شک در دین

من مسلمانم یا نه؟

سلام....من بعضی از دلایلی رو که به خودی خود و به تنهایی بررسی می کنم اطمینان پیدا می کنم که خدایی هست و پیامبر و دینی فرستاده با نام محمد و اسلام و قرآن وحی اوست...مثلا یکی از این دلایل، تحدی قرآنه....مثلا گذاره های تاریخی و روایی هست که به ما رسیده....اما از اون طرف وقتی عمیق تر به مساله نگاه می کنم چیز هایی می بینم که باز اینجا برعکس دفعه اول، اطمینان پیدا می کنم که خدایی وجود نداره و پیامبری نفرستاده و قرآن کلام خدا نیست و خیلی از گذاره های دینی اسلام مسرخه و بی معنیه....با این توضیح توی یک جور مخمصه و ندانم گیر کردم...از یک طرف می بینم که قرآن کلام خداست و وحیه....از یک طرف مثلا می بینم که نماز خودن و شکر و عبادت خدا به جا آوردن یک امر مهمل و بی معنیه و خنده داره....خوب می خواستم بدونم با این توضیحی که دادم آیا من یک مسلمان حساب می شم؟؟؟می شه من مسلمان حساب بشم در حالی که خیلی از اعتقادات و گذاره های دینی رو حتی گاها خنده دار می بینم مثل نماز خوندن رو؟؟؟
سوال دوم من اینه که این تناقض چطور ممکنه، چطور ممکنه من هرچی تحقیق می کنم از یک طرف از روی ادله هایی پی مبرم که قرآن کلام خداست و حی است و اینا و یک طرف از روی ادله های پی برم که این قرآن کلام خدا نیست و سخنانش همگی حکیمانه نیست و خیلی گاها سخنان باطل دارد؟؟این تناقض غیر قابل انکار پذیری که با اون روبرو هستم چطور توجیه پذیره، الان من به این نتیجه رسیدم که اصولا عقل من اصلا معیار رسیدن به حقایق این چنینی نیست...اگر بود چطور دچار این تناقض می شد!!!معلومه که عقل اعتباری نداره و وسیله رسیدن به حقایقی این چنینی نیست!!!!حالا من باید چی کار کنم، تکلیف من چیه....

چندتا چیز که اصلا و ابدا درک نمیکنم!!!

خسته نباشید
من به شخصه سعی میکنم خیلی دین دار باشم
یه زمانی همینجوری چون پدر و مادرم میگفتن خوبه سعی میکردم دین ددار باشم
ولی از یه جایی به بعد و بعد از یه ماجراهایی که باعث شد تقریبا از دین خارج بشم نشونه هایی رو دیدم و بعد از اون سعی کردم جبران کنم:ok:
من با تحقیق هایی (که شایدم خیلی زیاد و کامل نباشه) به این نتیجه رسیدم که:help:

"""" اگرم اسلام بهترین دین نباشه ولی دین خوبیه""""

به عبارت دیگه فکر مکینم

"""" اگه مسلمون هم نبودم و انقدر که الان اطلاع داشتم از اسلام میدونستم بازم میگفتم یه دین خوبه"

به عبارت دیگه کلا اسلام رو قبول دارم ولی با بعضی چیزاش یه مقدار درگیرم
مثلا نماز
من اگه از ترس خدا و ناراحتیش و عذاب جهنمش نبود نماز نمیخوندم
یه وقتایی میشستم و با خدای خودم خلوت میکردم
یا مثلا یه وقتایی هم مشروب میخوردم تا اعصابم اروم بشه
یا فرضا به هر اهنگی که دوست داشتم گوش میدادم...

گناه چیه اخه؟؟
جالب ترش اینه که این کارا گناه
بعد اینه بری چندتا زن بگیری گناه نیست
یا مثلا حکم هایی تو اسلام هست که نهایتا باعث شده یه عده به خودشون اجازه بدن دست رو زنشون بلند کنن
اگه اسلام انقدددددددددر ریز بینه ...
نمیدونم والا :Gig:
نه به ریز بینیش توی حکم یه قطره مشروب
نه به احکام تعدد زوجات و تنبیه زنان و ...

نمیخوام خیلی مته به خشخاش بذارم
خودم هم اسلام رو در کل قبول دارم
ولی این فکرا اذیتم میکنه

کسی اگه تونست کمکی بکنه ممنونش میشم
فقط یه خواهش
کسی اگه میخواد " حرف های صد من یه غاز بزنه"
چیزی نگه لطفا
مثل یه نظر گخ تو همین انجمن میخوندم یکی گفته بود تو فرانسه درصد افرادی که زناشون رو میزنن خیلی بالاست(امار داده بودن ایشون!!) پس اسلام که میگه میتونید بزنید به خاطر اینه که خوب اخر سر همه زناشون رو میزنن حالا اسلام کمش کرده :khab: (یه همچین چیزایی گفته بود نه دقیقا این)
هم خنده ام گرفته بود هم گریه ام
واعا مغز بعضی ها اکبنده:Moteajeb!:
به هر حال
ممنون بابت وقتی که گذاشتید و خوندید:Gol:
و پیشاپیش ممنون بابت وقتی که میذارید و جواب میدید:Gol: