طواف

چرا هفت بار دور کعبه طواف میکنیم؟؟!

انجمن: 

[="red"]چرا 7 بار می چرخیم؟ چرا 7بار واجب شده است؟ رمز این عدد چیست؟[/]

در طواف باید هفت دور ( شوط ) گرد كعبه چرخید . عدد هفت رمز و رازی دارد ؛ هفت آسمان ، سبع المثانی قرآن ، هفت دریا ،هفت روز هفته ، هفت بطن قرآن و هفت شوط طواف . برای هفت دور طواف وجوهی از لطایف عرفانی بیان شده است .

وجه اول : سرّ هفت دور طواف این است كه آدمی دارای هفت اخلاق رذیله است كه گاهی از آن تعبیر به « هفت شوط حجاب » می شود . اخلاق رذیله عبارتند از : عجب ، كبر ، حسد ، حرص ، بخل ، غضب و شهوت . سالك باید این ها را زایل و به جای آن هفت اخلاق حمیده را جایگزین كند كه عبارتند از : علم ، حكمت ، عفت ، شجاعت ، عدالت ، كرم و تواضع .
وجه دوم : خداوند اقلیم های هفت گانه دارد كه گاهی از آن تعبیر به افلاك سبعه می شود . این آیه كه فرمود Sad خَلَقَكُمْ أَطْواراً ) ناظر به طورهای هفت گانه افلاك و اقالیم است . احتمال دارد كه هفت شوط طواف ، اشاره به سیر در اطوار خلقت و افلاك سبعه داشته باشد .
وجه سوم : هفت دور طواف شاید اشاره به هفت مرحله نماز داشته باشد .
وجه چهارم : قرآن دارای هفت بطن است .« اِنَّ لِلْقُرآنِ ظَهْرَاً وَبَطْنَاً وَلِبَطْنِهِ بَطْنَاً اِلی سَبْعَةِ أبْطُن » . زائر ، با هر دوری گرد كعبه ، به رمزی از رموز قرآن واقف می شود . انسان حج و عمره گزار با هر شوطی از طواف به بطنی و تأویلی از قرآن كریم نایل می گردد ؛ لذا هفت شوط طواف می تواند اشاره به هفت بطن قرآن باشد .

[="red"]علت واجب شدن هفت مرتبه طواف [/]
[="Lime"]امام زین العابدین[/] مى فرماید: از پدرم حضرت سیدالشهداء پرسیدم : به چه جهت در طواف هفت مرتبه واجب شده است ؟ پدرم امام حسین علیه السلام فرمود: خداوند وقتى اراده نموده كه انسان را آفریده و جانشین خویش در روى زمین قرار دهد، فرشتگان (به حالت تعجب و اعتراض ) گفتند: آیا مى خواهى انسان را بیافرینى تا خونریزى بپاكند. خداوند در پاسخ فرمود: چیزى را مى دانم كه شما به آن آگاهى ندارید. در این هنگام ، حقتعالى فرشتگان را به مدت هفت هزار سال از شعاع نورانیت خویش محروم نمود و سپس به آنها رحم نموده و توبه ایشان را پذیرفت و به همین جهت در آسمان چهارم خانه اى را بنا نهاده و به محاذات آن ، بیت الله الحرام را با هفت طواف واجب قرار داد و معناى آن ، واجب شدن هر طواف در ازاى یكهزار سال بود و از طواف فرشتگان كه هفت مرتبه در عالم علوى بود هفت مرتبه طواف بر بندگان خدا واجب گردید.

[="lime"]منبع:سایت تبیان[/]:Gol:

تعليم مناسك حج به پيامبران

حضرت ابراهيم(ع) پس از بناي كعبه از خداي سبحان خواست تا چگونگي عبادت در آن خانه را به وي نشان دهد: «أَرِنا مَناسِكنا» بقره/128
پس از درخواست حضرت ابراهيم، جبرئيل(ع) به محضر آن بزرگوار رسيد و پيشاپيش وي اعمال حج (طواف، سعي، وقوفين و ...) را انجام داد و حضرت خليل نيز همان كارها را تكرار كرد. (وسائل الشيعه 8/163)
مناسك ويژة حج به مجرد تعليم لفظي، مانند اين قول خدايِ تعالي كه فرمود: «يا أيها الذين امنوا كُتب عَليكُم الصِيام» بقره/183 بر مردم واجب نشد، بلكه با تمثل خارجي و به صورت عملي متحقّق گرديده، به صورت عيني نازل شد. گواه اين سخن جملة «وأرِنا مناسكنا» بقره/128 است
امام صادق(ع) فرمود: خداوند عزّوجلّ به ابراهيم(ع) فرمود با اسماعيل حج گزارده واو را ساكن حرم كند... و با آن دو جز جبرئيل ديگري نبود. پس چون به حرم رسيدند، جبرئيل به او گفت: اي ابراهيم! هر دو پيش از ورود به حرم فرود آييد و غسل كنيد. آن دو فرود آمدند و غسل كردند و جبرئيل به آنان نماياند كه چگونه براي احرام مهيا شوند. هر دو چنان كردند.
سپس به امر جبرئيل آمادة حج شدند و آنان را فرمود تا لبيكهاي چهارگانهاي كه پيامبران بدانها لبيك گفته بودند، بگويند.
سپس آن دو را به صفا آورد. هر دو فرود آمدند و جبرئيل ميان آن دو، رو به روي كعبه ايستاد و تكبير گفت و هر دو تكبير گفتند.
او خدا را حمد كرد و آن دو نيز حمد كردند و جبرئيل خداي را تمجيد گفت و آن دو نيز تمجيد گفتند و او خدا را ثنا گفت و آن دو نيز چنان كردند. جبرئيل جلو آمد و آن دو نيز جلو آمدند و بر خداي عزّو جلّ ثنا فرستادند و تمجيدش كردند.
تا آنكه جبرئيل آنان را به جايگاه حجر آورد. پس جبرئيل استلام حجر كرد و به آن دو نيز دستور داد تا حجر الأسود را استلام كنند و هفت بار آن دو را به گرد كعبه طواف داد.
سپس با آن دو در مقام ابراهيم(ع) ايستاد و دو ركعت نماز گزارد و آن دو نيز نماز گزاردند. آنگاه مناسك و آنچه را بدان عمل ميشود، به ابراهيم و اسماعيل نشان داد. (وسائل الشيعه 8/163)
بنابر ظاهر اين روايت، جبرئيل بر اين دو پيامبر(ع) نمايان شد و مناسك را به صورت عيني و خارجي به آنها نشان داد.
اين البته امري تازه و ويژة اين دو پيغمبر نبود، بلكه آدم(ع) در اين عرصه بر اين دو پيامبر مقدم بود و جبرئيل(ع) بر او نيز ظاهر شده بود، چنانكه بر افضل انبياء و خاتم آنان(ص) نيز نمايان ميشد. (وسائل الشيعه 8/160 ـ 171)