بنام یگانه آفریدگار عالم وجود ، الله متعال
موضوع : سنگسار و شروط آن در اسلام
پیوسته می بینیم که معاندین و دشمنان اسلام با اینکه کوچکترین سوادی به مبنای موضوعی که مطرح می کنند ندارند امّا بر آن پافشاری ورزیده و آن را دستمایه ای برای مخالفت و دشمنی با دین مبین اسلام قرار می دهند از این رو یکی از مهمترین موضوعاتی که در این راستا به آن چنگ زده اند یکی از احکام اسلام با عنوان سنگسار است .
با اینکه آنها حتی کمترین سوادی به این مطلب نداشته و چه بسا که حتی معنا و مفهوم و تعریف آن را که هیچ ، بلکه تعریف زنا در شرع اسلام را هم نمی دانند و فقط از این جهت که آن را در جایی شنیده یا دیده اند آن را دستمایه مخالفت و دشمنی قرار می دهند .
از آنجایی که موضوع سنگسار موضوعی مهم و گسترده بوده و اگر بخواهیم آن را کاملاً شرح و توضیح دهیم متن به درازا می کشد برآن شدیم که تنها به بیان شروط آن بپردازیم تا حقیقت روشن شود چون اگر کسی عقل سلیمی داشته باشد و تنها شروط اجرای این حکم را بدانید متوجه خواهد شد که اجرای این حکم به سادگی ای که آنان بر زبان جاری می سازند نخواهد بود .
با این حال از معاندین و مخالفین اسلام و احکام آن می خواهم اگر در این باره سخنی برای گفتند دارند با بنده در میان بگذارند .
قبل از بیان شروط سنگسار لازم می دانم که ارکان زنا را بیان کنیم تا درک مطالب ساده تر گردد باید بدانید که برای تَحَقُق زنا در اسلام سه عامل یا رکن لازم است که هرکدام هم دارای شروط بسیاری می باشند که در این مجال ما به بیان آن شروط نخواهیم پرداخت فقط ارکان زنا را بیان خواهیم کرد سه رکن زنا عبارتنداز : فاعل (وَطْئ كننده) ، مفعول (وَطْئ شده) ، وَطْئ (ادخال یا فعل زنا) . لازم به ذکر است که تا وقتی عمل ادخال صورت نگیرد زنا محسوب نمی گردد . به زبان ساده اینکه در صورتی زنا محسوب
می شود که آلت های تناسلی طرفین در هم وارد شوند .
اما شروط اجرای این حکم که در صورت ضعف یکی از آنها حکم ساقط می گردد از این قرار می باشند:
1- زانی و زانیه باید عاقل و بالغ و مختار باشند . (مختار= با اراده و خواست خود تن به این کار داده باشد نه اجبار)
2- زن یا مرد باید ازدواج کرده باشند و عمل آمیزش را در نکاح صحیح (نه فاسد یا شبهه دار) انجام داده باشند؛ بنابراین سنگسار مشمول دختر و پسری نمی شود که تا زمان وقوع زنا مجرد بوده و ازدواج نکرده اند .
3- ازدواج باید حقیقی باشد یعنی باید نزدیکی و مقاربت انجام گرفته باشد ، صِرفِ عقد موجب إحصان (مُحْصَن بودن) نمی شود ، چرا که از تمتع کامل برخوردار نگشته اند . به زبان ساده تر اینکه حتی اگر ازدواجی صورت گرفته باشد اما عمل نزدیکی و مقاربت بین زوجین صورت نپذیرفته باشد مشمول سنگسار نمی گردند .
4- باید چهار مرد مسلمان عادل بالاتفاق بر انجام زنا شهادت دهند، به این گونه که بگویند:چون فرو رفتن میل در سرمه دان دیدند که فلان مرد با فلان زن عمل زنا انجام دادند و همگی آن ها در نام و مشخصات زن یا مرد در محل و زمان وقوع جرم متفق القول باشند ، در غیر این صورت به دلیل وجود شبهه ، نمی توان به طور قطع و یقین گفت که زنا انجام گرفته است .در نتیجه حد سنگسار غیرقابل اجرا است .
5- اگر تعداد شهود به چهار نفر نرسد ، حکم سنگسار اجرا نمی گردد ، حتی اگر تعداد شهود سه مرد عادل باشند ، بلکه هرسه نفر به جرم قذف و تهمت محکوم به هشتاد ضربه شلاق می گردند .
6- شاهدان زنا باید عادل باشند که تشخیص عدالت شهود به عهده قاضی است ، در غیر اینصورت ، اگر یکی از شهود عدالتش محرز نگردد ، اثبات زنا نیز ثابت نمی شود و حد سنگسار ساقط می گردد .
7- حتی اگر خود زناکار اعتراف و اقرار به زنا کند به شرطی اقرارش پذیرفته می شود که، اقرار کننده بالغ و مختار باشد ، بنابراین اقراری که بر اثر ترس ، زدن یا تهدید بوده باشد شرعا فاقد اعتبار است .
8- اگر اقرار کننده بعد از اقرار پشیمان شد و گفت دروغ گفته ام یا من زنا نکرده ام ، اقرارش باطل و حد سنگسار ساقط می شود .
9- بنا به رای حنفیه و زیدیه و امامیه و حنابله اقرار کننده باید چهار بار به انجام زنا اقرار کند در غیر این صورت زنا ثابت نمی شود البته شافعیه و مالکیه و ظاهریه یک بار اقرار را کافی می دانند .
10- با وجود کمترین شبهه از قبیل : اشتباه ، نسیان (فراموشی) ، خواب سنگین ، عدم علم به تحریم و ... ، حد سنگسار ساقط می شود .
گذشته از همه موارد فوق ، در قانون شرع اسلام مستحب و به حکم برخی علما واجب است که مردم درصدد اقرار به گناه خود و شهادت علیه دیگران بر نیایند تا حرمت و شخصیت آنان مصون ماند و با داشتن فرصت به اصلاح خود بپردازد .
با توجه به شروطی که بیان شد معلوم می شود که سنگسار ، مجازات مرد یا زن مسلمانی است که متاهل اند ، اما با این وجود در پی هوسرانی و تعدی از حدود الهی و انسانی برآمده اند ، زیرا وقتی که آن گونه در ملا عام اقدام به هرزگی می کنند باید به شیوه ای ادب گردند تا هم متناسب با عمل شنیع آنان و هم قدرت بازدارندگی از تکرار جرم را در دیگران داشته باشد .
در واقع سنگسار یا شلاق ، کیفر گناهکار عاقل نیست ، چرا که فرد عاقل اگر هم با فراموش کردن آخرت ، مرتکب گناه شود این گونه عمل نمی کند که چهار مرد مسلمان عادل او را با آن وصفی که در شرع اسلام مقرر شده است مشاهده کنند . حال اگر کسی چنین کاری کند آیا سنگسار چنین کسانی خشن و ناعادلانه است ؟یا تعرض و تضییع و ضایع شدن حقوق معنوی و اخلاقی جامعه به ویژه کودکان و نوجوانان و جوانان معصومی که تحت تاثیر تربیتی و اخلاقی آنان قرار می گیرند ؟ گذشته از گسترش امراض واگیردار جنسی ، سقط جنین ، کودکان بی سرپرست یا تک سرپرست و ...
ممکن است برخی پاسخ دهند که هر دو کار ، ناپسند و غیرانسانی است ، هم رفتار جنسی متوحشانه و هم این حکم خشن و بی رحمانه ، می پرسیم آیا توجه کرده اید که اگر این رفتارهای جنسی نامنضیط همچنان در حال گسترش باشد و مانعی در سر راه آنها نباشد ، با کدامین روش مسالمت آمیز می توان چنان کسانی را از اعمال بی شرمانه بازداشت و پاسدار اخلاق و معنویت بود ؟!
و اما نکته ای که درمورد کیفرها باید مورد توجه قرار گیرد این است که طبیعت کیفر باید دردانگیز و رنج آور باشد تا قدرت بازدارندگی از جرم را در مجرم و دیگران داشته باشد . این به صلاح جامعه و حتی خود فرد نیست که بداند به مرگی محکوم می شود که هرگز کوچکترین رنج و عذابی برای او نخواهد داشت.
به هرحال اگر تساهل بی حد و حصر در ارضای غریزه جنسی و دفاع از آزادی های نامحدود فردی و به نمایش گذاشتن روابط جنسی ، مفید و سازنده می بود ، جوامع غربی پس از چند دهه تجربه در این باره از نظر اخلاقی ، روانی ، عاطفی ، تجاوز و کاهش جرم و جنایت وضعیت بسیار مطلوب تر و قابل دفاع تری می داشتند.
گذشته از این ، پذیرش حکم سنگسار همانند سایر احکام مسبوق به جامعه دینی است ، همان طور که پرداخت زکات و اقامه نماز ، مسبوق به ایمان است ، پایبندی به حدود الله و اجرای احکام شرع ، حق طبیعی معتقدان به اسلام است . بنابراین مجامع بین المللی و سازمان های مدعی مدافع حقوق آزادی و حقوق بشر حق ندارند با تحت فشار قرار دادن مسلمانان آنان را از حقوق اصلی و انسانی خود بازدارند .
این مدافعان دروغین اگر واقعا در ادعای خود صادق هستند چرا زمانی که مسلمانان مورد ظلم واقع می شوند سخنی بزبان نمی آورند نمونه های این ظلم ها حتی در عصر حاضر هم نمایان و هویدا هستند .
همین سازمان های بشر دوستانه چرا در مقابل جنایات غرب و تجاوزات آن به ممالک دیگر مطلبی عنوان نمیکنند ؟
اما در اینجا لازم است که این مسئله را هم عنوان سازیم که در حقیقت هدف اصلی شرع از تشریع حدودی چون شلاق و سنگسار ، اجرای این دو نیست ، زیرا اگر چنین قصدی می داشت اثبات جرائم مربوط به آن ها را بسیار دشوار نمی کرد . علت این امر ویژگی آدمی است که در این کره خاکی آمیخته به خوبی و بدی ، اطاعت و عصیان است از این رو به توصیه شارع حدود با کمترین شبهه ساقط می گردد و فقها به استناد فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله وصحبه و سلم عدم شهادت در اموری که مربوط به حق الله تعالی هستند مانند زنا و ... را مستحب می دانند .
بنابراین شارع با وضع چنین حدودی درصدد این بوده است تا مسائل غریزی از حوزه خصوصی به حریم عمومی و جمعی کشانده نشود و گناه امری عادی و همگانی نگردد و حیا و معنویت از جامعه رخت برنبندد و کسی با تهمت یا تبانی نتواند حرمت و شخصیت دیگران را پایمال کند و اگر لغزشی هم بوده ، خاطی فرصت اصلاح را از دست ندهد .
عبدالفتاح طیاره می نویسد : " باید دانست که قصد اسلام ، اجرای نفس کیفر نیست ، بلکه هدفش ایجاد مانع و رداعی است در برابر عواملی که موجب جرم و جنایت می شوند ، و برکسی چنین مجازاتی اعمال نمی شود مگر بر کسانی که آشکارا عمل زنا را انجام دهند و یا آنکه آن را به نمایش گذارند و عده ای نظاره گر آن باشند .
( گناهان و لغزشها از دیدگاه اسلام ، ترجمه محمدصالح سعدی ص115)
با این اوصاف کدام عقل سلیم است که این احکام و قوانین را مخالف انسانیت بداند ؟ مگر اینکه کسی وجودش را کینه و دشمنی فراکرفته باشد .
محقق ادیان و مکاتب
میثم بارانی