با سلام و آرزوی سلامتی و شادکامی برای کلیه دوستان و کارشناسان محترم
با توجه به اینکه ویژگی اصلی یک زن ، روح لطیف و داشتن ظرافت ها و لطافت های رفتاری و گفتاری است .
1- چطور آنچه دین از زنان می خواهد یا از زبان دین گفته می شود این است که زنان در جامعه لطافت های وجودی خود را پنهان کنند ؟
--------------------------------------------
2- دین برای زن و مرد حد و مرز تعیین کرده و اگر این کافی است ، پس چطور می شود که یک زن حق ندارد در محیط جامعه ، در محل کار ، در محیط دانشگاه ، زنانه رفتار کند ؟
--------------------------------------------
3- آیا زن بودن و زنانگی های وجود یک زن ، فقط و فقط در نقش همسر و مادری معنا پیدا می کند ؟
مثلا اگر یک دختر جوان مجرد نتواند در اجتماع ، لطافت های درونی خودش را بروز دهد ، مردان چطور می توانند از زیبایی ها و لطافت های درونی او شناخت درستی پیدا کنند تا پا پیش بگذارند ؟
--------------------------------------------
4- اگر قرار باشد زنان در جامعه ، در مقابل مردان ، نرم حرف نزنند ، لباس های شاد و رنگهای زنانه ، کفش پاشنه بلند نپوشند ، ذوق و احساس خود را بروز ندهند ، مهربان و دلسوز نباشند و مدام برای مردها جبهه بگیرند ، بسیار سخت و سنگین و سرد رفتار کنند ، چه بر سر لطافت ها و ظرافت های وجودیشون میاد ؟
پس تفاوت رفتار یک مرد و یک زن در جامعه در چیست ؟
-------------------------------------------
5- اگر زنی با ناز و عشوه و نرم سخن می گوید و رفتاری گرم و مهربان دارد ، نه به این علت که دل جوانی را بلرزاند ، بلکه به این دلیل که زن است و پر از لطافت و احساس و مهربانی ، باید محکوم به بی حبایی شود و گناهکار ؟