جبرئيل

منبع و متن عربی حدیثی از امام کاظم علیه السلام درباره وقایع فاطمیه

با سلام

لطفا منبع و متن عربی حدیث زیر را قرار دهید . تشکر

امام کاظم علیه السلام فرمودند : « جبرئیل و میکائیل نزد رسول خدا و امیر مومنان صلوات الله علیهما و آلهما آمدند و از امیرالمومنین میثاق و عهد و پیمان گرفتند که اگر حضرت فاطمه سلام الله علیها را زدند و حقت را غصب کردند و جواب سلامت را هم ندادند صبر کن و ... »

این روایت در کتاب شریف کافی است .

تعليم مناسك حج به پيامبران

حضرت ابراهيم(ع) پس از بناي كعبه از خداي سبحان خواست تا چگونگي عبادت در آن خانه را به وي نشان دهد: «أَرِنا مَناسِكنا» بقره/128
پس از درخواست حضرت ابراهيم، جبرئيل(ع) به محضر آن بزرگوار رسيد و پيشاپيش وي اعمال حج (طواف، سعي، وقوفين و ...) را انجام داد و حضرت خليل نيز همان كارها را تكرار كرد. (وسائل الشيعه 8/163)
مناسك ويژة حج به مجرد تعليم لفظي، مانند اين قول خدايِ تعالي كه فرمود: «يا أيها الذين امنوا كُتب عَليكُم الصِيام» بقره/183 بر مردم واجب نشد، بلكه با تمثل خارجي و به صورت عملي متحقّق گرديده، به صورت عيني نازل شد. گواه اين سخن جملة «وأرِنا مناسكنا» بقره/128 است
امام صادق(ع) فرمود: خداوند عزّوجلّ به ابراهيم(ع) فرمود با اسماعيل حج گزارده واو را ساكن حرم كند... و با آن دو جز جبرئيل ديگري نبود. پس چون به حرم رسيدند، جبرئيل به او گفت: اي ابراهيم! هر دو پيش از ورود به حرم فرود آييد و غسل كنيد. آن دو فرود آمدند و غسل كردند و جبرئيل به آنان نماياند كه چگونه براي احرام مهيا شوند. هر دو چنان كردند.
سپس به امر جبرئيل آمادة حج شدند و آنان را فرمود تا لبيكهاي چهارگانهاي كه پيامبران بدانها لبيك گفته بودند، بگويند.
سپس آن دو را به صفا آورد. هر دو فرود آمدند و جبرئيل ميان آن دو، رو به روي كعبه ايستاد و تكبير گفت و هر دو تكبير گفتند.
او خدا را حمد كرد و آن دو نيز حمد كردند و جبرئيل خداي را تمجيد گفت و آن دو نيز تمجيد گفتند و او خدا را ثنا گفت و آن دو نيز چنان كردند. جبرئيل جلو آمد و آن دو نيز جلو آمدند و بر خداي عزّو جلّ ثنا فرستادند و تمجيدش كردند.
تا آنكه جبرئيل آنان را به جايگاه حجر آورد. پس جبرئيل استلام حجر كرد و به آن دو نيز دستور داد تا حجر الأسود را استلام كنند و هفت بار آن دو را به گرد كعبه طواف داد.
سپس با آن دو در مقام ابراهيم(ع) ايستاد و دو ركعت نماز گزارد و آن دو نيز نماز گزاردند. آنگاه مناسك و آنچه را بدان عمل ميشود، به ابراهيم و اسماعيل نشان داد. (وسائل الشيعه 8/163)
بنابر ظاهر اين روايت، جبرئيل بر اين دو پيامبر(ع) نمايان شد و مناسك را به صورت عيني و خارجي به آنها نشان داد.
اين البته امري تازه و ويژة اين دو پيغمبر نبود، بلكه آدم(ع) در اين عرصه بر اين دو پيامبر مقدم بود و جبرئيل(ع) بر او نيز ظاهر شده بود، چنانكه بر افضل انبياء و خاتم آنان(ص) نيز نمايان ميشد. (وسائل الشيعه 8/160 ـ 171)

آغاز کار پیامبر با ابوطالب

[=&quot]آغاز کار پيامبر با ابوطالب [/]

[=&quot]فقيه حنبليان ابراهيم بن علي‏ بن محمد دينوري در کتاب خود نهايه الطلب و غايه السول في مناقب آل الرسول به اسناد خود از طاوس از ابن عباس در ضمن گزارشي دراز آورده است که پيامبر (ص) عباس را گفت: براستي خدا مرا فرمان داده است تا کار خويش آشکار سازم اينک مرا آگاه کن و آگاهي ها را بجوي تا نزد تو چه يافت شود عباس گفت : برادرزاده ام مي داني که قريش نسبت به تبار پدري تو حسودترين مردمانند و اگر چنان که گوئي رفتار کني آنگاه بالاترين گرفتاري ها و دردسري سخت و سهمناک روي خواهد داد که ما با يک کمان تير مي اندازيم و ديگران با شمشير آبدار و بران ما را ريشه کن مي‏سازند ولي به عمويت ابوطالب نزديک شو که بزرگ ترين عموهايت است و اگر تو را ياري ندهد[/] .[=&quot]تو را فرو نخواهد گذاشت و به دست دشمن نخواهد سپرد پس هر دو به نزد او شدند و چون‏ ابوطالب آندو را ديد گفت راستي را که‏نزد شما گمان خبري مي رود چه انگيزه اي در اين هنگام شما را واداشت که نزد من آئيد؟ عباس هم آنچه را پيامبر (ص) به او گفته بود برايش بازگو کرد و هم پاسخي را که خود به وي داده بود پس ابوطالب در پيامبر نگريست و گفت فرزند پدرم برو که تو نظري بلند داري و گروهي والا، پدرت از همه برتر است و بخدا سوگند هيچ زباني با تو سخن سخت نگويد مگر زبان هائي تند و تيز او را خواهد آزرد و تيغ هائي بران او را درخواهد ربود بخدا سوگند چنان تازيان رام تو شوند که گوئي بچگان چارپاياني هستند در برابر سرپرست خود و به راستي که پدرم‏همه کتاب ها را مي خواند و مرا گفت به راستي از پشت من پيامبري خواهد آمد که دوست مي دارم روزگار او را درک کنم و به وي بگروم پس هر که از فرزندان من روزگار او را بيابد بوي ايمان آرد . اميني گويد: مي بيني که[/] [=&quot]ابوطالب با چه پشتگرمي اي اين گزارش را از زبان پدرش مي آرد و از همان نخستين روز رسول خدا (ص) را دل مي دهد و پشتگرم مي سازد و او را دستور مي دهد که کار خويش و ياد خدا را آشکار سازد و خود در برابر اين حقيقت‏سر فرود آورده که وي همان پيامبري است که وعده ظهورش از زبان پدر او و نامه هاي گذشته آسمان داده شده و پيشگوئي نيز مي کند که تازيان در برابر او سر فرود آرند اکنون آيا گمان مي کني که او (ع) همه اين ها را اظهار مي کند و آنگاه خود به آن ايمان ندارد؟ اين بجز يک سخن ساختگي ‏نيست[/]