رفیق
دوست عجیب من
ارسال شده توسط Montazer...313 در جمعه, ۱۳۹۷/۰۲/۲۱ - ۱۱:۴۵سلام و عرض ادب
از اینکه به موضوع قبلی من خیلی زود پاسخ دادین، بی نهایت سپاسگزارمhappy
حالا یه سوال دیگه ازتون دارم
من سال اول دبیرستانم. یکی از همکلاسیام، رفتارهای عجیب و غریبی داره...
راستش خیلی خیلی گوشه گیر و تنهاست.
صبح ها معمولا، وقتی معلم سر کلاسه میاد مدرسه! یعنی ساعت 8. تو کلاسمون سوژه شده.
با کسی بُر نمی خوره. من که ندیدم با یه دوست صمیمی بگرده.
ظاهرش میشه گفت آشفته ست، و خیلی خشک و سرد.
تنها میاد مدرسه، تو کلاس روی یه نیمکت خالی میشینه، تنها هم برمیگرده خونه.
معلم های مدرسه ما، تو درسایی مثل ریاضی و فیزیک، جزوه میگن. ولی او یا اصن جزوه نمی نویسه، یا اگه می نویسه خیلی بی ریخت و نا مرتب. چندین بار معلم ها بهش تذکر دادن ولی انگار نه انگار.
خدایا من خودم هیچی نیستم، ولی اینا رو که میگم فقط برای اینه که بتونم مشکل دوستمو حل کنم.
کم حرف که چه عرض کنم، کلّا اهل حرف زدن نیست. البته دلش پاکه، اهل غیبت کردن نیست. بعضی وقت ها هم باهاش شوخی می کنم، خنده اش میگیره. دوست داره شوخی کنه، ولی نمی دونه دقیقا چجوری؟!
اهل نماز هم هست.
زنگ ورزش، با لباس رسمی میاد و توی هیچ ورزشی سررشته نداره. چون بازیش ضعیفه، معمولا بهش سرکوفت میزنن؛ به خاطر همین دیگه دور و بر ورزشو خط کشیده .فقط اگه یه حریفی باشه، باهاش شطرنج بازی می کنه.
چندبار خواستم باهاش سر صحبت رو باز کنم که چرا مثلا دیر میاد مدرسه، ولی مایل نبود و رفت. یا ناراحت شده بود یا من خیلی ناشی بودم!
نمی دونم چجوری واسه امتحان درس می خونه. یکی دوبار، زنگِ قبل از شروع امتحان، اومده بود پیش من و محدوده ی امتحانی رو پرسیده بود. مثلا شیمی از کجا تا کجا امتحانه؟ بعد جزوه ی منو برد تا تو این یه ساعت باقی مونده، درس بخونه. اگه به خودش برسه، استعداد درس خوندن رو داره، چون (تعریفی نباشه:d) مدرسه ی ما نمونه دولتیه و فقط نفرات برتر آزمون ورودی، توش ثبت نام می کنن. ولی تا الان فقط اُفت درسی داشته.
اردو هم رفتیم، نیومد.
بعضیا که مسخره اش می کنن، دلم براش میسوزه. خیلی اداشو در میارن. ازش تکیه کلام هم دراردن.
چهارشنبه ی هفته ی قبل، داشتیم با دوستان بازی میکردیم، به زور آوردمش تو جمع. آخه معمولا از جمع فراریه. بازیمون تو نوع خودش جالب بود؛ مثلا بازنده رو کتک می زدیم! بعد که دقت کردم، دیدم بهش خوش گذشته.
خلاصه به خاطر همین چیزا، معلم پرورشی مون بهم گفت که یه کاری واسه ش بکن، رفتارش خیلی غیر عادیه؛ ثواب هم داره.
بعد گفت: پیش خودمون بمونه، پدرش هم ازش راضی نیست.
البته راستشو بخواین، تو بعضی از صفات منم مثل اونم. مثلا کم حرف بودن، بی نظمی، دوری از جمع و... ولی خب ایشون دیگه واقعا وضعشون اضطراریه.
***** کلاس اخلاق *****
ارسال شده توسط صادق در پنجشنبه, ۱۳۹۵/۰۴/۳۱ - ۰۷:۴۵انسان تشنه محبّت و احترام و تکریم است . اگر به مردم محبت کنید، خوش اخلاق و دارای حُسن معاشرت باشید و شخصیت آنها را مورد احترام و تکریم قرار دهید، چیزی جز محبّت درو نخواهید کرد. دوست دارید مردم چگونه با شما رفتار کنند، همان گونه با مردم رفتار کنید. علی (ع)می فرماید: نفس خویش را بین مردم وخود میزان قرار بده ، آن را برای مردم دوست بدار که برای خود دوست داری و برای دیگران به چیزی بی میل باش که نسبت به خود بیمیلی.(1) سجایای اخلاقی و صفات انسانی ، رمز کامیابی و موفقیت و بهترین وسیله سازگاری با اجتماع است .
حُسن خلق میتواند آدمی را در نظر مردم ، عزیز و محبوب نماید و موجبات آسایش مادی و معنویش را فراهم آورد. روزی پیامبر اکرم (ص)سوار بر مرکبی بود و میخواست از جنگلی بگذرد. مردی رکاب حضرت راگرفت و گفت : عملی را به من بیاموز. حضرت فرمود: آن گونه که دوست داری مردم با تو رفتار نمایند، با مردم رفتارکن و آن چه را که برای خود مایل نیستی ، برای مردم نیز مایل نباش.(2)
حضرت روزی به عموها و عموزادگان خویش فرمود: «ای فرزندان عبدالمطلب ! شما نمیتوانید با ثروت وسرمایههای خود محیط وسیع و پرمهری رابه وجود آورید که همه مردم را در بر گیرد و به این وسیله دلهای آنان را به سوی خود متوجه سازید. پس با چهره گشاده با آنان برخورد نمایید و به این وسیله محبّت شان را به سوی خود جلب کنید».(3).
علی (ع)می فرماید: «من تألّف الناس احبّوه؛(4) کسی که در معاشرت با مردم از در محبّت و دوستی وارد شود مردم دوستدار وی خواهند شد».
امام باقر(ع)فرمود: «گشاده رویی در برخوردهای اجتماعی ، مایه جلب محبت مردم و نزدیکی به خداوند است ، باچهره عبوس و رخسار گرفته با مردم رو به رو شدن موجب جلب دشمنی آنها و دوری از رحمت پروردگار است».(5)
گشاده رویی و خوش اخلاقی ، هدیه الهی است که خداوند به بندگان خود عطا فرمود. خداوند در بیان صفات پسندیده و برگزیده پیامبر(ص)می فرماید: «انّک لعلی خلق عظیم؛(6) تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری».
امام صادق (ع)می فرماید: «خوش اخلاقی دو گونه است : برخی به صورت فطری و ذاتی خوش اخلاق هستند، به گونه ای که گشاده رویی جزء طبیعت آنها میشود ولی در عده ای دیگر، اکتسابی و بسته به نیت و اراده آنها است».
اسحق بن عمار از اصحاب امام صادق (ع) میگوید: از حضرت پرسیدم: کدام یک نسبت به دیگری برتری دارد؟فرمود: «صفت فطری با سرشت آدمی ترکیب شده و صاحبش به طور طبیعیت نمیتواند به غیر آن موصوف باشد، ولی اخلاق اکتسابی از راه مجاهدت و بردباری به دست آمده است و هر صفت پسندیده ای که با کوشش و صبر به دست آید، بر صفت طبیعی برتری دارد.(7)
میزان علاقه مردم به ما، به میزان محبّت و دلسوزی و خدمتی بستگی دارد که ما نسبت به آنها روا میداریم .اگرچه ممکن است به خاطر وضع و جو کاذب اجتماعی و فرهنگی ، مدتی مردم در غفلت قرار گیرند و خادم را ازخائن تشخیص ندهند، ولی قدر ناشناسی دوام و ثبات ندارد.
محبّت و مهربانی اگر با انگیزه خدایی نباشد، دوام و بقا ندارد، چرا که هر کسی برای هدفی با کسی دوست میشودو طبعاً طرف مقابل به دلیلی دوستی را میپذیرد و وقتی به اهداف نرسیدند و توقعاتشان برآورده نشد، دلزدگی پیدامی شود و گاهی دوست جالب تری از راه میرسد و طرف مقابل رها میشود. قرآن کریم عامل گرایش و علاقه مردم به پیامبر(ص)را نرم خویی و مهربانی و دلسوزی حضرت معرفی میکند و میفرماید: «ای پیامبر! به برکت رحمت الهی در برابر مردم نرم و مهربان شدی و اگر تندخو و سنگ دل بودی ، از اطراف تو پراکنده میشدند».(8)
از این آیه استفاده میشود ابتدا باید اسباب جلب رحمت الهی را فراهم ساخت . نور رحمت الهی وقتی ذهن وقلب و وجود آدمی را روشن ساخت و او را در برابر فرامین الهی خاضع و خاشع نمود و عبد و تسلیم محض حضرت حق گشت ، محبوب خدا میشود و خدا دوستدار او میگردد. کسی که محبوب خدا گردد، خداوند محبت او را در دل هر مؤمنی ایجاد میکند؛ یعنی محبوب انسانهای شریف و ملائکةالله میگردد و مورد علاقه و مطاع همه تسبیح گویانِ خدا، در دل دریاها و آفاق آسمانها و گستره زمین میشود.
امام صادق (ع)می فرماید: «کسی که میخواهد با نداشتن قوم و خویش ، عزیز و محترم باشد و با نداشتن ثروت ،غنی و بی نیاز گردد، و با نداشتن مقام شامخ اجتماعی ، دارای ابهت و عظمت باشد، باید خویشتن را از ذلت گناه وناپاکی ، به عزّت اطاعت الهی منتقل نماید».(9)
پینوشتها:
1. محمد تقی فلسفی، در مکتب اهل بیت، ج 1، ص 57.
2. همان .
3. همان ، ج 2 ص 131.
4. همان ، ص 130.
5. همان ، ص 136.
6. قلم (68) آیه 4.
7. محمد تقی فلسفی ، در مکتب اهل بیت ، ج 2، ص 132.
8. آل عمران (3) آیه 159.
9. گفتار فلسفی ، ج 2، ص 113.
⊱❤ جوان خوب! دنبال رفیق میگردی؟ ❤⊰ تشرف سید کریم کفاش خدمت امام زمان (علیه السلام)
ارسال شده توسط آدینه در دوشنبه, ۱۳۹۲/۱۱/۲۸ - ۱۰:۱۹...................................................................................................
حجة الاسلام عالی
سید عبدالکریم کفاش چه کرده بود که امام زمان(عج) خود به دیدارش می آمدند؟
کفاش پیری که در گوشه ای از بازار بساطی داشت ولی حتی کفش های مولایش را هم بی نوبت تعمیر نمی کرد.
پس هفته ای نمی گذشت که حجت خدا به او سر نزنند. روزی از او پرسیده بودند: اگر هفته ای یک بار ما را نبینی چه خواهد شد؟
سید عبدالکریم پاسخ گفته بود: آقاجان می میرم!
آقا سر تکان داده و فرموده بودند: اگر چنین نبود ما را نمی دیدی... یعنی راست می گویی سید عبدالکریم...