حضرت یوسف

دین حضرت یوسف(ع) قبل از رسيدن به نبوت

انجمن: 
دین حضرت یوسف علیه السلام قبل از رسیدن به نبوت چه بود. لطفاً منابع رو هم اعلام بفرمایید
برچسب: 

نظر روایات درباره حضرت یوسف(ع) و زلیخا

با سلام .
نظر روایات و تاریخ درباره رابطه یوسف(ع) و زلیخا چیست ؟ بر طبق روایات زلیخا چگونه زنی بوده است ؟
من داشتم تفسیر سوره یوسف رو در کتاب تفسیر جامع(سید ابراهیم بروجردی) میخوندم که داستان حضرت یوسف(ع) رو کامل ذکر کرده بود اما سوالاتی پیش اومد و یه مقدار داستان ذکر شده به نظر مصنوعی جلوه میکرد .
بر طبق این داستان(از تفسیر جامع) زلیخا در خواب از قبل حضرت یوسف رو دیده بوده و عاشقش شده بود تا اینکه در خواب به او میگود چگونه به تو برسم که حضرت میفرمایند به مصر بیا . زلیخا هم به مصر میره به این خیال که با حضرت ازدواج کنه اما وقتی متوجه میشه عزیز مصر در مصر حاکم است و یوسف نیست ناراحت میشه که بهش گفته میشه ناراحت مباش و با او ازدواج کن خلاصه ازداج میکنن و وقتی یوسف رو بعنوان برده وارد مصر میکنن و شهرت و آوازه زیبایی این فرد در مصر میپیچه خیلیها میان به دیدنش حتی عده ای از زیبایی این فرد مردند . بعد زلیخا متوجه میشه و میاد به دیدن یوسف(که الان بعنوان برده است هنوز) خلاصه از حال میره و میگه این شوهر منه ! از طرف یوسف هم خبر میارن براش که میفرماید ما برای هم هستیم اما به هم نمیرسیم مگر بعد از سختی های زیاد . خلاصه عزیز مصر میاد یوسف رو میخره و تو قصر بزرگ میشه و اتفاقاتی هم قران هم ذکر کرده میفته و... .(داستان رو نسبتا کلی با یه سری جزئیات تفسیر جامع ذکر کرده)

اول از همه مهم ترین سوالی که دارم اینه که اصلا حضرت یوسف و زلیخا واقعا با هم ازدواج کرده اند ؟(روایاتی در این باره هست؟)
حالابر طبق روایات آیا واقعا زلیخا یوسف(ع) رو در خواب دیده بوده ؟ آیا حضرت چنین حرفی زده که ما برای هم هستیم اما بهم نمیرسیم مگر بعد از سختیهای بسیار ؟ اگر این مطلب درسته چطور زلیخا با اینکه میدونسته این فرد همان شوهرش است اما بازم تقاضای نامشروع داشت ؟ چرا یوسف به اون نگفت این کار رو نکن ما بعدا بهم میرسیم و ... ؟
همچنین خوندم که زلیخا ابدا با عزیز مصر هم بستر نشده بود و باکره بود که با یوسف(ع) ازدواج کرد . چنین مطلبی درسته ؟
ماجرای جوانی مجدد زلیخا هم صحت دارد ؟ در روایات این قضیه موجود است ؟

با تشکر

مقایسه داستان حضرت آدم (ع) در تورات و قرآن

[=&amp]1-به روایت تورات خدا به آدم از (( روح حیات )) دمید ولی به روایت قرآن از (( روح خود))[/].

[=&amp]
2-به روایت تورات آدم در باغی زمینی در عدن به سر می برد و روایت قرآنی تنها اشاره ای به باغ کرده گرچه در برخی روایات تصریح شده که آن باغی زمینی بود.

[/]

[=&amp]3-در تورات از اعتراض فرشتگان به خلقت و سجده کردنشان به او و امتناع ابلیس خبری نیست و اصلا صحبتی از ابلیس نیست. عده ای از اسطوره شناسان معتقدند اقوام سامی تا قبل از
آشنایی با آریایی ها از موجودی به نام شیطان بی خبر بودند. البته در تورات از (( عزازیل)) نام برده شده که احتمالا همان شیطان است.[/]

[=&amp]
4-به روایت تورات آدم برای محافظت و کار کردن در باغ عدن آفریده شد و به روایت قرآن برای جانشینی خدا در زمین.[/]

[=&amp]
5-به روایت تورات خدا هر موجودی را به آدم نشان داد تا ببیند او چه اسمی بر آن می گذارد اما به روایت قرآن خدا خود اسمها را به آدم آموخت.[/]

[=&amp]
6-در تورات نام همسر آدم _ حوا _ به صراحت برده شده اما در قرآن تنها به وجودش اشاره شده است.[/]

[=&amp]
7-درخت ممنوعه در تورات (( درخت معرفت نیک و بد)) است و در قرآن نامشخص.[/]

[=&amp]
8-به روایت تورات حوا از دنده ی آدم آفریده شد ولی قرآن می گوید برای آدم همسری از جنس خودش آفریده شد.[/]

[=&amp]
9-به روایت تورات (( مار)) آدم را فریب داد به روایت قرآن شیطان. در تلمود مار تمثیلی از شیطان است. دشمنی بین انسان و شیطان در قرآن به دشمنی بین مار و زمین و دشمنی زمین و آدم در تورات تبدیل شده است.[/]

[=&amp]
10-به گفنه تورات حوا به اغوای مار شوهرش را به خوردن میوه ممنوعه ترغیب کرد اما به روایت قرآن این نافرمانی متوجه هردو است.[/]

[=&amp]
11-به روایت تورات خدا از ترس اینکه مبادا آدم از (( درخت حیات)) نیز بخورد او را از باغ می راند اما در روایت قرآن آدم به سبب نارمانی و سرکشی از آن مقام فرو می افتد.[/]

[=&amp]
12-در تورات خبری از پشیمانی آدم و حوا و توبه ی آنها نیست.[/]

[=&amp]
13-در تورات نام و شغل فرزندان آدم بیان شده اما در قرآن به طور کلی از آنها یاد شده است.[/]

[=&amp]
14-در تورات خدا موجودی است با خصایل بشری که می خرامد می بوید پشیمان می شود حرکت می کند تخت دارد راه می رود چشم و صورت دارد عصبانی می شود و خشم می گیرد تصمیم می گیرد و منصرف می شود نصیحت می پذیرد شادی می کند و ...[/]

آیا حضرت یوسف گمان خویش را به عنوان تعبیر قطعی خواب بیان کرد؟

يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِيَ الأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ ( یوسف: 41)

وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ ( یوسف : 42)

اى دو رفيق زندانيم اما يكى از شما به آقاى خود باده مى‏نوشاند و اما ديگرى به دار آويخته مى‏شود و پرندگان از [مغز] سرش مى‏خورند امرى كه شما دو تن از من جويا شديد تحقق يافت(41)

و [يوسف] به آن كس از آن دو كه گمان مى‏كرد خلاص مى‏شود گفت مرا نزد آقاى خود به ياد آور و[لى] شيطان يادآورى به آقايش را از ياد او برد در نتيجه چند سالى در زندان ماند (۴۲)

این در حالی است که قرآن ظن و گمان را مورد اشکال می داند:

وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ( یونس:36)

و بيشترشان جز از گمان پيروى نمى‏كنند [ولى] گمان به هيچ وجه [آدمى را] از حقيقت بى‏نياز نمى‏گرداند آرى خدا به آنچه مى‏كنند داناست (۳۶)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (حجرات:12)

اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! از بسياري از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضي از گمانها گناه است،

تایید ساقی شراب توسط حضرت یوسف علیه السلام

انجمن: 

وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَآ إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۶﴾قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۳۷﴾
وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَآئِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَن نُّشْرِكَ بِاللّهِ مِن شَيْءٍ ذَلِكَ مِن فَضْلِ اللّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ ﴿۳۸﴾
يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۳۹﴾
مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿۴۰﴾
يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِيَ الأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ
﴿۴۱﴾وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ ﴿۴۲﴾

ترجمه:و دو جوان همراه او وارد زندان شدند، يكي از آن دو گفت من در عالم خواب ديدم كه (انگور براي) شراب مي‏فشارم، و ديگري گفت من در خواب ديدم كه نان بر سرم حمل مي‏كنم و پرندگان از آن مي‏خورند ما را از تعبير آن آگاه ساز كه تو را از نيكوكاران مي‏بينيم.
(۳۶)(يوسف) گفت پيش از آنكه جيره غذائي شما فرا رسد شما را از تعبير خوابتان آگاه خواهم ساخت اين از علم و دانشي است كه پروردگارم به من آموخته من آئين جمعيتي را كه ايمان بخدا ندارند و به سراي ديگر كافرند ترك گفتم (و شايسته چنين موهبتي شدم.)
(۳۷)من از آئين پدرانم ابراهيم و اسحق و يعقوب پيروي كردم، براي ما شايسته نبود چيزي را شريك خدا قرار دهيم، اين از فضل خدا بر ما و بر مردم است ولي اكثر مردم شكرگزاري نمي‏كنند.
(۳۸)
اي دوستان زنداني من آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداوند واحد قهار؟ (۳۹)

اين معبودهائي را كه غير از خدا مي‏پرستيد چيزي جز اسمهاي (بي مسما) كه شما و پدرانتان آنها را خدا ناميده‏ايد نيست، خداوند هيچ دليلي براي آن نازل نكرده، حكم تنها از آن خداست، فرمان داده كه غير از او را نپرستيد، اينست آئين پا بر جا ولي اكثر مردم نمي‏دانند. (۴۰)

اي دوستان زنداني من! اما يكي از شما (آزاد مي‏شود و) ساقي شراب براي صاحب خود خواهد شد، و اما ديگري به دار آويخته مي‏شود و پرندگان از سر او مي‏خورند! اين امري كه درباره آن از من نظر خواستيد قطعي و حتمي است. (۴۱)

و به آن يكي از آن دو كه مي‏دانست رهائي مي‏يابد گفت: مرا نزد صاحبت (سلطان مصر) يادآوري كن، ولي شيطان يادآوري او را نزد صاحبش از خاطر وي برد و بدنبال آن چند سال در زندان باقي ماند. (۴۲)

حضرت یوسف نه تنها آن مرد زندانی را پس از ایمان آوردنش نهی از منکر نکرد بلکه سفارش خودش را نیز به او کرد!!
اینها را هم برای محکم کاری می آورم:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ(مائده 90 و 91)
ترجمه:

اي كساني كه ايمان آورده‏ايد شراب و قمار و بتها و از لام (كه يكنوع بخت آزمائي بوده) پليدند و از عمل شيطانند از آنها دوري كنيد تا رستگار شويد. (۹۰)

شيطان مي‏خواهد در ميان شما بوسيله شراب و قمار عداوت ايجاد كند، و شما را از ذكر خدا و از نماز باز دارد آيا (با اينهمه زيان و فساد و با اين نهي اكيد) خودداري خواهيد كرد؟! (۹۱)

علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن الريان بن الصلت قال: سمعت الرضا عليه السلام يقول ما بعث الله نبيا قط إلا بتحريم الخمر وأن يقر لله بالبداء.(اصول کافی ج1 ص128)

ترجمه:هرگز مبعوث نفرموده خداوند پيامبري را مگر آنكه حكم بحرمت شراب نموده.

حضرت یوسف در اجتماع(كارشناس:مجيد)

باسلام
سوالی هست که مدتی ذهنم رو مشغول کرده و اون اینه که
حضرت یوسف اینقدر زیبا بود مگر مثل مردم عادی نمیرفت بغالی یا قصابی حتما توی راه شهر خیلی از زنها و مردها چشمشون به حضرت میوفتاد و همه یا میمردند یا مجنون میشدند
چجوری حضرت در میان مردم رفت و امد میکرد حتی چشم یک نفر به ایشان خیره نمیشد؟

چهره ی گندم گون

با سلام
در روایات اومده چهره ی حضرت عیسی و حضرت یوسف و پیامبر و معصومین گندم گون بوده
1-گندم گون یعنی چی(یعنی طلایی یا سفیدرو یا زرد بودند)
2-ایا این گندم گونی زنتیکی هست یا بر اثر تقوا بدست میاد؟