دین زرتشت

شعارهای سه گانه دین زرتشت:گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک




دوستان زرتشتی، مهمترین شعار دین زرتشت را «گفتار نیک، کردار نیک و اندیشه نیک» می دانند. سروش پدرام پور، موبد زرتشتی، در این مورد می فرماید:

«در فرهنگ کهن زرتشتی سخنان نمادگونه بسیار را می‌توان یافت که به نوعی بیان‌گر ارزشهای دینی و فرهنگی زرتشتی می‌باشند ولی شاید باارزش‌ترین آنها «اندیشه‌نیک – گفتار نیک – کردار نیک» می‌باشد. سخن نمادینی که اتفاقا هر غیر زرتشتی خواه ایرانی یا غیرایرانی با شنیدن نام اشوزرتشت یا زرتشتی در ذهنش نقش می بندد. در جهانی که آفریده اهورامزدا، دانای کل هستی‌بخش است بدی راهی نداشت تا آنجا که انسان به واسطه بهره‌بردن از موهبت اختیار این امکان را می‌یابد که خالق بدی باشد در کنار نیکی‌ها. و آنجاست که یک بهدین(فرد زرتشتی) بزرگترین آرمانش آفرینش نیکی‌هاست در اندیشه‌اش، گستراندن نیکیهاست با بیانش و در نهایت نهادینه کردن نیکیهاست با کردارش، تا آنجاکه که دیگر جایی برای بدیها باقی نماند.برای نخستین بار اشوزرتشت در گاتها این چنین زیبا این شعار بنیادین را مطرح نموده است»

دوستان نوزرتشتی، گاهی به ما مسلمانان خرده می گیرند، که زرتشت ما را به گفتار و کردار و اندیشه نیک، امر کرده است، ولی دین شما، این همه احکام و جزئیات را مطرح نموده است.

در اینجا به تحلیل این شبهه می پردازیم:

1.این سخن اختصاصی به زرتشت ندارد

این تعبیر به گونه‏ها و عبارات مختلف تقریباً از زبان همه حکیمان، فیلسوفان، ارباب مکاتب، معلمان اخلاق و رهبران دینى شنیده شده و شعارى نیست که اختصاص به آیین زرتشت داشته باشد و یا دیگران برخلاف آن شعار داده باشند.

معلوم نیست دوستان زرتشتی بر اساس چه سند یا مدرکی، ادعا می فرمایند که این فرمایش برای بار اوّل از زرتشت صادر شده است. البته می دانیم که دوستان زرتشتی تمایل عجیبی دارند که هر امر مثبتی در سایر مکاتب هست را به نفع خود مصادره کنند و بگویند این امر مثبت، از زردشت به این مکتب راه یافته است!

قابل توجه است که حتی منکرین خدا و دین، کسانی که وجود زرتشت را انکار می کنند، افراد ستمگر و ظالم و... همه و همه، به گفتار و کردار و اندیشه نیک، معتقد هستند و در واقع کردار و گفتار و پندار خویش را مصداق، گفتار و کردار و پندار نیک، می انگارند.

2.این سخن، کلّی گویی است

براى قضاوت پیرامون یک مکتب صرف این گونه شعارها کافى نیست و باید دید در آن مکتب چه چیزى خوب شناخته مى‏شود و چه چیزى بد. سخن بالا اگر چه زیباترین سخن است، اما بار معرفتی چندانی ندارد، یعنی بیان نمیکند که گفتار، پندار و رفتار نیک چه چیزهایی است یا چه چیزهایی باید باشد.

استاد مطهرى بر آن است که همه مکتب‏هاى اخلاقى دنیا آموزه هاى خود را به عنوان اخلاق خوب معرفى کرده اند، در حالى که بین آن ها شدیدترین اختلافات و تضادها وجود دارد. یکى مبارزه با خودخواهى، بسط عدالت، ترحم به ضعیفان و یارى ستمدیدگان را اخلاقى مى‏داند و دیگرى مانند نیچه همه اینها را اخلاق بد و خیانت به بشریت مى‏انگارد! از نظر ایشان پوکترین و بى مغزترین رویکردها بسنده کردن به سخن زرتشت است که مى‏گوید «گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک»؛ زیرا مانند آن است که از مهندسى براى ساختمان یک مسجد طرحى بخواهند و بگویند: طرح شما چیست؟ بگوید: یک ساختمان خوب! یا از خیاطى بپرسند: چه مدل لباسى می دوزى؟ بگوید: یک مدل خوب! در این جا باید دید طرح و مدل خوب در نگاه آنان چیست و بدون آن هیچگونه ارزش داورى پیرامون طرح یا مدل ایشان میسر نیست. بنابراین شعار یاد شده به تنهایى هیچگونه قابل سنجش و ارج گذارى نیست.(مجموعه آثار، ج 22، ص 645) به عبارت دیگر این تعابیر بسیار کلى و جامع است اما نامتعین و نامشخص.

در واقع، این سخن، مثل هوا مى‏ ماند که وارد هر روزنى مى ‏شود ولى کلید هیچ قفلى نیست.

3.برای باور به این سخن، نیازی به دین و زرتشت نداریم
اگر دقت کنید برای بیان این کلیات و فهم آن نیاز به دین یا حضرت زرتشت نیست، زیرا عقل و خرد هر انسانی به این سه عنوان حکم می کند و چه نیازی به دین است و پیامبری که بیاید و همین فرمان روشن و بی پیچ و خم عقل را، دوباره بیان کند؟! اگر واقعا بخواهد دین و پیامبر و راهنمایی باشد، باید عنوان کند که گفتار و کردار و پندارهای نیک چه چیز هستند و راه های دست یابی به آنها چیست و موانع وسنگلاخ های راه وصول به آنها کدام است و چه چیزهای مانع رسیدن انسان به حقیقت خواهد شد و چه گونه می توان آنها از راه برداشت؟ آری دین باید اینها را روشن نماید، نه چیزهایی که واضح است و عقل هر کسی آن را درک می کند و نیازی به دین در این باره نیست.

حتی اگر هیچ دینی برای ما بیان نمی کرد که به دنبال کردار، پندار و گفتار نیک باشیم، خرد و فطرت انسانی، متوجه و آگاه به آن بوده، آدمی به صورت فطری به دنبال نیکیها است، همچنین در صدد دستیابی به سعادت است و می داند که خوشبختی تنها در سایه نیکیها است اما این که نیکیها چیست، چگونه باید انتخاب کند، از چه راه‏هایی به آنها دست یابد، موانع راه رسیدن به آنها چیست و چه چیزهایی در تقویت آنها مؤثر است و صدها سؤال مانند این مطرح می شود. گاتهای زرتشت در این مورد ساکت است، و ما سخن مستقیمی از زرتشت که به بیان این امر بپردازد، در دست نداریم. طبعاً دینی که می تواند به این سؤالات پاسخ صحیح و دقیق ارائه دهد، کامل‏ترین دین شناخته می شود و دین زرتشت، چنین خاصیتی ندارد.

یک دین کامل، هم از جهت آموزه ها و هم از جهت برنامه زندگی باید کامل و جامع باشد، تا دین کامل محسوب شود. جامعیت، بالندگی، همسویی با فطرت و خرد، از شاخصه های مهم موفقیت یک دین محسوب می گردد. پاسخگویی به نیاز انسانها، داشتن برنامه های جامع و کاربردی نیز از ویژگیهای کامل بودن یک دین هستند.

4.این سخن، تفسیرپذیر است

اگر دین جز همین جمله نیست: پندار نیک یعنی عقاید صحیح و منطقی، اخلاق نیک و اعمال نیک: آیا انکار می کنید که تفسیر و فهم و برداشت بشر در این زمینه متفاوت است؟ بعضی از این اختلافها در اثر تفاوت برداشت و طبیعی است و بسیاری در جعل و تحریف و کتمان و ظلم ریشه دارد. با توجه به این اختلافهای طبیعی و ظالمانه، آب چنان گل آلود است که نمی توان مصداق های پندار و گفتار و اندیشه نیک را شناخت. حالا آیا واگذاردن بشر در این اضطراب فکری صحیح است؟ اگر خداوند با فرستادن پیامبران به این روشنگری ها اقدام نکند و مصداق ها را به تفصیل بیان نکند، بندگان را علیه خدا حجت نخواهد بود؟

اصولا در قانونگذاری هر چه قانون تفصیلی و روشن و صریح باشد، برای مکلفان کار راحتتر است. دستورهای دین در زمینه های مختلف تبیین مصداق ها در آن زمینه ها است. خداوند با تعیین واجبات و محرمات و حلال ها و حرام ها در صدد به زحمت انداختن ما نیست بلکه در صدد پاک کردن ما از پندار و کردار و گفتار زشت و خبیث است تا شایستگی ورود به خانه کرامت آخرت را پیدا کنیم و در عین حال سعادت دنیوی ما نیز حاصل شود.

به راستی، آیا واقعا دینی با این کلی گویی پرابهام، که قابل تفسیر های مختلف است، قابل اطاعت می باشد؟ باید انتساب دین به خدا و آسمان قطعی باشد. جز دین اسلام هیچ دین دیگری انتساب قطعی ندارد.

همه تعالیم اسلام در سه شعار؛ گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک خلاصه نمی شود بلکه اسلام دینی هماهنگ و کامل است که از کران نظر تا کران عمل را در همه ابعاد فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در بر دارد.

منبع:

http://pasokhgoo.ir

http://porseman.org/

شست و شو؛ در اوستا و دین زرتشت چگونه و در قرآن و دین اسلام چگون

با سلام
و عرض تبریک سال نو به تمامی عزیزان اسک دین

باری؛ نظری بیافکنیم به بهداشت و شست و شو؛ که در اوستا ودین زرتشتیگری چگونه و در قرآن و دین اسلام چگونه سفارش شده است؟
((تطهیر و غسل با آب پاک در اسلام)):

در قرآن کریم می خوانیم:

((

إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ
و به يادآر آنگاه را که خدا چنان ايمنيتان داده بود که خوابی سبک شما، را فرو گرفت و از آسمان برايتان بارانی باريد تا شست و شويتان دهد و وسوسه شيطان را از شما دور کند و دلهاتان را قوی گرداند و قدمهاتان را استوار سازد
)) [سوره ی اَنفال / آیه ی 11].

((

وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء طَهُورًا
اوست که پيشاپيش رحمت خود بادها را به مژده دادن فرستاد و از آسمان آبی ، پاک نازل کرديم)) [سوره ی فرقان / آیه ی 48].

و باز در جای دیگر در وصف مسلمانان می فرماید:

((همانها که از رسول پیامبر استاد ندیده (اُمّی) پیروى ‏کنند؛ پیامبرى که اوصاف او را در تورات و انجیل که نزد ایشان است، مى ‏یابند؛ او آنها را به کار نیک دستور مى‏دهد، و از کار بد باز می دارد؛ چیزهای پاکیزه را براى آنها حلال، و ناپاکیها و پلیدی ها (خبائث) را بر ایشان تحریم مى کند؛ و تکالیف پر مشقت و سخت، و غل و زنجیرهایى را که بر آنها بود، از گردنشان بر مى ‏دارد؛ پس کسانى که به او ایمان آورده، و حمایت و یاریش نمودند، و از نورى که با او نازل شده (قرآن مجید) پیروى نمودند، به راستی، آنان رستگارانند)) [اَعراف/157].

در اسلام اهميت آب در تطهير و پالايش است. مسلمانان بايد هنگام نيايش و پيش از تقرب جستن به خدا پاك و منزه باشند.
در اسلام، طهارت پيش از بجاي آوردن واجبات ديني مخصوصاً نماز، از اصول ضروري است.
سه نوع طهارت در اسلام وجود دارد: اول، غسل كه طهارت اصلي است و فرد پس از نيت كردن، تمام بدن را با آب پاكيزه مي‌شويد.
مسلمانان بايد پس از انجام اعمال جنسي كه از نظر ديني باعث ناپاكي مي‌شود نيز غسل كنند.
غسل همچنين پيش از نماز جمعه، دو عيد بزرگ و قبل از دست زدن به قرآن، توصيه شده است.

علاوه بر آن مردگان نيز بايد پيش از دفن شدن غسل شوند. دومين نوع طهارت وضو است كه براي زدودن آلودگي‌هاي جزئي‌تر انجام مي‌شود و بايد پيش از هريك از پنج نوبت نيايش روزانه صورت گيرد.
وضو شامل شستشوي صورت با آب پاكيزه، مسح كشيدن سر با آب و شستن دستها تا آرنج و پاها تا قوزك مي‌شود.

اين دستور از قرآن ريشه مي‌گيرد. آنجا كه در سوره پنجم (مائده)، آيه هفتم و هشتم آمده: «اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، هنگامي كه براي نماز بپا خواستيد صورتتان را و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و سر و پاهايتان را تا قوزك مسح كنيد.»
و در سنت نيز با جزئيات كامل تشريح شده است، هر مسجدي نيز براي وضو گرفتن آب جاري دارد.
سومين نوع طهارت هنگامي انجام مي‌گيرد كه آب در دسترس نباشد در اين موارد مي‌توان از شن و خاك پاكيزه استفاده كرد.


این خلاصه و نمونه ای از دستور اسلام و قرآن، در امر بهداشت و نظافت و در پرهیز از خبائث [= چیزهای پلید و خبیث] و تاکید بر آسانی احکام دینی بود.

وحي در زرتشت

انجمن: 

به نام خداي بزرگ و مهربان. با يكي از موبدان زرتشتي به نام جناب آقاي موبد يار مهران غيبي بحثي پيش آمده است مبني بر اينكه اهورا مزدا به واسطه ي وحي با زرتشت سخن ميگفته است. بنده هر چقدر در كتابهاي زرتشتيان عزيز كنكاش كردم چيزي از وحي در آن نيافتم. ميخواستم بدانم كه آيا اين ادعاي آقاي موبد يار مهران غيبي محترم درست است يا خير. التماس دعا