تقویم معنوی بر چه اساسی با وضعیت ماه نسبت به زمین جفت شده است؟
ارسال شده توسط باء در پنجشنبه, ۱۳۹۳/۰۴/۲۶ - ۲۳:۵۵سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
پس از خواندن پست استاد گرانقدر جناب صادق در تاپیک دیگری:
2. تجلی لیلة القدر در افق های مختلف
در این باره ممکن است رویکرد های مختلف مطرح باشد ، ولی برخی از بزرگان در این باره نکته های سود مندی مطرح نموده از جمله گفته است :
یکی از مسایل مطرح درباره لیلة القدر این است که براساس افق های مختلف در زمان های متعدد ممکن است رخ دهد مثلا در یک افق شرقی مثل کشور هند، ممکن است شب یک شنبه 23 ماه رمضان باشد( که طبق روایات اهل بیت علیهم السلام شب قدر است،) ولی در یک افق غربی مثل کشور ایران شب قبلش مثلا شنبه شب 23 ماه بوده است، چون در افق های غربی ممکن است رویت هلال ماه رمضان یک شب زودتر صورت گرفته باشد.
حال پرسش این است که کدام یکی از این دو شب (مثلا شنبه و یکشنبه) لیلة القدر محسوب میشود؟
جواب این است که هر دو آن شب (شنبه و یکشنبه حسب تعداد افق ها) لیلة القدر است چون لیلة القدر فرازمانی یک حقیقت است که حسب زمان ها ممکن است تجلی و ظهورات متعدد پیدا کند و در هر افقی طبق رویت هلال همان افق مصداق لیلة القدر زمانی به حساب آید[1] لذا فقیه بزرگ آیت الله رفیعی قزوینی ضمن تحلیل مسئله گفته شده:
شب قدر فرازمانی که از آن به لیلة القدر د هری(که روح زمان است ) یاد می شود یکی است، ولی شب قدر زمانی که در عالم طبیعت رخ می دهد به اختلاف افق ها متعدد است، باید توجه داشت که هر چند شب های قدر حسب افق ها مختلف از جهت زمانی بودن متعدد و مختلف است، لیکن از حیث اتصال و ارتباط همه آن ها به شب قدر دهری متحد هستند، زیرا که همه سایه ها و مظاهر حقیقت دهری شب قدر می باشند، نظیر این که هر گاه مخروطی از نور فرض نمایم که نقطه رأس آن به سمت بالا و قاعدهی آن به سمت پائین قرار گیرد و خطوط شعاعی از نقطه رأس مخروط به طرف پائین آمده قاعده مخروط را رسم نماید، در این صورت گوییم خطوط شعاعی هرچند متعدد و در درجات مختلف قرار دارند، ولی از نظر اتصال همه آن ها به نقطه رأس مخروط یکی و در یک سمت می باشند، و قاعده مخروط هر چند امتداد و وسعت هندسی دارد لیکن از حیث ارتباط به رأس مخروط بسیط می باشد.
خلاصه این که حقیقت فراطبیعی لیلة القدر یک است چون حقیقتی است که وجود عقلانی و فرازمانی دارد، ولی تجلیات زمانی آن حسب افق ها متعدد خواهد بود.[2]
...[1]. ر،ک: حسن زاده آملی، انسان و قرآن، انتشارات الزهرا، تهران، 1369ش، ص195.[2].ر،ک : آیت الله رفیعی قزوینی، مجموعه رسایل و مقالات فلسفی، انتشارات الزهرا، تهران، ص1367ش با تصحیح و مقدمه غلام حسین رضانژاد، ص75.
حقیر به نظرم رسید که وقتی «تقویم معنوی» به «وضعیت ماه نسبت به ناظر زمینی» گره خورده است باید حکمتی در این ارتباط وضعیت ماه با زمین با آن وقایع معنوی وجود داشته باشد:
در مورد ماه که دیگر از آن نقویم فصلی به دست نمیآید و سال قمری در میان فصلهای سال میچرخد، اما در عوض دو مطلب را در ارتباط با آن داریم که شاید بیربط هم نباشند. یکی بحث جزر و مدّ دریاها بخاطر اثرگرانشی ماه که روی زمین با توجه به فاصلهی کمترش تا زمین نسبت به خورشید بیش از اثر گرانشی خورشید است، و دیگری بحث تقویم معنوی که با حقایق عالیهی عالم در ارتباط است ... مثلاً در یک روز از یک ماه (مثل عید فطر یا قربان) گرفتن روزه حرام است ... یا در یک روز از یک ماه (شب قدر که فرمودهاند روزش هم همان ارزش و اعتبار را دارد، یعنی در اصل ۲۴ ساعت قدر) عبادت سودی چندین و چند هزار برابر خواهد داشت ... یا اینکه انعقاد نطفه در چه روزی از هفته یا چه روزی از ماه روی سلامت جسمی و روحی شخصی که قرار است متولد شود چه آثاری داشته باشد و ... اینها مربوط به رویدادهایی فرا سیارهای و حتی فرا منظومهای و فراهکهکشانی و فراآسماندنیایی هستند که با زمین و افق ماه گره زده شدهاند و دریایی از علم در آنها وجود دارد (شاید مثلاً از ین گذرگاه بشود کمی به آن نزدیک شد که بیشتر وزن بدن انسان آب است و اثر گرانشی ماه همانطور که ایجاد جزر و مد میتواند بکند میتواند روی بدن او هم اثر بگذارد و این انسان هم همان است که در وجودش عالم اکبر قرار دارد) ...با این وجود در روایت مبارکه داریم که قبل از خلقت آسمانها و زمین عدد شهور نزد خداوند ۱۲ بوده است که چهار ماه از آن حرام است، به تعداد ۴ علی از اهل بیت علیهمالسلام (حضرات امیرالمؤمنین علیهالسلام، امام سجاد علیهالسلام، امام رضا علیهالسلام و امام هادی علیهالسلام) و رسول خدا هم حقیقت سال هستند. در روایت مبارکهی دیگری هم خورشید و ماه تأویل به رسول خدا و حضرت امیر علیهماالسلام شده است ... این رهگذر و اینکه خداوند گاهی به زمان قسم خورده است یا مثلاً حقیقت شب قدر به حضرت زهراء سلاماللهعلیها نسبت داده میشود همگی میتوانند درک بهتری از تقویم قمری و چرایی گره خوردن آن به ماه را ایجاد کنند ... اگرچه حکمتهای انها همچنان برای حقیر کامل جا نیفتاده باشد ... [مثلاً میدانیم که ماه از خود نور ندارد ولی شب تار را با نور خورشید که منعکس میکند به زمین میتاباند و همه جا را روشن میکند، یا موارد دیگر]
حال ممنون میشوم اگر میتوان مطلبی در مورد این ارتباط بفرمایید که چطور افق ماه مبین چنان وقایعی میباشند.
با تشکر،
یا علی