برهان نظم

اشکال بر برهان نظم

سلام خسته نباشید میتونید این اشکالی که به برهان نظم میکنم را رد کنید؟ جهان نظم دارد. قبول ولی این نظم برای جهان ذاتی است و این طور است که در اکثر مواقع ترکیب اجزاء در این جهان نظم ایجاد میکند. در واقع اصل بر نظم داشتن جهان است و نظم جهان تعجب ندارد. آن چیزی که تعجب دارد بی نظمی است. نظم ذاتی جهان با نظمی که ما ایجاد میکنیم فرق دارد. نظمی که ما ایجاد میکنیم طبیعتا نیاز به ناظم دارد ولی نظم جهان ذاتی است و نیازی به ناظم ندارد. اگر هم ناظمی داشته باشد ناظم آن قوانین طبیعی جهان هستند که آن قانون ها هم ازلی هستند و قانونگذاری ندارند. ممکن است بپرسید مگر میشود نظم، ناظم نداشته باشد و قانون، قانونگذار نداشته باشد؟ میگویم بله ، همان طور که خدا علت ندارد و پدیده نیست این ها هم علتی ندارند و پدیده نیستند و از اول در جهان بوده اند و ازلی اند. در اصل نباید بگوییم هر نظمی ناظم دارد بلکه باید گفت هر ناظمی نظم ایجاد میکند. بعضی نظم ها ذاتی یک چیزند و ناظم ندارند. و اینکه باید گفت بی نظمی های این جهان، بی نظم کننده دارد نه اینکه نظم این جهان ناظم دارد. نظر شما چیست؟

زئوس علیه برهان نظم

سلام کلیپی دیدم که برهان نظم رو نقد کرده و گفته مگه میشه با استفاده از چندتا مثال خدا رو اثبات کرد. این که بگیم ساختمان بنا میخواد پس جهان هم خدا میخواد. اشکالش این بوده که اینها ساختگی هستند و معلوم نیست که جهان خدا بخواد. میشه نقدش کنید؟
برچسب: 

نظم جهان مرا شگفت زده نمی کند!

سلام وقتتون بخیر من دارم نظم جهان رو مطالعه می کنم ولی نمی دونم چرا وقتی می بینم شگفت زده نمیشم یا به یقین نمی رسم. به نظر شما دلیلش چیه.چیکار کنم که درست شه؟
برچسب: 

آیا رد برهان فطرت یا نظم ، منجر به رد دین می شود؟

با سلام و احترام
بنده یک حالت فرضی رو در نظر میگیرم میخواستم بپرسم طبق نظر کار شناس محترم آیا نتیجه گیری بنده صحیح هست یا خیر؟
مقدمه اول: تمام تقریر های مربوط به برهان فطرت یا برهان نظم یا هر دو باطل است و این استدلال ها وجود خدا یا ناظمی را اثبات نمی کنند.
مقدمه دوم: در دین اسلام و مسیحیت و یهود به این دو دلیل ( فطرت و نظم) به عنوان دلایل وجود خدا به صورت غیر قابل انکاری اشاره شده و این براهین را از ادله وجود باری می دانند.( در قرآن و روایات و کتاب مقدس به آن ها مستقیما اشاره شده)
مقدمه سوم: وجود خدا ممکن است با براهینی نظیر وجوب و امکان و برهان صدیقین( حال با هر تقریر و بیانی) ثابت بشود یا نشود.
نتیجه1: ادعای ادیان مذکور رد و بطلان ادعای آن ها ثابت است. (عدم حقانیت این ادیان با رد ادعای آوردنگان آن ها در مورد این دو برهان)
نتیجه 2: وجود یا عدم وجود خدا همچنان محل بحث است و باید با برهان های دیگر نظیر دو برهان مقدمه 3 بررسی گردد. ولی این امر تاثیری بر نفی ادعای ادیان مذکور ندارد.
به نظر کارشناس محترم آیا این نتیجه گیری بر فرض صحت مقدمات صحیح هست یا خیر؟( دقت کنید با فرض صحت مقدمات)
سپاس

اعتبار برهان نظم


با سلام

اثبات ناظم آگاه برای دنیا در گرو آن است که خود جهان نتواند چنین نظمی ایجاد کند، در حالی که می ­توان گفت عامل نظم در طبیعت خود قوانین فیزیک اند.
این قوانین هستند که ناظمان جهان اند؛ در این صورت دیگر لازم نیست بگوییم جهان و نظم آن تصادفی است، بلکه جهان از قوانینی تبعیت می کند که به چنین نظمی منجر شده است.

بررسی برهان نظم با تقریر بر اساس علیت

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب .

در سایت ویکی شیعه در مورد برهان نظم با تقریر بر اساس علیت آمده است که :

در این تقریر از نظم موجود در عالم هستی، دو نتیجه می توان گرفت: اثبات وجود نظم دهنده‌ای برای عالم، و اثبات ویژگی‌هایی برای او مثل علم، عقل و شعور. برای اثبات وجود وجود ناظم می گوییم: «‌در عالم طبیعت, نظم برقرار است و هر نظمی به دست ناظمی است، پس باید ناظمی این نظم را در طبیعت قرار داده باشد» و برای اثبات ویژگیهای ناظم میگوییم:«در طبیعت نظم وجود دارد و هر نظمی برخاسته از شعور و آگاهی است، پس بایستی ناظم جهان طبیعت دارای شعور و آگاهی باشد» اساس این تقریر بر اصل علیت استوار است و اینکه «هر پدیده‌ای محتاج پدیدآورنده است»و چون «نظم» پدیده است پس محتاج پدیدآورنده‌ای یعنی ناظمی است و چون نظم و سامان دادن به یک مجموعه نیازمند آگاهی و شعور است پس این ناظم دارای این ویژگیها است.

سوال بنده این است که :

  1. از کجا معلوم هر نظمی پدیده است و نیاز به ناظم دارد ؟
  2. و از کجا معلوم هر نظمی برخاسته از شعور و آگاهی است ؟

با تشکر .

راههایی برای اثبات خدا

سلام.من میخوام بدونم به غیر از اثبات های دینی واسه وجود خدا، چه چیزهای منطقی دیگه وجود داره ک میشه یه نفر رو قانع کرد ک خداوند واقعا وجود داره؟

اگر نتوانستیم با دلایل عقلی به وجود خداوند پی ببریم؟

سلام

من بعد از مدتها تحقیق دلیل عقلی برای وجود خداوند ندیدم x_x یعنی دیدم ها ولی قانع نشدم، چون وقتی نقد هر کدومشون رو خوندم دیدم اونا هم حرف منطقی میزنن !

یه بار دیگه اینجا مباحث رو مرور میکنم تا شما هم ببینین که الکی الکی به این نتیجه نرسیدم !

برهان نظم !

اساس این برهان اینه که هر نظمی ناظمی داره ولی من اینو باور ندارم چرا ؟ چون این تنها در صورتی مدرک خواهد بود که ما بتونیم ناظم کل طبیعت رو ببینیم و حس کنیم تا نتیجه بگیریم هر نظمی ناظمی داره !

مثلا این همه چیزهایی که انسان میسازه ناظم دارن ولی این همه چیزهایی که توی طبیعت هستن ناظمشون کجاست ؟ مثل دریا، مثل جهان هستی، مثل کهکشان ها ... چطوری با دیدن چند تا چیز که ناظم دارن و ناظمشون خود ما هستیم پی به وجود ناظم کل ببریم ؟

من با دیدن نظم جهان فقط پی به وجود نظم میبرم نه بیشتر x_x

به عبارت دیگه من دلیلی پیدا نکردم که نظم موجود در جهان هستی از خوده جهان هستی نباشه و مربوط به عالم ماورا میشه که حالا اون عالم ماورا هرگز درک نشه و اون ذات خدا باشه !

برهان علیت !

اساس این برهان هم اینه که سلسله ی علت و معلول باید به یه علتی ختم بشن و اون علت خداست اما مساله اینجاست که طبق تعریفی که از خدا داریم ( بسیط و نامحدود ) نمیتوان گفت چیزی که اول و آخر ندارد ، اول چیزی است !

به عبارت دیگه :

به عبارت دیگه چون برهان علیت خالق را به ما نمیشناساند و فقط میگوید باید چنین چیزی باشد ، آن باید هم جای تردید است نمیتوان به آن اتکا کرد !

چه دلیلی وجود دارد که زمان باید آغازی داشته باشد ؟ پس چرا بجای اینکه بگویند خداوند ازلی و ابدی است نگفته اند خداوند در محدوده زمان نیست ؟

برهان امکان و وجوب !

اساس این برهان این است که جهان هستی یک موجود ممکن است ! اما از کجا معلوم جهان هستی یک موجود ممکن است ؟ اصلا ملاک ممکن الوجود بودن و واجب الوجود بودن چیست ؟ زمانی که چنین ملاکی نداریم چگونه میتوانیم بگوییم فلان چیز ممکن است یا واجب ؟

برهان صدیقین !

این برهان هم اینقدر کلمات بازی کرده که نمیشه درکش کرد ولی اونطوری که من فهمیدم ریشه در همون برهان آنسلم داره ، یعنی اینکه گفته میشه خداوند کاملترین وجود جهان هستش و نمیتوان بزرگتر از او را تصور کرد در نتیجه وجود هم دارد !

خب من مشکلی با این برهان ندارم ولی مساله اینجاست که اگه خداوند کاملترین وجود جهان است باید شامل وجود من و شما هم بشود، و اگر شامل وجود من و شما هم بشود باید تصمیمات ما در تمام زمان هایی که وجود دارند بر اراده خداوند تاثیر داشته باشد ! زیرا اراده خداوند شامل اراده جمعی ما موجودات ممکن نیز خواهد بود چون گفته شده کاملترین وجود است .

خب حالا من از شما میپرسم ما کجا اراده کردیم که مثلا حضرت محمد را به پیامبری انتخاب کنیم ؟

اگر بگویید در ماورا چنین عهدی بسته ایم من میگویم شاید هم نبستیم چون چیزی یادمان نمی آید که بخواهیم از آن به عنوان مدرک استفاده کنیم !

تاره این تصمیم را باید در تمام زمان ها گرفته باشیم تا بتوان گفت اراده خداوند است و تا جایی که ما میدانیم چنین تصمیمی در تمام زمان ها نگرفته ایم چون حداقل زمان حال و گذشته را در میابیم و میدانیم که چنین تصمیمی نگرفته ایم .

برهان حرکت !

اساس این برهان هم این است که هر حرکتی نیاز به محرک دارد در حالی که میگویند امروزه علم ثابت کرده حرکت حالت عادی اجسام است و همانطور که گفته نمیشود چرا فلان جسم ساکن است ، نمیشود گفت چرا فلان چیز حرکت میکند !

علاوه بر آن دلیل حرکت قرار نیست همواره خارج از جسم باشد و میتواند داخل آن باشد که در آن صورت میتوان گفت دلیل حرکت خود جسم است .

---

حالا مساله اینجاست که در صورت امکان به اشکالات بالا پاسخ بدید البته پاسخی که در حد توان درک ما باشد تا قانع بشویم نه اینکه صرفا جوابی داده باشید .

بعدش هم اینه بگین اگه کسی نتونست بلاخره با دلایل عقلی به وجود خداوند پی ببره تکلیفش چیه ؟ از راه فطرت هم نتونستم چون من خدایی که بندگانش رو به قمار دعوت کنه ( ایمان بیارین بدون دلیل تا بهتون در آخر یا جایزه بدم یا بکنم توی جهنم ) به جای اینکه هر لحظه بالای سرشون باشه و اونارو هدایت کنه و برای هر کار کوچیک و بزرگشون بلافاصله جزا بده تا تربیت بشن به جای اینکه مجازات ابدی بشن نمیتونم تمایل داشته باشم .

نقص بزرگ برهان نظم

بسم الله الرحمن الرحیم

آن طور که من فهمیدم برهان نظم با استفاده از عادت انسان که می پندارد موجودات منظم یا به عبارت دیگر اجزائی که آرایش هدفمندی در آنها است مانند مصنوعات انسان نیاز به یک سازنده ی هوشیار دارند میخواهد وجود خداوند را اثبات کند اما مساله این است که :

اگرچه تمام مصنوعات انسان ساخته ی موجود هوشیاری به نام انسان هستند ! اما مصنوع بودن خوده انسان از این مساله برداشت نمیشود، زیرا همواره این احتمال وجود دارد که انسان مصنوع موجود هوشیار دیگری نباشد، چرا که وجود آن موجود هوشیار به صورت مستقیم قابل حس و دریافت نیست !

به عبارت دیگر انسان ، ساختمان های ساخت انسان را میبیند و میگوید اینها را من ساخته ام، من هم نوعی ساختمان هستم پس من هم سازنده ای دارم !

آیا اساسا چنین استدلالی صحیح است ؟

به عنوان مثال چرا ما نمیگوییم : من همواره ضعف هایی دارم، پس خالق من هم ضعف هایی دارد !

ولی میگوییم : من از روی علم این کار را کرده ام ، پس خالق من از روی علم آن کار را کرده است ؟

در واقع صحت این قضیه که هر چیز منظمی ناظمی دارد وابسته به این است که ابتدا از راه دیگری ناظم بودن و وجود خداوند به ما اثبات بشود ! سپس چنین حکمی را بدهید !

اگر کسی بگوید هر چیز منظمی، نظمی دارد نمیتوان به حرفش اشکال گرفت، ولی وقتی میگویید هر چیز منظمی ناظمی دارد این مساله به نظر منطقی نمیاد !

چون از طرفی ده تا چیز میبینیم که منظم هستند و ناظم دارند ، صد تا چیز میبینیم که منظم هستند ولی ناظم را نمیبینیم !

میخواستم اشکال این طرز فکر را بیان کنید و بگویید چگونه برهان نظم خداوند را اثبات میکند ؟

چرا براهین اثبات وجود خدا براحتی با شکست مواجه میشن؟

سلام
سوالی هست چند وقتیه ذهن من رو به خودش مشغول کرده
ما وقتی حرف از اثبات خدا میزنیم اولین برهانی که باهاش مواجه میشیم برهان نظمه اما وقتی میریم و نقد این برهان رو میخونیم در پاسخ به این نقد یک پله پایین تر جواب می گیریم یعنی با این جواب که برهان نظم برهانی برای عامه هست و برهان قوی ای نیست مواجه میشیم و مارو با برهان قوی تری به اسم برهان علیت آشنا میکنن اما باز در برخورد با نقد این برهان این پاسخ رو می شنویم که برهان علیت نه قابل اثبات و نه قابل انکار هست ((جوادی آملی))درست مثل خود خدا.بحث سر خود براهین نیست.بحث سر این هست که چرا براهین اثبات وجود خدا براحتی با شکست مواجه میشن؟