اخلاق

نقد سبک زندگی ایرانی اسلامی

سلام به همه مدتی است صحبت از ایجاد سبک زندگی ایرانی اسلامی داغ شده است. سبک زندگی ایرانی اسلامی بی‌شک نقاط قوت زیادی دارد، اما آیا سبکی بی‌نقص و کامل است؟ بنده نقدهایی را به آن وارد می‌دانم که در اینجا مطرح می‌کنم تا کارشناس محترم نقدهای مرا منصفانه قضاوت کرده و پاسخ بفرمایند. در اینجا قصد داریم فقط نقاط ضعف را بررسی کنیم پس لطفاً از پرداختن به نقاط قوت بپرهیزید. ضمناً برای تلطیف موضوع از زبان طنز کمک استفاده کرده‌ام:   1 - ازدواج در سبک زندگی ایرانی اسلامی:   الف) انتخاب همسر در سبک ایرانی اسلامی علاوه بر خود دختر و پسر این افراد نیز باید طرف مقابل را بپسندند: پدر - مادر - برادر - خواهر - خاله اقدس - دایی فرامرز - ننه صغری - پسرعمو محسن که خیلی به گردنمون حق داره - شوهرعمه کاظم که چند بار قسطای باباتو پرداخت کرده - و.... البته در مواردی فقط و فقط این افراد هستند که باید طرف مقابل را بپسندند و اصلاً از دختر و پسر سوال نمی‌شود!   ب) دلایل انتخاب همسر شاید تصور کنید که دلایل انتخاب همسر در سبک زندگی ما مواردی مثل علاقه، زیبایی، درآمد، اخلاق، تحصیلات و اینها باشد. اما سخت در اشتباه هستید! مهمترین دلایل انتخاب همسر در ایران اینها هستند: ترس از حرام شدن شیر نوشیده شده در کودکی از مادر، بوسیلهء آهِ مادر! شنیدن جمله‌ای فلسفی و قابل تأمل از سوی پدر که دختر را بطور کامل قانع می‌کند، به این شکل: «یا زن پسرعموت میشی یا اسمت رو از شناسنامه‌م خط میزنم» طرح پرسشی چالش برانگیز از سوی مادر که هنوز هم روانشناسان جهان از پاسخ به آن عاجزند، به این صورت: «مگه دخترخواهرم چشه که می‌خوای اون دخترهء لاغر مردنی رو بگیری؟!» بخاطر علومی مثل جغرافی، تاریخ و ریاضی! به این صورت: جغرافی: پسرهء نادون این دختر به ما نمی‌خوره! اون مال اونجاست ولی ما مال اینجاییم! تاریخ: دخترهء ورپریده! فکر می‌کنی یادم میره که بابای بابای باباش جواب سلام بابای بابای بابام رو نداد؟! ریاضی: مهریهء دختر من باید تاریخ تولدش به توان n ضربدر عدد P باشه!   پ) مراسم ازدواج مراسم ازدواج در سبک ایرانی اسلامی شامل بخش‌های زیر می‌باشد: - بله برون؛ در این مراسم مهمترین عوامل خوشبختی دختر و پسر به مشورت گذاشته می‌شوند که عبارتند از مهریه - شیربها - جهیزیه و امثال اینها در این مراسم نبردی بین دو قبیله و بخصوص خانمهای دو جناح شکل می‌گیرد که به نام Game of Thrones نیز مشهور است لازم به ذکر است آخرین کسانی که نظرشان در باب میزان و چگونگی موارد یاد شده پرسیده می‌شود عروس و داماد هستند. البته اگر اصلاً نظر آنها مهم باشد! - عقد کنان؛ مراسمی است با این هدف که عروس و داماد کارهایی که تا الان هم داشتند بصورت پنهانی انجام می‌دادند را ادامه دهند! wink - حنا بندان؛ یا همان مراسم پیشاعروسی! برای درک چرایی وجود این مراسم پیشنهاد می‌شود درمورد دوران پیشابرجام و پسابرجام مطالعه بفرمائید! - عروسی؛ این مراسم به این جهت انجام می‌شود که حلال شدن دختر و پسر از سوی خدا مورد قبول ما آدمیزادها نبوده و باید یک بار دیگر به هم محرم بشوند نکتهء جالب این مراسم این است که علاوه بر محرم شدن عروس و داماد به یکدیگر، کلیهء خانمها نیز به آقا داماد محرم می‌شوند! از سوی دیگر، فیلمبردار، دی.جی، خواننده، و چند نفر از پسرهای فامیل که قصد دور کردن افراد نامحرم را دارند نیز به عروس خانم محرم می‌شوند! ضمناً در طی این مراسم کمر آقا داماد که در مراسم‌های قبلی به خوبی گرم و آماده شده، بطور کامل شکسته می‌شود!     2 - احترام در سبک زندگی ایرانی اسلامی: مهمترین عامل ایجاد احترام در ایران سن و سال است. به این صورت که: سرنوشت یک دختر تحصیل کرده و عاقل به دستان پدری معتاد و بی‌سواد سپرده می‌شود! از یک نوجوان 16 ساله انتظار می‌رود مانند یک روانشناس کارکشته، والدین 40 سالهء خود را درک کند و حال آنها را بفهمد و برایشان پدری (یا مادری) کند!     3 - نظم و ترتیب در سبک زندگی ایرانی اسلامی: جان؟! laugh اگر نظم و ترتیب را جایی دیدید سلام مرا هم به ایشان برسانید. همینقدر بگویم که نظم و ترتیب در ایران به این صورت است که اگر کنار خیابان پیراهن و شلوار بفروشی که نان حلال سر سفره زن و بچه‌ات ببری با تو برخورد می‌شود. اما اگر 40 سال خودروهای بی‌کیفیت را دولا پهنا به خلق الله بیندازی هیچکس با تو کاری نخواهد داشت!     موارد دیگری هم هست که دیگر بحث طولانی خواهد شد. در کل به نظر من اگر منظورمان از سبک زندگی ایرانی اسلامی این سبکی است که الان در کشور در حال اجراست، بهتر است اصلاً اجرا نشود.

پایین بودن آمار فساد در یک کشور غیر مذهبی

سلام

یکی میگفت:

((ایسلند ارتش ندارد، زندان و مراکز بانکی رشوه‌خوار ندارد، اقتصادش شدیداً رو به رشد است، شمار تجاوز در آن بسیار ناچیز است و در جهان یکی از کشورهایی است که آمار جرائم آن به شدت پایین است!

ایسلند یکی از کشورهایی است که بیشتر جمعیت آن آتئیست هستند. پس چرا از آن شیاطین و فسادی که ادیان وعده آن را به کفار می‌دادند، در ایسلند خبری نیست؟))

گره افتادن در مسیر تربیت نفس

سلام و خسته نباشید
من تازه مباحث اخلاقی رو شروع کردم ، هراز گاهی طوری میشه که یه گره بزرگ به کارهام میفته و پیشرفت نمیکنم هیچ، که پسرفت هم میکنم. هر چقدر هم فکر میکنم دلیلش رو نمیتونم پیدا کنم. مثلا این هفته بعد مدتها ۳ بار نماز صبحم قضا شد !!!!!!! مثلا اوایل فکر کردم شاید به دلیل ارتباط با نامحرمه دوستی منظورم نیستا، منظورم مثلا ارتباط با همکاره که راحت برخورد میکردم. توبه کردم و واقعا هم توبه از ته دل ، چون نمیدونستم چه عواقبی داره و بعد اینکه فهمیدم واااقعا پشیمون شدم. بعدش دیگه گفتم خدا بخشید و بازم جزو بنده هایی میشم که ازشون راضیه.

بعد فرداش دوباره نماز صبحم قضا شد. مثلا شاید ۳ ۴ دیقه دیر بیدار شدم. دیگه فرداش بازم توبه و معذرت خواهی و استغفار واسه گناهایی که نتونستم پیدا کنم که چی بود . فرداش نماز اول وقت صبح بیدار شدم‌ . بازم خوشحال بودم که خدا قبولم کرد همون روزشم روزه گرفتم و مراقبه محاسبه رو انجام دادم البته ناقص ، کلی هم ارتباط قلبی با خدا داشتم اون روزش که خدایا من جز تو کسی رو ندارم و تنهام نذار و چشم ازم برندار و ... دوباره فردا صبحش نمازم قضا شد :||||

من واقعا نمیدونم چم شده و چه چیزی هست که اینجوری گره افتاده تو کارم ! استاد اخلاقمم در دسترس نیست . احساس پوچی میکنم از اینکه خدا دستمو نمیگیره و کمکم نمیکنه. از این طرف هم شیطان یه راه پیدا کرده که نفوذ کنه به اعتقاداتم و این چند روز گاهی وسوسه میشم که "حالا که تو اینهمه تلاش کردی و خدا تحویلت نگرفت ، دیگه نمیخوادت و بیخیال و دیگه نمیخواد ادامه بدی و نتیجه اش همینه که هست و از اینجور حرفا" !!! گرچه من ادامه خواهم داد ولی بعضی وقتا واقعا ناامید میشم. جالبه من قبل شروع این مسیر احساس میکنم خدا باهام مهربونتر بود شایدم الان انتظارش ازم بیشتر شده .مثلا قبلنا دلم که میگرفت استخاره میکردم یه چیز مهربون می اومد و دلم اروم میگرفت .( توی لحظه های اضطرار و تنهاییم قرآن رو همینجوری باز میکنم و میگم خدایا باهام حرف بزن) ولی الان توی همون حالت اضطرار که قرآن رو باز میکنم اکثرا آیه های عذاب و ... میاد !!!!

و هیچ دلگرمی ای نیست و بیشتر عتابه! نمیدونم چی شده اصلا انگار قبلنا خدا دوست صمیمیم بود ولی الان معلمم شده و اونجوری ارتباط عشقولانه نمیتونم باهاش داشته باشم و دائم ازم میخواد که بهتر بشم. ولی اینکه گاهی احساس میکنم خدا دوستم نداره و ازم ناراضیه منو به پوچی محضضضضضضضض میبره و واقعا حس میکنم دیگه هیچی برام نمونده .

لطفا کمکم کنین اینجور وقتا حس میکنم خدا ولم کرده و نفسم هم میگه حالا که خدا ولت کرده دیگه توام هرچیزی که رعایت میکنی رو بیخیال شو . انگار یه جور قهر یا تکبر یا هرچیزی که اسمشو نمیدونم.

منتظر پاسختون هستم استاد عزیز

زودرنجی یا عصبانیت های بی مورد به دلیل خطاهای شناختی

سلام.
ببخشید من خیلی عصبانی میشم ولی هیچوقت به صورت غضبناک شدن بروزش نمیدم و همیشه توی خودم میریزم شاید چون فکر میکنم از نظر دیگران موضوعاتی که منو ناراحت میکنن کاملا بی موردن. مثلا هرکس هر مهربونی ای بهم میکنه به دید ترحم میبینم، مثلا هیچوقت اجازه نمیدم کسی تو کارای خونه بهم کمک کنه یا اگه برام هدیه بخرن یا ابراز علاقه کنن حس خوبی ندارم و همش فکر میکنم ترحم دارن میکنن و بهم میریزم یا وقتی فکر میکنم کسی داره از بالا بهم نگاه میکنه مثلا سر شوخی سرکارم میذاره یا حتی تو کارام نظر میده عصبانی میشم و یا وقتی کسی نصیحتم میکنه یا اشتباهامو بهم میگه یا میخواد تغییرم بده خیلی بهمم میریزه. چیکار باید بکنم؟ دیگه از همه آدما دارم متنفر میشم و چون این عصبانیتای فروخورده همیشه جاهای دیگه سرباز میکنن گاهی بعضی از رفتارام برای دیگران سوال میشه همش

مبنا و منطق درآمد ها

انجمن: 

سلام.
خوب یک کسی هست فرضا، مادرزادی صدای خیلی خوبی داره و استعداد بالایی برای خوانندگی داره.نهایت دو سه سال، با کلی خوشی و بزن و بکوب و رقص و ناز، صداش و استعدادش رو شکوفا یا شکوفاتر می کنه.بعد با همین یک نیمچه صدای خوب، می ره، تو این و اون کنسرت آواز می خونه و درآمد های، ملیونی که چه عرض کنم، میلیاردی به جیب می زنه.این درامد سرشار عادلانه هست؟آیا منطقی هست؟؟ وقتی از اون طرف می بینیم، یک بنده خدایی، بنا به دلایلی احتمالا به خاطر، نبودن شرایط مناسب آموزشی که مقصرش دولته و حکومته، یا شاید به دلیل نداشتن یک سری استعداد های ذاتی، مثلا نداشتن صدای خوب، نداشتن حضور ذهن بالا، طرف مبجور میشه بره کار های سخت بدنی انجام بده.من منظورم کارگری های سخته.مشقت باره.حالا در روز ده ساعت کار سخت می کنه.آخر ماه، دو سه میلیون می ره تو جیبش.حالا اونم اگر پولش رو سر موقع بدن یا ندن. اون میزان در آمد بالای اون خواننده، آیا با توجه به درآمد این کارگر ما منطقی و عادلانه هست؟؟عقلا و منطقا؟؟فارق از هر دین و مذهبی؟؟؟از نظر دینی چی؟قرآن و کلام پیامبر؟مراجع ما؟ این یک مثال و مقدمه...در کل، مبنای در آمد هایی که ما کسب می کنیم.حقوقی که کسب می کنیم.چیه؟کجا ها مجاز هست که بره بالا، کجاها مجاز نیست و خط قرمزه؟مثلا، من می ام یک چی اختراع می کنم.که به کار همه می اد و مانندش هم نیست.به کار همه هم می آد.خیلی ضرروری و کار آمد.همه باید بخرنش.قیمتشم ناقابل، فقط پنج هزار تومن.خوب حالا شما فرض کن.هفت میلیارد بشر بخوان هر کدوم پنج هزار تومن ناقابل بدن.میشه در مجموع 35,000,000,000,000 تومان.ببینید چند تا صفر داره؟؟؟؟آیا این در امد بالا، حق من هست؟؟در مواجهه با این دست سوالات، چه می توان گفت؟؟شاید خیلی ها، حسودی کن و بگن، این حالا از سر شانس و خوش بختی یک ایده اومده به سرش حالا گیرم ده سالم هم زحمت کشیده.حقشه که 35,000,000,000,000 تومن در آمد و پول عایدش بشه؟او که روزی ده ساعت کار می کنه و بار روی کولش می زاره.یک عمر هم کار کنه، و بچه هاش و بچه هاشو و چند نسل از بچه های آیندش هم مثل این کار کنن به این درآمد نمیرسن؟

اخلاق گوسفندی یا سگی؟

[="Navy"]سلام علیکم
ابتدا روایت مربوطه امام سجاد ع رو میگذاریم:

نقل قول:
زرارة بن اوفی گوید روزی خدمت امام زین العابدین (ع) رسیدم، حضرت فرمودند: ای زرارة مردم زمان ما شش طبقه‌اند: " شیر، گرگ، روباه، سگ، خوک و گوسفند"!

اما "شیر"، حاکمان و پادشاهانی هستند که دوست دارند بر هر کسی مسلط باشند و ظلم کنند، ولی احدی در برابر فسادشان ایستادگی نکند".

اما "گرگ"، تجار و کسبه‌ای هستند که در وقت خریدن جنس، آن را مذمّت می‌کنند تا ارزان‌تر بخرند، ولی برای فروش، آن را می‌ستایند تا گران بفروشند".

اما "روباه"، کسانی هستند که دین را وسیله‌ای برای دنیایشان قرار داده‌اند و آنچه را به زبان می‌آورند در دل قبول ندارند".

اما "خوک"، مردانی که شبیه زن هستند و رفتار زنانه دارند و همچنین کسانی که ذلیل و اسیر شهوتند و به هرعمل زشتی که دعوت می‌شوند پاسخ مثبت می‌دهند".

اما "سگ"، انسان بد زبان و فحاش است به طوری که مردم از ترس زبانش او را احترام می‌کنند.(در واقع کسی که جلوی زبانش را نمی‌گیرد و حرف‌های زشت از دهانش بیرون می‌آید و مردم از ترس آن که مبادا به آنها فحاشی یا بد زبانی کند او را احترام کنند و یا اینکه در منزل همیشه سروصدا می‌کند و سر زن و بچه‌هایش داد و فریاد می‌کشد! این شخص گرچه در ظاهر شکل آدم است ولی در باطن سگ است و خوی و خصلت آن را دارد و در روز قیامت به صورت سگ وارد محشر می‌شود".

و اما "گوسفند"، شخص با ایمانی است که مانند گوسفند افراد شرور موی او را می‌بُرند و گوشت او را می‌خورند و استخوانش را می‌شکنند".

و اما سوال بنده
فعلا کاری به این نداریم که این روایت درباره چه زمانی هست یا نیست.
بصورت کلی اگر بخوایم همه اخلاقیات رو رعایت کنیم ، هرکس هرچی گفت ببخشیم و مثلا اگر توهین کرد با توهین جواب ندیم ، تندی نکنیم ، با زیردست مهربان باشیم (و با بالا دست هم که جرئت نداریم احترام نگذاریم) به قول معروف همه سوار ما میشن. به قول این روایت ، مانند گوسفندی خواهیم بود که هرکس هر رفتاری خواست با ما انجام میده و چون مقابله به مثل در شان ما نیست و از اخلاق اسلامی به دور است نمیتونیم جواب بدیم یا تندی کنیم.

از طرفی اگر بخوایم کمی تند برخورد کنیم طوری که دیگران حساب کار دستشون بیاد و بفهمن ما کسی نیستیم که بشه هرجوری باهامون برخورد کرد و به قولی از ما بترسن هم در این روایت تشبیه شدیم به سگ !

ممکنه کسی بگه باید طوری رفتار کرد که از سر احترام با ما خوب برخورد کنند. این خارج از موضوع سوال ماست ، سوال درباره کسانی هست که احترام سرشون نمیشه. معمولا اگر احترام هم بگذارن از سر دلسوزی و ترحم هست یعنی میگن چه گوسفند مظلومی هست گناه داره اذیتش نکنیم...

از طرفی اگر بخوایم اخلاق رو همه جا رعایت کنیم مخصوصا در سخن گفتن ، نتیجه این میشه که مومن به عنوان یک موجود پخمه ای که هرکس هرچی بخواد میگه بهش و هر بلایی سر میارن و او فقط اخلاق رعایت میکنه (همون گوسفند وارگی)

چه باید کرد؟ راه درست چیه؟

نظر خودم : با هرکس باید مثل خودش رفتار کرد. اگر کسی رفتار سگی داشت نباید بگیم پیامبر و ائمه فلان طور برخورد میکردند بلکه باید مثل خودش سگی باهاش برخورد کرد. حتی اگر احتمال دادیم که اینطور خواهد بود باید بصورت پیشدستانه طوری برخورد کنیم که حساب کار دستش بیاد ، بفهمه که ما کسی نیستیم که هرجوری بشه باهامون رفتار کرد
همچنین بنظرم لازمه با زیر دست ، هر از گاهی تندی کنیم تا همیشه احترام ما را داشته باشه ، ولی هیچ وقت بهش زور نگیم.
به نظرم رعایت اخلاق مهم هست ولی حفظ شان و شخصیت بعنوان یک مسلمان بسیار بسیار مهمتر است. یک مسلمان نباید گوسفند و تو سری خور باشه در جامعه...[/]

اخلاق نداشتن

باسلام
من یه پسرعمودارم که گاهی باهم بحثمون میشه
مثلابارفیقم دارم ره میرم میبینیمش به اون سلام میده فقط به من دست میده حتی تواوج دوستیمون
اخه چی بهش بگم بگذرم ومن پیش قدمی کنم؟تاکی؟ اخلاقش طعتیله:Narahat:میشه منم مقابل به مثل کنم؟

آیا رفتارهای سیاسی می توانند آثار دوستی ها را محو سازند؟

سلام
سئوالی دارم . راهنمایم باشید .
انسانها دارای خلق و خو و عادات و رفتارهای مخصوص خودشان را دارند . از برخی انسانها رفتارهایی سر می زند اما همه ی رفتارهایشان بطور متمرکز بد نیستند . دوستانی داریم که چه خاطره هایی هم با آنان داریم . دوست ما بوده اند . از هر حیث (اخلاق ، رفتار ، منش اجتماعی و ... ) خوبند و آثار سوئی از وی ندیده ایم . اما شرایط اجتماعی یا سیاسی تغییر می یابد . کدورتهایی در همین راستا شکل می گیرد . مثلا خط سیاسی او چیزی غیر آنست که ما داریم . چه باید کرد ؟
در سطح کلان بگم . دوستم به آقای شجریان علاقه ی وافری دارد . به صدایش و به هنرش علاقه دارد . حالا که او را در نظرش بد جلوه داده اند نمیداند چه کند . او را اگر دوست بدارد خطا کرده است ؟

فعل اخلاقی از نظر دین؟

با عرض سلام خدمت کارشناسان
موضوعی که سبب این سوال شد این بود که: من در دو تاپیک دیده بودم که کارشناس علاوه بر ذکر حکم فقهی موضوع برای پرسیدن از حکم اخلاقی موضوع به انجمن اخلاق ارجاع دادند. برای مثال این تاپیک:
http://www.askdin.com/thread31594.html
آیا اگر فقه به تمام افعال انسان تعلق میگیره دیگه چه طور میشه گفت این کار از نظر فقه اشکال نداره ولی از نظر اخلاقی گناهه یا اشکال داره؟
در یک سایتی دیده بودم که مستحبات و مکروهات در کتاب های اخلاقی ذکر میشند تا در کتب فقهی که مربوط به واجبات و محرماته؟ پس آیا خارج از فقه و فعل اخلاقی منظور مستحبات و مکروهاته که این ها اولا گناه اخلاقی محسوب نمیشوند و دوما باید براشون دلیل استحباب ذکر بشه.
البته من توجه دارم عرف عقل و علم و یا فقه مذاهب و ادیان دیگه درشون کارهای خوب دیگه ای هست منظور من چیزی است که دین ازمون میخواد که آیا به جز فقه چیز دیگری هست؟ و در غیر این صورت گناه یا فعل اخلاقی به چه معنی است؟

منبع مناسب برای جلسات خانوادگی

با سلام
خداوند متعال توفیق عنایت فرموده اند که مدتی است که هر هفته جلسه ای خانوادگی داریم که در ان پیرامون مسائل اخلاقی و زندگی اسلامی صحبت داریم.
الان بحث جلسه به اینجا رسیده که چگونه معنویات خود را افزایش دهیم و روحیه معنوی خوبی داشته باشیم.
قرار شد بنده یک کتاب به عنوان منبع مشخص کنم که با ان کتاب به پیش برویم و مسائل را با محوریت آن کتاب ادامه دهیم.
اساتید بزرگوار چه کتابی را به عنوان مرجع و منبع به ما معرفی می کند.
مخاطبین دانشجویان هستند.