟

مثلا خداوند میخواهد من سیبی را بخورم و بعد از اینکه من آن را خوردم خداوند مرا مجازات میکند آیا این ظلم در حق من نیست ؟ (2)

1 - آیا عدم خواست من برابر با عدم خواست خداوند است ؟ آیا از اینکه خواست من برابر است با خواست خداوند میتوان نتیجه گرفت که عدم خواست من ( مثلا من نخواهم سیبی را بلند کنم ) عدم خواست خداوند است ؟ یا امکان دارد مثلا خداوند بخواهد من سیب را بلند کنم ولی من آن را بلند نکنم ؟

2 - اگر انسان خوده خدا نباشد و خداوند غیر انسان باشد این ظلم به انسان است، اما اگر خداوند خوده انسان یا انسان جزئی از خدا باشد این ظلم نخواهد بود !

لطفا روان و به زبان ساده توضیح بدهید .

قرعه یا استخاره؛ اما و اگر ها

سلام...یک دفعه توی همین اسک دینی یک بحثی پیش اومد که همون موقع برام سوالی پیش اومد که اینجا مطرحش می کنم...
توی یک سری از قرعه کشی ها داریم که طرف، بدون هیچ قصد و نیتی دستشو می کنه توی یک کیسه و یک اسم رو بیرون می آره....آیا این انتخاب اسم و قرعه می تونه از روی حکمتی انتخاب شده باشه یا یک چیز شانسی و اتفاقیه؟ مثلا توی محله ها معمولا قرعه کشی هایی برگزار می شه...مادرا ماهیانه مبلغی می دن و قرعه کشی می کنن که مجموع پول به کسی داده بشه...معمولا مامانا می گن توی این قرعه کشی ها، حکمتی هست... می گن پول اکثرا به کسی در می آد که نیاز شدیدی داره به اون پول...آیا واقعا در این قرعه کشی ها که یک بچه همینطور اتفاقی دستشو می کنه توی کیسه و اسمی رو در می آره، می تونه حکمتی باشه و از روی حکمتی یک اسم خاص در بیاد؟اسم کسی که به پول واقعا نیاز داره؟؟؟اگر اینطوریه، خوب پروسه انتخاب اون اسم چطوریه؟؟؟مگر بچه با اختیار خودش، همینطور اتفاقی یک اسم رو بیرون نکشیده؟؟پس چطور ممکنه دقیقا اسم از پیش مشخصی بیرون بیاد؟
یک همچین چیزی توی استخاره هم اتفاق می افته...ال الظاهر، طرف لای قرآن رو اتفاقی باز می کنه و یک صفحه می آد، چطور ممکنه اون صفحه دقیقا صفحه ای در می آد که باید روی حساب و کتابی در می اومده؟؟مگر کسی که استخاره می کنه و لای قرآن را باز می کنه، با اختیار خودش، همینطور اتفاقی لای قرآن رو باز نمی کنه، پس چطور درست اون صفحه ای که باید باز می شده، باز می شه؟آیا اینجا جبری حاکم نیست؟؟آیا اختیار استخاره کننده، گرفته نمی شه و با جبری صفحه ای خاص باز نمی شه؟؟چه پروسه ای طی می شه در امر استخاره کردن که دقیقا صفحه ای خاص باز می شه؟؟
سوال مفهوم بود؟؟الو الو؟؟صدا می رسه؟؟؟
تشکر و ممنون اگر پاسخ بدید...مرسی...