حدوث یا قدم عالم

نسبت قدرت و اختیار خدا با حدوث و قدم عالم

انجمن: 

درود بر دوستان

در تاپیک:

حادث و قدیم بودن جهان طبیعت

مطالب خوبی از جانب جناب قول سدید و جناب یوری مطرح شد.

با دو عزیز موافقم که علم نمی تواند چیزی درباره منشا و آغاز هستی بگوید و مشخص کند جهان حادث بوده یا قدیم.

اما این بحث یک جنبه الهیاتی هم دارد که کمتر دوستان توجه داشتند اما در سنت فلسفی و کلامی شدیدا مطرح بود: حدوث و قدم جهان در قیاس با قدرت خدا.

متکلمان جهان را حادث می دانستند چون خدا را قادر به خلق می دانستند. قدرت به چیزی تعلق میگیرد که نبوده و بعدا بوجود آمده.

اما فلاسفه جهان را قدیم می دانند چون خدا ذاتش علت تامه و قدیم است و در ایجادش به چیز دیگری وابسته نیست.

اگر صلاح می دانید این مباحث الهیاتی را در این تاپیک بحث و پیگیری کنیم.

در مبحث حدوث یا قدم عالم ، صدرالمتألهین چگونه آن را اثبات نمود؟

سوال : با عرض سلام و تشكر فراوان – مشائيون كه عالم را قديم زماني مي دانستند، در عين حال آنرا حادث ذاتي هم مي دانستند پس چه جاي تكفيري براي امثال امام محمد غزالي باقي بود؟ اشراقيون هم كه عالم را متأخر از خداوند مي دانستند. يعني اگر عالم آغاز زماني نداشت ولي آغاز علي داشت. با اين وجود چه لزومي داشت كه جناب صدرالمتالهين بخواهد حدوث زماني عالم را اثبات كند؟ سوال بعد : اثبات حدوث زماني عالم كه صدرالمتالهين طرح كرد چه تفاوت و مزيتي بر ديدگاه متكلمين داشت كه با آن توانست فلاسفه را از تكفير تبرئه كند؟ در جایی این سوال را پرسیدم به این جواب قناعت کردند که " حکمت صدرايي ، نظر متکلمين را مبني برتساوي حدوث ذاتي با قديم ِ زماني را تبديل به تغاير ايندو از هم نمود. و تفکيک بين اين دو را تعريف و تبيين نمود" ولی منظور را درست نفهمیدم - پيشاپيش از پاسخ شما سپاسگذارم.