قاصر ، مقصر

آفرینش انسانهای مختلف

مقدمه : من سوال و پاسخی را در سایت مطالعه کردم تحت عنوان :
هدف از آفرینش انسان چیست ؟ چرا ما محکوم به زندگیکردن هستیم؟ و البته پاسخ آن را نیز دیدم .
شما در بخشی از پاسخ خود به بحث مهم اختیارانسانها اشاره داشتید مبنی بر اینکه انسانها با اختیار خود به کارهای بد و خوب رویمی آورند .
حالا سوال من این است:
قبول داریم که انسانها با اختیار خود کار خوب و بدمی کنند اما نکته ای که همواره ذهن من را مشغول می کند مربوط به پراکندگی انسانهادر نقاط مختلف جهان می باشد ، پراکندگی به انحاء مختلف ، به نحوی که عده زیادی درنقاط دور از مرکزیت اسلام ، یا حتی دینهای آسمانی دیگر رشد و نمو می کنند و اینامر سبب می گردد که آنها با تعالیم الهی آشنا نشوند (یا اگر هم با تعالیم دینهای دیگر آشنا می شوند با تعالیمی آشنا می شوند که عمدتاً تحریف شده است) و به همین ترتیب دوران زندگی را سپری نمایند . همچنین از کودکی در خانواده ای مثلا کمونیست بزرگ می شوند و بالطبع کمونیسم و ضد دین پرورش می یابند یا اینکه در خانواده ای ازاهل سنت بدنیا می آیند پس از اهل سنت به شمار می آیند یا اینکه به لحاظ تربیت خانوادگی و فرهنگ محیط خود انسانهای بی تفاوت به دین و مسائل دینی رشد می کنند (حتی درجوامع مسلمان و شیعی) پس می توان گفت جامعه آنها ، محیط و خانواده عامل اصلی درنحوه رشد آنهاست و بالطبع اختیار اولیه ای ندارند تا انتخاب طریق بکنند.
خلاصه کلام : من در خانواده ای مسلمان و شیعی به دنیا می آیم و مسلمان وشیعه هستم و کودکی دیگر در خانواده لائیک یا در خانواده ای از اهل سنت ، من شیعی بزرگ می شوم و آن یکی لائیک یا سنی. (توضیح اینکه نمی خواهم لائیک یا سنی را در یک ردیف قرار دهم و علت عنوان کردن آن این است که همواره شیعه دوازدهامامی را کاملترین و جامعترین مذهب معرفی می کنند. یا حتی برخی بجز شیعه بقیه راعاقبت بخیر نمی شمارند و تنها آنها را نجات یافته می پندارند ؟ که این مسئله نیزخود جای تامل و بحث جداگانه دارد)
همچنین این مسئله را می توان به جوامع اسلامی وشیعی هم تعمیم داد بدین ترتیب که فردی در خانواده ای مذهبی رشد می کند و بالطبع مذهبی بار می آید اما فرد دیگری در خانواده ای که به مسائل دینی اهمیت نمی دهد رشد می کند
خوب سوال اینجاست: این فرد با شرایطی که گفته شدچه اختیاری از خود دارد یا اگر اختیاری در بزرگسالی برای او قائل شویم به لحاظ شرایطی که برایش شمردیم (مانند محیط و خانواده و نحوه رشد او در چنین جوامعی) چه مسئولیتی متوجه اوست؟
ممکن است در پاسخ دلایلی برای این مباحث مطرح گرددمثلا عنوان گردد که در جوامع لائیک نیز انسانهایی هستند که راه سعادت را می یابندو سعادمتند می شوند اما با نظر و دید کلی به جوامع مختلف می بینیم که این آمارپایین است و همین نکته یکی از درگیریهای ذهنی من می باشد.
یا اینکه پاسخی مبنی بر قاصر و مقصر بودن مطرح گردد باز در اینجا می بینیم که اکثریت قاصر خواهند بود خوب اگر اکثریت قاصر باشندسوال دیگری ذهن من را مشغول به خود می کند مبنی بر اینکه خداوند انسانهای زیادی راآفریده که به بسیاری از حقایق قاصر بوده و تقصیری ندارند حال حکمت آفرینش این همه انسانهای قاصر چیست؟ چرا نباید سرنوشت اخروی انسانهای قاصر همسان با سرنوشت نیک اخروی انسانهای خوب باشد یا اگر اینگونه است و هم ردیف در یک جایگاه قرار دارند چرا بایدانسانهای خوب در دنیا با مشقت فراوان برای بدست آوردن عاقبت اخروی نیک باشند وانسانهای قاصر با چنین مشکلاتی روبرو نباشند؟
با تشکر