به نام خدا
با عرض سلام و درود خدمت شما .
با توجه به آیه ی 30 سوره 76 یعنی سوره ی انسان خداوند میفرماید :
وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَليماً حَکيماً
و شما هرگز نمی خواهید مگر آن که خدا بخواهد ( زیرا اراده اختیاری شما نیز مانند فعل اختیاریتان در تحت اراده تکوینی خدا است ) ، همانا خداوند همواره دانا و حکیم است.
شما نمیتوانید بخواهید ، مگر این که خدا بخواهد . بیگمان خداوند بس آگاه و کاربجا است .
و شما هیچ چیز را نمی خواهید مگر اینکه خدا بخواهد ، خداوند دانا و حکیم بوده و هست!
خداوند از طرفی می فرماید شما چیزی نمیخواهید مگر اینکه خدا بخواهد ! یعنی اگر من اراده کنم فنجانی را از زمین بلند کنم و بردارم در واقع خداوند اراده کرده است ، و اگر من اراده کنم سیبی را بخورم در واقع خداوند اراده کرده است !
پس اینجا دو حالت پیش می آید، یا من برابر با خدا یا حداقل جزئی از او هستم چرا که هر چه من اراده میکنم نتیجه میدهد اراده ی خداوند را و هر چه من نمیخواهم نتیجه میدهد عدم اراده خداوند را (1)
یا اینکه خداوند علت و دلیل انتخاب و اراده ی من هست که در این صورت من معلول خداوند هستم و چیزی از خود ندارم که بتوان گفت من غیر خدا هستم !
پس حداقل این را دانستیم که هر چه من میخواهم، خداوند هم میخواهد !
حال سوال این است که چرا خداوند به خاطر چیزی که خودش میخواهد مرا مجازات میکند به فرض مثال ؟
مثلا خداوند میخواهد من سیبی را بخورم و بعد از اینکه من آن را خوردم خداوند مرا مجازات میکند آیا این ظلم در حق من نیست ؟ (2)
1 - آیا عدم خواست من برابر با عدم خواست خداوند است ؟ آیا از اینکه خواست من برابر است با خواست خداوند میتوان نتیجه گرفت که عدم خواست من ( مثلا من نخواهم سیبی را بلند کنم ) عدم خواست خداوند است ؟ یا امکان دارد مثلا خداوند بخواهد من سیب را بلند کنم ولی من آن را بلند نکنم ؟
2 - اگر انسان خوده خدا نباشد و خداوند غیر انسان باشد این ظلم به انسان است، اما اگر خداوند خوده انسان یا انسان جزئی از خدا باشد این ظلم نخواهد بود !
لطفا روان و به زبان ساده توضیح بدهید .