منشاء نظم

نقص بزرگ برهان نظم

بسم الله الرحمن الرحیم

آن طور که من فهمیدم برهان نظم با استفاده از عادت انسان که می پندارد موجودات منظم یا به عبارت دیگر اجزائی که آرایش هدفمندی در آنها است مانند مصنوعات انسان نیاز به یک سازنده ی هوشیار دارند میخواهد وجود خداوند را اثبات کند اما مساله این است که :

اگرچه تمام مصنوعات انسان ساخته ی موجود هوشیاری به نام انسان هستند ! اما مصنوع بودن خوده انسان از این مساله برداشت نمیشود، زیرا همواره این احتمال وجود دارد که انسان مصنوع موجود هوشیار دیگری نباشد، چرا که وجود آن موجود هوشیار به صورت مستقیم قابل حس و دریافت نیست !

به عبارت دیگر انسان ، ساختمان های ساخت انسان را میبیند و میگوید اینها را من ساخته ام، من هم نوعی ساختمان هستم پس من هم سازنده ای دارم !

آیا اساسا چنین استدلالی صحیح است ؟

به عنوان مثال چرا ما نمیگوییم : من همواره ضعف هایی دارم، پس خالق من هم ضعف هایی دارد !

ولی میگوییم : من از روی علم این کار را کرده ام ، پس خالق من از روی علم آن کار را کرده است ؟

در واقع صحت این قضیه که هر چیز منظمی ناظمی دارد وابسته به این است که ابتدا از راه دیگری ناظم بودن و وجود خداوند به ما اثبات بشود ! سپس چنین حکمی را بدهید !

اگر کسی بگوید هر چیز منظمی، نظمی دارد نمیتوان به حرفش اشکال گرفت، ولی وقتی میگویید هر چیز منظمی ناظمی دارد این مساله به نظر منطقی نمیاد !

چون از طرفی ده تا چیز میبینیم که منظم هستند و ناظم دارند ، صد تا چیز میبینیم که منظم هستند ولی ناظم را نمیبینیم !

میخواستم اشکال این طرز فکر را بیان کنید و بگویید چگونه برهان نظم خداوند را اثبات میکند ؟