نقد سبک زندگی ایرانی اسلامی
ارسال شده توسط Reza-D در چهارشنبه, ۱۳۹۸/۰۵/۳۰ - ۲۲:۲۲![wink wink](http://cdn.ckeditor.com/4.5.4/full-all/plugins/smiley/images/wink_smile.png)
![laugh laugh](http://cdn.ckeditor.com/4.5.4/full-all/plugins/smiley/images/teeth_smile.png)
حجاب و پوشش برای بانوان -به ویژه حجاب برتر- و توجه به تحریم عفاف و حراست آن در زن از اصیل ترین سنگر زنان و از مهمترین و سودمندترین قانون الزامی آفرینش برای آنها در جامعه است. به عبارت روشنتر حجاب و پوشش، سنگر سعادت و پیروزی و رستگاری زنان و جامعه است، که اگر این سنگر آسیب ببیند و یا فرو ریزد، عوامل سعادت، پاکزیستی و شرافت آنها فرو می ریزد.
لزوم پوشیدگی زن در برابر مرد بیگانه یکی از مسائل مهم اسلامی است، در خود قرآن کریم درباره این مطلب تصریح شده است، پوشیدن زن از مرد بیگانه یکی از مظاهر لزوم حریم میان مردان و زنان اجنبی است، همانطور که عدم جواز خلوت میان اجنبی و اجنبیه یکی از مظاهر آن است.
با کمال تأسف دنیای غرب و دنباله روهای آنان این مسأله بسیار مهم اسلامی و اخلاقی را نادیده گرفته اند، بلکه به عکس با کمال گستاخی بر ضد آن، گام برمی دارند و آن را عامل تخدیر و رکود و واپس گرایی دانسته، تا آنجا که در دانشگاههای خود دختران دارای پوشش را اخراج می کنند، با اینکه: حجاب؛ سنگر حفظ عفت و معرفت شخصیت زن و جامعه، سنگر حفظ زیبایی و شکوه زن، سنگر حفظ صحیح ارتباط ها و رشته های اجتماعی، سنگر حفظ اخلاق فردی و اجتماعی، سنگر و دژ خلل ناپذیر، برای حفظ مرزها، و شیرازه های روابط مختلف بوده است و کیان خانه و خانواده را از هر گونه انحراف و گمراهی، حفظ می کند.
به راستی در چه دنیای جاهلیتی قرار گرفته ایم که دنیای غرب و الگوتراشان غرب زده، حتی در کشور های اسلامی شکستن چنین سنگر و دژی را علامت ترقی، رشد وتمدن می دانند، وبه عکس حجاب وحفظ حریم عفاف را نشانه عقبگرد وواپس گرایی. دزدان عفت و غارتگران استعمار، برای فریب اذهان، و وسیله قرار دادن زنان به عنوان یک کالا، می خواهند زنان را که نیمی از جامعه انسانی هستند از همین راه، از درون تهی کنند، و با این کار به تهاجم فرهنگی خود ادامه دهند، آنها چنین القا می کنند که:
حجاب ؛ سدی بر سر راه تکامل آنهاست.
حجاب؛ زنان را در زندان زندگی حبس کرده و آنها را ازتعالی و رشد بازمی دارد.
حجاب؛ از توسعه علمی، فکری، فرهنگی، هنری زنان می کاهد.
در حالی که حجاب اسلامی، آنگونه پیامدهای شوم را ندارد، بلکه وسیله وسنگر محکمی برای استواری زندگی بانوان بوده و پشتوانه نیرومندی برای آنها در راستای توسعه علمی، فکری، فرهنگی و هنری است.
و این را بدانید که:
هر شاخه ای که از باغ برون آرد سـر در میـــوه آن طمع کنـد راهـگــذر
آنچه مسلم است و احدی را یارای انکار آن نیست این است که در جامعه اسلامی ما ایران درست پس از آن که برخی از روشنفکرمآبان بیمار، چهره این حجاب کامل اسلامی را در بین بانوان ایرانی در هم شکستند و با انواع مغالطات و شبهه ها این سنت تقریباً واحد و ملی و شرعی را تضعیف نموده اند. انحراف از سایر ارزش های حجاب و عفت اسلامی هم که اغلب مهر و وجوب خورده اند به دنبال آن در جامعه تضعیف و بلکه برخی از آنها به کلی تعطیل شده اند و گویا این پوشش مقدس به منزله محور و شاخص بسیار مهم در حجاب و عفت اسلامی بود که عدول از آن موجب افزایش روزافزون بی حجابی و بی عفتی و یا بدحجابی در ایران و حتی بسیاری از کشورهای مسلمان دیگر گشته است.
این حقیقت همانگونه که گفته شد با اندک نظاره ای بر تاریخ معاصر ایران و برخی دیگر از کشورهای همداستان، بر هیچ عاقل منصفی قابل انکار نخواهد بود.
ابتدا در جامعه اسلامی ما چادر از آن جایگاهی که داشت فرود آمد، با انکه اکثریت مردم ایران آن را برای زنان مسلمان واجب می دانستند و حتی با آ نهمه زور و قدرتی که رضا شاه علیه آ ن به کار بست بانوان اکثراً از این حجاب دست برنداشتند، ولی متأسفانه آنها پس از مدتی فریب یک عده افکار و سیاستهای بیمار را خورده و از این آرمان بلند فاطمی روز به روز فاصله گرفتند. ابتدا چادرها کنار گذاشته شد و سپس مانتوهای جایگزین شده روز به روز تنگ تر و کوتاه تر شدند تا اینکه امروز دیگر نمی توان بر آنها اسم مانتو نهاد، بلکه بلوز و شلوار و یا کت و شلواری بیش نیستند، و یا روز به روز روسریها رنگارنگ تر و نازک تر شده و موهای سر را از جلو و عقب بیشتر نشان دادند، و یا شلوارها روز به روز غربی تر، جذاب تر و تنگ تر شدند، و همچنین سایر انحرافات که همگی با از بین رفتن چادر در ایران روز به روز سرعت زیادتری به خودگرفتند.
لیست تاپیک های شش ماه دوم سال 95 بخش انقلاب های اسلامی
مهرماهصفحه اصلی بخش انقلاب های اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
فرهنگ اسلامی و انسانی یعنی . . .
وقتی می گوییم اسلامی و انسانی
این دو مقوله جدا از هم نیستند
یعنی کسی که به معنای کاملی اسلامی باشه انسان هم باید باشه ===> یک انسان در سطح عالی
اون ایمان و عبادتی که انسان ساز نباشه ===> نسبن بهش باید شک کرد
این تاپیک قصد داریم جمله ی عنوان تاپیک رو با عبارات خودمان که نشان از یه سری رفتار و هنجار مثبت اسلامی و انسانی داره پر کنیم . . .
بعنوان یه یاداوری و گوشزد
سلام
آیا صرف رسیدن مسلمانان به دستاوردهای سیاسی مثل مقاومت برعلیه زورگویان عالم..،میشه اسم انقلاب ایران را اسلامی گذاشت؟
حضرت آیتالله خامنهای در نامهای به عموم جوانان در کشورهای غربی، حوادث تلخ تروریستی فرانسه را زمینهای برای همفکری خواندند و با برشمردن نمونههای دردناکی از «آثار تروریسم مورد حمایت برخی قدرتهای بزرگ در دنیای اسلام، پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل و لشکرکشیهای خسارتآفرین سالهای اخیر به دنیای اسلام»، خطاب به جوانان خاطرنشان کردند: من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرفبینی و استفاده از تجربههای ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پیریزی کنید. متن نامهی رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّفبار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینهای برای چارهاندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، بهخودیخود برای همنوعان اندوهبار است. منظرهی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانوادهاش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بیجان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پردهی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهرهای برده باشد، از دیدن این صحنهها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یکونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایهی ساختن فردایی بهتر و ایمنتر نشود، فقط به خاطرههایی تلخ و بیثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راههایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهههایی شوید که غرب را به نقطهی کنونی رسانده است.
درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کردهاند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیعتر، در حجمی انبوهتر و به مدّت بسیار طولانیتر قربانی وحشتافکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوههای گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحدهی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنبالههای شوم آنان بیاطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناختهشدهی تروریسم
تکفیری، علیرغم داشتن عقبماندهترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفتهاند، و این در حالی است که پیشروترین و روشنترین اندیشههای برخاسته از مردمسالاریهای پویا در منطقه، بیرحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانهی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونهی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.چهرهی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از
تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیدهی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانههای خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانوادهی فلسطینی دهها سال است که حتّی در خانهی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرکسازیهای رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز بهطور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بینالمللی قرار گیرد، هر روز خانهی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بیآنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمعآوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همهی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشتزده و چشمان اشکبار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانوادهی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجهگاههای مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی میشناسید؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطیگری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحهی تلویزیونها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.لشکرکشیهای سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بیشماری داشت، نمونهای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساختهای اقتصادی و صنعتی خود را از دست دادهاند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی دهها سال به عقب برگشتهاند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعهها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهرهآرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.
جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشهی خشونتزا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.
متأسّفانه این ریشهها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک
هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دورهی معاصر، جهان غرب با بهرهگیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیهسازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیانبار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترمترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، بههیچوجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بیبندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفههای اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزهجو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعهی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارتبار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروههای فرومایهای مثل داعش، زاییدهی اینگونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیدهها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالیکه تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آنهم در دل یک قبیلهی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقیترین و انسانیترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابهی کشتن همهی بشریّت میداند، زبالهای مثل داعش بیرون بیاید؟از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شدهاند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافتهاند، جذب این نوع گروهها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آنقدر افراطی شوند که هموطنان خود را گلولهباران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیهی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگیهای پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای
شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابریها و احیاناً تبعیضهای قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقدههایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.بههرحال این شما هستید که باید لایههای ظاهری جامعهی خود را بشکافید، گرهها و کینهها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانهای است که گسستهای موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتابزده که جامعهی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیونها انسان فعّال و مسئولیّتپذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلیشان محروم سازد و از صحنهی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصلهها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطببندیهای موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواهناخواه خاصیّت برگشتپذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایستهی این ناسپاسیها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی میشناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرفبینی و استفاده از تجربههای ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پیریزی کنید. در این صورت، در آیندهای نهچندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالودهای استوار کردهاید، سایهی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آیندهای روشن را بر صفحهی گیتی میتاباند.
سیّدعلی خامنهای
۸ آذر ۱۳۹۴
سلام، بر طبق باور هاي اسلامي بايبل تحريف شده است
ميخواستم دليل اش رو بدونم ، كدوم قسمت بايبل تحريف شده و چرا؟
جدید ترین نرم افزاری که توسط بنده طراحی شده
بهترین و ماندگارترین سرود های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس + متن دقیق و کامل
کربلا کربلا ماداریم میاییم
ممد نبودی ببینی
خمینی ای امام
پاینده بادا ایران
یاد امام و شهدا
ستمگر
بابا خون داد
و...
بارکد:
بارکد
سلام وقت بخیر
در هر مبحثی و هر نگرشی ارتباطی بین نگرش اسلامی و موارد روزمره وجود دارد و عنوان میشود
از نوع پوشش نوع خرج کردن نوع زیستن تا علاقه به فرهنگ خارجی و یا هنرهای کشورهای دیگر تا سیستم سیاسی و هدایتی دیگر کشورها
در طول این سالیان افراد برجسته ای در دولت کشور ما بوده اند
اما با گدشت سالیان مواردی دیده میشود که سبب ازوردگی خاطر میشود
مثلا یکی از موارد اعتماد نداشتن مردم به تولیدات و استفاده از موارد و منابع داخل کشور است
در نگاه گذارایی که داشتم اکثرا اقا زادهای عزیزان و دولت مردان گرامی یا اقامت کشور غربی داشتن و یا برای موارد تفریح یا درمان و.... دیگر موارد به این کشورها رفت و امد میکنند
به تاری هم چیزی که انسان را کمی اذیت میکند حرکت یاسین رامین پسر اقای رامین است !!معاون دولت قبلی
بجز ازدواج ما فوق اشرافی و مهریه ماورایی و کهکشانی حال بحث اقامت اقازاده در المان و اقامت نوه تازه بدنیا امده در امریکا است
علت این رویه چیست ؟ پس شعارهای انقلاب چه میشود این وسط ؟ خیر سرشان اینان مثلا رجال سیاسی مملکت اسلامی هستند !
ملت این وسط به رجال هم نمیتوانند نگاه کنند؟
السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)
السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
================================
اگر عکس زیر رو نگاه کنید متوجه اهمیت اتحاد اسلامی می شوید وپاسخ همه سوالات را خواهید گرفت:
به
امام خمینی(ره) توهین کرده است.... البته توهین نشانه بی منطقی هست !حالا چرا مقابل این شیاطین وحدت نداشته باشیم؟
چرا برخی از عزیزان اهل سنت ما عربستان سعودی (یهودی) و برخی کشور ها مسئولان سفیه این کشور ها را اهل سنت می دانند؟!دقیقا عین صهیونیست ها!
چه وجه اشتراک جالبی دارند این ها.
همه این ها هم از وحدت مسلمین می ترسند.
دست هاى ناپاكى كه بين شيعه و سنى در اين ممالك اختلاف مى اندازد اينها
نه شيعه هستند و نه سنى هستند؛ اينها دست هاى ايادى استعمار هستند.آن کسى که نداى تفرقهى بین شیعه و سنى را سر می دهد و به بهانهى مذهب، می خواهد وحدت ملى را به هم بزند، چه شیعه باشد و چه سنى،مزدور دشمن است
بیانات در جمع مردم کردستان در میدان آزادی،تاریخ 1388.وحدت به نفع نظام اسلامی و تفرقه به نفع صهیونیست ها ست...
با عزیزان اهل سنت بحث علمی هم می کنیم
خوب است این جا نیز کارشناس محترم توضیحاتی در این خصوص نیز بدهند که وحدت به معنای عقب نشینی از عقاید نیست.