عشق حقیقی
ارسال شده توسط DeathKiller در جمعه, ۱۳۹۴/۰۶/۰۶ - ۱۲:۲۷با عرض سلام خدمت اهالی محترم و محترمه سایت
من تازه عضو سایتتون شدم و به نظرم خیل جذاب و آموزنده هست
سوالی داشتم که خواستم ازتون مشاوره بگیرم. داستان از این قراره که:
من از بچگی عاشق یکی از فامیل ها هستم و اوشون هم در بچگی به من ابراز علاقه کرده بود. منم همینطور. و این شد که عشق به اوشون در دل ما ریشه دار گشت. به طوری که چند شب یه بار خوابشون رو میبینم و همه ی کارهام رو طوری تنظیم میکنم که انگار اوشون هم در کنار من هست. از دیوانه های عاشق شده بودم.
خدمت شما عرض کنم چه چند وقت پیش توانستم به طریقی آیدی یکی از اکانت هاش رو تو فضای مجازی پیدا کنم و باهاش حرف بزنم. بهش گفتم هر آنچه که در درونم بود. اوشون اول بهم اعتماد نداشت ولی وقتی دید که خب منم فامیلشم و اگه علاقم واقعی نبود آبروی خودمو تو فامیل پیش نمیذاشتم حرفامو باور کرد. راجب خیلی چیزا با هم حرف زدیم تا با روحیات همدیگه آشنا بشیم. ولی خب خانواده ی من مذهبی هستن ولی خب خانواده ی اوشون زیاد نه. من راجب حجاب و اینا باهاش صحبت کردم ولی فکر نکنم زیاد بتونم کاری بکنم. فقط تونستم راضیش کنم که جلوی خانواده ی ما یجوری مراعات کنه که مادرم از اوشون خوشش بیاد. اما مادرم در اون طرف قضیه یه دختر خانم دیگه ای رو برام در نظر گرفته که از همه لحاظ کامله. اما من به اوشون اصلا علاقه ی خاصی ندارم. خب حالا نظر شما چیه؟! آیا باید این روابط رو تا سال دیگه که 18 سالم میشه و مادرم میخواد برام زن بگیره حفظ کنم؟! یا به طریقی جدا بشم؟! اگه روابطمون ادامه پیدا کنه به تماس تلفنی و عکس و دیدار حضوری هم میرسه چون علاقه بیشتر از طرف منه. با توجه به این که ممکنه طرف بپره راهنماییم کنید ممنون مرسیی