جمع بندی آفرینش انسانهای مختلف
تبهای اولیه
[FONT=microsoft sans serif]پاسخ:
باسلام و تشکر بابت سوال دقیق شما
مسئله اختیار و اراده آزاد از جمله مسائلی است که همواره ذهن بشریت را به خود مشغول داشته است. جنبه نظری و عملی این مسئله، دو جنبه ای است که حتما باید بین آنها تفکیک قائل شد.
از جنبه عملی، هر انسانی خود را مختار و دارای اراده آزاد مییابد و کسی در این مسئله شکی در خود راه نمیدهد. هر کسی حتی کسانی که از نظر نظری، انسان را مجبور معرفی میکنند وقتی پای عمل به میان میآید به صورت ناخودآگاه طوری رفتار میکنند که یک شخص معتقد به اراده آزاد عمل میکند.
تمام دعواها و نزاع ها مربوط به جنبه نظری این مسئله است. از جنبه نظری به دو صورت میتوان عمل کرد.
یک روش به صورت استدلال مستقیم و از راه تحلیل فرایند انتخاب و یک روش استدلال خلفی و جدلی.
بر اساس شیوه جدلی و با استفاده از روش استدلال خلفی، از آنجا که قائل شدن به جبر، مستلزم تالی فاسدهای وجدانی، اخلاقی و دینی و در نهایت فلسفی چندی میشود به جبر معتقد نمیشود.
در این شیوه، هر کسی میداند که اگر قائل به جبر شویم، نظام زندگی دنیوی و اخروی انسان سست و تخریب خواهد شد. جامعه ای که افرادش خود را از نظر نظری مختار نمیداند، تن به قوانین نمیدهد و در برابر خطاهایش، به راحتی توجیه جبری بودن خطا را سرمیدهد. چنین افرادی، به هیچ اخلاق و وجدانی پایبند نخواهد بود و همینطور تالی فاسدهای دیگری که با کوچکترین تاملی میتوان به آن پی برد.
بر اساس شیوه استدلالی مستقیم و با تحلیل فرایند انتخاب و اراده آزاد، فلاسفه معقتدند که برای انجام یک کار ارادی چندین مرحله کار در نفس انسان صورت میگیرد تا آن کار انجام شود. بر اساس این دیدگاه، انسان ابتدا به تصور کاری که میخواهد انجام دهد و فایده آن و نیز تصدیق آن میپردازد. پس از تصور و تصدیق، در صورتی که آن عمل موافق با طبع یا میل او قرار داشته باشد، نسبت به آن میل و شوق پیدا میکند که این میل و شوق، زمانی که به حد زیاد رسید(شوق اکید) او تصمیم به انجامش میگیرد و آن کار انجام میشود(البته اگر مانعی جلوی تحققش را نگیرد)[1]
در این فرایند، گرچه تصور و تصدیق و میل تا حدودی غیر اختیاری و تابع شرایط قبلی زندگی فرد(مانند محیط زندگی، نوع آموزش، خانواده، تغذیه، و...) است، اما با این وجود، هنوز انسان اختیار دارد که برخلاف زمینه چینی این امور، مسیری متفاوت را انتخاب کند. خود ما در زندگی شخصی خویش بارها و بارها در شرایط مشابهی قرار گرفتیم و دیده ایم که بر اساس میلی که داشته ایم، گاه انتخابی کردیم که کاملا متفاوت با شرایط زندگی مان بوده است. مثلا اگر شرایط پیشین ما به صورتی بوده که قاعدتا نباید انتخاب مناسبی داشته ایم، ولی در برخی موارد انتخاب درستی داشته ایم.
البته این مسئله آنقدرها هم واضح نیست و بیشتر از انکه برهانی باشد، وجدانی است و باحس درونی دریافت میشود. هرچند مویدهای عملی، کاملا موافق با اختیار است و جبر و اجباری بودن انتخابهای ما را نفی میکند.
بنابراین، در پاسخ سوال شما نکته ای که میتوان گفت این است که انتخابهای انسان اختیاری است(مگر مواردی که جبری بودن آن از ناحیه عامل بیرونی مشخص است) و انسان دارای اراده آزاد است.
وجود موارد موافق با شرایط زندگی، هم نافی آزاد بودن اراده نیست، هرچند که این موارد درصد زیادی داشته باشند. مثلا همه میدانند که سیگار کشیدن تا چه حدی برای سلامتی ضرر دارد یا زندگی اداری و بی تحرک تا چه حدی برای سلامتی مضر است. بارها و بارها نیز این مسئله و میزان خطر آن برای سلامتی به ما گوشزد شده است. با این حال، اکثر ما توجهی به این اعلام خطرها نداریم و برخلاف آنچه یافته ایم و بدان علم داریم عمل میکنیم. با این حال، آیا کسی به ذهنش خطور میکند که در این کارها اراده ندارد و توان ترک آنرا ندارد. چطور وقتی یک معتاد به ما میگوید به خاطر جبر زمانه به اعتیاد گرفتار شده و توان ترک آنرا ندارد، هیچ کسی این حرف را قبول نمیکند. چطور در یک خانواده، وجود یک فرزند سالم را به خاطر اراده خود میدانید؟ چطور هست که اصلا او را تحسین میکنیم؟ اگر کسی هیچ اراده ای ندارد، پس چرا فرزندان معتاد را سرزنش میکنیم؟ اگر انسان اراده ندارد، پس چرا خلافکاران را سرزنش کرده و آنان را مجازات میکنیم؟
مسئله جاهل قاصر و مقصر نیز یک بحث کلی است و ما توان آنرا نداریم که میزان و درصد آنان را مشخص کنیم. علم آن در حیطه آگاهی ما نیست و مربوط به علم الهی است و فقط در آخرت مشخص میشود که چه جاهلی، قاصر است و چه جاهلی مقصر.
[FONT=microsoft sans serif]
[/HR][FONT=microsoft sans serif][1] . ر.ک: مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج2، ص 58