غیر معصوم

پرداخت خمس در زمان غیبت، چگونه و به چه کسی؟

انجمن: 

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام خدمت دوستان
تفاوت اعتقادات و فقه شیعه با اهل تسنن در چیست؟
آیا نه این است که آن ها این حق را برای علمای خود قائل اند که فتوا و برداشت خود از مسائل را ـ گرچه برخلاف نصّ صریح قرآن و احادیث نبوی باشد ـ به مقلدین خود بقبولانند؟
ما چه امتیازی داریم؟
مگر غیر این است که می گوییم: «به قرآن و اهل بیت متمسک شده ایم»
آیا اگر فتوایی ـ البته اگر فتوا دادن به صورت امروزی اش، جایز باشد ـ را در نصّ قرآن و روایت نیافتیم ـ چه رسد به این که قطع اصولی!! پیدا کنیم که مخالفت آشکار با نصّ قرآن و روایت دارد ـ باز هم باید به این فتوا عمل کرد؟
بی مقدمه شروع می کنم:
پرداخت خمس ـ چه سهم امام و چه سهم سادات ـ در زمان حضور ائمه و غیبت، به هیچ عنوان به غیر سید جایز نیست، گرچه در این میان، دفتر و دستکی واسطه باشد!!
کسانی که پرداخت خمس به غیر سید را جایز می دانند، مدعی بوده و لازم است برای ادعای خود دلیل بیاورند. لازم به یادآوری است که دلیل در فقه شیعه ـ نه اهل تسنن!!ـ عبارت است از قرآن و روایت. اگر روایتی یافت شد که بویی از این جواز را به مشام برساند، باز هم قابل پذیرش است!!
لطفا در این مورد، بحث تقلید در احکام را کنار بگذارید. چون این بحث، یه جورایی مربوط به اعتقادات هم می شود؛ بعداً دلیلش را عرض می کنم.
ان شاء الله فردا دلایل/روایات عدم حلیت پرداخت خمس به غیر سادات را مشاهده خواهید کرد.
والسلام.

استنباط فقهی و اعتقادی غیرمعصوم

سلام.

یکی از نقدهای وارد بر اهل کتاب و از بقیه ی آنها پیشرفته تر، مسیحیت، وارد است، این است که استنباطات آنها در مورد عقیده و احکام از سوی غیرمعصوم صورت می گیرد. برای مثال در مسیحیت،شورایی از بزرگترین علمای دین جمع می شوند، و نظر می دهند که عقیده این است و هر کس جز این بگوید، ملعون است، که این نقد بر فرقه های غیرکاتولیک مسیحیت، وارد است(کاتولیکها پاپ را عقلاً مصون از راهنمایی اشتباه می دانند، زیرا نمی شود منبع هدایت، راه را اشتباه نشان بدهد- البته این زیاد معقول نیست، زیرا پاپ بی خطا را، کاردینالهای خطادار انتخاب می کنند و کلیسای کاتولیک معاهده ای با خدا ندارد که هر کس که کاردینالها انتخابش کردند، نتواند راه اشتباهی را نشان بدهد!)

امّا مسئله ای که هست، اینکه در اسلام نیز، بسیاری از آنچه ما امروز داریم، استنباط است. برای مثال در تاپیکی سؤال کردیم که منبع تحریم دوستی دختر و پسر چیست؟ که مشخص شد که هیچ آیه یا حدیثی به طور مستقیم، آنرا تحریم ننموده است، و مسئله بر سر استنباط فقهی علما و اجماع علما بر آن است. همین مسئله ممکن است در برخی عقاید نیز مشکل ایجاد کند، که وارد جزئیات نمی شوم، ولی به طور خلاصه گاهی ما هم به نفع عقیده ای آیه داریم و هم بر علیه آن، و تفسیر ماست که یک آیه را به نفع آیه دیگر توجیه می کند(دقت شود که تناقض در شرایطی است که دو آیه را با هیچ تفسیری نتوان در کنار هم قرار داد.) اینجاست که مناقشه ایجاد می شود و در حوزۀ الهیات، گروهی نظری پیدا می کند و گروهی نظری دیگر.

پس ما هم در حوزه عقیده و فقه، با مسائلی مهم سر و کار داریم، که منابع معصوم(قرآن و چهارده معصوم) یا در مورد آن سخنی ندارند یا سخنی تفسیرشدنی دارند و ما تفسیرش می کنیم.

سؤال: چگونه می توان به استنباطات افراد غیرمعصوم اعتماد کرد؟(حتی اگر نگرش غیرمعصوم به اجماع هم برسد)